1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 23 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

ـ ذکر قرارداد اصلی که منشا اختلاف است، به ویژه ذکر موافقت­نامه­ی داوری برای مراجعه به داوری اتاق.

ـ اظهار نظر درباره تعداد داوران و نحوه­ انتخاب ایشان مطابق قواعد اتاق، به ویژه معرفی داور توسط خواهان.

ـ اظهار نظر درباره محل داوری، زبان داوری، و نیز قانون حاکم.

دبیرخانه، پیش از ارسال درخواست داوری برای خوانده­ی دعوی، مطابق جدول هزینه­ ها مبلغی را به صورت موقت برای هزینه ­هایی که علی­القاعده برای این مرحله­ مقدماتی تا زمان تنظیم و امضای قرارنامه داوری لازم است، تعیین می­ کند و به خواهان ابلاغ می­ کند و مهلتی نیز معلوم می­ نماید که آن را بپردازد. مطابق ماده ۵ (۴) قواعد، در صورتی که خواهان این پیش پرداخت موقتی را نپردازد، پرونده در همین جا بسته می­ شود معذلک خواهان می ­تواند دوباره آن را طی دعوای جدیدی مطرح نماید. به هر حال، پس از دریافت پیش پرداخت هزینه­ ها، دبیرخانه درخواست داوری را برای خوانده می­فرستد و خوانده ۳۰ روز مهلت دارد که به آن پاسخ بدهد و در صورتی که ادعای متقابل دارد می ­تواند ضمن همین جوابیه مطرح نماید (ماده ۵ (۵) قواعد). بعد از وصول جوابیه خوانده، دبیرخانه آن را برای خواهان می­فرستد، و اگر حاوی دعوای متقابل باشد خواهان نیز ۳۰ روز مهلت دارد که پاسخ ادعای متقابل را بدهد.

مطابق ماده ۵ (۱) قواعد، پاسخ خوانده به درخواست داوری باید از جمله، شامل نکات زیر باشد:

ـ نام و مشخصات و نشانی کامل او (خوانده).

ـ اعلام نظر درباره ماهیت اختلاف و اوضاع و احوالی که منجر به بروز اختلاف و ادعا شده.

ـ پاسخ به خواسته­ی مورد تقاضای خواهان.

ـ اعلام نظر درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان در پرتو پیشنهادی که خواهان داده و نیز معرفی داور مورد نظر.

ـ اعلام نظر درباره محل داوری، زبان داوری و نیز قانون حاکم.

چنانچه خوانده بخواهد دعوای تقابل مطرح نماید، ادعای متقابل نیز باید حاوی موارد زیر باشد:

ـ توضیح ماهیت اختلاف و نیز اوضاع و احوالی که منجر به بروز ادعای متقابل شده است.

ـ ذکر خواسته­ی متقابل مورد تقاضا، و حتی­المقدور تعیین مبلغ آن.

اگر خوانده ظرف مهلت ۳۰ روزه پاسخی ندهد، مانع از ادامه­ جریان داوری نیست (ماده ۶ (۱) قواعد). معذلک خوانده می ­تواند برای پاسخ به درخواست داوری، تقاضای تمدید مهلت بنماید، مشروط ‌به این که در همین مقطع درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان اظهارنظر کرده باشد و به ویژه داور خود را نیز معرفی نماید (ماده ۵ (۲) قواعد). این تدبیر برای آن است که مرجع داوری هر چه زودتر تشکیل شود و خوانده نتواند به بهانه­ی تمدید مهلت پاسخ یا عدم معرفی داور خود، از تشکیل هیات داوری جلوگیری نماید یا آن را به تأخیر اندازد.

لازم به یادآوری است که «درخواست داوری» و نیز «پاسخ» آن و حتی دعوای متقابل که در این مرحله­ مقدماتی داده می­ شود، دادخواست و دفاع به معنای مصطلح نیست و همان گونه که در بالا دیدیم، محتویات آن ها عبارت است از اطلاعات اولیه و مقدماتی که برای ساماندهی جریان داوری و شروع رسیدگی لازم است. به همین لحاظ است که در بین نکاتی که باید در درخواست داوری و پاسخ آن ذکر شود به جای طرح دعوی یا تبادل لوایح یا دفاع مثلا گفته شده «اعلام نظر درباره ماهیت و نوع اختلاف و زمینه­ بروز آن»، یا ‌در مورد خواسته گفته شده «ذکر خواسته و در صورت امکان مبلغ آن»، زیرا در این مرحله­ مقدماتی چه بسا هنوز ارزیابی خواسته و تعیین مبلغ دقیق آن ممکن نباشد. روش صحیح نیز همین است که در قواعد داوری اتاق آمده است، زیرا طرح مسایل ماهوی و تبادل لوایح و ارائه اسناد و مدارک باید نزد خود مرجع داوری که وظیفه­ی رسیدگی و حل و فصل دعوی را دارد، انجام شود و ربطی به دبیرخانه­ی دیوان که یک مرجع اداری است و تسهیلات و خدماتی را برای راه انداختن داوری ارائه می­ کند، ندارد. به هر حال، معمولا پس از این که جریان داوری وارد مرحله­ دوم شد، با دستور مرجع داوری، خواهان «دادخواست تفصیلی» می­دهد، خوانده دفاع ماهوی می­ کند و هر دو طرف تبادل لوایح ‌می‌کنند و مطالب و دفاعیات اصلی خود را مطرح ‌می‌کنند.

۲ـ وجود موافقت­نامه­ی داوری

اساس داوری، قرارداد و توافق طرفین است و داوری اجباری به ویژه در سطح بین ­المللی وجود ندارد و حتی در حقوق داخلی هم داوری اجباری در برخی امور تجاری که به حکم قانون مقرر شده باشد، استثنا است.

