دانلود پایان نامه و مقاله | نظریه های رسمی ونظریه های شخصی : – 10
آیا شخصیت تنهابه نقابیکه بر چهره می زنیم ونقشی که بازی میکنیم اشاره دارد ؟قطعاًهنگامی که از شخصیت سخن می گوییم به چیزی بیش از آن اشاره داریم . منظور ما به حساب آوردن ویژگیهای متعدد فرد ،کلیت یا مجموعه خصوصیات گوناگون است که از صفات جسمانی سطحی فراتر میروند . این واژه تعداد زیادی از خصوصیات ذهنی اجتمعی وهیجانی را در بر میگیرد ،خصوصیاتی که ممکن است نتوانیم مستقیماًآن ها را ببینیم ،وفرد شاید سعی کند آن ها را از ما مخفی کند ،یا شاید ما از دیگران مخفی کنیم .
ویژگیهای بادوام :
امکان دارد وقتی از واژه شخصیت استفاده میکنیم ،به ویژگیهای بادوام نیز اشاره داشته باشیم . ما فرض میکنیم که شخصیت نسبتاًثابت وقابل پیشبینی است گرچه برای مثال میدانیم که دوست ما بیشتر اوقات آرام است ،این را نیز میدانیم که او میتواند در مواقع دیگر تهییج پذیر ،عصبی یا وحشت زده شود . بنابرین شخصیت ما با توجه به شرایط تغییر میکند . با این حال گرچه شخصیت انعطاف است ولی به طور کلی در برابر تغییرات ناگهانی مقاوم است .
در دهه ۱۹۶۰والتر میشل روان شناس درباره ی تأثیر نسبی متغییر های شخصی بادوام مانند صفات و نیازها و متغیرهای مربوط به موقعیت بر رفتار ،مجادله ای در روان شناسی به راه انداخت . این مجادله به مدت ۲۰سال ادامه یافت و در اواخر دهه ۱۹۸۹ پایان پذیرفت نتیجه این مجادله این بود که دوگانگی بادوام وبحث انگیز بین تأثیر موقعیت در برابر تأثیر فرد بر رفتار …دوگانگی ساختگی و همیشه نیز چنین بوده است . بنابرین این موضوع با پذیرفتن رویکرد تعامل گراحلشد وتوافق شد که باید برای توجیه کامل ماهیت انسان ،صفات شخصی بادوام ،جنبههای متغییر موقعیت ،وتعامل بین آ»ها را در نظر گرفت .
ویژگیهای منحصر به فرد :
تعریف ما از شخصیت میتواند منحصر به فرد بودن انسان را نیز در بر داشته باشد ما شباهت هایی را بین لفراد می بینیم ،ولی احساس میکنیم که هریک از ویژگیهای خاصی برخورداریم که ما را از دیگران متمایز میکنند . بنابرین میتوانیم بگوییم که شخصیت مجموعه ای از ویژگیهای با دوام ومنحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیت های مختلف تغییر کند .
با این حال حتی این تعریفی نیست که همه روان شناسان با آن موافق باشند . برای اینکه به دقت بیشتری دست یابیم باید ببینیم هر نظر یه پرداز شخصیت چه منظوری از این اصطلاح دارد . هر نظریه پردازی مدلی بی همتا ودیدگاهی شخصی درباره ماهیت شخصیت دارد واین دیدگاه تعریف او شده است . کسب آگاهی از مدلهای مختلف مفهوم شخصیت وبررسی روش های مختلف تعریف کردن کلمه من روان شناسان علاقه مند به شخصیت برای توصیف آن کاری بیش از نظریه پردازی انجام میدهند آن ها وقت وتلاش زیادی را نیز در ارزیابی شخصیت واجرای پژوهش درباره جنبه ها گوناگون آن صرف میکنند .
نظریه در بررسی شخصیت :
گر چه اغلب دانشمندان از نظریه ها استفاده میکنند ،ولی گاهی از نظریه ها با اصطلاحات تحقیر آمیز می شود . آن ها میگویند «هر چه باشد این فقط یک نظریه است »خیلی از افراد تصور میکنند کهنظریه ،چیزی مبهم ،انتزاعیوحدسی است «واقعاًچیزی جز حدس و گمان نیست و درست عکس واقعیت است ».
