1401/09/26

دانلود منابع پایان نامه ها | ۲-۳-۸ ویژگیهای شخصیت خلاق – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به عنوان مثال نظریه نبوغ ‌به این دلیل که عده ای استعداد خلاقیت بیشتری دارند، درست است؛ اما این بدان معنا نیست که افراد دیگر نتوانند مثل آن ها و حتی برتر از آن ها باشند. از سویی دیگر این مسئله را باید در نظر داشت که این استعداد ذاتی که از آن نام می‌برند آیا به تمام معنا ذاتی و فطری است یا بر اثر بعضی از عوامل و شرایط مادر در دوران بارداری، چنین استعدادی در کودک ایجاد شده است؛ مثل: تغذیه، حالات، افکار، اتفاقات و … مادر و با دقت بیشتر می توان دریافت که بسیاری از افرادی که به نظر ذاتا خلاق می‌رسند به طور نا خود اگاه و اتفاقی در شرایطی قرار گرفته اند که موانع کمتری، رشد و شکوفایی خلاقیت آن ها را تهدید ‌کرده‌است و یا در شرایطی قرار گرفته اند که انگیزه و نیاز بیشتری برای خلاقیت در آن ها ایجاد شده است. از طرفی دیگر بعید است بتوان این پارامترها و متغیرهای محیطی را کاملا شناسایی کرد و از موضوع تحقیق به دور نگه داشت تا ثابت شود دقیقا بعضی از انسان‌ها هنگامی که از روز اول در رحم مارد شکل گرفته اند، خلاق تر از سایر انسان‌ها هستند.

نظریه رفتار گرایان نیز در صورتی درست خواهد بود که وارد ضمیر ناخود آگاه به ذهن را بپذیریم، چون تمامی آنچه که در مخیله انسان قرار می‌گیرد و از ذهن تراوش می‌کند یا برگرفته از صورت‌های ذهنی قبلی (عناصر قدیم) است و یا از خیالات که ترکیب جدیدی از صورت‌های ذهنی قبلی است و یا از واردات ضمیر ناخود آگاه به ذهن، ‌بنابرین‏؛ اگر واردات ضمیر ناخود اگاه به ذهن را بپذیریم، در شرایط ایده ال، دیگر مسئله کهنگی و نویی از بین می رود

اما نظریه افزایشی را میتوان صحیح دانست، ولی نه به طور مطلق، ‌به این معنی که بسیاری از خلاقیت‌ها به طور تدریجی و تداعی های پی در پی حاصل می‌شوند اما خلاقیت‌های فراوانی نیز وجود دارد که به طور ناگهانی در ذهن مخترع جرقه زده و خلق می شود.

در رابطه با نظریه ناگهانی نیز باید این نکته را در نظر داشت که به نظر می رشد یک هنرمند، درست در لحظه خلق ایده و کمی پس از آن، در حال تفکر است، ولی در لحظه خلق ایده کار او اگاهانه و از روی قصد نیست، لذا هر مقدار انسان از سازو کار ذهن هوشیار و نیمه هوشیار، فرایندهای تفکر، تداعی معانی، تکنیک‌های خلاقیت، ابزارهای کنترل توجه و قالب‌های ذهنی بیشتر مطلع شود و بهتر بتواند حس، فکر، عقل، خیال را برنامه ریزی شده و کنترل شده هدایت کند، لذا از ناگهانی بودن خلاقیت کاسته می شود (صمد آقایی، ۱۳۸۳: ۲۲-۲۶).

۲-۳-۷ خلاقیت و نوآوری

خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها .

نو آوری: فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول خدوات و روش های جدید عملیات است.
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری

در معادله نوآوری – مفهوم : اشاره بر ایده ای است که با توجه به چهار چوب مرجعی آن فرد، سازمان یک دانش انباشته شده جدید است .

منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول ، فرایند وخدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به کارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.

خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟

خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها.

یک سازمان که مشوق نوآوری است ساز مانی است که دیدگاه های ناشناخته به مسایل یا راه حلهای منحصر برای حل مسایل را ارتقا می‌دهد. نو آوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.

سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که می‌توانند نوآوری را ایجاد کنند.آن ها به ساختار سازمانی، فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می‌شوند.

چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می‌گذارند؟

بر اساس پژوهش‌های گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری می‌توانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول اینکه ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آن ها پایین تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آن ها بیشتر از ساختارهای مکانیکی است.همچنین انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوریها را آسان تر می‌کند، بیشتر می‌کنند. دوم اینکه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می‌دهد که بتوانند برای نو آوری هزینه کنند و شکست‌ها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مدیران ارشد ‌به این سه عامل متعهد باشند.

چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟

سازمان‌های نو آور فرهنگی مشابه دارند.آن ها تجربه کردن را تشویق می‌کنند.آن ها هم به موفقیتها و هم به شکست‌ها پاداش می‌دهند.آن ها از اشتباهات تجربه کسب می‌کنند.یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویزگی زیر است:

۱- پذیرش ابهام؛

۲-شکیبایی در امور غیر عملی؛

۳- کنترل های بیرونی کم؛

۴-بردباری در مخاطره؛

۵-شکیبایی در برخوردها؛

۶- تأکید بر نتایج تا بر وسایل.؛

۷-تأکید بر نظام باز.

