1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – بخش دوم: وظایف و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه – پایان نامه های کارشناسی ارشد

بدیهی است لازم افزایش درآمد مذکور، افزایش هزینه­ ها خواهد بود. اگر چه ممکن است موجب ضرر موقوف علیه فعلی شود ولی مصلحت موقوفه و بطون لاحقه انجام این هزینه را ایجاب می­ نماید و این از اختیارات متولی است.

گفتار دوم: تقسیم منافع و عایدات مال موقوفه

از دیگر وظایف متولی تقسیم منافع و عایدات مال موقوفه است. واقف می‌تواند سهم موقوف علیهم را به تساوی یا تفاوت قرار دهد. به طور کلی در تقسیم منافع باید به نظر واقف رجوع کرد.

ماده۸۷ قانون مدنی در این زمینه بیان می­دارد: «واقف می‌تواند شرط کند که منافع موقوفات ما بین موقوف‌علیهم به تساوی تقسیم شود یا به تفاوت و اینکه اختیار به متولی یا شخص دیگری بدهد که هر نحو مصلحت می­داند تقسیم کند.»

اختیار واقف در نحوه، تقسیم منافع و تعیین تکلیف راجع به آن مورد قبول اکثریت فقها و اساتید حقوق می‌باشد.[۱۶۷]

حال این سوال مطرح می‌شود که در صورتی که واقف راجع به نحوه تقسیم منافع بین موقوف علیهم سکوت نماید حدود صلاحیت و اختیار متولی تا چه حد است؟آیا می‌تواند هر گونه که مصلحت بداند منافع را بین موقوف علیهم تقسیم کند؟ یا اینکه باید سهم هر یک از موقوف علیهم را برابر قرار دهد؟

در پاسخ ‌به این سوال به نظر می­رسد باید بین وقف عام و خاص قائل به تفکیک شد.[۱۶۸]

در وقف عام که منظور واقف بهره­ مندی قشر و طبقه خاصی از اجتماع است که معمولاً تعداد آنان نامعین و زیاد است مانند فقرا، دانشجویان تهران و … در صورتی که تعدادی از آن ها بهره­مند و منتفع شوند منظور واقف حاصل گردیده است. ‌بنابرین‏ تقسیم منافع در وقف عام به نظر متولی است هر آنچه که مصلحت می­داند می ­تواند عمل کند.

ولی در وقف خاص که تعداد موقوف علیه محدود و مشخص می­باشند سکوت واقف ظاهر بر برابری آن ها در منافع موقوفه است چه آنکه ترجیح یکی بر دیگری دلیل می­خواهد و ظاهر از سکوت واقف این است که همه را برابر می­داند.

بعضی از فقها قائل بر برابری موقوف علیهم از منافع در وقف عام و خاص هستند. در توجیه نظر فوق اینکه اولاً در وقف عام تعداد موقوف علیهم مشخص نیست ، ثانیاًً در صورتی که تعداد آن ها نیز معلوم باشد تقسیم منافع بر تعداد آن ها گاهاً سبب اتلاف می‌شود. مثلاً هر گاه موقوف علیهم دویست هزار نفر باشند ومنافع موقوفه سیصد هزار تومان ،تقسیم برابر منافع موقوفه در واقع اتلاف آن است چرا که سهم هر یک آنچنان کم می‌شود که قابلیت مالی ندارد.

با وجود این در مواردی که از اوضاع و احوال چنین بر می‌آید که در وقف عام موقوف علیهم به طور مستقیم می ­توانند از منافع وقف استفاده کنند نمی­ توان انتفاع را موکول به جمع‌ آوری و تقسیم منافع از سوی متولی کرد. برای مثال هر گاه درخت گردویی در معبر عموم وقف شود که رهگذران از میوه آن و یا از سایبان آن استفاده کنند، انتفاع از آن نیاز به اذن متولی یا حاکم ندارد.[۱۶۹]

گفتار سوم: اجاره دادن مال موقوفه

از دیگر وظایف متولی اجاره دادن موقوفه است. متولی به عنوان نماینده شخصیت حقوقی وقف می‌تواند مال موقوفه را در صورت مصلحت وقف به اجاره واگذار نماید تا عوایدی تحصیل و در مصارف مقرر به مصرف برساند.[۱۷۰]