موافقت نامه­ی داوری ممکن است هنگام انعقاد قرارداد اصلی و به صورت شرط ضمن قرارداد در یکی از مواد درج شده باشد که آن را «شرط داوری» گویند، یا به صورت جداگانه و طی یک سند مستقل منعقد شود که «موافقت نامه یا قرارداد داوری» نام دارد. گاه ممکن است یکی از طرفین (خواهان) بدون هیچ گونه موافقت نامه یا شرط داوری قبلی به داوری اتاق مراجعه و درخواست داوری بدهد که اگر طرف مقابل (خوانده) بپذیرد، طبعا به معنای انعقاد موافقت­نامه­ی داوری است و معتبر محسوب می­ شود. موافقت­نامه­ی داوری، اساس مشروعیت و صلاحیت داوری است و اگر وجود نداشته باشد، یا به دلیلی مخدوش باشد، یا باطل یا فسخ شده باشد طبعا داوری هم وجود نخواهد داشت و به هر حال نمی­ توان طرف را به داوری اجبار کرد.

‌به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که هنگامی که یکی از طرفین به داوری اتاق مراجعه می­ کند، طرف مقابل وجود موافقت­نامه­ی داوری را انکار نماید یا استدلال کند قرارداد مذکور فسخ شده و یا از اساس معتبر نبوده یا این که اگر هم موافقت­نامه­ی داوری منعقد شده، راجع به انواع خاصی از اختلافات و دعاوی بوده، و یا این که مقصود از ارجاع امر به داوری مراجعه به داوری اتاق بازرگانی نبوده است و امثال آن ها. مضمون این قبیل ایرادات در واقع ناظر است به وجود و اعتبار موافقت­نامه داوری یا قلمرو آن و اگر پذیرفته شود نتیجه­ آن عدم صلاحیت مرجع داوری است.

رویه­ سنتی در این قبیل موارد که به صلاحیت داوری ایراد می­شد آن بود که جریان داوری در همان ابتدای کار متوقف می­شد و مدعی (ایراد کننده) ناچار بود به دادگاه صالح رجوع کند و اگر دادگاه اعتبار موافقت­نامه­ی داوری را احراز و تأیید می­کرد، جریان داوری ادامه می­یافت. اشکال این رویه آن بود که اول باید داور یا داوران انتخاب می­شدند و مرجع داوری تشکیل می­گردید تا ایراد صلاحیت قابل طرح باشد، که این امر مسلماً باعث تأخیر و تطویل کار و حتی طرف هزینه ­هایی می­شد. اما مطابق رویه­ کنونی داوری بین ­المللی، خود مرجع داوری صلاحیت دارد که به صلاحیت خود رسیدگی کند که اصطلاحا آن را (صلاحیت به صلاحیت) گویند.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – بند ششم: مدارهای یکپارچه[۶۹] [۷۰] – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به عنوان یک قاعده کلی طرح صنعتی یکی از ویژگی های زیر را در بر دارد: ویژگی های سه بعدی مانند شکل یک محصول، ویژگی های دوبعدی مانند تزئینات، خطوط و رنگ و یا ترکیبی از هر دو مورد.

اهمیت طرح های صنعتی آن گاه مشخص می شود که یک طرح صنعتی موفقیت فروش یک محصول را افزایش می‌دهد و باعث می شود یک محصول برای مشتریان جذاب به نظر برسد و حتی ممکن است تنها علت فروش یک محصول به حساب بیاید و از همین رو است که حمایت از طرح های صنعتی برای حفظ منافع تولیدکنندگان در مقابل رقبا به مسئله ای حیاتی تبدیل می شود. چرا که با حمایت از یک طرح صنعتی از طریق ثبت آن در ادارات مالکیت فکری ملی یا منطقه ای، مالک طرح ثبت شده دارای حق انحصاری نسبت به آن می شود و می‌تواند اشخاص ثالث را از نسخه برداری غیرمجاز و تقلید منع نماید. از نظر تجاری این امر مهمی است چرا که توانایی رقابت در عرصه کسب و کار را بهبود می بخشد و باعث افزایش درآمد می‌گردد. چرا که طرح صنعتی به عنوان دارایی تجاری یک تولید کننده هر چقدر موفیقت بیشتری کسب کند ارزش بیشتری برای تولید کننده خود به ارمغان خواهد آورد.

در بسیاری از کشور ها یک طرح صنعتی ابتدا باید به ثبت برسد تا بتواند از حمایت های لازم برخوردار شود، و متقاضی ثبت یک طرح صنعتی باید تقاضانامه ثبت را به اداره مالکیت فکری کشور مورد نظر تقدیم کند.

یک طرح صنعتی برای ثبت باید حائز چند ویژگی باشد؛ جدید باشد، به زبان ساده طرحی جدید است که قبل از تاریخ تقاضا نظیر آن در دسترس عموم وجود نداشته باشد. اصیل[۶۴] باشد، این ویژگی به مستقل بودن طرح و کپی یا تقلیدی نبودن آن اشاره دارد. در نهایت یک طرح صنعتی باید دارای شخصیت فردی باشد ‌به این معنا که تاثیر کلی که طرح بر کاربر می‌گذارد متفاوت از تاثیر طرح های پیشین باشد.[۶۵]

قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علائم تجاری ۱۳۸۶ طرح هایی را قابل ثبت می‌داند که جدید و اصیل باشند. اظهارنامه ثبت طرح صنعتی باید همراه با عکس و نقشه و سایر مشخصات گرافیکی باشد و ‌در مورد طرح های سه بعدی ارائه ماکت طرح نیز لازم است.