سازمان از نزدیک محیط را کنترل می‌کند و سریعا به تغییرات آنطور که اتفاق می‌افتند پاسخ می‌دهد.
کدام متغیرهای منابع انسانی بر نو آوری اثر می‌گذارند؟

در مقوله منابع انسانی در می‌یابیم که سازمان‌های نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روز آمد باشد تشویق می‌کنند.امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرئت می‌دهند که تغییر پذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می‌یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می‌کنند بر مشکلات چیره می‌شوند و اطمینان می‌دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد (محمدی، ۱۳۸۴: ۱۶).

۲-۳-۸ ویژگی‌های شخصیت خلاق

استقلال: فرد خلاق عقاید و اندیشه هایش را وابسته به افکار دیگران نمی داند و افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است .

ریسک پذیری : فرد خلاق اهل خطر کردن است و ماجراجویی را دوست دارد، در برخورد با مسائل و مشکلات جرات بیشتری به خرج می‌دهد و معمولا نگران شکست های احتمالی خود نیست
کنجکاوی و علاقه به کارهای پیچیده: از سطح ظاهری یک مسئله فراتر رفته و تو شکافی نموده و در حل مشکلات پیچیده انرژی زیادی صرف می‌کند.

تحمل ابهام: برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات یک مبارزه محسوب شده و نوعی لذت به دنبال دارد.
انعطاف پذیری: اگر او در جریان حل یک مسئله با پاسخی برخورد کند مسیر فکری خود را به سهولت تغییر داده و آن موضوع را از زوایا و ابعاد دیگری بررسی نموده و افکار و راه حل های متنوع را به کار می‌گیرد و همواره جایی برای تغییر و تحول باقی می‌گذارد.

شوخ طبعی: فرد خلاق از ظرافت دید و نکته سنجی زیادی برخوردار است و اغلب قادر است با اظهار نظرها بیان نکته ها و خلق موقیتها ی جالب دیگران را به عهده دارد.

اعتماد به نفس بالا: نسبت به خود و توانمندیهایش آگاهی دارد و معتقد است که ایده ها و نظراتش ارزشمند هستند.

1401/09/26

دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه – گفتار دوم : جایگاه رفیع اخلاق و وظایف فرهنگی دولت در قانون اساسی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

بر اساس این اصل، انسان دارای گرایش های گوناگونی است که وی را به سوی خیر یا شر می کشاند. انسان می‌تواند در دو بعد مثبت و منفی، استعدادهای خود را پرورش داده و بر اساس آزادی فردی، راه درستی را که خالق از طریق وحی به وی نشان داده را قبول یا رد نماید. لیکن هر انسانی دربرابر این آزادی، مسئولیت اعمال خویش را بر عهده دارد. وجود این آزادی توام با مسئولیت، موجبات تلاش و رشد انسان را فراهم و تحولی مثبت در وی به وجود می آورد. این تحول و خودسازی فردی در انسان‌ها،تجدید حیات اجتماع را به دنبال خواهد داشت.قانون اساسی جمهوری اسلامی ‌به این موضوع واقف بوده و در بند ششم اصل دوم خود، با پذیرش اصل کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او ، نوعی نگاه دینی به حکومت را بیان می‌کند و ایمان به اصل فوق را برای تداوم حیات جامعه و به عنوان یکی از مبانی جمهوری اسلامی لازم می‌داند.در اصل سوم قانون اساسی،یکی از وظایف حکومت، ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی ذکر گردیده که به تمایز وظایف حکومت دینی از غیر دینی اشاره دارد.[۹۱]

«فرق اساسی جمهوری اسلامی با دیگر جمهوری ها این است که طریق انحراف را مسدود ‌کرده‌است و با پذیرش محتوای اسلامی نظام، سرنوشت مردم را از امیال نفسانی قانونگذارانی که بر مصالح و مفاسد واقعی آگاهی ندارند، نجات داده است. ‌بنابرین‏ در جمهوری اسلامی کلیه قوانین ومقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این ها بر اساس موازین اسلامی است . این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است.مجلس شورای اسلامی نمی تواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد. بر این اساس قانون اساسی با پذیرش قالب جمهوری درصدد نفی استبداد فردی و گروهی برآمده و با پذیرش محتوای اسلامی، جامعه را به سوی هدف نهایی و سعادت واقعی هدایت کرده و از انحراف تباه کننده نجات داده است.[۹۲]»

فرهنگی بودن نظام جمهوری اسلامی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارای یک مقدمه و یک متن است. قبل از ذکر مقدمه، آیه قرآنی “لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط” آمده که بیانگر اتکای به قرآن در این نوشتار و حاکمیت فضای مذهبی برآن و همچنین، ذکر کلمه کتاب و بینات در آیه ،نشانه فرهنگ ساز بودن است.

