1401/09/26

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – فصل سوم: مرجع صالح در دعاوی راجع به تَرَکه­ی متوفی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به نظر می­رسد که عقیده­ی گروه دوم، مطابقت بیشتری با اصول و قواعد دادرسی دارد؛ زیرا ماده ۱۲ قانون آیین دادرسی دادگاه­ های عمومی و انقلاب، در امور مدنی، به ضرورت طرح دعاوی راجع به اموال غیرمنقول، در دادگاه محل استقرار مال تصریح ‌کرده‌است. از طرفی باید گفت که حکم مندرج در ماده ۱۲، یک قاعده استثنائی است و برخلاف استثناء نمی­ توان تراضی کرد؛ ‌بنابرین‏ حتّی با پذیرش اینکه صلاحیت محلی جزء قواعد تکمیلی به شمار می ­آید، نمی­ توان پذیرفت که طرفین بتوانند با تراضی، محلی به­جز محل وقوع مال غیرمنقول را صالح برای رسیدگی قرار دهند. به عنوان یک اصل و قاعده­ کلی ‌می‌توان گفت که تراضی طرفین، به هر نحو و در هر موضوع، تا زمانی که با مصالح عمومی و نظم عمومی جامعه تعارض نداشته باشد، معتبر و لازم­الاتباع ‌می‌باشد. قانون­گذار هدف خاصی از تأسیس این استثناء داشته و با تراضی برخلاف آن، هدف قانون­گذار که همان سرعت و دقت در رسیدگی و صرف وقت کمتر برای دادگستری است، زیر سوال خواهد رفت.

در تأیید این نظر ‌می‌توان به ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده نیز استناد کرد. این ماده مقرر می­دارد: « در دعاوی امور خانوادگی مربوط به زوجین، زوجه می ­تواند در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامه دعوا کند؛ مگر درمواردی که خواسته مطالبه مهریه غیرمنقول باشد.» این ماده نشان دهنده آن است که ‌در مورد دعاوی غیرمنقول، دعوا لزوماًً باید در دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول طرح شود.

فصل دوم: اموال غیرمنقول متعدد

هرگاه ادعّایی راجع به اموال غیرمنقولی باشد که در حوزه­ دادگاه­ های مختلف واقع شده و از آن دسته از دعاوی باشد که در صلاحیّت دادگاه محل وقوع مال غیر منقول است، مدعّی می ­تواند به دادگاه محل وقوع هر یک از این اموال که بخواهد، مراجعه کند. همچنین اگر ادعایی علیه چند خوانده که در حوزه­ دادگاه­ های مختلف اقامت دارند، وجود داشته باشد، مدعی می ­تواند به دادگاه محل اقامت هر یک از خواندگان مراجعه نماید، البته قاعده، مربوط به آن دسته از دعاوی است که مشمول قاعده­ عمومی صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده باشد. ماده ۱۶ قانون آیین دادرسی مدنی در این رابطه مقرر ‌کرده‌است: «هرگاه یک ادعا راجع به خواندگان متعدد باشد که در حوزه ­های قضایی مختلف اقامت دارند یا راجع به اموال غیرمنقول متعددی باشد که در حوزه ­های مختلف واقع ‌شده‌اند، خواهان می ­تواند به هر یک از دادگاه­ های حوزه ­های یاد­شده مراجعه نمایند».

عبارت ذیل ماده ۱۶، در ماده ۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی سابق، چنین بیان شده بود که: «مدعی می ­تواند به یکی از دادگاه­ های نامبرده رجوع کند». عبارت سابق رساتر بود؛ زیرا ظاهر عبارت جدید، حاکی از آن است که یک دعوا را ‌می‌توان در چند دادگاه مطرح کرد.

‌بر اساس ماده ۱۶ ، چنانچه یک دعوا راجع به اموال غیرمنقول متعدد باشد، خواهان می ­تواند در محل وقوع هریک از این اموال، راجع به تمام آن ها طرح دعوا کند. فرض کنیم شخصی به موجب یک فقره فروشنامه یک سوم تمام اموال غیرمنقول خود را به دیگری فروخته است و متعهد شده است که ظرف یک ماه نسبت به انتقال سند و تحویل مبیع به خریدار اقدام کند. حال، اگر فروشنده از انجام تعهد خود مبنی بر تنظیم سند رسمی به خریدار یا تحویل مبیع، خودداری کند، خریدار می ­تواند راجع به تمام اموال غیرمنقول خریداری شده، در محل وقوع هریک از این اموال، طرح دعوا نموده و الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی و تحویل مبیع(اموال غیرمنقول متعدد) را خواستار شود.

در دعاوی­ که موضوع دعوا، اموال منقول وغیرمنقول ‌می‌باشد، به موجب ماده ۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی، خواهان مکلف است که دعوا را در محلی که مال غیرمنقول واقع است، اقامه نماید. این ماده اینگونه مقرر می­دارد: «در­صورتی­که موضوع دعوا مربوط به مال منقول و غیرمنقول باشد، در دادگاهی اقامه می­ شود که مال غیرمنقول در حوزه­ آن واقع است، به شرط آنکه دعوا در هر دو قسمت، ناشی از یک منشاء باشد». پس قانون­گذار صلاحیت دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول را در این مورد، مشروط به داشتن منشاء واحد در هر دو دعوا نموده است.

در ماده ۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی سابق، خواهان اختیار داشت که دعوای غیرمنقول را در دادگاه محل اقامت مدعیٌ علیه یا دادگاهی که مال غیرمنقول در حوزه­ آن است، اقامه کند،ّ اما در قانون جدید، این اختیار از خواهان سلب شده و فقط می ­تواند در دادگاهی اقامه­ دعوا کند که مال غیر منقول در حوزه­ آن واقع است[۸۴].