بند چهارم: نشان های جغرافیایی

علامت جغرافیایی یا نشان مبدأ جغرافیایی[۶۶] همان گونه که از نامش هویداست، اشاره به نام مکان جغرافیایی دارد که محصول موردنظر در آنجا به عمل آمده است. نشان مبدأ یا علامت جغرافیایی تضمین کننده کیفیت مشخصی برای یک محصول خاص است. چرا که به خریدار اطمینان می‌دهد محصول خریداری شده در مبدأ مشخصی با تمامی ویژگی های موردنظر تهیه شده است. بدیهی است محصول برنجی که در شمال ایران در منطقه طارم به عمل می‌آید با محصول برنجی که در دیگر مناطق ایران تولید می شود از جهات بسیاری متفاوت است. فرش ‌دست‌بافی که در ایران تولید می شود با توجه به نوع پشم و رنگ بسیار متفاوت از فرش هایی با طرح و نقشه مشابه است که در چین تولید می شود.

کشورها در راستای حفظ منافع تولیدکنندگان محصولات اصیل که در یک منطقه خاص جغرافیایی و با ویژگی های منحصر به فرد تولید می‌شوند تصمیم گرفتند تا از نشان های مبدأ جغرافیایی تحت مقوله مالکیت فکری حمایت به عمل آورند. همان‌ طور که گفته شد علائم مبدأ به مبدأ تولید یک محصول اشاره دارد و اساسا این مقوله متفاوت از مقوله نام های تجاری است. علامت مبدأ بر روی یک محصول درج می شود تا مبدأ جغرافیایی تولید کالا را نمایش دهد در حالی نشان تجاری، علامت متمایزکننده ای است که محصول یک شرکت را از شرکت دیگر متمایز می‌کند. ‌بنابرین‏ نشان مبدأ می‌تواند از سوی تمامی تولید کنندگانی که در آن منطقه جغرافیایی محصولات خود را تولید می‌کنند، استفاده شود. برای مثال تمامی شالی کاران منطقه طارم این حق را دارند که محصول شالیزار خود را با نام تجاری دلخواه لیکن تحت نشان مبدأ طارم به بازار عرضه نمایند. برای حمایت از نشانه های جغرافیایی، معاهداتی توسط سازمان جهانی مالکیت فکری تدوین شده است. از جمله معاهده پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی مصوب سال ۱۸۸۳ و موافقت‌نامه لیسبون برای حمایت از نام‌های مبدأ و ثبت بین‌المللی آن‌ ها؛ به‌علاوه مواد ۲۲ تا ۲۴ موافقت‌نامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (موافقت‌نامه تریپس) در رابطه با حمایت بین‌المللی از نشانه های جغرافیایی در چارچوب سازمان تجارت جهانی نیز ‌به این موضوع می پردازد.

بند پنجم: مدل های مصرفی (اختراعات کوچک)[۶۷]

مدل مصرفی اختراعی است که از جنبه گام ابتکاری از سطح پایین تری برخوردار است. یک مدل مصرفی حقی انحصاری است که برای یک اختراع کوچک اعطا می شود و اجازه می‌دهد که دارنده حق، دیگران را از استفاده تجاری اختراع حمایت شده بدون اجازه او برای یک دوره زمانی محدود منع کند. تعریف این حق می‌تواند از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد. در واقع، مدل های مصرفی بعضی اوقات به عنوان اختراع کوچک یا پتنت نوآوری[۶۸] نامیده می‌شوند.

مدت حمایت برای مدل های مصرفی کوتاه تر از حق اختراع است و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است (معمولاً بین ۷ تا ۱۰ سال بدون تمدید.)

در برخی از کشورها، حمایت از مدل های مصرفی را می توان فقط برای زمینه‌های خاصی از فناوری و فقط برای محصولات به دست آورد.

بند ششم: مدارهای یکپارچه[۶۹] [۷۰]

حمایت از مدارهای یکپارچه در کنوانسیون پاریس مطرح نشده است. کنوانسیون مستقلی موسوم به کنوانسیون واشنگتون به حمایت از مدارهای یکپارچه، اصول و استانداردها می پردازد. ولیکن تا کنون در سطح جهانی به مرحله اجرا نرسیده است. موافقتنامه جنبه‌های تجاری مالکیت فکری (تریپس) در چهار ماده به حمایت از این مدارها می پردازد و حقوق و انحصارات موردنظر را که در کنوانسیون واشنگتن مطرح شده است در ماده ۳۵ خود می گنجاند.

مدت زمان حمایت از مدارهای یکپارچه ۱۰ سال از تاریخ تشکیل پرونده درخواست ثبت و یا ۱۰ سال از تاریخ اولین استفاده تجاری در هر جای دنیا می‌باشد.

بند هفتم: گونه های جدید گیاه

مالکیت فکری از این رو به حمایت از گونه های جدید گیاه[۷۱] می پردازد که به تلاش و مطالعات محققان در این زمینه پاسخ مناسبی بدهد و در مقابل خطرپذیری و هزینه هایی که کشاوزران گونه های جدید گیاه متقبل می‌شوند جبران مناسبی ارائه کند. مالکیت فکری از طریق ایجاد انحصاری با مدت زمان محدود سعی می‌کند تا حقوق محققان بخش های کشاورزی را در این زمینه به رسمیت بشناسد. اتحادیه بین‌المللی حمایت از گونه های جدید گیاه حمایت از گونه های جدید را مورد نظارت قرار می‌دهد.