در خصوص تعیین مدت اجاره هر گاه واقف سکوت کرده باشد متولی می ­تواند مال موقوفه را به هر مدت که صلاح بداند به اجاره واگذار نماید. اگر چه از عمر متولی یا موقوف علیهم تجاوز نماید و متولی لاحق نمی­تواند آن را بر هم زند، زیرا اداره موقوفه به عهده متولی است و تشخیص مصلحت را واقف به نظر او گذارده است. لذا نفوذ عقد اجاره محدود به مدت تصدی یا عمر متولی نخواهد بود. زیرا او به نمایندگی از طرف شخصیت حقوقی وقف این کار را انجام داده است نه به عنوان موقوف علیهم و مالک منافع. ‌بنابرین‏ تنها در صورتی که ثابت گردد که صلاح موقوفه یا موقوف علیهم در اجاره رعایت نشده است موقوف علیهم یا متولی لاحق می‌تواند از دادگاه صالحه بطلان آن اجاره را بخواهد. که این امر از مفهوم مخالف ماده ۴۹۹ قانون مدنی که بیان می­دارد: «هر گاه متولی با ملاحظه صرف وقف، مال موقوفه را اجاره دهد اجاره با فوت او باطل نمی­گردد.» استنباط می­گردد.

واضح است هر گاه واقف مدت اجاره را معین کرده باشد مثلاً شرط کرده باشد که مدت اجاره از یکسال بیشتر نباشد متولی باید از مفاد وقفنامه و شرط واقف پیروی نماید. در عین حال متولی می‌تواند با اجاره ده ساله در ده عقد جداگانه هر کدام را برای یکسال با مال الاجاره مستقل به یک نفر واگذار کند [۱۷۱].

حال این سوال مطرح است که آیا موقوف علیهم می‌توانند موقوفه را اجاره دهند؟

اجاره دادن موقوفه حق متولی است نه موقوف علیه، زیرا کسی می‌تواند موقوفه را اجاره دهد که ولایت بر وقف دارد. حال در صورتی که واقف موقوف علیهم را به عنوان متولی قرارداده باشد در این حالت آنان می‌توانند موقوفه را اجاره دهند.

‌در مورد موقوف علیهم آنچه به آنان تعلق دارد حق انتفاع از موقوفه است. چرا که آن ها مالک منافع نیستند و تنها حق انحصاری دارند که محدود به مدت عمر آنان است و آنچه که به موقوف علیهم می­رسد مرتبه­ای پایین­تر از مالکیت نیست .نسل بعد از موقوف علیهم نیز همین حق را از واقف تلقی کرده‌اند . پس اولاً اجاره وقف از سوی اینان در واقع انتقال حق انتفاع به مدت معین ‌یا به مدت عمر است نه اجاره حقیقی، ثانیاًً چون این حق مانند مالکیت استمرار ندارد و با فوت موقوف علیهم از بین می­رود اجاره برای مدتی بیش از زمان حق غیر نافذ است و نسل بعد از موقوف علیهم می‌تواند انتقال حق خویش را اجاره دهد یا رد کند.[۱۷۲]

مسئله ای که در اینجا قابل طرح است این است که ؛ وفق ماده ۱۰ قانون اوقاف، ثبت معاملات راجع به عین منافع موقوفه و حبس و ثلث و نذری که منافع آن ها به طور دائم و یا در مدتی که کمتر از ده سال نباشد و برای مصارف عامه تخصیص داده شده ، در دفاتر اسناد رسمی موکول به موافقت سازمان اوقاف است ؛ یعنی در واقع سازمان اوقاف در این خصوص نوعی نظارت استصوابی دارد .حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که آیا متولی اوقاف خاص می‌تواند بدون اجازه اوقاف ملک وقفی را اجاره دهد ؟در پاسخ ‌به این سؤال باید گفت : همان‌ طور که در ماده ۱ قانون اوقاف آمده است ، اداره اوقاف نسبت به موقوفات عام و به منظور حفظ و بقای موقوفه و عمل به وقف، مطابق نظر واقف وظایفی داشته و همواره در این مورد موظف و مسئول است . لیکن در موقوفات خاص ، اختیار اداره موقوفه بر عهده متولی بوده و اداره اوقاف دخالتی نمی‌کند مگر اینکه ثابت شود متولی بر خلاف غبطه و مصلحت موقوفه اعمالی انجام می‌دهد که برای بقای موقوفه مضر و عمل بر خلاف نظر واقف باشد . مثلاً ‌اگر قرارداد اجاره به مبلغ ناچیز و به صلاح موقوفه نباشد ، در اینجا است که اداره اوقاف به جهت رعایت غبطه و مصلحت موقوفه وارد عمل می‌شود و می‌تواند تقاضای ابطال قرارداد اجاره را بنماید . به عبارت دیگر اداره اوقاف تنها در چنین مواردی در اداره اوقاف خاص موظف به دخالت بوده و حسب مورد اقدام قانونی را معمول می‌دارد [۱۷۳].