‌بر اساس ماده ۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی، چنانچه مال منقول و غیرمنقول ناشی از یک منشأ باشد، خواهان باید در محل وقوع مال غیرمنقول طرح دعوا کند؛ به عنوان مثال اگر شخص به موجب یک فقره فروشنامه، یک دستگاه اتومبیل و یک واحد آپارتمان از دیگری خریداری کند و فروشنده از انتقال سند یا تحویل مبیع به خریدار خودداری کند، خریدار باید برای الزام به تنظیم سند یا تحویل مبیع( اتومبیل و آپارتمان) در محل وقوع مال غیرمنقول(آپارتمان)، طرح دعوا کند؛ لیکن اگر خریدار هر یک از این دو مال را به موجب فروشنامه مستقل خریده باشد، برای الزام به تنظیم سند آپارتمان باید در محل وقوع مال غیرمنقول و برای الزام به تنظیم سند اتومبیل باید به محل اقامت خوانده رجوع کرد. همچنین، اگر فروشنده به تعهد خود مبنی بر انتقال سند و تحویل آپارتمان اقدام نموده باشد، خریدار برای الزام به تنظیم سند اتومبیل یا تحویل آن باید در دادگاه محل اقامت خوانده رجوع کند. [۸۵]

فصل سوم: مرجع صالح در دعاوی راجع به تَرَکه­ی متوفی

ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی مقرر می‌دارد: «دعاوی راجع به ترکه­ی متوفی اگرچه خواسته دین و یا مربوط به وصایای متوفی باشد، تا زمانی که ترکه تقسیم نشده، در دادگاه محلی اقامه می­ شود که آخرین اقامتگاه متوفّی در ایران، آن محل بوده و اگر آخرین اقامتگاه متوفّی معلوم نباشد، رسیدگی به دعاوی یاد­شده، در صلاحیت دادگاهی است که آخرین محل سکونت متوفی در ایران، در حوزه­ آن بوده است». این ماده در واقع از مستثنیات قاعده­ صلاحیت دادگاه اقامتگاه خوانده ‌می‌باشد و از جمله مواردی است که قانون، دادگاه معینی را غیر از دادگاه اقامتگاه خوانده، صالح به رسیدگی قرار داده است.

ماده ۲ قانون تصدیق انحصار وراثت مصوب ۱۳۰۹ نیز بیان داشته است: «شخص یا اشخاص مذبور باید برای تحصیل تصدیق انحصار وراثت و عدّه­ی ورّاث، تقاضای کتبی به یکی از محاکم صلح محل اقامت دائمی متوفی یا محاکم بدایتی که وظایف صلحیه را انجام می‌دهند، تقدیم کند». بدین ترتیب، دعاوی مطروحه، خواه بین ورّاث باشد و خواه از طرف اشخاصی اقامه شود که خود را ذی­حق در تمام یا قسمتی از ترکه بدانند، به سه دسته تقسیم می­ شود:

۱- دعاوی بین ورثه­ی متوفی؛

۲- دعاوی بستانکاران متوفی که مدعیِ تمام یا قسمتی از ترکه هستند؛

۳- دعاوی موصیٌ له یا وصی، راجع به وصایای متوفی.

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۳-۷- روش‌ها و ابزار تحلیل داده ها – 10

۳-۲- روش پژوهش

پژوهش حاضر از نظر طبقه بندی بر مبنای هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. هدف تحقیق کاربردی، توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است. هم چنین تحقیق حاضر، از نظر روش و ماهیت از نوع تحقیق همبستگی است. در این تحقیق هدف، تعیین میزان رابطه متغیرهاست. برای این منظور بر حسب مقیاس های اندازه ­گیری متغیر ها، شاخص­ های مناسبی اختیار می­ شود.

مقیاس اندازه ­گیری داده ­ها مقیاس نسبی است. مقیاس نسبی بالاترین و دقیق­ترین سطح اندازه گیری را ارائه می‌دهد. این مقیاس علاوه بر دارا بودن کلیه خصوصیات مقیاس­های دیگر، از صفر مطلق نیز برخوردار است.روش تحقیق به صورت استقرایی است که در آن مبانی نظری و پیشینه پژوهش از راه کتابخانه، مقاله و اینترنت جمع‌ آوری شده و در رد یا اثبات فرضیه های پژوهش با به کارگیری روش های آماری مناسب، از استدلال استقرایی در تعمیم نتایج استفاده شده است. لذا انجام پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی- استقرایی صورت گرفته است. بدین معنی که در مبانی نظری و پیشینه پژوهش از راه مطالعه کتابخانه ­ای، سایر سایت ها، مقالات در چارچوب قیاسی و گرداوری اطلاعات برای تأئید یا رد فرضیه‌ها در قالب استقرایی انجام پذیرفته است.

۳-۳- فرضیه های تحقیق

فرضیه اول:

بین درصد مدیران غیر موظف هیات مدیره و ارزش­گذاری زیر قیمت در عرضه­های عمومی اولیه (IPO) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.

فرضیه دوم:

بین تعداد اعضای هیات مدیره و ارزش­گذاری زیر قیمت در عرضه­های عمومی اولیه (IPO) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد.

۳-۴- جامعه و نمونه آماری

جامعه بزرگترین مجموعه از موجودات است که در یک زمان معین مطلوب ما قرار ‌می‌گیرد. تحقیق علمی با هدف شناخت یک پدیده در یک جامعه آماری انجام می‌شود. ‌به این دلیل موضوع تحقیق ممکن است متوجه صفات و ویژگی­ها، کارکردها و متغیرهای آن باشد یا اینکه روابط بین متغیرها، صفات، کنش و واکنش و عوامل تأثیرگذار در جامعه را مورد مطالعه قرار دهد. مجموعه واحدهایی که حداقل در یک صفت مشترک باشند یک جامعه آماری را مشخص می‌سازند و معمولاً آن را با N نمایش می­ دهند (خاکی ۱۳۸۲، ۲۷۳).

جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که از تاریخ ۱/۱/۷۵ برای اولین بار اقدام به عرضه سهام خود نموده اند می‌باشد مشروط ‌به این که:

    • جزء شرکت های سرمایه گذاری و واسطه گری مالی نباشند؛

  • سال مالی آن ها به ۲۹/۱۲ختم گردد.

روش نمونه‌گیری روش تصادفی ساده است. برای تعیین حداقل حجم نمونه لازم، از فرمول کوکران استفاده می شود:

که در آن:

N=تعداد اعضای جامعه

n=اندازه نمونه

P=نسبت تأیید فرضیه‌ها

= (۱/۹۶)۲

ε = خطای برآورد نمونه

در نهایت با توجه به روش فرمول فوق و پس از حذف مشاهدات پرت تعداد نمونه نهایی برابر با ۸۱ شرکت می‌باشد.

۳-۵- گردآوری اطلاعات

اطلاعات نظری و یافته ­های تحقیقات پیشین و داده ­های مورد نیاز تحقیق به صورت دقیق از منابع ثانویه گردآوری می‌گردد. برای گردآوری اطلاعات ‌در مورد ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق و فرمول­های استخراج متغیرهای تحقیق از روش کتابخانه ­ای استفاده شده است. داده ­های آماری مرتبط با فرضیه ­های تحقیق با بهره گرفتن از روش اسناد و مدارک سازمانی از صورت­های مالی شرکت ها استخراج و با توجه به فرضیه ­های تحقیق، داده ­های متغیرها از اطلاعات به دست آمده محاسبه شده است. با توجه به اینکه اطلاعات و داده ­های گردآوری از اسناد حسابرسی شده استخراج گردیده و در تبدیل آن ها از فرمول­هایی استفاده شده است که در جامعه علمی مورد استفاده قرار ‌می‌گیرد، در نتیجه ‌می‌توان ادعا نمود که وسیله اندازه ­گیری دارای اعتبار خواهد بود. با توجه به اینکه در محاسبه شاخص­ های مورد مطالعه از فرمول­های خاصی استفاده می­ شود که به عنوان ابزار استاندارد جهانی محسوب می­شوند و طبق اسناد موجود در ادبیات و پایه­ های نظری مختص اندازه ­گیری آن صفات محسوب می­شوند، ‌بنابرین‏ از این دیدگاه ‌می‌توان به روایی وسیله اندازه ­گیری اطمینان حاصل کرد.

‌بنابرین‏، داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق بانک‌های اطلاعاتی رایانه‌ای و مراجعه به کتابخانه سازمان بورس و اوراق بهادار و استفاده از نرم افزار ره‌آورد نوین و مراجعه به وب سایت www.rdis.ir سایت متعلق به سازمان بورس و اوراق بهادار (مدیریت پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی)، جمع‌ آوری گردیده است. همچنین صورت­های مالی شرکت ها شامل ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد و یاداشت­های همراه صورت های مالی در پایان هر سال مالی (۲۹ اسفند ماه) به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است.

۳-۶- مدل متغیرهای تحقیق

برای آزمون فرضیات، مطابق با تحقیق چاهینی و فیلاتوتچو[۱۹](۲۰۱۱) از مدل رگرسیونی زیر استفاده می شود:

Ln(1+Uderpricing)=β۰ + β ۱PNEDi,t + β۲NBDi, t+ β۳LnAsseti,t + β۴ Agei,t + β۵Debt ratioi,t + β۶Loss dummyi,t + β۷Founder Ownershipi,t + β۸Current Asseti,t + β۹Internet dummyi,t + ε i,t

  • متغیر وابسته:

Underpricing= ارزش گذاری زیر قیمت که از طریق فرمول زیر محاسبه شده است.

=ارزش گذاری زیر قیمت

(بازده روز اول)

  • متغیرهای مستقل

PNED= درصد مدیران غیر موظف هیات مدیره،

NBD= تعداد اعضای هیات مدیره.

  • متغیرهای کنترل

=Ln Asset لگاریتم طبیعی جمع کل دارایی­ ها،

=Age سن شرکت (تفاوت تاریخ تأسيس و تاریخ عرضه عمومی اولیه)،

=Debt ratio نسبت بدهی بلند مدت به جمع کل دارایی­ ها،

=Loss dummy متغیر دامی. اگر شرکت در سال مالی قبل از عرضه عمومی اولیه زیان ده بوده برابر یک در غیر اینصورت صفر،

=Founder Ownership درصد مالکیت سهام‌داران نهادی،

=Current Asset نسبت دارایی های جاری به کل دارایی ها،

=Internet dummy متغیر دامی. اگر شرکت دارای سایت اینترنتی مرتبط با فعالیت­های تجاری­اش باشد، برابر یک در غیر اینصورت صفر.

۳-۷- روش‌ها و ابزار تحلیل داده ها

در مواردی که بررسی ارتباط بین یک متغیر وابسته با یک یا چند متغیر مستقل مد‌نظر باشد و هدف محقق این است که بر اساس این ارتباط و با بهره گرفتن از داده های تاریخی، پارامتر (پارامترهایی) برای متغیر(متغیرهای) مستقل برآورد و با ارائه مدل اقدام به پیش‌بینی نماید، داده ها و متغیر‌های موجود در یک مدل معمولاً در سه نوع مختلف می‌تواند باشد:

داده های سری زمانی[۲۰]

داده های مقطعی[۲۱]

داده های ترکیبی[۲۲]

داده های سری زمانی، مقادیر یک متغیر (چند متغیر) را در نقاط متوالی در زمان، اندازه‌گیری می‌کند. این توالی می‌تواند سالانه، فصلی، ماهانه، هفتگی یا حتی به صورت پیوسته باشد.