ابداع کنندگان گونه های جدید گیاه برای به دست آوردن چنین انحصاری باید گونه مورد ادعای خود را به ثبت برسانند. بر اساس کنوانسیون حمایت از گونه های جدید گیاه این گونه باید جدید باشد، متمایز و یکسان باشد و همچنین پایدار بماند و منطبق با یک گونه ژنتیکی گیاه باشد تا قابلیت ثبت را به دست آورند.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۶-۱-مدل رفتاری : – پایان نامه های کارشناسی ارشد

وجود حوادث آسیب زا در دوران کودکی

صفات مربوط به اختلال شخصیت مرزی، پارانوئید، وابسته یا ضد اجتماعی

ناکافی بودن نظام حمایتی از جانب خانواده یا همتایان

جنسیت مونث

آسیب پذیری ارثی به بیماری های روانی

تغییرات پر استرس اخیر در زندگی

ادراک یک موقعیت کنترل کننده بیرونی (علت طبیعی) به عوض یک عامل درونی (علت انسانی)

سابقه اخیر افراط در مصرف الکل

  1. عوامل روان پویشی

در مدل روان کاوانه اختلال مذبور، این فرضیه مطرح است که سانحه باعث فعال شدن مجدد تعارضی روانی می شود که تا پیش از آن آرام بود و نمودی نداشت، اما در واقع هنوز حل نشده بود. احیای آسیب دوران کودکی منجر به واپس روی و به کارگیری مکانیسم های دفاعی واپس زنی، انکار، واکنش وارونه و ابطال می شود. طبق نظر فروید، در بیمارانی که سابقه آسیب جنسی در دوران کودکی را گزارش می‌کنند، انشقاق و دوپارگی در خودآگاهی رخ می‌دهد. در این بیماران، یک تعارض از پیش موجود ممکن است با بروز رویداد آسیب زای تازه ای مجددا و به صورت نمادین احیا شود. ایگو خاطراتش را مرور می‌کند و از این طریق می کوشد بر اضطراب مذبور فائق آید و از آن بکاهد. به طور کلی مضامین روان پویشی مربوط به اختلال پس از سانحه شامل موارد زیر می‌باشد:

    • معنای درون ذهنی یک عامل مولد استرس می‌تواند آسیب زا بودن آن را معین کند.

    • رویداد آسیب زا ممکن است به وسیله آسیب های دوران کودکی تشدید شوند.

    • ناتوانی در تنظیم حالات عاطفی می‌تواند از نتایج آسیب باشد.

    • جسمانی سازی و آلکسی تایمی ممکن است از جمله پیامدهای آسیب باشند.

    • دفاع های مورد استفاده شایع عبارتند از انکار[۷۰]، کمینه سازی[۷۱]، دو نیم سازی[۷۲]، انکار فرافکنانه[۷۳]، تجزیه و احساس گناه.

  • روش ارتباط با ابژه شامل فرافکنی و درون فکنی این نقش هاست: منجی همه توان[۷۴]، آزارگر[۷۵] و قربانی.

  1. عوامل شناختی و رفتاری

طبق مدل شناختی PTSD، افراد مبتلا نمی توانند آسیبی را که عامل بروز اختلال بوده، پردازش یا توجیه کنند. آن ها همچنان احساس فشار روانی می‌کنند و می کوشند با روش های اجتنابی از احساس وقوع مجدد آن جلوگیری کنند. به دلیل همین نقصی که در مدارای شناختی[۷۶] با واقعه مذبور دارند، متناوبا آن را می- پذیرند و انکار می‌کنند. گویی مغز با این قبول و انکار متناوب می کوشد حجم عظیم اطلاعاتی را که آسیب بر سرش ریخته پردازش کند. مدل رفتاری PTSD حاکی از آن است که پیدایش اختلال مذبور در دو مرحله صورت می‌گیرد: نخست طی فرایند شرطی سازی کلاسیک[۷۷]، آسیب مذکور (محرک غیر شرطی) که سبب ایجاد یک واکنش هراس آور شده است، با محرک شرطی (یعنی یادآوری های جسمی یا ذهنی آن نظیر مناظر، بوها یا صداها) جفت می شود. سپس در مرحله دوم، از طریق یادگیری ابزاری[۷۸]، محرک شرطی به صورت مستقل و بدون نیاز به محرک غیر شرطی اولیه، واکنش هراس آور تولید می‌کند و بیمار الگوی اجتناب از هر دو محرک شرطی و غیر شرطی را برای خود فراهم می‌کند. برخی بیماران از جهان خارج نفع ثانویه هم می گیرند که موارد شایعش عبارت است غرامت مالی، جلب توجه یا دلسوزی و همدردی بیشتر و ارضای نیازهای وابستگی. این نفع ها نیز اختلال را تقویت می‌کنند و تداوم می بخشند.

  1. عوامل زیستی

نظریه های زیستی مربوط به PTSD، هم از مطالعات پیش بالینی بر روی مدل های حیوانی استرس به دست آمده است و هم از اندازه گیری متغیرهای زیستی در جمعیت های بالینی مختلف افراد دچار این اختلال. سیستم های نوروترانسمیتری بسیاری در هر دو دسته مطالعات مذکور مطرح شده است. مدل های پیش بالینی نظیر درماندگی آموخته شده،افروزش[۷۹] و حساس سازی[۸۰] در حیوانات به نظریه هایی ‌در مورد گیرنده- های نوراپی نفرین، دوپامین، افیون های درون زاد و بنزودیازپین ها و نیز محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- فوق کلیه (HPA) انجامیده است. داده های به دست آمده از جمعیت های بالینی هم موید فرضیه های حاکی از پرفعالیتی دستگاه های نورآدرنرژیک و افیون های درون زاد و نیز محور هیپوتالاموس- هیپوفیز – فوق کلیه لااقل در برخی از بیماران دچارPTSD بوده است. سایر یافته های زیستی عمده عبارت است از افزایش فعالیت و پاسخ دهی دستگاه عصبی خودکار که شاهدش بالا بودن تعداد ضربان قلب و فشار خون و نابهنجاری خواب (از جمله منقطع بودن خواب و افزایش نهفتگی خواب) است.