به علاوه در سطر اول مقدمه،قانون اساسی به شرح زیر معرفی می شود:

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و اقتصادی جامعه ایران، بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است که انعکاس خواست قلبی امت اسلامی می‌باشد. در این معرفی، ابتدا نهادهای فرهنگی ذکر شده که خود، بیانگر هدف مقنن به فرهنگ سازی است.همچنین در مقدمه آمده است که رسالت قانون اساسی ، عینیت بخشیدن به زمینه‌های اعتقادی و ایجاد شرایطی است که در آن انسان با ارزش های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد. همچنین ‌در مورد وسایل ارتباط جمعی گفته شده که : وسایل ارتباط جمعی (رادیو و تلویزیون) باید در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرد و در این زمینه از برخورد سالم اندیشه‌های متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویج خصلت های تخریبی وضد اسلامی جدا پرهیز کند.[۹۳]

در این سطور از مقدمه قانون اساسی الف: وسایل ارتباط جمعی به مثابه ابزاری در خدمت ترویج فرهنگ اسلامی قرار گرفته.ب: با نفی برخورد ناسالم اندیشه‌های متفاوت،آن ها موظف به بهره جستن از برخورد سالم اندیشه ها شده اند.ج: ترویج خصلت های تخریبی و ضد اسلامی، ممنوع شده است.همچنین در ادامه آورده شده است که لازم است که امت مسلمان با انتخاب مسئولان کاردان و مومن و نظارت مستمر بر ‌کار آنان، به طور فعالانه در ساختن جامعه اسلامی مشارکت جویند، به امید اینکه در بنای جامعه نمونه اسلامی (اسوه) که بتواند الگو و شهیدی بر همگی مردم جهان باشد،موفق گردد.[۹۴]

مبانی یا لوازم هویت فرهنگی در قانون اساسی

«الف:معرفی نوع حکومت به جمهوری اسلامی، به مثابه اولین چهارچوب برای هویت سازی ،چنین عنوانی نشان می‌دهد که تقویت هویت اسلامی،شیعی از سوی مردم مسلمان ایرانی الزامی است.(اصل اول)

ب:برشماری مواردی از جمله: ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او،لزوم تسلیم در برابر امر خداوند،وحی الهی و نقش بنیادین آن در بیان قوانین، معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خداوند،عدل خدا در خلقت و تشریع،امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی و کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت در برابر خداوند، به مثابه پایه های نظام جمهوری اسلامی برای شکل دهی زیربنای هویتی مردم کشور، که خود بیانگر نگرش مذهبی مقنن به هویت،در جمهوری اسلامی است .(اصل دوم)

ج: حاکمیت موازین اسلامی بر اطلاق یا همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر، بیانگر قصد مقنن در پی ریزی سیاست های هویتی در این چارچوب است.(اصل چهارم)

د:معرفی دین اسلام به مثابه دین رسمی ایران و مذهب جعفری اثنی عشری به منزله مذهب رایج در کشور.این نکته خود بیانگر هویت مذهبی است که باید در چهارچوب حکومت مذهبی تقویت شود.(اصل دوازدهم)

علاوه بر موارد ذکر شده، اختصاص حاکمیت انسان و جهان را از آن خداوند دانستن، امامت امت و ولایت مطلقه امر را به فقیه اختصاص دادن و ترسیم چارچوبه های اجتماعی و اقتصادی به نحوی که موجب عدم تسلط غیر مسلمان بر مسلمان ایرانی نشود،همگی پایه های دیگر هویت مذهبی را شکل می‌دهند.[۹۵] »

گفتار دوم : جایگاه رفیع اخلاق و وظایف فرهنگی دولت در قانون اساسی

بند اول : جایگاه اخلاق در قانون اساسی

در اصل ۱: اشاره به حکومت اسلامی در ایران و نحوه تحقق آن می کند. حکومت اسلامی عامل اجرای اصول اخلاقی است ، زیرا اخلاق بدون دین، علما و عملا تحقق نمی یابد و دین بدون برپایی حکومت ،مجال بروز خارجی پیدا نمی کند.

در اصل ۲: اشاره به اصل ایمان که اساسی ترین رکن اخلاق دینی می‌باشد، شده است. ایمان مربوط به اخلاق الهی می‌باشد. البته آنچه در قانون اساسی بیشتر مورد اشاره قرار گرفته، اخلاق اجتماعی می‌باشد و این ‌به این خاطر است که اساسا قانون کشوری، در عرصه های فردی زندگی افراد وارد نمی شود، مگر در موارد اضطرار که آن هم مربوط به جایی است که مسئله ابعاد اجتماعی پیدا می‌کند.این ‌به این معنی نیست که ارزش اخلاق فردی و الهی کمتر از ارزش اخلاق اجتماعی است. بلکه ریشه اخلاق ،ایمان به خداوند متعال می‌باشد و بدون ایمان هیچ ضمانتی برای انجام تعهدات اجتماعی نیست و وضع مجازات ها، نمی تواند به طور کلی مشکل را حل کند. همان‌ طور که می بینیم در جوامعی که رنگ ایمان را کمتر به خود گرفته اند، اخلاقیات اجتماعی نه تنها به طور کامل بلکه به طور نسبی هم جای خود را در جامعه پیدا نمی کند.

