پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۴-۲- نظریه ی کانت در باب امکان وجود «قواعد حقوقی» در حقوق بین الملل – 4
آخرین دلیلی که کانت به عنوان شالوده ی صلح لازم برای تشکیل جامعه بینالمللی ذکر میکند آن است که جوامع دموکرات از صلح، پشتیبانی می کنندزیرا آن ها خواستار تجارت آزاد و گشاده دستی در آزادی رفت و آمد بینالمللی هستند؛ کانت میگوید وجود منافع متقابل بین مردم است که آن ها را برضدخشونت و جنگ متحد میسازد و ایده تجارت آزاد را گسترش میدهد، زیرا به قول او«روح و طبیعت، با جنگ همزیستی ندارد»[۹۰] کانت یک فیلسوف اخلاقی است و در کل از دلایل غیرانسانی پرهیز می کند در مورد این علّت اخیر نیز به این نکته واقف بود که این یک توجیه غیر اخلاقی برای صلح است. به هر روی تشکیل موفقیت آمیز اتحادیه اروپا(EU) وحتّی تشکیل سیستم جهانی تجارت تحت مقررات گات(GAAT) و(WTO) نظرات کانت را تأیید میکند.
اتّفاقی نیست که در اتّحادیّه اروپا یکی از شرایط عضویت، وجود دموکراسی است؛ همچنان که در موافقت نامه بازارآزاد امریکای جنوبی نیز همین شرط وجود دارد.[۹۱]
وقایع دهه ۱۹۵۰ به بعد پیشبینی کانت در مورد رشد تدریجی همبستگی دولت های لیبرال در سطح بینالمللی را اثبات کرد.خلاصه آنکه از نظر کانت بین آزادی در سطح داخلی و رفتار صلح آمیز دولت ها در سطح بینالمللی، ربطی وثیق وجود دارد،و دینامیسم علیّت که زیر بنای این ارتباط را تشکیل میدهد، بسیار معتبر و قابل اعتنا است. کسانی که با این سخن مخالفند نمی توانند برای توضیح رابطه بین آزادی در داخل و صلح در عرصه بینالمللی یک نظریه جایگزین ارائه کنند. بنابرین رابطه علیت بین آزادی در داخل با رفتار صلح آمیز دولت در سطح بینالمللی همانند سایر گزاره های کلّی و عام که در علوم سیاسی ارائه می شود، صحیح و متین است. به هر حال استدلال کانت، تجربی و آزمون پذیراست و نشان میدهد که اگر به خاطر دلایل ابزاری هم باشد(همان حفظ صلح) می توان وجود چیزی به عنوان جامعه ی بینالمللی را متصوّر شد.
۳-۲- آیا در روابط بینالمللی «قواعد حقوقی» حکم فرماست؟
ایراد دیگری که انکارکنندگان حقوق بین الملل براین رشته ی حقوقی می گیرنداین است که می گوینددرحقوق بین الملل همانند حقوق داخلی مقام قانونگذارمعینی وجود ندارد بنابرین حقوق بین الملل نمی تواند وجود داشته باشدوبراین ضرب المثل استدلال می کنندکه «قانون نباشدحقوق هم نیست»[۹۲]
۱-۳-۲- پاسخ :
این دسته ازانکارکنندگان حقوق بین الملل قانون را به معنی محدود،که تصمیمات صریح و مدوّن قوّه مقنّنه است، در نظر می گیرندوچون درجامعه بین الملل، یک مقام قانونگذارمشاهده نمی کنندلذا به این نتیجه می رسندکه در روابط بینالمللی قانون وجود ندارد.
مهمترین پاسخی که داده شده آن است که قائلان به ایراد فوق، «حقوق» را با «قانون» اشتباه میکنند؛درحالی که از قدیم گفته شده «حقوق قانون نیست»؛ هرچند قانون صریح ترین وآشکارترین مظهرحقوق است ولی نبایدآن را باخود حقوق اشتباه کرد.قانون با اینکه صریح ترین نحوه ی بیان حقوق است ولی همیشه مظهرکامل حقوق نبوده ومنبع منحصربه فردآن هم نمی باشد؛ موضوع دیگری که نویسندگان حقوقی درباره آن اتّفاق نظردارنداین است که حقوق ممکن است موجود باشد، بدون آنکه قانون الزاماًً وجود داشته باشد. لذا جامعه ی بدون قانون ممکن است وجود داشته باشد، ولی جامعه ی بدون حقوق موجود نیست. [۹۳]
از طرف دیگرباید گفت«عرف» مهمترین منبع حقوق بین الملل موجود را تشکیل میدهد. علاوه برعرف قواعددیگری در روابط بین الملل وجود دارد که از نظردقت و کلیت شبیه قوانین داخلی دولت هاست. این ها «قراردادهای شبیه قانون[۹۴]» نامیده می شوندو توسط «دولت ها» به وجود می آیندکه می توان از آن جمله به مقرّرات مربوط به درجات مأمورین سیاسی، رودهای بینالمللی(درکنگره وین)، حقوق دریایی( در کنگره پاریس ۱۸۵۶)، زخمیان جنگ(در کنفرانس ژنو۱۸۶۴)و .. نام برد.
علاوه بردولت ها«سازمان های بینالمللی» وکنفرانس ها و کمیسیون های صلاحیت دار بینالمللی ، با صدورقطعنامه هاو توصیه ها و تصمیمات و آراء قضایی وگزارش های حقوقی و اعلامیه ها و خصوصاًً تنظیم کنوانسیون های بینالمللی، هرکدام ، به نحوی در تدوین قواعدحقوقی بین الملل، به صورت قانون ، سهم دارند.[۹۵] این قواعدعملاً توسط کلیّه ی دولت ها، حتّی دولت هایی که در تهیّه و تنظیم آن قواعددخالت نداشته اند مراعات گردیده است.
۴-۲- نظریه ی کانت در باب امکان وجود «قواعد حقوقی» در حقوق بین الملل