دستگاه نورآدرنرژیک . سربازانی که علایمی شبیه به اختلال PTSD دارند دچار حالت عصبانیت، افزایش فشار خون و سرعت ضربان قلب، تپش قلب، تعریق، گر گرفتگی و لرزش می‌شوند. این علایم با مصرف داروهای آدرنرژیک نیز ایجاد می شود. مطالعات نشان داده‌اند که غلظت اپی نفرین در نمونه ادرار ۲۴ ساعته سربازان مبتلا به PTSD و نیز غلظت کاتکولامین ها در ادرار دخترانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند افزایش می‌یابد.

دستگاه اپیوئیدی . پایین بودن غلظت های پلاسمایی بتا- اندورفین در مبتلایان به PTSD از ناهنجار بودن دستگاه اپیوئیدی در این بیماران حکایت می‌کند. در یک مطالعه نشان داده شد نالمیفن، که آنتاگونیست گیرنده اپیوئیدی است، در کاهش علایم PTSD در سربازان جنگی مفید است.

۲-۶-پایه های نظری

۲-۶-۱-مدل رفتاری :

مفهوم سازی رفتاری از اختلال استرس پس از سانحه، ‌بر اساس تئوری اضطراب دو عاملی ماور (۱۹۶۰) پایه گذاری شده است. مطابق این مدل، اضطراب و دیگر هیجانات تجربه شده در طول یک حادثه تروماتیک، به ذهن و خاطره ی بیمار درباره ی منظره ها، صداها و دیگر احساسات مربوط می‌شوند که طی یک حادثه اتفاق افتاده است. این فرایند یک شکلی از شرطی سازی کلاسیک است. ‌بنابرین‏ منظره ها، صداها، و دیگر احساسات، نشانه هایی هستند که در هنگام تجربه دوباره موجب اضطراب می‌گردند (لیهی و هالند، ۲۰۰۰) .

گستره این نشانه ها که موجب اضطراب می‌شوند، در نتیجه دو فرایند، افزایش می‌یابند:

۱ ـ تعمیم: به موجب این فرایند، نشانه هایی که به نشانه های اصلی شبیه هستند، دوباره موجب اضطراب می‌شوند.

۲ ـ شرطی سازی در سطح بالا: به موجب این فرایند یک نشانه که ابتدا خنثی بوده موجب اضطراب می- شود چون به وسیله دیگر نشانه ها به اضطراب جاری مربوط شده است. شایان ذکر است که نشانه های تحریک کننده اضطراب می‌توانند بیرونی باشند (مثل محل اتفاق، منظره ها و صداها) یا درونی باشند (مثل تفکرات، خاطرات یا حالات هیجانی) (لیهی و هالند، ۲۰۰۰).

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۵-۲-۳٫ تسهیل بیان کلامی و برون ریزی تنش و مطالب ناهشیار – پایان نامه های کارشناسی ارشد

پیاژه روانشناس مشهور سوئیسی برای توصیف بازی پنج ضابطه بر شمرده است که عبارتند از:

۱) بازی فعالیتی است که هدفش در خود آن نهفته است، در حالی که هدف کار در خارج آن قرار دارد.

۲) بازی فعالیتی است که انجام آن موجب خشنودی بازی کننده می‌گردد، حال آنکه کار ضرورتاّ خوشایند نیست.

۳) بازی فعالیتی است که فرد آن را اختیار می‌کند در حالی که کار خاصیتی اجباری است .

۴) بازی از قید سازمان آزاد و رها می‌باشد، در حالی که کار خاصیتی اجباری است.

۵) بازی از کشمکش و پرخاش به دور است، حال آنکه ماهیت کار گرایش آشکاری به سوی کشمکش و پرخاش دارد (جوزف و رایان،۲۰۰۴).

بازی به عنوان زبان طبیعی و ذاتی ارتباط کودک با جهان پیرامون نیز تعریف شده است. قطعا این پدیده برای کلیه والدین اعم از والدینی که با مشکلات رفتاری کودکان دست و پنجه نرم می‌کنند و یا والدینی که خواستار بهبود ارتباط با کودکان شان هستند، تاثیر گذار خواهد بود (تکلوی،۱۳۹۰).

لندرث (۲۰۰۲) معتقد است بازی زبان رمزی کودکان محسوب می شود و کودکان می‌توانند از طریق بازی، تجارب و هیجان های خود را به شکلی طبیعی و خود التیام بخش ابراز دارند. بازی معانی و ارزش‌های زیادی برای کودک دارد. بازی فعالیتی است که کودک در طی آن درک می‌کند، درمی‌یابد، احساس راحتی می‌کند و به عنوان بخش تفکیک ناپذیری از دنیای خود از آن برای ایجاد ارتباط، مبادله و آزمایش،یکی کردن و تسلط بر واقعیت‌های خارجی استفاده می‌کند. یکی از ویژگی های مهم بازی آن است که در بازی دیگر صحبت از ارزشیابی و قضاوتی که بزگترها به عمل می آورند، به میان نمی آید و کودک نگران نیست که خطا یا اشتباهی را مرتکب شود.