1401/09/26

دانلود فایل های دانشگاهی | فصل دوم: راه‌ حل ‌های رفعموانع و محدودیت‌های انعقاد قراردادهای الکترونیکی – 2

به عنوان‌مثالمی‌توان از محیط‌زیست ذکر به عمل آورد، در ابتدای ورود تکنولوژی و ارتباطات به طور گسترده بسیاری تصور می‌کردند که جهان به‌طرف حذف کاغذ در سیستم‌های اداری و تجاری در حال حرکت است اما درست برخلاف این تصور، تحقیقات انجام‌شدهنشان می‌دهد که در سال ۱۹۸۸ در حالی که قابلیت نگهداری داده‌هابه‌صورتالکترونیکی بسیار بالا رفته بود مصرف کاغذ ۲۴%افزایش‌یافته بود[۱۱۴]همچنین یک بررسی انجام‌شدهتوسط Ipsos Globalدر آوریل ۲۰۰۵ نشان می‌دهد که یک برگ از ۶ برگ پرینت شده در محل کار مورداستفاده قرار نمی‌گیرد و ۴۳%ازفرانسوی‌ها تا ۵۰ برگ در روز پرینت اخذ می‌کنند و ۲۰%کلیه نامه‌های الکترونیکی دریافتی و ۳۸%نامه‌هایی را که برای حمایت از درخواست‌های خود لازم می‌دانند پرینت می‌گیرند. کارشناسانمحیط‌زیست جنبه منفی این جریان را در این می‌بینند که همزمان تولید هارددیسک‌ها و دستگاه‌های انفورماتیک و غیره به شدت رو به افزایش گذاشته و برخلاف کاغذ که قابل‌تبدیل شدن و برگشتن به محیط‌زیستمی‌باشد این دستگاه‌ها فاقد این قابلیت می‌باشند.[۱۱۵]همچنین تحقیقات انجام‌شده در سال ۲۰۰۸ در فرانسه نشان می‌دهد که مصرف الکتریسیته ۵/۱۳ درصد در سال به همین واسطهافزایش‌یافته است.

مورد دیگر اثر و برخورد گسترش تجارت الکترونیکبر روی استخدام و کار است. در بسیاری از بخش‌هاازجملهکتاب‌فروشی،شرکت‌های مسافرتی، مغازه‌های فروش اسباب‌بازی،آژانس‌هایفروش بلیت و غیره تأثیر تجارت الکترونیک بر کاهش استخدام و نیروی کار بسیار شدید و محسوس بوده است.به صورتی که موجب بسته شدن برخی از مغازه‌های بسیار معتبر و زنجیره‌های مانند Magasin de Virgin Megastoreدر فرانسه گردیده، یا فروشگاه‌های بزرگ و صاحب نامی مانند fnac که در کار فروش کتاب و مدیا و غیره شهرت بین‌المللی داشتند دچار مشکل شده‌اند.عدم نیاز به استخدام در بسیاری از بخش‌ها مانند شرکت‌های مسافرتی و بانک‌ها و دفاتر فروش بلیط بیش از سایر بخش‌ها محسوس می‌باشد.[۱۱۶]همچنین در بلژیک در تحقیقات انجام‌شده اعلام گردیده به‌واسطهخریدهای الکترونیکی از روی سایت‌های خارجی موجب گرانی و بالا رفتن فوق‌العادهقیمت‌ها و مشکلاتی در خصوص کاهش شدید فروش در بخش موزیک، کتاب، لباس و فروش مواد غذائی داخلیگردیده است.[۱۱۷] که تمامی این موضوعات عامل رویگردانی فرهنگی اجتماعی را از تجارت الکترونیکی در بین بسیاری از افراد موجب گردیده است.

فصل دوم: راه‌ حل ‌های رفعموانع و محدودیت‌های انعقاد قراردادهای الکترونیکی

بررسی و ارائه راه‌کار و راه‌حل در خصوص حذف یا کاهش محدودیت‌های انعقاد قراردادهای تجارت الکترونیکی می‌بایست موضوع تحقیق و بررسی گسترده و موضوع رساله یا پایان‌نامه‌ایبه‌صورت مستقل قرار گیرد.اهمیت فوق‌العاده این موضوع، گستردگی مباحث حقوقی و فنی همگی نیاز به بررسی و تجزیه‌و تحلیل اساسی و مستقل را سزاواراست.بااین‌وجوداگرچه از موضوع و حوصله این رساله خارج می‌باشدسعی گردیده تا حد امکان با ارائه اجمالی راه‌کارهایی، چه از حیث موانع داخلی و درون‌مرزی تجارت الکترونیکی و چه از حیث موانع بین‌المللی و برون‌مرزی آن و هم از جهت موانع حقوقی و هم از جهت موانع فنی موردبحث قرار گیرد؛ ‌بنابرین‏ ازآنجاکه از فصل دوم بخش اول این پایان‌نامه محدودیت و موانع قراردادهای الکترونیکی موردبررسیقرارگرفته است در این فصل نیز بر همین اساس مطالب و به همین قیاس راه‌کارهایی به صورت کلی ارائه می‌گردند.

مبحث اول: ‌راهکارهای رفع و یا کاهش موانع و محدودیت‌های حقوقی

الف: رفع موانع و محدودیت‌های عقود تشریفاتی

سابقاً عنوان گردید که انعقاد برخی از عقود از راه الکترونیکی به لحاظ تشریفات یا پیچیدگی موضوع یا به لحاظ وجوب دخالت مقامات عمومی از راه الکترونیکی امکان‌پذیر نیست و یا با محدودیت روبروست.

