تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۳٫ بین فردی کردن مجازات ها و کاهش سطح جرایم و تکرار جرم در جامعه رابطه معناداری وجود دارد. – پایان نامه های کارشناسی ارشد
شاید بتوان گفت علت اصلی افزایش جرایم و آمار تکرارکنندگان جرم، نتایج تصمیمات غلط قضات باشد که باعث رشد عقده های حقارت و تقویت حس انتقام گیری در مرتکبان می شود.
توجه به شخصیت مرتکب در حقوق جزایی امروز، اهمیت فراوانی دارد و تحقق عدالت کیفری و وصول به اهداف مجازات بدون درک و شناخت شخصیت مرتکب مشکل است و بدون آن حقوق جزا، ممکن است به جای اجرای عدالت به گسترش ظلم همت گمارد.
درقوانین ما چندان توجهی به شخصیت مرتکبان صورت نگرفته و تصویب قوانین بیشتر بر مبنای شخصیت ظاهری افراد و الگو گرفته از شخصیت مرتکبان سابق میباشد که اعمال چنین مجازات هایی بر جامعه اثرات مخرب ومنفی در بردارد.
با وجود اینکه جرایم حدی و جنایت بر نفس و اعضا محدود میباشد و عمده جرایم و جرایم نوظهور، جرایم تعزیری قلمداد میگردند و تفاوت عمده تعزیر با حدود در شناسایی شخصیت مرتکب میباشد. در تعزیرات توجه به شخصیت مرتکب امری ضروری محسوب می شودولی متاسفانه در قوانین ما از اهمیت کمی برخوردار است و وجود مواد قانونی صرفاً به عنوان یک نوشته مکتوب شده و از پیش تعیین شده میباشد و در رویه قضایی بدان توجه چندانی نمی شود.
صحیح تر آن است در جرایم تعزیری قاضی مختار باشد که از بین مجازات ها، مجازاتی متناسب با شخصیت مرتکب تعیین و اجرا نماید. در جرایم تعزیری شناخت شخصیت جایگاهی ویژه دارد و قاضی در چنین جرایمی پس از مطالعه پرونده شخصیت، میتواند از هر یک از صور فردی کردن (تعلیق مجازات، تخفیف مجازات و…) استفاده نماید یا هیچ یک از مجازات ها را اعمال نکند و یا اینکه تشدید مجازات را برای شخص مرتکب و اصلاح وی نیاز ببیند. هنگامی که یکی از ویژگی های تعزیر نامعین بودن آن میباشد، بهتر آن است که مجازات های تعزیری به صورت نامعین باشند نه از پیش تعیین شده. در قوانین ما با مقید بودن به اصل قانونی بودن، قانونگذاران مجازات جرایم تعزیری را به صورت مدون و قطعی تعیین نموده اند.
به طوری که قانونگذار در تعریف تعزیر در ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی بیان میدارد: «… نوع، مقدار، کیفیت اجرا و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق و… به موجب قانون تعیین می شود و دادگاه در صدور حکم تعزیری بارعایت مقررات قانونی موارد ذیل را مورد توجه قرار میدهد».
زمانی که قانونگذار در بحث تعزیرات که روز به روز جرایم آن روبه فزونی است اختیار قضات را همان گونه که در ماده فوق مشاهده میکنیم، محدود می کند. یا زمانی که مجازات های هشتگانه اجازه تخفیف یا تعلیق و… را به قضات داده است. تناسب مجازات با مرتکب جایگاهی نخواهد داشت. قانونگذاران قبل از هر گونه رسیدگی در مراجع قضایی، شناسایی شخصیت یکایک مرتکبان را بررسی نموده و مجازات ها را بدین سان تقسیم نموده اند.
با اهمیتی که جرایم تعزیری در جامعه کنونی دارد، قانونگذاران بی توجهی کاملی را نسبت به این حیطه از جرایم انجام دادهاند. تا آنجا که هیچگونه تفکیکی بر تعزیرات شرعی غیرمقدر و تعزیرات حکومتی قائل نشده اند.