بخش دوم: وظایف و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه

مبحث نخست : تصدی و نظارت بر امور موقوفات

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – تشریفات و آیین نامه ثبت هواپیماها – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مطابق قوانین ثبت و مالکیت هواپیما در کانادا، هیچ فردی مجاز نیست مالک هواپیمایی بوده و آن را مطابق قوانین کانادا به ثبت برساند مگرآنکه ۱۶ سال تمام داشته باشد. اشخاص حقوقی که تابعیت کانادا را نداشته باشند ولی تحت قانون کانادا دارای شخصیت حقوقی بوده و یا تحت قوانین یکی از ایالت­های کانادا شکل گرفته و ثبت شده باشند به شرط رعایت استانداردهای ثبت هواپیما و علائم مربوط به آن، می ­توانند هواپیمایی را در کانادا به ثبت برسانند. البته وزیر مربوطه می ­تواند استثنائاتی را بپذیرد.[۲۳۲]به منظور ثبت هواپیمایی در کانادا به غیر از بالون، بدنه خارجی، پوسته و ساختمان هواپیما هویت آن را تشکیل می­دهد. در صورتی که بدنه خارجی، پوسته و ساختمان هواپیما فرسوده شود هواپیما اسقاطی تلقی و از رده خارج می­ شود. به منظور ثبت بالون در کانادا، پوشش بالون هویت آن را می­سازد و در صورتی که پوشش آن صدمه ببیند، از رده خارج می­ شود.[۲۳۳] هیچ کس حق ندارد هواپیمایی را که بر طبق قانون ثبت نشده و یا تاریخ ثبت موقت آن منقضی شده و یا ثبت آن باطل شده باشد، در داخل و یا خارج از کشور کانادا به پرواز درآورد. اسناد مربوط به ثبت و تابعیت هواپیما باید همواره در داخل هواپیما نگهداری شود.[۲۳۴] چنانچه هواپیمایی در یک کشور خارجی که با کانادا معاهده دو جانبه­ای نداشته، ثبت شده باشد ممکن است وارد کانادا شده و یا در آنجا به کار گرفته شود مشروط بر اینکه از اداره ثبت کانادا تقاضای مجوز نموده و وزیر با پرواز آن موافقت کرده باشد. در این صورت وزیر شرایطی را مشخص خواهد کرد که هواپیما باید آن شرایط را رعایت کند.[۲۳۵] اداره ثبت و تابعیت هواپیما در کانادا وظیفه دارد پس از ثبت هر هواپیما، اطلاعات مربوط به آن را منتشر کند. اطلاعات منتشره شامل نوع ثبت (ثبت دائم یا موقت)، نام و مشخصات مالک، علامت ثبت و هر مشخصه­ای که به نظر اداره مربوطه، ضروری تشخیص داده شود خواهد بود.

ثبت و تابعیت هواپیما در بریتانیا از پیچیدگی خاصی برخوردار است. مطابق قانون ۱۹۴۹ هواپیمایی کشوری انگلیس، ملکه می ­تواند قانونی را برای ثبت هواپیما در پادشاهی انگلستان تصویب کند.[۲۳۶]

عبارت پادشاهی انگلستان به بریتانیا (یعنی انگلستان، اسکاتلند و ولز) و ایرلند شمالی اشاره دارد. قدرت ملکه معمولاً جزایر مانش[۲۳۷]، جزیره من[۲۳۸] و دیگر سرزمین‌های تحت قیمومت را نیز در برمی­گیرد. در این کتاب، منظور از انگلستان، هواپیمایی ثبت شده در بریتانیا و ایرلند شمالی است.عبارت مشترک المنافع به وسیله قانون هوانوردی ۱۹۷۹ تعریف شده است که مطابق آن، این عبارت شامل پادشاهی انگلستان، جزیره من و کشورهای ذکر شده در بند (۳) است.قانون ۱۹۴۸ شامل تابعیت انگلیس و تمامی سرزمینهایی که محدوده پادشاهی را تشکیل می­ دهند، یا سرزمینهایی که پادشاه در آن صلاحیت و اقتدار قضایی دارد خواهد بود.به طور کلی قانون هواپیمایی کشوری هیچ تمایزی بین هواپیمای ثبت شده در سرزمین‌های تحت اقتدار انگلستان و هواپیماهای ثبت شده در کشورهای خارجی قائل نشده است. تفاوت اصلی بین هواپیمای ثبت شده در انگلستان و هواپیمای ثبت شده در هر جای دیگر است. ‌بنابرین‏ عبارت هواپیمای مشترک المنافع به معنی هواپیمای ثبت شده در کشورهای مشترک المنافع است که در بالا تعریف شد و تمامی هواپیماهای دیگر از نظر قانون انگلیس هواپیماهای خارجی و یا هواپیماهای بدون تابعیت هستند.[۲۳۹]در انگلستان، مسئولین هواپیمایی کشوری مسئولیت ثبت هواپیما را به عهده دارند.[۲۴۰]هواپیماهایی که می‌توانند در انگلستان ثبت شوند با دو کشور ایران و کانادا متفاوتند. در این کشور به منافع عمومی توجه خاصی شده است. در موارد مشروحه ذیل، هواپیما نمی­تواند در انگلستان به ثبت برسد یا ثبت آن ادامه یابد:

    1. هواپیما در جایی خارج از انگلستان به ثبت رسیده باشد.[۲۴۱]

    1. ثبت هواپیما در یکی از کشورهای مشترک المنافع ترجیح داده شود.[۲۴۲]

    1. منافع عمومی ثبت هواپیما یا ادامه فعالیتآن در انگلستان به مصلحت نباشد.[۲۴۳]

  1. شخص حقیقی یا حقوقی که از نظر حقوقی سهم یا منافعی در هواپیما دارد، تابعیت ایرلند را داشته، یا شرکتی باشد که فعالیت تجاری آن در اسکاتلند متمرکز است، یا شخصی باشد که در یکی از کشورهای مشترک المنافع فعالیت داشته یا مرکز اصلی فعالیت وی در یکی از این کشورها باشد.[۲۴۴]علی‌رغم شرایط مذکور، نمی­تواند هواپیمایی را در انگلیس به ثبت برساند، ثبت هواپیمای وی را قبول نمایند به شرطی که وی ساکن انگلیس بوده[۲۴۵] و مرکز فعالیت تجاری وی در انگلستان باشد یا این که هواپیمای خود را در اختیار شرکتی قرار دهد که شرایط ثبت در انگلستان را دارا است.[۲۴۶]

ثبت انواع مختلف هواپیما

قانون هواپیمایی کشوری ایران و آیین نامه ثبت و تابعیت هواپیما در این کشور ‌در مورد ثبت و تشریفات مربوط به انواع مختلف هواپیما تفکیکی قائل نشده­اند.

مطابق قانون مربوط به ثبت هواپیمایی کشوری کانادا، هواپیما با عنوان­های هواپیمای کشوری، دولتی و خصوصی به ثبت خواهد رسید. هواپیمایی که مالکیت آن به طور کامل متعلق به دولت بوده و در خدمت دولت کانادا قرار گرفته و استفاده شود، به عنوان هواپیمای دولتی ثبت می­ شود. وسیله­ هایی مثل هلی کوپتر که برای آموزش به پرواز در می­آیند به عنوان هواپیمای کشوری ثبت می­شوند.[۲۴۷] متقاضی ثبت علاوه بر تعیین نوع استفاده از هواپیما، باید اطلاعات لازم از جمله مدل، شماره سریال و کارخانه سازنده و وضعیت فعلی هواپیما را در تقاضانامه خود مشخص نماید. متقاضی همچنین باید ثابت نماید که هواپیمای مورد نظر در هیچ کشوری قبلاً به ثبت نرسیده و اگر به ثبت رسیده باشد از ثبت آن کشور خارج شده است.[۲۴۸]پس از ثبت هواپیما، مالک آن باید به طور مرتب وضعیت هواپیمای خود را به اداره ثبت هواپیما گزارش نماید. گزارش مذبور شامل تعداد پروازها، نوع پرواز، تعداد توقفها و زمان پرواز در مدت ثبت خواهد بود.[۲۴۹]

تشریفات و آیین نامه ثبت هواپیماها

آیین­ نامه ثبت و تابعیت هواپیماهای ایرانی در سال ۱۳۴۳ تهیه و به تصویب دولت رسیده است.[۲۵۰] مطابق آن، تقاضای ثبت هواپیما باید از طرف مالک یا نماینده او بر روی برگه ویژه­ای که سازمان هواپیمایی کشوری برای آن تخصیص داده تنظیم و به سازمان تحویل گردد. اداره مذبور پس از بررسی شرایط، آن را در دفتر ثبت هواپیماها ثبت و علائم ثبت و تابعیت هواپیما را تعیین و گواهی نامه ثبت و تابعیت را صادر می­ نماید.[۲۵۱] کلیه اطلاعاتی که در گواهینامه ثبت و تابعیت هواپیما ذکر می­ شود باید در دفتر ثبت هواپیما که در اداره کل هواپیمایی کشور نگهداری می­ شود درج گردد.[۲۵۲] گواهینامه­ های مذبور همیشه باید در هواپیما موجود باشد تا در صورت لزوم به مقامات صلاحیت­دار ارائه گردد.[۲۵۳] هواپیما از تاریخی که ثبت می­­گردد تابعیت ایرانی خواهد داشت.[۲۵۴]

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 23 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

ـ ذکر قرارداد اصلی که منشا اختلاف است، به ویژه ذکر موافقت­نامه­ی داوری برای مراجعه به داوری اتاق.

ـ اظهار نظر درباره تعداد داوران و نحوه­ انتخاب ایشان مطابق قواعد اتاق، به ویژه معرفی داور توسط خواهان.