در خصوص عقودی که رعایت برخی از تشریفات و استعلامات موجبات محدودیت را فراهممی‌سازدبه نظرمی‌رسددرصورتی‌کهطرح‌هایی مانند طرح دولت الکترونیک به صورت فراگیر در ادارات مورداجرا قرار گیرد و ادارات و دوایر دولتی نیز باهمبه‌صورت الکترونیکی مرتبط باشند می‌توان اخذ پاسخ و انجام استعلامات به صورت الکترونیکی صورت پذیرد.امروزه دفاتر اسناد رسمی، استعلام از اداره ثبت‌اسناد و املاک را به صورت الکترونیکی انجام می‌دهند کهمی‌تواند گامی در خصوص انجام معاملات غیرمنقولبه‌صورت کاملاً الکترونیکی محسوب شود.‌در صورتیکه سایر ادارات، مانند شهرداری‌ها، ادارات دارایی و غیره نیز ‌به این روند پیوسته و امکان اخذ استعلام و ارسال جوابیه از این اداراتبه‌صورت الکترونیکی ممکن باشد این بخش از مشکل در راه انجام معاملات مربوط به اموال غیرمنقول اعم از بیع، رهن، وثیقه و سایر عقود شایدممکن پذیر شود.

گسترش دفاتر گواهی الکترونیکی و استفاده از امضاء الکترونیکی مطمئن می‌تواند موجبات معافیت از حضور فیزیکی افراد در جهت امضاء اسناد را فراهم آورد. این موضوع ‌نه فقط در خصوص معاملات داخلی و حضور در دفاتر اسناد رسمی از حیث یادشدهبلکه از حیث معاملات تجاری الکترونیکی بین‌المللی حائز اهمیت فوق‌العاده‌ای است.همچنین تنظیم سند رسمی الکترونیکی می‌تواند در خصوص معاملاتی که می‌بایستبه‌صورت رسمی منعقد شوند راهگشا باشد.در فرانسه[۱۱۸] با اصلاح ماده ۱۳۱۷ قانون مدنی، اسناد رسمی می‌توانند در قالب الکترونیکی ایجاد شوند.همچنین بند دومی به ماده ۱۳۱۷ قانون مدنی فرانسه اضافه گردیده که امکان تنظیم سند رسمی را بر زمینه الکترونیک فراهم می‌کند. ماده ۴ – ۱۳۱۶ قانون مدنی نیز مقرر داشته که امضای الکترونیکی به وسیله مأمور دولتی (سردفتر) به سند مذبور رسمیت می‌بخشد.حکم شماره ۹۳-۲۰۰۵ مورخ ۱۰ اوت ۲۰۰۵ که حکم شماره ۷-۹۴۱ مورخ ۲۶ نوامبر ۱۹۷۱ مربوط به اسناد تنظیمی به وسیله سران دفاتر اسناد رسمی را تغییر داده است.[۱۱۹] و امکان تنظیم سند الکترونیکی و امضاء الکترونیکی آن را فراهم آورده است.در اسناد بین‌المللی نیز در ماده ۱۳ کنوانسیون وین نوشته و یا مکتوب بودن از طریق الکترونیکی پیش‌بینی شده است.همچنین ماده ((۶)) ۱-۳۰۱ اصول حقوق قرارداد اروپا نیز به همین موضوع اشاره دارد.

در حقوق ایالات‌متحده آمریکا نیز بند ((۴۶)) ۲۰۱-۱ قانون متحدالشکل تجاری،((مکتوب)) را به ((تبدیل هر گونه اعلام ارادی به مشکل معلوم و قابل‌لمس)) تعریف کرده که می‌توان آن را به نحو موسعی تفسیر کرد.

اما از همه مهم‌ترمی‌توان به کارکرد یکسان اسناد الکترونیکی با اسناد کاغذی در کنوانسیون ۲۰۰۵ اشاره کرد که می‌تواند ازهرجهت راه گشا در خصوص اسناد کتبی به صورت الکترونیکی باشد.

در تنظیم قراردادهای پیچیده به صورت الکترونیکی شاید بتوان مشکل را از طریق اتاق‌های گفتگو و رودرروقراردادطرف‌هابه‌صورت مجازی تا حدودی حل کرد. در این روش در واقع طرفین در وقت معینی که قبلاًتعیین‌شدهمی‌توانند حضور پیدا نموده،مذاکره و شرایط قرارداد را به صورت مستقیمموردبحثقرار داده و حتی از طریق الکترونیکی برخی از این قراردادها را منعقد سازند.[۱۲۰] بدیهی است در قراردادهایی که می‌بایستتیم‌های مختلف تخصصی، فنی و حقوقی و غیره جزئیات بسیاری را بررسی و موردبحث قرار دهند شاید انجام معامله به صورت کاملاً الکترونیکی به‌آسانی ممکن نباشد.

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – بند دوم- علل(موانع) رد حمایت دیپلماتیک – 7

ب) حمایت دیپلماتیک، ساز و کاری جهت احقاق حقوق تفویت شده و جبران خسارات وارده به شخص متضرر.

تحولاتی که در سطح بین الملل در جهت ترفیع موقعیت شخص در حقوق بین الملل ایجاد گردید، باعث شد که عده ای از دکترین با انتقاد از نگرش کلاسیک و مبالغه آمیز توصیف نمودن آن بر این عقیده شدند که هنگام ورود خسارت به شخص در اثر اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی و در نتیجه توسل شخص متضرر به دولت متبوعش جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت جبران خسارت وارده به شخص متضرر صورت می پذیرد.[۲۳۳] اما آنچه اعمال مذبور در عین حال باعث ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز گردیده باشد، بدیهی است، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک، در واقع به نوعی در جهت جبران خسارات وارده به خود نیز می‌باشد و بر فرض عدم تقاضای شخص متضرر جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، دولت متبوع، خود می‌تواند درخواست جبران خسارات وارده به خود را از تابع خاطی نماید.