داده های مقطعی، مقادیر یک متغیر (چند متغیر) را در طول زمان و روی واحدهای متعدد اندازه‌گیری می‌کند، این واحدها می‌تواند واحدهای تولیدی، صنایع و یا شرکت‌های مختلف باشد.

1401/09/26

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ٢- تفکیک مفهوم سازش از مفاهیم مشابه – پایان نامه های کارشناسی ارشد

سازش به معنای سازگاری، صلح، آشتی، حسن سلوک. اتفاق، پیوستگی. ساخت، شکل. سازش حاصل شدن به معنای حصول توافق بین دو تن، برقرار شدن آشتی میان دو یا چند تن.[۷]

١-٢- تعریف اصطلاحی

سازش ‌به این معنی است که طرفین با ارجاع اختلاف به شخص یا اشخاص مورد اعتماد و منتخب خود، از آن ها می خواهند که بین آنان سازش برقرار کند و یا راه حلی برای سازش پیشنهاد نماید بدون اینکه وارد رسیدگی حقوقی و قضائی بشود و سپس یا پیشنهاد آن شخص را می‌پذیرند و اجرا می‌کنند و یا به راه و روشی دیگر روی می آورند. این روش گاهی به ویژه، در مواقعی که مقرر می شود داور بر اساس انصاف و کدخدامنشانه رأی صادر نماید، با داوری اشتباه می شود ولی با آن یکسان نیست و برای خود ضوابط ویژه ای دارد که به مرور زمان شکل گرفته، به نحوی که هم اکنون در کنار مقررات مربوط به داوری، مقررات سازش هم تدوین گردیده است که نمونه آن مقررات سازش و داوری اتاق بازرگانی بین‌المللی است در ایران هم مقررات و ضوابطی هم برای ایجاد سازش تدوین گردیده است.[۸]

در حقیقت سازش یک گام قبل از مرحله داوری رسمی است. سازش نسبت به میانجیگری، رسمی‌تر است زیرا مشتمل بر یک روند رسمی است که در آن سازش‌دهندگان، موضوع منازعه را مورد تحقیق و بازرسی قرار می‌دهند و سپس برای حل موضوع پیشنهادات رسمی به طرفین ارائه می‌کنند. تحقیق و بازرسی برای سازش هم متضمن واقعیات امر و مبانی حقوقی آن است و هم جنبه‌ها و ابعاد غیرحقوقی موضوع.

روند سازش معمولاً به صورت محرمانه انجام می‌شود، زیرا برای دولت‌ها دادن امتیاز در جریان سازش آسان‌تر است، به شرط این که علنی و فاش نشود. اگر پیشنهادات سازش‌دهندگان مقبول واقع شود، معمولاً به صورت مکتوب در می‌آید که سند ثبت و ضبط توافق‌ها است. اما در عمل سازش به معنائی که گفتیم کمتر پیش می‌آید، شاید ‌به این علت که هر گاه اتخاذ طرق غیر رسمی‌تر (میانجیگری و …) برای حل اختلاف، توقیفی به بار نیاورده باشد، بعید است طریقه سازش راه به جایی ببرد.[۹]

٢- تفکیک مفهوم سازش از مفاهیم مشابه

٢-١- سازش و مذاکره[۱۰]

مذاکره بدون تردید روش بسیار قدیمی و متداول برای حل اختلافات است. و می‌توان آن را به شرح ذیل تعریف نمود:

مذاکره روش مستقل حل اختلاف بوده و هدف از آن پیدا کردن راه حل خلاقی است که موجبات رضایت طرفین را جلب نموده تا هر یک از آنان بتوانند منافع خود را حفظ نمایند. به طور خلاصه می‌توان گفت هدف از مذاکره برقراری ارتباط بین طرفین یا اصلاح و ختم رابطه موجود می‌باشد.[۱۱]

بدیهی است که مذاکره مستدل، برای این روش به عنوان امتیاز محسوب شده و دعوی را به طور بنیادی حل و فصل می‌کند، به نحوی که طرفین پس از پایان مذاکره احساس رضایت بنمایند. نکته قابل توجه این است که مذاکره کننده باید امتیازات مشترک و منافع مورد اختلاف را مورد بررسی قرار داده و در مجموع به مصادیق صحیح و مستقل از اراده طرفین تأکید نماید. نتیجه می‌شود که مذاکره مستدل باید دارای چهار عنصر اساسی زیر باشد:

– توجه به منافع مورد نظر

– یافتن راه حلی که منافع مشترک را تأمین نماید

– به کار بردن مصادیق ملموس.

وجه فارق روش مذاکره با روش‌های دیگر آن است که در مذاکره شخص ثالثی وجود ندارد که ‌در مورد حل اختلاف ‌راهکاری را به طرفین تحمیل یا حتی پیشنهاد کند، بلکه چنان که از نام آن بر می‌آید، خود طرفین اختلاف مستقیم یا غیرمستقیم با یکدیگر گفتگو می‌نمایند. مذاکره معمولاً مستلزم این معنی است که طرفین با حسن نیت گفتگو کنند، به نحوی که چشم‌اندازی از موفقیت در حل اختلاف و حصول نتیجه وجود داشته باشد. البته هیچ گونه تعریف حقوقی از اصطلاح مذاکره وجود ندارد و همین امر می‌تواند مشکلاتی را به بار آورد، به ویژه در مواردی که در قرارداد بین‌المللی مربوط شرط شده باشد که دادگاه فقط هنگامی صلاحیت رسیدگی به اختلافات را دارد که موضوع از طریق «مذاکره» حل و فصل نشده باشد.