با توجه به اینکه اصل ۱۵۶ قانون اساسی یکی از وظایف قوه قضاییه را اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مرتکبان قید نموده و این امر باید در سیاست جنایی تقنینی و قضایی مورد دقت نظر قرار گیرد. بالعکس در اکثر اوقات خلاف این دیده می شود که قوه قضاییه نه تنها در اصلاح مرتکبان عملکرد مؤثر و مناسبی را اعمال نمی کند بلکه عواقب سویی را به همراه خواهد آورد. همان طور که در مواد قانونی ازجمله ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی مشاهده میکنیم بیشتر به شخصیت ظاهری مرتکب توجه گردیده و شخصیت درونی مرتکب با تشکیل پرونده شخصیت (بدون استفاده از پزشکان، جامعه شناسان و…) مورد توجه نمی باشد. در قوانین جزایی ما اجرای مجازات ها، هدف نهایی و اصلی میباشد و اصلاح مرتکبان هدف تلقی نمی گردد. می توان گفت عدم اصلاح پذیری مرتکبان نشأت گرفته شده از عدم شناسایی شخصیت و مجازاتی متناسب برای مرتکب میباشد.
با وجود اینکه شیوه های نوین در کاهش جرایم مؤثر واقع میگردند همان گونه که بیشتر کشورهای دنیا شیوه های سنتی را رها و شیوه های مدرن را مورد توجه قرار دادهاند. در حالی که در کشور ما هیچ زمانی سیاست ثابت و پایداری در مبارزه با جرایم و به ویژه تکرار جرم دنبال نشده است. اگرچه در قوانین سابق و قانون مجازات اسلامی جدید توجه به شخصیت در کیفرهای تعزیری به صورت محدود بارها ذکر گردید و به چشم میخورد ولی هرگز در رویه قضایی شاهد چنین پرونده هایی نبوده ایم و روز به روز شاهد تکرار جرم توسط مرتکبان می باشیم تا زمانی که این مسایل به صورت ریشه ای حل نشود، با تغییر و تصویب قوانین مشکلی حل نخواهد شد. چون لازمه اصلاح هر معضلی ابتدا قبول وجود آن و سپس تلاش در جهت رفع آن است که این مهم در کشور ما به خصوص در مراجع قضایی ما جایگاهی ندارد.
با تمام وجودی که یکایک قضات ما به این امر واقف میباشند که تعیین مجازات ها بدون شناسایی شخصیت تعیین میگردد، همچنان هر روز شاهد رشد نرخ جرم و تکرار جرایم می باشیم.
امید بر آن است که محاکم کیفری نگاهی دیگر بر مرتکبان داشته و مجازاتی متناسب با شخصیت آن ها اعمال و اجرا نمایند و هدف قضات در راستای اصلاح پذیری مرتکبان باشد نه تنبیه آنان و ارائه آماری مثبت از شعبه رسیدگی کننده.
پس از شناخت اجمالی شخصیت و تعزیر و ارزش تناسب کیفر با شخصیت مرتکب در قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران در پایان به طرح پرسش هایی می پردازیم که این تحقیق درصدد یافتن پاسخ و راهکاری مناسب برای آن است:
-
- آیا در جامعه ایرانی واژه شخصیت به درستی معنا شده و در ذهنیت عموم جا افتاده است؟
-
- با توجه به اهمیت فردی کردن تصمیمات قضایی بر مبنای شخصیت متهم یا مرتکب در نظام دادرسی کیفری عادلانه، آیا در سیستم حقوقی ایران این مهم مورد توجه قرار گرفته است؟
-
- اجرای مجازات ها در راستای فردی کردن و اصلاح مرتکبان میتواند باعث کاهش جرایم و مانع تکرار جرم شود؟
-
- آیا قانونی که از پیش تعیین گردیده به شخصیت یکایک افراد توجه نموده است؟
-
- آیا در قانون جدید که تعزیرات شرعی غیرمقدر را با تعزیرات حکومتی یکی نموده است به شخصیت توجه کردهاست؟
-
- آیا شناخت شخصیت در تعیین مجازات ها تعزیری تاثیر دارد؟
- آیا در قانون مجازات اسلامی درجه بندی مجازات های تعزیری رویکرد اصلاحی به مرتکبان جرایم دارد یا جنبه بازدارندگی آن ها مدنظر قانونگذار بوده است؟
۱) فرضیه های تحقیق
۱٫ واژه شخصیت فراتر از کردار و اخلاق میباشد، که در ذهنیت عموم معنای علمی خاص آن مورد توجه قرار نگرفته است.
۲٫ فردی کردن قضایی بر مبنای شخصیت مرتکب در دادرسی کیفری، از اهمیت کمی برخوردار است.
۳٫ بین فردی کردن مجازات ها و کاهش سطح جرایم و تکرار جرم در جامعه رابطه معناداری وجود دارد.
۴٫ اعمال قوانین از پیش تعیین شده نمی تواند بر مبنای توجه شخصیت افراد باشد.
۵٫ شناخت شخصیت در تعزیرات حکومتی از اهمیت کمی نسبت به تعزیرات شرعی برخوردار میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...