۲-۵-۲٫ کاربردهای مختلف بازی در درمان کودکان

بازی کردن فعالیتی لذت بخش و مفرح است. این فعالیت اگر با تخیل و تجسم همراه باشد،کودکان را قادر می‌سازد تا جهان خویشتن را نخست ازطریق حواس خود و سپس باتفکر و استدلال کشف کنند. ازآنجاکه بازی “رسانه ی طبیعی کودک برای ابراز خویشتن است” (اکسلاین،۱۹۷۴؛ به نقل از اسدی، ۱۳۸۳) به کودک این فرصت را می‌دهد تا درونی ترین افکار و احساسات خود را اظهار کند. برای کودکان، بازی کردن، شیوه مطمئن و مطبوعی برای آزمودن رفتارهای مختلف و کشف نتایج آن‌هاست. بازی‌های اجتماعی فهم و درک کودک را از رفتارها و احساسات دیگران توسعه می‌دهد و موجب می شود تا حس احترام به دیدگاه ­ها و نظرات دیگران در آن‌ ها تقویت گردد.

کودکان در بازی‌های خود، می‌توانند نقش‌های بزرگسالان را برعهده بگیرند. ضعف‌های انسانی خود را به عروسک‌های نمایشی و جانوران عروسکی نسبت دهند و رفتارهای غیر قابل قبول اجتماعی را به نمایش در آورند. آن‌ ها می‌توانند ‌در خیال خود به اهداف بزرگ بیاندیشند و راهکارهایی برای تحقق رویاهای خویش خلق و ابداع کنند. شرکت کنندگان می‌توانند برای مقابله باخطرات خیالی، درباره داشتن نیروهای خارق العاده خیالبافی کنند، همان گونه که می‌توانند از نیروهای انسانی خود برای اندیشیدن و یافتن راه حل مسایل بهره گیرند (برنهاردت، ۲۰۰۱؛ به نقل از حجاران ۱۳۹۰).

برخی از فعالیت‌ها، این فرصت را برای کودکان ایجاد می‌کنند که با غلبه بر موانعی که قدرت، توانایی و شهامت آن ها را می‌آزماید، باخود چالش فیزیکی و ذهنی داشته باشند. گاه این چالش، رقابت باخویشتن در یک بازی یا فعالیت انفرادی وگاه رقابت و مسابقه دادن با دیگران است. بازی های تخیلی به کودک کمک می‌کنند تا بر اعمال و رفتار و نفس خویش تسلط یابد. کودک این تسلط را در جریان ابراز ترس‌ها، مخالفت‌ها، لجاجت‌ها و تخیلات خویش در بازی‌های نمایشی و با تمییز میان واقعیت و تخیل به دست آورد. بازی کردن در ایجاد توانایی‌های حل مسئله، ابداع، ابتکار و خلاقیت نقش بسیار مؤثری دارد (استاهمر، ۲۰۰۵؛ به نقل از بلانکو،۲۰۱۰) .

آمستر (۲۰۰۷؛ به نقل از باگرلی و جن‌کینس،۲۰۰۹) بیان می‌کند که بازی کودک که وسیله طبیعی او برای بیان ‌خود است، موجب برانگیخته شدن افکار، تجربیات و نتایج زیادی می‌گردد و مواردی وجود داردکه درآنها بازی می‌تواند در درمان کودکان به کار رود. همچنان‌ که دیگران کشف کرده‌اند، او نیز دریافته است که بازی معانی و ارزش‌های زیادی برای کودک دارد؛ از جمله اینکه اساس بازی فعالیتی است که کودک درطی آن درک می‌کند، در می‌یابد و درآن احساس راحتی می‌کند.

بازی بخش تفکیک ناپذیری از دنیای کودک است. کودکی که موقعیت مصاحبه ی رسمی ممکن است برایش تجربه ناراحت کننده ای باشد، هنگامی که وسیله ی بازی آشنایی را می‌بیند احساس راحتی بیشتری می‌کند. تدارک وسایل بازی یعنی تدارک یک وسیله طبیعی ارتباط که از طریق آن مشکلات کودک می‌تواند به راحتی بیان شده و در درمان به احتمال زیاد موفق گردد. بازی‌ها بر اساس نحوه استفاده از آن نیز متفاوتند؛ بازی زمانی که برای اهداف تشخیصی و درمانی به کار می رود، یک تکنیک است و جهت دادن آگاهانه به فعالیت بازی موجب می شود که درمان دارای هدف، معنی و ارزش گردد (احمدوند، ۱۳۸۹).

۲-۵-۲-۱٫ افزایش درک تشخیصی

بازی می‌تواند به عنوان درک تشخیصی کودک به کار رود. ما می‌توانیم در بازی توانایی کودک برای پیوند با دیگران، تحمل پریشانی و سختی، پذیرش محدودیت‌ها، کنترل پرخاشگری و همچنین درک او ازمردم، آرزوهایش و ادراک او از خودش را مشاهده کنیم. در بازی، رفتارها، ایده ها، احساسات و بیان کودک به ما کمک می‌کند تا مشکلات او را و این‌که او چگونه آن‌ ها را می‌بیند بفهمیم (لندرث،۲۰۰۲).

۲-۵-۲-۲٫ خلق اتحاد درمانی

بازی می‌تواند برای برقراری یک رابطه درمانی مورد استفاده قرار گیرد. این کاربرد بازی برای کودکان خردسالی که فاقد امکانات بزرگسالان جهت بیان کلامی می‌باشند و همچنین برای کودکان بزرگتری که از خود مقاومت نشان داده و در شمرده سخن گفتن ناتوانند مفید می‌باشد (شریدان، توکلی و سنایی نسب،۱۳۸۰).