٢-٢- سازش و میانجیگری[۱۲]

میانجیگری به معنای مشارکت و مداخله فعال میانجی (شخص ثالث) است در انتقال و توضیح پیشنهادات هر کدام از طرفین به طرف دیگر. برای حل اختلاف معموملاً میانجی بر اساس آنچه طرفین به او می‌گویند پیشنهاد حل و فصل غیر رسمی هم می‌دهد. میانجیگری محتاج موافقت جدی هر دو طرف است. پیشنهادات میانجی برای حل و فصل اختلاف نسبت به طرفین الزام‌آور نیست، مگر این که آن را بپذیرند. هدف از چنین پیشنهاداتی نیز یافتن راه حل مؤثری برای رفع منازعه است و به همین جهت لازم نیست دقیقاً با حقوق قانونی متنازعین منطبق و همسو باشد، هر چند مسلماًً همین حقوق قانونی است که معمولاً زمینه و محور اصلی حل و فصل قضیه را تعیین می‌کند.[۱۳]

روش میانجیگری این روش ممکن است بر اساس قانون در اختلافات ناشی از کار، اجاره، امور ساختمانی و تأسیسات، دعاوی خانوادگی و حمایت از مصرف کننده استفاده شود. به طور مثال، در حقوق بلژیک ماده ٧٣١ و بعد آیین دادرسی مدنی و فرمان سلطنتی ١٩٧٠، سازش اختیاری را در خصوص اختلافات مردم با ادارات، به کمیته عالی کنترل محول نموده است تا کمیته مذبور به موضوع رسیدگی و نظر خود را اعلام دارد. همچنین اختلافات بین بانک‌ها با مشتریان خود و بنگاه‌های تجارتی عمومی مستقل با مصرف کنندگان به موجب قوانین ١٩٩٠ و ١٩٩١ از طریق میانجیگری پیش‌بینی شده و بالاخره در زمینه بورس اوراق بهادار، بیمه و بانک، میانجیگری توسط یک نفر صورت می‌گیرد.

در کلیه مراحل فوق انتخاب میانجی فوق‌العاده حائز اهمیت بوده و موفقیت حل اختلاف به شایستگی و صحت عمل میانجی بستگی دارد. او می‌تواند راه حل مفید و قابل قبول به طرفین پیشنهاد کرده و ‌به این ترتیب وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد. بدیهی است حسن نیت و دقت عملکرد برای جلب اعتماد طرفین ضروری می‌باشد. میانجی معمولاً به وسیله طرف اختلاف یا از طریق مقام یا ارگانی از قبیل دادگاه، مؤسسه سازش و داوری، انتخاب می‌شود و سعی می‌کند که با طرفین تماس حاصل نموده و پس از بررسی دلایل و مدارک آن‌ ها را به یکدیگر نزدیک سازد.‌‌‌ اگر میانجی موفق نشود، ممکن است جریان امر به قاضی انتخاب کننده میانجی ارجاع شود تا شخصاً به دعوی رسیدگی نماید.

نظر ‌به این که میانجی در رسیدگی به اختلاف اختیار اتخاذ تصمیم ندارد، اصولاً نمی‌توان او را مسئول شناخت. ولی اگر در انجام وظایف خود جانب بی طرفی و حسن نیت را رعایت نکند در چنین صورتی مسئول خواهد بود و زیان وارده به طرف دیگر، ممکن است از طریق بیمه جبران شود.

سازش دادن و میانجیگری دارای وجوه اشتراک و افتراق بوده و هر دو روش مستلزم مداخله فرد ثالثی است که با بی‌طرفی و استقلال اندیشه سعی کند دو طرف دعوی را به هم نزدیک کرده و راه‌ حل ‌های ممکن را به آنان پیشنهاد نماید.

برخی معتقد هستند که میانجیگری نوعی سازش است و میانجی، به طرفین فرمولِ توافق را پیشنهاد و سپس اقدام به تهیه طرح می‌کند در صورتی که سازش دهنده فقط طرفین را از وضعیت اختلاف، منافع، حقوق و تکالیف آنان آگاه ساخته و سعی می‌کند آنان را در جهت سازش به هم نزدیک نماید.[۱۴]

در هر دو روش فوق، سازش دهنده و میانجی ، اختیار اتخاذ تصمیم را نداشته ولی میانجی هدایت کننده و فعال می‌باشد. در قراردادهای ساختمانی، تجارتی یا خانوادگی معمولاً حل اختلاف را به دو میانجی محول می‌نمایند و پیش‌بینی شرط داوری نیز در صورت عدم توافق، امکان‌پذیر است که میانجی در سمت داور بر اساس آخرین پیشتهاد خود به اختلاف رسیدگی و رأی خود را صادر نماید.

٢-٣- سازش و کارشناسی

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۲-۹-۵ افزودن عوامل مؤثر دیگر بر مدل میلر ـ مودیلیانی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

نمودار ۲-۴: هزینه سهام عادی، بدهی و میانگین هزینه سرمایه ‌بر اساس نظریه مودیلیانی و میلر بدون مالیات

به طور کلی افزایش در استفاده از بدهی ارزان‌قیمت به وسیله افزایش بازده مورد انتظار سهامدار عادی (Ke) جبران می‌شود. با افزایش بدهی، میزان ریسک شرکت بیشتر می‌شود و بازده مورد انتظار سهام‌داران آن افزایش می‌یابد و در این فرایند Ke مزیت به دست آمده از Ki را می‌پوشاند. ‌بنابرین‏ Ku بدون توجه به نسبت بدهی ثابت می‌ماند.

۲-۹-۴-۴ نظریه مودیلیانی و میلر با در نظر گرفتن مالیات

قضیه نامربوط بودن اهرم مودیلیانی و میلر، اگر فرضیه‌های بازار کامل که در تحلیل آن‌ ها آمده حاکم باشد، معتبر خواهد بود، اما با تشخیص وجود نواقص بازار سرمایه در دنیای واقعی، ساختار سرمایه هر شرکت ممکن است ارزش آن شرکت را تحت تأثیر قرار دهد.