ـ اظهار نظر درباره محل داوری، زبان داوری، و نیز قانون حاکم.

دبیرخانه، پیش از ارسال درخواست داوری برای خوانده­ی دعوی، مطابق جدول هزینه­ ها مبلغی را به صورت موقت برای هزینه ­هایی که علی­القاعده برای این مرحله­ مقدماتی تا زمان تنظیم و امضای قرارنامه داوری لازم است، تعیین می­ کند و به خواهان ابلاغ می­ کند و مهلتی نیز معلوم می­ نماید که آن را بپردازد. مطابق ماده ۵ (۴) قواعد، در صورتی که خواهان این پیش پرداخت موقتی را نپردازد، پرونده در همین جا بسته می­ شود معذلک خواهان می ­تواند دوباره آن را طی دعوای جدیدی مطرح نماید. به هر حال، پس از دریافت پیش پرداخت هزینه­ ها، دبیرخانه درخواست داوری را برای خوانده می­فرستد و خوانده ۳۰ روز مهلت دارد که به آن پاسخ بدهد و در صورتی که ادعای متقابل دارد می ­تواند ضمن همین جوابیه مطرح نماید (ماده ۵ (۵) قواعد). بعد از وصول جوابیه خوانده، دبیرخانه آن را برای خواهان می­فرستد، و اگر حاوی دعوای متقابل باشد خواهان نیز ۳۰ روز مهلت دارد که پاسخ ادعای متقابل را بدهد.

مطابق ماده ۵ (۱) قواعد، پاسخ خوانده به درخواست داوری باید از جمله، شامل نکات زیر باشد:

ـ نام و مشخصات و نشانی کامل او (خوانده).

ـ اعلام نظر درباره ماهیت اختلاف و اوضاع و احوالی که منجر به بروز اختلاف و ادعا شده.

ـ پاسخ به خواسته­ی مورد تقاضای خواهان.

ـ اعلام نظر درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان در پرتو پیشنهادی که خواهان داده و نیز معرفی داور مورد نظر.

ـ اعلام نظر درباره محل داوری، زبان داوری و نیز قانون حاکم.

چنانچه خوانده بخواهد دعوای تقابل مطرح نماید، ادعای متقابل نیز باید حاوی موارد زیر باشد:

ـ توضیح ماهیت اختلاف و نیز اوضاع و احوالی که منجر به بروز ادعای متقابل شده است.

ـ ذکر خواسته­ی متقابل مورد تقاضا، و حتی­المقدور تعیین مبلغ آن.

اگر خوانده ظرف مهلت ۳۰ روزه پاسخی ندهد، مانع از ادامه­ جریان داوری نیست (ماده ۶ (۱) قواعد). معذلک خوانده می ­تواند برای پاسخ به درخواست داوری، تقاضای تمدید مهلت بنماید، مشروط ‌به این که در همین مقطع درباره تعداد داوران و انتخاب ایشان اظهارنظر کرده باشد و به ویژه داور خود را نیز معرفی نماید (ماده ۵ (۲) قواعد). این تدبیر برای آن است که مرجع داوری هر چه زودتر تشکیل شود و خوانده نتواند به بهانه­ی تمدید مهلت پاسخ یا عدم معرفی داور خود، از تشکیل هیات داوری جلوگیری نماید یا آن را به تأخیر اندازد.

لازم به یادآوری است که «درخواست داوری» و نیز «پاسخ» آن و حتی دعوای متقابل که در این مرحله­ مقدماتی داده می­ شود، دادخواست و دفاع به معنای مصطلح نیست و همان گونه که در بالا دیدیم، محتویات آن ها عبارت است از اطلاعات اولیه و مقدماتی که برای ساماندهی جریان داوری و شروع رسیدگی لازم است. به همین لحاظ است که در بین نکاتی که باید در درخواست داوری و پاسخ آن ذکر شود به جای طرح دعوی یا تبادل لوایح یا دفاع مثلا گفته شده «اعلام نظر درباره ماهیت و نوع اختلاف و زمینه­ بروز آن»، یا ‌در مورد خواسته گفته شده «ذکر خواسته و در صورت امکان مبلغ آن»، زیرا در این مرحله­ مقدماتی چه بسا هنوز ارزیابی خواسته و تعیین مبلغ دقیق آن ممکن نباشد. روش صحیح نیز همین است که در قواعد داوری اتاق آمده است، زیرا طرح مسایل ماهوی و تبادل لوایح و ارائه اسناد و مدارک باید نزد خود مرجع داوری که وظیفه­ی رسیدگی و حل و فصل دعوی را دارد، انجام شود و ربطی به دبیرخانه­ی دیوان که یک مرجع اداری است و تسهیلات و خدماتی را برای راه انداختن داوری ارائه می­ کند، ندارد. به هر حال، معمولا پس از این که جریان داوری وارد مرحله­ دوم شد، با دستور مرجع داوری، خواهان «دادخواست تفصیلی» می­دهد، خوانده دفاع ماهوی می­ کند و هر دو طرف تبادل لوایح ‌می‌کنند و مطالب و دفاعیات اصلی خود را مطرح ‌می‌کنند.