۲-۵-۲-۳٫ تسهیل بیان کلامی و برون ریزی تنش و مطالب ناهشیار

بازی می‌تواند به کودک کمک کند تا محتوای برخی آگاهی های مشخص و احساسات مربوط به آن را به صورت غیر کلامی بیان دارد. این نحوه استفاده زمانی که کودک در بحث پیرامون برخی مطالب گیر می افتد و یا در درمان او بن بست ایجاد می شود، مفید است (ری،۲۰۰۸).

    1. . Patterson & Carter ↑

    1. . Lust ↑

    1. . Lewinsohn Holm – Denoma, Small, Seely & Joiner ↑

    1. . Mash ↑

    1. .Johnston ↑

    1. .Coleman ↑

    1. .Karraker ↑

    1. .Teti ↑

    1. .Gelfand ↑

    1. . Joens ↑

    1. . Prinz ↑

    1. . Sanders ↑

    1. . Woolley ↑

    1. . Mychailyszyn & Kendall ↑

    1. . parent-child interaction therapy (PCIT) ↑

    1. . Kennedy ↑

    1. . Bayer, Sanson & Hemphill ↑

    1. . Dobkin & Zhao ↑

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۷-۲ نظریه دو عاملی انگیزشی- بهداشتی هرزبرگ: – پایان نامه های کارشناسی ارشد

نیازهای فیزیولوژیک یا جسمی (مثل، نیاز به غذا، آب، هوا و…)، نیازهای ایمنی یا امنیت (مثل، نیاز به امنیت اقتصادی، شغلی و …)، نیازهای اجتماعی یا محبت و تعلق گروهی(مثل، نیاز به مهربانی، عشق، پذیرش و …) نیازهای احترام و حرمت (مثل، نیاز به پیشرفت، شناسایی، تأیید و احساس ارزشمندی و …) و نیازهای خودشکافی و تحقق خود (مثل، نیاز به الفعل سازی حداکثر استعدادهای بلقوه و …).

به طور کلی، مازلو استدلال می­نمود که اولویت نیاز بالاتر، به عنوان تابعی از میزان کامروائی (ارضاء) نیازی که در سلسه مراتب نیازها در زیر آن قرار دارد، افزایش پیدا می کند، از این رو، خشنودی شغلی، باید با توجه ‌به این نکته تعیین شود که شغل فرد، چگونه پاسخگوی نیازهایی است که برای او
جنبه­ غالب دارد و هنوز ارضاء نشده اند.

بسیاری از اندیشمندان با این امر که امروزه اکثر مردم، نیازهای سطح پایین سلسله مراتب مذکور را نسبتاً ارضا نموده و در محیط کار، در پی ارضای نیازهای سطوح بالاتر سلسله مراتب خود هستند، نظریه مازلو را تأیید نموده اند. ‌به این جهت، اگر بخواهیم رفتار کار- بر انگیخته و بارور داشته باشیم، باید
محیط های کار را طوری تغییر دهیم که به نیازهای سطح بالاتر سلسله مراتب مذکور نیز، فرصتی برای ارضاء و کامروایی فرد برای خود شکوفایی، او را خلاق وتر، بارورتر، کمتر تدافعی و تواناتر در تعامل با دیگران می‌سازد. (کورمن،۱۹۷۷؛ ترجمه: شکرکن،۱۳۷۰)

۲-۷-۲ نظریه دو عاملی انگیزشی- بهداشتی هرزبرگ:

هرزبرگ و همکاران(۱۹۵۹) پس از بررسی های فراوان، اظهار داشتند که خشنودی شغلی از مجموعه عللی کاملاً متفاوت از ناخشنودی شغلی، نشأت می‌گیرد. وی معتقد است که انسان، دو دسته نیاز متفاوت دارد که اساساً مستقل از یکدیگرند و به روش های متفاوتی رفتار را تحت تأثیر قرار می‌دهند که عبارت هستند از:

الف- عوامل بهداشتی:

هرزبرگ می‌گوید که وقتی افراد از شغل خود احساس ناخشنودی می نمایند، ناخشنودی آن ها به زمینه ها یا محیط مربوط می شود که در آن کار می‌کنند. یا به عبارت دیگر، ناخشنودی آن ها به شرایطی مربوط می شود که تحت آن شرایط، کار انجام می‌گیرد و از جمله عوامل بهداشتی، عبارت هستند از: خط مشی های سازمانی، نحوه اداره و مدیریت سازمان، چگونگی سرپرستی، شرایط فیزیکی کار، روابط متقابل اجتماعی کارکنان با یکدیگر، سطح حقوق و درآمد، ایمنی و امنیت شغلی، مقام و منزلت سازمانی و….

هرزبرگ، معتقد است که کارکرد اصلی عوامل مذکور، ممانعت از ناخشنودی شغلی است، یعنی عدم ارضاء این نیازها، منجر به ناخشنودی می شود و ارضاء آن ها، ناخشنودی و کم کاری را مرتفع می نمایند ولی در زمینه ایجاد انگیزش در فرد و بارورتر کردن عملکرد، چندان کاری انجام نمی دهند، در هر حال، وی ارضاء این عوامل را برای تأمین، حفظ بهداشت و سلامت کارکنان و تدام فعالیت سازمان، لازم می‌دانست. (از کمپ،۱۹۹۰؛ ترجمه: عبدی، ۱۳۷۳).

ب- عوامل انگیزشی

هرزبرگ می‌گوید که وقتی افراد از شغل خود، احساس خشنودی می نمایند، این خشنودی به فعالیت­ها، محتوای شغل یا ماهیت کار مربوط می شود، به نحوی که ارضاء این نیازها، موجب تأثیر مثبت در میزان خشنودی شغلی و انگیزش کارکنان برای عملکرد بهتر می شود از جمله عوامل انگیزشی، عبارت هستند از: احساس کسب موفقیت، رشد و پیشرفت شغلی، بازشناسی یا قدر دانی از افراد و کار آن ها، کار تلاش برانگیز یا چالشی برانگیز یا چالشی، مسئولیت فزاینده، استقلال کاری، ارتقاء شغلی و… (همان منبع).