زمانی که مالیات بر سود شرکت اعمال گردد، تأمین مالی از طریق بدهی پرسودتر است و شرکت‌هایی که از اهرم استفاده می‌کنند، ارزش بیشتری دارند، چرا که هزینه بهره بدهی، هزینه قابل قبول مالیاتی و کاهش‌دهنده درآمد مشمول مالیات محسوب می‌شود. در نتیجه با ثابت بودن درآمد خالص عملیاتی، سود عملیاتی بیشتری را به سمت سرمایه‌گذاران انتقال می‌دهد.

مودیلیانی و میلر با فرض وجود مالیات، پیشنهاد کردند شرکت‌ها برای حداکثر کردن ارزش خود، باید از ۱۰۰% بدهی استفاده کنند تا از مزایای بیشتر بهره‌مند شوند. وارد کردن و لحاظ تأثیرات نواقص بازار سرمایه مانند هزینه های درماندگی مالی، هزینه های نمایندگی و استقراض شرکت‌ها، ساختار مطلوب سرمایه را ارائه می‌کند که در حد واسط تأمین مالی بدون استفاده از بدهی، و تأمین مالی از طریق صددرصد بدهی، قرار دارد.

۲-۹-۴-۵ انتقادات وارد بر نظریه مودیلیانی و میلر

نتایجی که مودیلیانی و میلر به آن رسیده‌اند، منطقاً از فرضیه‌های اولیه آن‌ ها اخذ می‌شود و این زمانی است که بازار سرمایه کامل باشد. اما در عالم واقعیت، بازار سرمایه دارای نواقصی می‌باشد که موجب می‌شود نتایج متفاوتی به دست آید. ‌بنابرین‏، اشخاصی که با نظریه مودیلیانی و میلر مخالفند، انتقادات خود را بر غیر واقعی بودن فرضیه‌های آن‌ ها تمرکز کرده‌اند. این انتقادات به شرح زیر است:

الف. در تحلیل مودیلیانی و میلر، هزینه های کارگزاری و انجام معاملات صفر در نظر گرفته می‌شود. در حالی که هزینه های کارگزاری و سایر هزینه های معاملاتی قطعاً وجود دارد و بر فرایند آربیتراژ اثر می‌گذارد.

ب. مودیلیانی و میلر فرض می‌کنند اهرم شخصی و اهرم شرکت کاملاً جانشین یکدیگرند و به عبارتی شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران می‌توانند هر دو در یک نرخ و با یک شرایط، وام بگیرند.

ج. مودیلیانی و میلر فرض می‌کنند هزینه بدهی با افزایش حجم بدهی افزایش نمی‌یابد. بی‌شک این یک فرض غیرواقعی و نگران‌کننده است و اگر آن را کنار بگذاریم، نتایج بسیار متفاوتی حاصل می‌شود.

د. مودیلیانی و میلر عملاً با فرض نرخ مالیات صفر برای اشخاص، مالیات بر درآمد آن‌ ها را در نظر نمی‌گیرند. با توجه ‌به این‌که مفروضات در نظر گرفته شده توسط مودیلیانی و میلر واقعی نیست، باید این مفروضات را تعدیل کرده و آن‌ ها را کنار گذاشت تا در شرایط واقعی نظریه آنان را بررسی کرد.

۲-۹-۵ افزودن عوامل مؤثر دیگر بر مدل میلر ـ مودیلیانی

۲-۹-۵-۱ نظریه ساختارسرمایه و مالیات به علاوه مالیات بر درآمد شخصی

اکنون این سؤال مطرح می‌شود که به غیر از مالیات بر درآمد شرکت، بر درآمد شخصی نیز بر ساختار سرمایه شرکت‌ها تأثیر دارد یا خیر؟ پاسخ مثبت است. اگر نرخ مالیات شخصی سرمایه‌گذاران برابر با همان نرخ مالیات بر بازده‌های بدهی، و آن‌ هم معادل نرخ مالیات متعلق به بازده‌های سهام باشد، بدهی سرمایه‌ای همچنان مزیت مالیاتی برای شرکت‌ها داشته و مورد توجه قرار می‌گیرد. به طور کلی، اگر نرخ مالیات اشخاص یا شرکت‌ها تغییر کند، یا خط‌مشی پرداخت سود سهام متفاوتی دنبال شود، تأثیر اهرم شرکت متفاوت خواهد بود و عموماً جمع‌بندی‌های زیر صحت دارد:

I- در صورتی که مالیات شخصی کلیه سرمایه‌گذاران صفر باشد، تحلیل اولیه مودیلیانی و میلر با وجود مالیات کماکان معتبر است.

II- در صورتی که نرخ مالیاتی اشخاص روی بهره و سود سهام یکی باشد، باز هم تحلیل اولیه مودیلیانی و میلر با وجود مالیات اعتبار خواهد داشت.

III- در صورتی که مالیات عایدات سرمایه‌ای کمتر از مالیات بهره و سود سهام باشد و اگر بخشی از بازده سرمایه سهام‌داران به شکل عایدات سرمایه‌ای دریافت شود، در آن صورت مزایای مالیاتی اشخاص حاصل از تأمین مالی از طریق سهام، بخشی از مزایای تأمین مالی از طریق بدهی را خنثی می‌کند

( وستون، بریگام، یوستون، ۱۹۶۱).

‌بنابرین‏ هر گاه نرخ مالیات شخصی بدهی، و سهام عادی برابر باشد، مزیت استفاده از بدهی نسبت به قبل تغییری نخواهد کرد.