۲ـ وجود موافقت­نامه­ی داوری

اساس داوری، قرارداد و توافق طرفین است و داوری اجباری به ویژه در سطح بین ­المللی وجود ندارد و حتی در حقوق داخلی هم داوری اجباری در برخی امور تجاری که به حکم قانون مقرر شده باشد، استثنا است.

موافقت نامه­ی داوری ممکن است هنگام انعقاد قرارداد اصلی و به صورت شرط ضمن قرارداد در یکی از مواد درج شده باشد که آن را «شرط داوری» گویند، یا به صورت جداگانه و طی یک سند مستقل منعقد شود که «موافقت نامه یا قرارداد داوری» نام دارد. گاه ممکن است یکی از طرفین (خواهان) بدون هیچ گونه موافقت نامه یا شرط داوری قبلی به داوری اتاق مراجعه و درخواست داوری بدهد که اگر طرف مقابل (خوانده) بپذیرد، طبعا به معنای انعقاد موافقت­نامه­ی داوری است و معتبر محسوب می­ شود. موافقت­نامه­ی داوری، اساس مشروعیت و صلاحیت داوری است و اگر وجود نداشته باشد، یا به دلیلی مخدوش باشد، یا باطل یا فسخ شده باشد طبعا داوری هم وجود نخواهد داشت و به هر حال نمی­ توان طرف را به داوری اجبار کرد.

‌به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که هنگامی که یکی از طرفین به داوری اتاق مراجعه می­ کند، طرف مقابل وجود موافقت­نامه­ی داوری را انکار نماید یا استدلال کند قرارداد مذکور فسخ شده و یا از اساس معتبر نبوده یا این که اگر هم موافقت­نامه­ی داوری منعقد شده، راجع به انواع خاصی از اختلافات و دعاوی بوده، و یا این که مقصود از ارجاع امر به داوری مراجعه به داوری اتاق بازرگانی نبوده است و امثال آن ها. مضمون این قبیل ایرادات در واقع ناظر است به وجود و اعتبار موافقت­نامه داوری یا قلمرو آن و اگر پذیرفته شود نتیجه­ آن عدم صلاحیت مرجع داوری است.

رویه­ سنتی در این قبیل موارد که به صلاحیت داوری ایراد می­شد آن بود که جریان داوری در همان ابتدای کار متوقف می­شد و مدعی (ایراد کننده) ناچار بود به دادگاه صالح رجوع کند و اگر دادگاه اعتبار موافقت­نامه­ی داوری را احراز و تأیید می­کرد، جریان داوری ادامه می­یافت. اشکال این رویه آن بود که اول باید داور یا داوران انتخاب می­شدند و مرجع داوری تشکیل می­گردید تا ایراد صلاحیت قابل طرح باشد، که این امر مسلماً باعث تأخیر و تطویل کار و حتی طرف هزینه ­هایی می­شد. اما مطابق رویه­ کنونی داوری بین ­المللی، خود مرجع داوری صلاحیت دارد که به صلاحیت خود رسیدگی کند که اصطلاحا آن را (صلاحیت به صلاحیت) گویند.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – بند ششم: مدارهای یکپارچه[۶۹] [۷۰] – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به عنوان یک قاعده کلی طرح صنعتی یکی از ویژگی های زیر را در بر دارد: ویژگی های سه بعدی مانند شکل یک محصول، ویژگی های دوبعدی مانند تزئینات، خطوط و رنگ و یا ترکیبی از هر دو مورد.

اهمیت طرح های صنعتی آن گاه مشخص می شود که یک طرح صنعتی موفقیت فروش یک محصول را افزایش می‌دهد و باعث می شود یک محصول برای مشتریان جذاب به نظر برسد و حتی ممکن است تنها علت فروش یک محصول به حساب بیاید و از همین رو است که حمایت از طرح های صنعتی برای حفظ منافع تولیدکنندگان در مقابل رقبا به مسئله ای حیاتی تبدیل می شود. چرا که با حمایت از یک طرح صنعتی از طریق ثبت آن در ادارات مالکیت فکری ملی یا منطقه ای، مالک طرح ثبت شده دارای حق انحصاری نسبت به آن می شود و می‌تواند اشخاص ثالث را از نسخه برداری غیرمجاز و تقلید منع نماید. از نظر تجاری این امر مهمی است چرا که توانایی رقابت در عرصه کسب و کار را بهبود می بخشد و باعث افزایش درآمد می‌گردد. چرا که طرح صنعتی به عنوان دارایی تجاری یک تولید کننده هر چقدر موفیقت بیشتری کسب کند ارزش بیشتری برای تولید کننده خود به ارمغان خواهد آورد.