این درست است که نظریه بدون شواهد پژوهشی که از آ» حمایت کند ،حدس و گمان است . با این حال ،تا وقتی که انبوهی از اطلاعات در یک چارچوب تبینی سازمان نیافته باشتد ،بی معنی هستند نظریه برای ساده کردن وشرح دادن اطلاعات تجربی به صورت معنی دار،این چارچوب را تأمین میکند . نظریه را می توان به صورت نوعی نقشه در نظر گرفت که اطلاعات را در روابط متقابل آن ها نشان میدهد نظریه سعی دارد به اطلاعات نظم داده وآنها را در یک الگو قرار دهد .
نظریه ها یک رشته اصول هستند که برای توضیح دادن طبقه خاصی از پدیده هامورد استفاده قرار می گیرند اگر قرار باشد که نظریه های شخصیت مفید باشند باید آزمون پذیر بوده وبتوانند پژوهشهایی را درباره قضایای گوناگون خود تعریف کنند .برای اینکه پژوهشگران تعیین کنند که آیا باید جنبه هایی از نظریه را قبول یا رد کرد ،باید بتوانند دست به آزمایشهایی بزنند نظریه های شخصیت با سازمان دادن اطلاعات شخصیت در چارچوبی می سنجیم ،باید بتوانند آن ها را توضیح دهند وروشن کنند ،نظریه ها همچنین باید به ما کمک کنند که رفتار را درک وپیش بینی کنیم .
نظریه های رسمی ونظریه های شخصی :
دانشمندان تنها کسانی نیستند که از نظریه ها استفاده کنند وهمه نظریه ها طرحهایی رسمی نیستند که اصول موضوع وقضایای تبعی داشته باشند . همه ما در تعاملهای روزمره خود با دیگران،از نظریه های شخصی نهفته استفاده میکنیم ما درباره مفهوم شخصیت عقاید ی داریم و درباره شخصیت آدمهایی که با آن ها تعامل میکنیم حدسهایی می زنیم . خیلی از ما درباره ماهیت انسان در کل ،حدس می زنیم برای مثال ممکن است باور داشته باشیم که همه افراد اصولاًخوب هستند یا اینکه فقط به فکر خودشان میباشند .
این حدسها نظریه ها هستند . آن ها چارچوبهایی هستند که اطلاعات مشاهدات خود از دیگران را درون آن ها قرار میدهیم . ما معمولاًنظریه های شخصی خود را بر اطلاعاتی استوار میکنیم که آن ها را از برداشتهای خویش از رفتار کسانی که در اطراف ما هستند گرد آوری نموده ایم . چون نظریه های شخصی ما از مشاهداتتان به دست میآیند ،به نظریه های رسمی شباهت دارند .
با این حال نظریه های رسمی در روان شناسی و در سایر علوم ،ویژگیهای خاصی دارند که آن ها را از نظریه های شخصی ما متمایز میکنند . نظریه های رسمی بر اطلاعات به دست آمده از تعداد زیادی افراد با ماهیت گوناگون استوار هستند ،در حالی که نظریه های شخصی از مشاهده تعداد محدودی اشخاص به دست میآیند که معمواًحلقه کوچک خویشاوندان ،دوستان ،آشنایان وخودمان را تشکیل میدهند چون دامنه گسترده اطلاعات از نظریه های رسمی حمایت میکنند . بنابرین جامع تر هستند دومین ویژگی این است که نظریه های رسمی احتمالاًعینی تر هستند زیرا مشاهدات دانشمندان به صورت ایده آل به وسیله نیازها ،ترسها ،امیال،وارزشهای آن ها تعریف نشده اند در مقابل نظریه شخصی ما عمدتاًًبر مشاهداتی که از خود ودیگران داشته ایم استوار هستند . ما گرایش داریم اعمال دیگران را بر حسب افکار واحساسات خود تعبیر کنیم وواکنشهای آن ها به موقعیتها را بر پایه آنچه که خودمان احساس خواهیم کرد ارزیابی کنیم . ما دیگران را در قالب شخصی وذهنی در نظر می گیریم در حالی که دانشمندان سعی میکنند به صورت واقع بینانه تر مشاهده کنند .