نظر به اینکه اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی در اغلب موارد به طور مستقیم منجر به ورود خسارت به شخص و گاه به طور غیر مستقیم منجر به ورود خسارت معنوی[۲۳۴] به دولت متبوع شخص می‌گردد. ‌بنابرین‏ به نظر یم رسد صرفنظر از اینکه ا قدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در جهت احقاق حقوق تفویت شده شخص متضرر صورت می پذیرد، اما به نوعی در جهت جبران خسارت وارده به خود نیز می‌باشد. هرچند در برخی موارد نیز عمل ناقض حقوق موجب ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز می‌گردد.

‌بنابرین‏ دو حق یکی متعلق به شخص متضرر و دیگری متعلق به دولت متبوع او قابل تصور است که در اینگونه موارد اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت احقاق حقوق و جبران خسارات وارده به شخص متضرر و دولت متبوع می‌باشد. ‌بنابرین‏ گرایش اخیر با واقعیات دنیای امروز سازگارتر بنظر می‌رسد.

بند دوم- علل(موانع) رد حمایت دیپلماتیک

در صورت ورود خسارت به اشخاص ناشی از عمل ناقض حقوق بین الملل تابعی از حقوق بین الملل و متعاقباً توسل شخص متضرر به حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خود، موانعی بر سر راه اعمال این حمایت وجود دارد که موانع مذبور از دیدگاه دولت حامی، منجر به عدم پذیرش حمایت دیپلماتیک می‌گردد.[۲۳۵]

چنانچه کشور حامی معتقد به نظریه کلاسیک در خصوص هویت دارنده حق حمایت باشد، بدین لحاظ که تنها مرجع صالح جهت تصمیم گیری در خصوص اعطا یا عدم اعطای حمایت دیپلماتیک کشور می‌باشد، ‌بنابرین‏ به جهت برخی ملاحظات سیاسی، اقتصادی، حقوقی که بشرح ذیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت، می‌تواند به ادعای شخص متضرر واقعی ننهاده، از اعمال حق درخواست جبران خسارت صرفنظر نموده، مبادرت به رد حمایت دیپلماتیک نماید.

۱- ملاحظات سیاسی و اقتصادی: اعتبار و موقعیت سیاسی کشور مدعی علیه، قدرت و نفوذ سیاسی کشور مدعی علیه در مجامع بین‌المللی، وابستگی شدید اقتصادی کشور مدعی، به کشور مدعی علیه، بیم از عمل متقابل. بیم از محدودیت ها و تحریم های اقتصادی و… بدون تردید تصمیم گیری راجع به اعمال یا عدم اعمال حمایت دیپلماتیک را متأثر می‌سازد.[۲۳۶]

۲- فقدان هر یک از شروط معنونه جهت اعمال حمایت دیپلماتیک (تابعیت، طی مقدماتی مراجع، پاکدستی مدعی) می‌تواند اعمال حمایت دیپلماتیک از ناحیه دولت متبوع را تحت تأثیر قرار داده احتمالاً آن را غیر قابل پذیرش نماید.

بدیهی است، چنانچه دولت متبوع شخص متضرر، قائل به شخصی بودن و تعلق حق حمایت دیپلماتیک به شخص متضرر باشد، انصراف شخص متضرر از حمایت دیپلماتیک دولت متبوع و یا فقدان پیش شرطهای لازم می‌تواند از موانع اعمال حمایت دیپلماتیک محسوب گردد.

بند سوم- انصراف از حمایت دیپلماتیک

کشورها و سازمان‌های بین‌المللی، به ‌عنوان اشخاص حقوقی، می‌توانند با یکدیگر یا اشخاص حقیقی یا حقوقی خارجی قراردادها و موافقتنامه های گوناگونی، با صور و موضوعات مختلف منعقد نمایند.

در گذشته در برخی از این قراردادها و موافقتنامه های منعقده خصوصاًً بین کشورها و اشخاص خصوصی خارجی (اعم از حقوقی یا حقیقی) در زمینه هایی نظیر سرمایه گذاریهای خارجی، اعطای امتیازات و یا مقاطعه کاری، قیدی گنجانیده می شد که به موجب آن در صورت بروز اختلاف در امر تفسیر، اعمال و اجرای قرارداد در آینده، بین کشور میزبان و شخص خارجی طرف قرارداد، طرف متعاهد خارجی را از هر گونه تلاش جهت توسل به حمایت دیپلماتیک دولت متبوعش منع نموده یا طرح هر گونه ادعای بین‌المللی را از ناحیه او از قبل غیر قابل پذیرش اعلام می نمود و او را تابع سیستم قضایی داخلی می ساخت. طرف خارجی نیز صرفاً جهت احقاق حق می‌توانست به مراجع داخلی رجوع نماید. بعبارتی در صورت ورود خسارت به شخص خارجی طرف قرارداد و طی مراجع داخلی توسط شخص متضرر و عدم پرداخت غرامت و احقاق حق، بلحاظ اعلام انصراف قبلی، حقی جهت توسل به حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خود نداشت، بدین لحاظ که موافقت نموده بود که نظیر اتباع معمولی کشور میزبان با او رفتار شود، در نتیجه نمی توانست پس از طی مراحل دادخواهی در مراجع داخلی از حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خویش بهره مند شود.[۲۳۷]

قید مذبور که بر اساس پیشنهاد دهنده آن «کارلوس کالوو» نامگذاری شده معروف به قید کالوو می‌باشد. مبنا و اساس قید کالوو مبتنی بر این ملاحظات بود:

اولاً: نهاد حمایت دیپماتیک یک نهاد تبعیض آمیز است. بدین لحاظ که صرفاً کشورهای قوی قادر هستند آن را علیه کشورهای ضعیف مورد استفاده قرار دهند.[۲۳۸]

ثانیاًً: اعمال حمایت دیپلماتیک، نوعی دخالت در امور داخلی دولت از طرف دولت دیگر محسوب می‌گردد و با توجه به اینکه دولت‌ها، آزاد، مستقل و حاکم می‌باشند نباید تحت فشار هیچگونه دخال تی از ناحیه ‌دولت‌های‌ دیگر قرار گیرند.[۲۳۹]

ثالثاً: خارجیان در قلمرو دولتی که اقامت دارند، صرفاً از حقوق و امتیازهایی که این دولت به خارجیان داده، برای مثال فقط از معیار رفتار ملی، نه یک رژیم امتیازی[۲۴۰] برخوردار می‌شوند. ‌بنابرین‏ طبیعی است که اشخاص متضرر خارجی صرفاً می بایست از راه حل های برقررار شده در سیستم داخلی برخوردار گردند.[۲۴۱]

پازیلانورو، قاضی مکزیکی در نظریه افرادی خود در قضیه «بارسلونا تراکشن» موضع اینگونه کشورها را نسبت به موضوع حمایت دیپماتیک اینگونه بیان می‌دارد: «تاریخ مسئولیت دولت‌ها در زمینه رفتار با بیگانگان، نشان دهنده سوء رفتار، دعاوی غیر قابل توجیه، تهدید و حتی تجاوزات نظامی تحت پوشش حق حمایت و مجازات که برای الزام یک حکومت در جبران خسارت‌های خواسته شده تحمیل می‌گردد، می‌باشد.»[۲۴۲]

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۲-۲۳-۶- پیش‌ شرط‌های لازم برای مشارکت کارکنان – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۲۳-۴-۳- مسئولیت

موجب استرس است و به نحو چشمگیری به افسردگی، اضطراب و روانپریشی منجر می‌شود. هر چه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود وی باید دقت و زمان بیشتری را در واکنش و برخورد با سایرین صرف کند و در نتیجه استرس نیز ‌بیشتر خواهد شد. مسئولیت افراد به میزان قابل توجهی با سیگار کشیدن، فشارخون و میزان کلسترول خون در ارتباط است. خطر ابتلا به بیماری‌های مختلف جسمانی و روانی به افرادی که مسئولیتی را در قبال اشیا برعهده دارند به مراتب کمتر است.

۲-۲۳-۴-۴- روابط با مافوق

درشرایطی که کارکنان رئیس خود رافردی با فکر و ملاحظه کار احساس می‌کنند روابط دوستانه‌ای ایجاد ‌می‌شود که ‌بر اساس اعتماد متقابل،احترام و صمیمیت بوده، موجب عدم بروز استرس برکارکنان خواهدشد کارکنانی که احساس کنندرئیس مراعات آن ها را نمیکند ونسبت به منافع آن ها بی‌تفاوت است تحت استرس بوده و بیشتر در معرض اختلال روانی هستند.

۲-۲۳-۴-۵- روابط با زیردستان

دعوت به تقسیم کار ومشارکت میتوانددربرخی ‌از مدیران موجب بروزاسترس ازجمله احساس تنفرو اضطراب گردد. برخی از عوامل در بروز این پدیده سهیم هستند که مهمترین آن ها عبارتند از:

  1. ناهماهنگی و ناهمسانی توانایی های فردی با توقعاتی که از او می‌رود.
  2. ممکن است وی درمعرض تعارض روانی قرارگیردمثلاً درجزیی‌ترین کارهادخالت کند و هم انتظار مشارکت و تقسیم کار داشته باشد.

۲-۲۳-۴-۶- روابط با همکاران

نبودن روابط خوب بین همکاران عامل اساسی و محور بی‌اعتمادی، عدم صمیمت و رقابت ناسالم یکی از عوامل مهم موجداسترس است.روابط سالم میتواندعلاوه برسلامت روانی باعث تعادل میزان کورتیزول کاهش فشار خون و میزان مصرف دخانیات گردد.

۲-۲۳-۴-۷- عدم امنیت شغلی

درشرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دائمی نیست وحفظ شغل و بقا آن بستگی به میزان فعالیت خود فرددارد ولی عدم آگاهی ازاین موضوع موجب ترس از کنار گذاشته شدن (لغو یا اتمام قرارداد موقت) و بازنشستگی یکی ازفشارهای روانی است. چنین حالتی موجب میشودفرد قبل از آنکه به طور طبیعی از کار بازنشسته شود احساس فرسودگی و کسالت روحی کند. ترس از تنزل مقام یا کنار گذاشته شدن در افرادی که می‌دانند به مدارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت ‌در کار خود رسیده‌اند بسیار شدیدتر است.این افراد به پرکاری می‌پردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارندودرعین حال ‌می‌کوشند عدم احساس امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش در معرض استرس قرار می‌گیرند. (سعیدی، ۱۳۸۰)

۲-۲۳-۵- انواع مشارکت

در یک طبقه‌بندی، انواع مشارکت به صورت زیر تقسیم شده است:

  1. مشارکت ابزاری: در این نوع مشارکت انسان‌ها به صورت یک ابزار ملاحظه می‌شوند. این نگرش بدون توجه به مبانی انسانی و فرهنگ افراد، صرفاً به انسان با دیدی اقتصادی و مادی توجه می‌کند.
  2. مشارکت تحمیل شده: این نوع مشارکت که توسط نخبگان جامعه و در سطوح سازمانی توسط مدیران ارشد هدایت می‌شود به صورت برنامه‌ریزی شده و هدایت شده افراد را در اداره امور سهیم می‌سازد.روشی که درکشورهای سوسیالیستی اعمال می شد،که ازآن به ‌عنوان مشارکت تَبَعی نیز یاد می‌کنند.
  3. مشارکت توسعه‌ای: این نوع مشارکت فرآیندی است: اجتماعی، یکپارچه، جامع، پویا، همبسته، مکمل، چندبُعدی و چند فرهنگی؛ به عبارت دیگر، مشارکت توسعه‌ای خواهان مشارکت همه افراد در ساماندهی جامعه است. در مشارکت توسعه‌ای به نیازهای عالیه‌ انسانی توجه می‌شود.

۲-۲۳-۶- پیش‌ شرط‌های لازم برای مشارکت کارکنان

ازمانهایی که سعی دراجرای مدیریت مشارکتی دارند،با یک سری از عوامل متعددی مواجه شده اند که سبک مدیریتی آنان را تحت تاثیر قرارداده است.هرمان(۱۹۹۰)‌به این نکته اشاره داشته است که توسعه و گسترش مدیریت مشارکتی که امکان ممانعت ازاجرای آن وجود دارد به دو دسته از عوامل بستگی دارد .اولین عامل آن اشاره به محیط سازمانی دارد.دومین دسته از عوامل که مدیریت مشارکتی را تحت تاثیر قرار می‌دهد عوامل درونی است که عبارتند از :ارتباط بین استراتژی ساختار،فرهنگ و رفتار. ساشکین به تعداد ریادتی از عوامل درونی که مدیریت مشارکتی را تحت تاثیر قرار می‌دهند اشاره ‌کرده‌است که عبارتند از:ارزش‌ها،نگرش‌ها،طراحی شغل و فرهنگ سازمانی(کندو,۱۹۹۸)

برای کامیابی مشارکت در یک سازمان ضرورت دارد که مقدماتی فراهم آید تا معنی و مفهوم مشارکت به خوبی تحلیل شود و افراد به درستی و سودبخشی آن باور آورند بدین سبب زمینه سازی و بستر سازی فرهنگی برای آماده کردن همه کسانی که ‌در پرتو نظام مشارکت قرار می گیرند بایسته است پس از آنکه از راه بسترسازی فرهنگی به آمادگیهای ذهنی افراد دسترسی حاصل شد ،آنگه باید مدیران ارشد و بلندپایه را برای حمایت و پشتیبانی از این نظام ،معتقد و همراه گردانید.حمایت مدیران ارشد سازمان در شمار ضرورت‌های نخستین قرار دارد.(طوسی،۲۴،۱۳۷۸)

پس از آنکه قصای سازمان برای رواج نظام مشارکت آماده و پذیرا گردید آنگاه باید به نکته های زیر توجه کامل معطوف داشت:

۱- پیش از آغاز رسمی نظام مشارکت زمان کافی برای آشنایی کارکنان با این شیوه مدیریت فراه آید .اجرای برنامه مشارکت در زمان اضطرار و موفعیت های فوری هرگز جایز نیست.

۲- هزینه های مادی و معنوی نظام مشارکت نباید از سودهای مادی و معنوی آن فزون تر باشد

۳- موضوع مشارکت باید با کارمشارکت کنندگان مربوط باشد تا مشارکت کنندگان از خود علاقه و دلبستگی نشان دهند.

۴- مشارکت کنندگان برای برقراری ارتباط و دادوستد اندیشه ،اموزشهای لازم دریافت دارند.

۵- مشارکت نباید از دست دادن شغل را در میان شرکت کنندگان پدیدآورد.(طوسی،۲۸،۱۳۷۸)

۲-۲۳-۷- فوائد مشارکت کارکنان

فوائد مشارکت کارکنان شامل:

۱- تقویت روحیه کارکنان و ایجاد انگیزه در آنان

۲- افزایش تفاهم متقابل در طرفین کار و کاهش فاصله بین آن ها و در نتیجه افزایش همکاری بین کارکنان سازمان

۳- افزایش میزان بهره وری

۴- تقویت روح ابتکار و حسن مسئولیت کارکنان

۵- ایجاد امکان استفاده از تجارب عملی و نظرات و اندیشه‌های کارکنان

۶- ایجاد انضباط در محیط کار

۷- ایجاد کانال های ارتباطی مؤثر در سازمان و توزیع مناسب تر اطلاعات و در نتیجه تقلیل میزان سوء ظن ها.

۸- تقلیل تنش ها، شکایات و دعاوی مربوط به کار و کمک به ایجاد صلح و آرامش در محیط کار

۹- ایجاد عاملی جهت افزایش تحریک و کارایی در مدیران

۱۰- ایجاد رضایت و امنیت خاطر در کارکنان به علت داشتن نماینده یا نمایندگانی در حوزه مدیریت و راهی برای بیان امور مربوط به خود

1 ... 59 60 61 ...62 ... 64 ...66 ...67 68 69 ... 227