در بسیاری از کشور ها یک طرح صنعتی ابتدا باید به ثبت برسد تا بتواند از حمایت های لازم برخوردار شود، و متقاضی ثبت یک طرح صنعتی باید تقاضانامه ثبت را به اداره مالکیت فکری کشور مورد نظر تقدیم کند.

یک طرح صنعتی برای ثبت باید حائز چند ویژگی باشد؛ جدید باشد، به زبان ساده طرحی جدید است که قبل از تاریخ تقاضا نظیر آن در دسترس عموم وجود نداشته باشد. اصیل[۶۴] باشد، این ویژگی به مستقل بودن طرح و کپی یا تقلیدی نبودن آن اشاره دارد. در نهایت یک طرح صنعتی باید دارای شخصیت فردی باشد ‌به این معنا که تاثیر کلی که طرح بر کاربر می‌گذارد متفاوت از تاثیر طرح های پیشین باشد.[۶۵]

قانون ثبت اختراعات، طرح های صنعتی و علائم تجاری ۱۳۸۶ طرح هایی را قابل ثبت می‌داند که جدید و اصیل باشند. اظهارنامه ثبت طرح صنعتی باید همراه با عکس و نقشه و سایر مشخصات گرافیکی باشد و ‌در مورد طرح های سه بعدی ارائه ماکت طرح نیز لازم است.

بند چهارم: نشان های جغرافیایی

علامت جغرافیایی یا نشان مبدأ جغرافیایی[۶۶] همان گونه که از نامش هویداست، اشاره به نام مکان جغرافیایی دارد که محصول موردنظر در آنجا به عمل آمده است. نشان مبدأ یا علامت جغرافیایی تضمین کننده کیفیت مشخصی برای یک محصول خاص است. چرا که به خریدار اطمینان می‌دهد محصول خریداری شده در مبدأ مشخصی با تمامی ویژگی های موردنظر تهیه شده است. بدیهی است محصول برنجی که در شمال ایران در منطقه طارم به عمل می‌آید با محصول برنجی که در دیگر مناطق ایران تولید می شود از جهات بسیاری متفاوت است. فرش ‌دست‌بافی که در ایران تولید می شود با توجه به نوع پشم و رنگ بسیار متفاوت از فرش هایی با طرح و نقشه مشابه است که در چین تولید می شود.

کشورها در راستای حفظ منافع تولیدکنندگان محصولات اصیل که در یک منطقه خاص جغرافیایی و با ویژگی های منحصر به فرد تولید می‌شوند تصمیم گرفتند تا از نشان های مبدأ جغرافیایی تحت مقوله مالکیت فکری حمایت به عمل آورند. همان‌ طور که گفته شد علائم مبدأ به مبدأ تولید یک محصول اشاره دارد و اساسا این مقوله متفاوت از مقوله نام های تجاری است. علامت مبدأ بر روی یک محصول درج می شود تا مبدأ جغرافیایی تولید کالا را نمایش دهد در حالی نشان تجاری، علامت متمایزکننده ای است که محصول یک شرکت را از شرکت دیگر متمایز می‌کند. ‌بنابرین‏ نشان مبدأ می‌تواند از سوی تمامی تولید کنندگانی که در آن منطقه جغرافیایی محصولات خود را تولید می‌کنند، استفاده شود. برای مثال تمامی شالی کاران منطقه طارم این حق را دارند که محصول شالیزار خود را با نام تجاری دلخواه لیکن تحت نشان مبدأ طارم به بازار عرضه نمایند. برای حمایت از نشانه های جغرافیایی، معاهداتی توسط سازمان جهانی مالکیت فکری تدوین شده است. از جمله معاهده پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی مصوب سال ۱۸۸۳ و موافقت‌نامه لیسبون برای حمایت از نام‌های مبدأ و ثبت بین‌المللی آن‌ ها؛ به‌علاوه مواد ۲۲ تا ۲۴ موافقت‌نامه جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (موافقت‌نامه تریپس) در رابطه با حمایت بین‌المللی از نشانه های جغرافیایی در چارچوب سازمان تجارت جهانی نیز ‌به این موضوع می پردازد.

بند پنجم: مدل های مصرفی (اختراعات کوچک)[۶۷]

مدل مصرفی اختراعی است که از جنبه گام ابتکاری از سطح پایین تری برخوردار است. یک مدل مصرفی حقی انحصاری است که برای یک اختراع کوچک اعطا می شود و اجازه می‌دهد که دارنده حق، دیگران را از استفاده تجاری اختراع حمایت شده بدون اجازه او برای یک دوره زمانی محدود منع کند. تعریف این حق می‌تواند از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد. در واقع، مدل های مصرفی بعضی اوقات به عنوان اختراع کوچک یا پتنت نوآوری[۶۸] نامیده می‌شوند.