اگر شرکت فقط درآمد پس از مالیات سرمایه‌گذاران را ملاک عمل قرار دهد، با توجه به ارزش‌های نسبی نرخ مالیات بر درآمد شرکت و مالیات بر درآمد اشخاص مربوط به بدهی، تأمین مالی از طریق سهام یا بدهی تصمیم‌گیری خواهد شد. اگر مالیات شخصی بیش از مالیات شرکت باشد، شرکت از طریق سهام و اگر نرخ مالیات شرکت بیشتر باشد از طریق بدهی تأمین مالی می‌کند.

۲-۹-۵-۲ نظریه ساختار سرمایه و مالیات شرکت به علاوه هزینه های بحران مالی

هیچ یک از مدل‌های قبل، هزینه های بحران مالی را مورد توجه قرار نداده است. هزینه های مالی شامل:

۱ـ هزینه های درماندگی مالی

۲ـ هزینه های بحران

تضاد منافع بستانکاران و صاحبان سهام، به تصمیم‌گیری‌های ضعیف و غیرکارا منجر می‌شود؛ سهام‌داران تمایل دارند قیمت سهام شرکت بالا ارزش‌گذاری شود، در حالی که بستانکاران خواهان آن‌اند که قیمت سهام شرکت پایین ارزش‌گذاری شود. شرایط تصفیه در قراردادهای بدهی برای جلوگیری از این موارد طراحی شده است لیکن رعایت این شرایط، متضمن هزینه های ثبت، نظارت و پیگیری‌های حقوقی بیشتر قراردادها می‌شود.

با توجه ‌به این نکات، ارزش شرکت اهرمی برابر است با:

معادله (۲-۹) (هزینه های بحران مالی) PV- (معافیت مالیاتی) VL=Vu+PV

اگر هزینه های بحران مالی و سایر هزینه های درماندگی مالی قابل توجه باشد، شرکت اهرمی جذابیت کمتری برای سرمایه‌گذاران خواهد داشت. در شرایط بروز امکان ورشکستگی، صاحبان سهام به طور کلی چیزی کمتر از موقعی عایدشان می‌شود که هزینه ورشکستگی وجود ندارد. از آنجا که شرکت‌های اهرمی احتمالی ورشکستگی بیشتری به نسبت شرکت‌های غیراهرمی دارند، از دیدگاه سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری نامطلوب‌ترند. احتمال ورشکستگی همیشه تابعی خطی از نسبت بدهی به سهام نیست. پس از حد معینی از نسبت بدهی به سهام، احتمال ورشکستگی با آهنگ سریع‌تر رشد می‌کند. در نتیجه، هزینه های مورد انتظار ورشکستگی نیز افزایش بیشتری داشته و انتظار می‌رود که با همان روند، بر ارزش و هزینه سرمایه شرکت تأثیر منفی داشته باشد.

۲-۹-۵-۳ نظریه ساختار سرمایه ومالیات شرکت به علاوه هزینه های درماندگی مالی

1401/09/26

دانلود منابع پایان نامه ها | مبحث سوم – اقسام مورد معامله – 10

در این تحقیق به تقلید از قانون مدنی، « مورد معامله» درمعنای عرفی آن به کار گرفته می­ شود. ضمن اینکه مورد معامله به هریک ازعوضین اطلاق می­ شود و اختصاص به مثلاً مبیع یا مورد اجاره ندارد.

مبحث سوم – اقسام مورد معامله

گفته شده «ماده ۲۱۴ ق.م. در بیان مصادیق مورد معامله کامل نیست. زیرا از یک طرف، منحصراًً مورد معامله­های مالی نظیر بیع و اجاره تعریف شده است و تعریف مذبور شامل موضوع عقد غیر مالی نکاح که زوجین هستند نمی­ شود. از طرف دیگر، تعریف مذبور مربوط به مورد عقود عهدی است و شامل موضوع عقد تملیکی نمی­ شود چه اینکه موضوع عقد تملیکی مالی است که به طرف معامله تملیک می­ شود و تعهد به تسلیم آن جنبه فرعی دارد. بعلاوه تعریف مذبور شامل حق یا تعهدی که ساقط می­ شود، مانند قرارداد تبدیل تعهد که سقوط تعهدی به جای انشای تعهد دیگر، مورد آن است نمی ­باشد».[۱۸] ‌بنابرین‏، تعریف صحیح از مصادیق مورد معامله را چنین به عمل آورده­اند: «مورد معامله مالی است که تملیک یا حقی از آن منتقل و یا انتفاع از آن مأذون و یا عملی است که به انجام یا ترک آن تعهد می­ شود و یا تعهدی است که اسقاط یا انشاء می­ شود و یا شخصی است که اثرعقد در او تحقق می­یابد»[۱۹]. بدین ترتیب مورد معامله می ­تواند مال، عمل، تعهد یا شخص باشد. دربیان اقسام مال، ازیک جهت مال به «اعیان و منافع» تقسیم شده و خود «عین» به سه قسم عین معین، درحکم معین و کلی دسته بندی می­ شود[۲۰]. این تقسیم بندی اگر به معنی اختصاص معین، درحکم معین و کلی، به اموال، و آن هم عین اموال باشد، قابل نقد خواهد بود. چرا که منافع، اعمال، تعهدات و حتی شاید اشخاص هم می ­توانند مشمول این اقسام باشند. از جهت دیگر مورد معامله به دو نوع تقسیم می­ شود : مثلی و قیمی.

در مبحث حاضر به بررسی دو تقسیم بندی اخیر می­پردازیم.

گفتار اول – معین، در حکم معین، کلی

ماده ۳۵۰ ق.م. مقرر می­دارد: « مبیع ممکن است مفروز باشد یا مشاع یا مقدار معین به طور کلی از شیء متساوی الاجزاء و همچنین ممکن است کلی­فی­الذمه باشد».