هرزبرگ، معتقد است که خشنودی شغلی، اساساً تابعی از کامروایی(ارضاء) نیازهای بالاتر، از قبیل نیازهای احترام و خودشکوفایی است، ‌بنابرین‏ می توان گفت که ارضای عوامل انگیزشی، فرصتی برای رشد و کمال فرو به وجود می آورد و غالباً توانایی او را برای عملکرد. بهتر، افزایش می‌دهد و به همین علت، هرزبرگ، مدیران را به اتخاذ روش پر مایه سازی یا غنی سازی مشاغل یا طراحی مجدّد مشاغل برای افزایش مسئولیت، تلاش، پیشرفت و پیش‌بینی فرصت­هایی برای ارتقاء فردی کارکنان و ارضای انگیزنده ها در محیط کار تشویق می کند. (کورمن، ۱۹۷۷؛ ترجمه: شکرکن،۱۳۷۰).

پژوهش­های گسترده ای در رابطه با این نظریه به عمل آمده است که نتایج آمیخته با ابهام است، عمده انتقادات مربوط به روش شناسی و شیوه جمع‌ آوری داده های تحقیق اصلی هرزبرگ بوده است به نحوی که در پژوهش های وی، اولاً بر نمونه ی محدودی از مشاغل(مدیران و متخصص ها)تأکید شده و ثانیاًً سازوکارهای دفاعی شخصیت و خطاهای اسنادی در گزارش‌های توصیفی آزمودنیهای تحقیق او، کنترل نشده است. به عنوان مثال، پژوهش‌هایی که نظریه دو عاملی را با کارگران یدی و یا کارمندان جزء، به کار بسته اند، این نظریه را چندان تأیید نکرده اند.

کورمن (۱۹۷۷) اظهار می‌دارد که نظریه دو عاملی هرزبرگ، تصویری ساده از ساز و کاری است که سبب خشنودی یا نا خشنودی می شود، زیرا خشنودی می‌تواند در محتوای شغل، در زمینه شغل و یا در هر دو، باشد، ضمناً برخی از ابعاد شغل، به ویژه “پیشرفت”، ” مسئولیت” و “بازشناسی”، هم برای خشنودی از بعضی دیگر از ابعاد شغلی، مانند “شرایط کار”، “خط مشی ها”، ” ایمنی” و… مهمتر هستند. با وجود
همه ی این موارد، تأثیر شگرف نظریه مذکور در تطّور فکر و آزمایش در انگیزش کار و محیط های کاری و سازمان­ های واقعی (حتی برای منتقدان) قابل انکار نمی باشد زیرا وی این فکر را که پول، حلّال همه مشکلات است را از ذهن مدیران خارج ساخته و راهبردهای غنی سازی شغل را به آن ها پیشنهاد نمود (بهینا، ۱۳۷۸).

۲-۷-۳ نظریه کامروائی نیازی:

این نظریه می‌گوید، خشنودی شغلی، تابعی از درجه کامروائی (ارضاء) نیازهای شخصی فرد در موقعیت شغلی است. ‌به این ترتیب که:

الف: اگر شخص، آنچه را که می‌خواهد، به دست بیاورد، خشنود خواهد شد.

ب: هر قدر شخص چیزی را بیشتر بخواهد، وقتی آن را به دست بیاورد، خشنودتر خواهد شد و هنگامی که آن را به دست نیاورد، ناخشنودتر خواهد شد.

دو نوع نظریه عمده، این چارچوب را مورد استفاده قرار می‌دهند که عبارت هستند از: الگوی کاهشی یا تفاضلی و دیگری الگوی ضربی (وروم، ۱۹۶۴)، که در هر دو الگو فرض می‌کنند که خشنودی شغلی، تابعی مستقیم ار درجه ای است که محیط با ساختار نیازهای فرد، همخوانی دارد.

وروم (۱۹۶۴) در الگوی کاهشی، عنوان می کند که خشنودی شغلی، تابع معکوسی است از تفاضل یا تفاوت میان همه نیازهای یک شخص و درجه ای که محیط، کامروایی آن نیازها را فراهم می‌کند. به نحوی که هر چه مجموع تفاوت های فوق، بیشتر باشد، خشنودی، کمتر است و هر چه مجموع
تفاوت های مذکور، کمتر باشد، خشنودی، بیشتر است. (همان منبع)

در الگوی ضربی، نمره نیزهای شخص را در درجه ای که شغل، از عهده کامروایی نیازهای مذکور بر می‌آید، ضر ب نمایند و سپس این حاصلضرب ها را برای همه نیازها، محاسبه و جمع می نمایند، و در نهایت این مجموع، بیانگر میزان خشنودی شغلی او خواهد بود.

پروژه های شافر(۱۹۵۳)، کوهلن(۱۹۶۳) و وروم(۱۹۶۴) کاربرد هر دو الگوی کاهشی و ضربی را در برآورد خشنودی شغلی مورد تأیید قرار دادند ولی پژوهش­های اشلتزر (۱۹۶۶)، توسی(۱۹۷۰) و نیلی(۱۹۷۳) تأییدی مبنی بر کامل بودن این الگوها برای تبیین خشنودی شغلی نیافته اند. (کورمن، ۱۹۷۷؛ ترجمه: شکرکن،۱۳۷۰).

۲-۷-۴ نظریه گروه مرجع:

1 ... 84 85 86 ...87 ... 89 ...91 ...92 93 94 ... 227