بنداول – معین

دراصطلاح منطق، مفهوم یا جزئی است یا کلی. مفهوم جزئی مفهومی است که قابل انطباق ‌بر افراد متعدد نباشد. مانند « گندم موجود در این ظرف» که بر گندم­های دیگر صدق نمی­کند. مفهوم منطقی (کلی و جزیی) درحقوق نیز برای مورد معامله واردگردیده است، بدین ترتیب که مورد معامله جزئی را اصطلاحاً عین معین یا عین خارجی و مورد معامله کلی را اصطلاحاً کلی­فی­الذمه می­گویند.[۲۱]

عین معین مالی است که در عالم خارج، جدای ازسایر اموال، مشخص و قابل اشاره باشد. مانند این کتاب یا آن زمین.[۲۲] قانون­گذار درماده ۴۰۲ ق.م. از این قسم مورد معامله به عنوان عین خارجی نام می­برد.

بند دوم – درحکم معین

در حکم معین یا کلی در معین مالی است که اجزاء آن از هرحیث با هم برابر باشد. به عنوان مثال اگر صدکیلو گندم ازخرمنی فروخته شود، هرچند که مبیع درخارج معین و قابل اشاره نیست، چون باید از خرمن معین برداشته شود، می­گویند مبیع درحکم عین خارجی یا «کلی ‌در معیّن» است.[۲۳]

بندسوم – کلی

ماده ۳۵۱ ق.م. مقرر می­دارد: « درصورتی که مبیع کلی، یعنی صادق ‌بر افراد عدیده باشد، بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر شود».

بر این اساس در تعریف کلی گفته شده : «مالی است که صفات‌ آن در ذهن معین و در عالم خارج صادق بر افراد عدیده باشد».[۲۴]

گفتار دوم – مثلی – قیمی

بند اول- مثلی

بنابر ماده ۹۵۰ ق.م. «مثلی…. عبارت از مالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد مانند حبوبات و نحو آن و قیمی مقابل آن است.» در تشریح این ماده گفته شده: درموردی که موضوع تعهد مثلی است، به مال معین و خاصی تعلق نمی­گیرد، توجه به اوصاف کلی مال است که مصداق­های فراوان دارد: مانند یک دستگاه یخچال ارج یا ده خروار گندم[۲۵].

بند دوم- قیمی

مطابق بند دوم ماده ۹۵۰ ق.م. قیمی مالی است که نوعاً دارای اشباه و نظایر نباشد. درقیمی اوصاف مورد نظر چندان دقیق و مفصل است که تنها در مال معینی دیده می­ شود یا امثال آن نادر است : ما نند اسب سواری و قلمدان و ساعت قدیمی و خا نه و زمین معین.[۲۶]

گفتار سوم – تحلیل تقسیم ­بندی­ها

بند اول – ملاک تشخیص مثلی و قیمی

درخصوص تشخیص مثلی یا قیمی بودن مورد معامله، ماده ۹۵۰ ملاک را عرف می­داند:«.. تشخیص این معنی باعرف است». بدین ترتیب در هر زمان و مکان داوری عرف تعیین می­ کند که آیا مال نوعاً دارای اشباه و نظایر زیاد و شایع هست یاخیر. اما ملاک تصمیم ­گیری عرف برای تعیین وجود اشباه و نظایر چیست؟ پاسخ این است که کافیست اوصاف و ویژگیهایی که جلب رغبت ‌می‌کنند و مبنای تعیین قیمت قرار ‌می‌گیرد، در دید عرف یکسان باشد.[۲۷] اما بحث درمورد ضابطه تشخیص به همین­جا ختم نمی­ شود. بعضی حقوق ‌دانان قیمی را آن مالی که در عرف شخص آن منظور باشد و نتوان مال دیگری را به جای آن داد، تعریف ‌می‌کنند و در بیان ضابطه تشخیص قائل به نبود یک ضابطه­ی همیشگی بوده و میان موردی که دین ناشی از قرارداد است با ضمان قهری تفکیک قائل می­شوند، ‌به این نحو که:

«۱-در تعهدات، مثلی و قیمی صفتی نیست که در هر حال ناشی از ماهیت شیء باشد. زیرا دو طرف قرارداد می ­توانند مال مثلی را در روابط خود قیمی قرار دهند. اگر کسی تعهد کند که یک کیسه گندم معین به دیگری بدهد، با آنکه گندم از اموال مثلی است، موضوع تعهد بنا به تراضی طرفین قیمی قرار داده شده است و متعهد نمی­تواند، ‌به این بهانه که گندم مثلی است، کیسه دیگری را به طلبکار بدهد.

۲-ولی ‌در مورد الزامات خارج ازقرارداد، چون درباره موضوع الزام توافقی بین طلبکار و مدیون نشده است، باید مثلی وقیمی ازحیث نوعی و موضوعی مورد توجه قرار گیرد[۲۸]

آنچه از بند اول برمی­آید، ارادی و شخصی بودن ضابطه­ی تشخیص، در روابط قراردادی است. امری که به نظر نمی­رسد ماده ۹۵۰ دلالت بر آن داشته باشد. مثال ذکر شده هم شاید بیش از آنکه به معنای قیمی دانستن یک مال مثلی باشد به معنای معامله­ی یک مال مثلی به صورت عین معین است. در این­خصوص در ادامه بیشتر سخن می­گوییم.

بند دوم – ملاک تشخیص معین، کلی و کلی ‌در معیّن

دراینجا بیش از آنکه ملاک نوعی وعرفی باشد، اراده­ی طرفین قرارداد و در واقع معیار شخصی حاکم است، البته با لحاظ محدودیتی که وابستگی این اقسام به مثلی یا قیمی بودن مورد معامله ایجاد می­ کند. گفته اخیر در بیان رابطه میان دو تقسیم بندی مورد بحث، یعنی مثلی و قیمی از یک طرف و معین،کلی و کلی ‌در معیّن ‌از طرف‌ دیگر، روشن می­ شود:

1 ... 51 52 53 ...54 ... 56 ...58 ...59 60 61 ... 227