مدت حمایت برای مدل های مصرفی کوتاه تر از حق اختراع است و از کشوری به کشور دیگر متفاوت است (معمولاً بین ۷ تا ۱۰ سال بدون تمدید.)

در برخی از کشورها، حمایت از مدل های مصرفی را می توان فقط برای زمینه‌های خاصی از فناوری و فقط برای محصولات به دست آورد.

بند ششم: مدارهای یکپارچه[۶۹] [۷۰]

حمایت از مدارهای یکپارچه در کنوانسیون پاریس مطرح نشده است. کنوانسیون مستقلی موسوم به کنوانسیون واشنگتون به حمایت از مدارهای یکپارچه، اصول و استانداردها می پردازد. ولیکن تا کنون در سطح جهانی به مرحله اجرا نرسیده است. موافقتنامه جنبه‌های تجاری مالکیت فکری (تریپس) در چهار ماده به حمایت از این مدارها می پردازد و حقوق و انحصارات موردنظر را که در کنوانسیون واشنگتن مطرح شده است در ماده ۳۵ خود می گنجاند.

مدت زمان حمایت از مدارهای یکپارچه ۱۰ سال از تاریخ تشکیل پرونده درخواست ثبت و یا ۱۰ سال از تاریخ اولین استفاده تجاری در هر جای دنیا می‌باشد.

بند هفتم: گونه های جدید گیاه

مالکیت فکری از این رو به حمایت از گونه های جدید گیاه[۷۱] می پردازد که به تلاش و مطالعات محققان در این زمینه پاسخ مناسبی بدهد و در مقابل خطرپذیری و هزینه هایی که کشاوزران گونه های جدید گیاه متقبل می‌شوند جبران مناسبی ارائه کند. مالکیت فکری از طریق ایجاد انحصاری با مدت زمان محدود سعی می‌کند تا حقوق محققان بخش های کشاورزی را در این زمینه به رسمیت بشناسد. اتحادیه بین‌المللی حمایت از گونه های جدید گیاه حمایت از گونه های جدید را مورد نظارت قرار می‌دهد.

ابداع کنندگان گونه های جدید گیاه برای به دست آوردن چنین انحصاری باید گونه مورد ادعای خود را به ثبت برسانند. بر اساس کنوانسیون حمایت از گونه های جدید گیاه این گونه باید جدید باشد، متمایز و یکسان باشد و همچنین پایدار بماند و منطبق با یک گونه ژنتیکی گیاه باشد تا قابلیت ثبت را به دست آورند.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۶-۱-مدل رفتاری : – پایان نامه های کارشناسی ارشد

وجود حوادث آسیب زا در دوران کودکی

صفات مربوط به اختلال شخصیت مرزی، پارانوئید، وابسته یا ضد اجتماعی

ناکافی بودن نظام حمایتی از جانب خانواده یا همتایان

جنسیت مونث

آسیب پذیری ارثی به بیماری های روانی

تغییرات پر استرس اخیر در زندگی

ادراک یک موقعیت کنترل کننده بیرونی (علت طبیعی) به عوض یک عامل درونی (علت انسانی)

سابقه اخیر افراط در مصرف الکل

  1. عوامل روان پویشی

در مدل روان کاوانه اختلال مذبور، این فرضیه مطرح است که سانحه باعث فعال شدن مجدد تعارضی روانی می شود که تا پیش از آن آرام بود و نمودی نداشت، اما در واقع هنوز حل نشده بود. احیای آسیب دوران کودکی منجر به واپس روی و به کارگیری مکانیسم های دفاعی واپس زنی، انکار، واکنش وارونه و ابطال می شود. طبق نظر فروید، در بیمارانی که سابقه آسیب جنسی در دوران کودکی را گزارش می‌کنند، انشقاق و دوپارگی در خودآگاهی رخ می‌دهد. در این بیماران، یک تعارض از پیش موجود ممکن است با بروز رویداد آسیب زای تازه ای مجددا و به صورت نمادین احیا شود. ایگو خاطراتش را مرور می‌کند و از این طریق می کوشد بر اضطراب مذبور فائق آید و از آن بکاهد. به طور کلی مضامین روان پویشی مربوط به اختلال پس از سانحه شامل موارد زیر می‌باشد:

    • معنای درون ذهنی یک عامل مولد استرس می‌تواند آسیب زا بودن آن را معین کند.

    • رویداد آسیب زا ممکن است به وسیله آسیب های دوران کودکی تشدید شوند.

    • ناتوانی در تنظیم حالات عاطفی می‌تواند از نتایج آسیب باشد.

    • جسمانی سازی و آلکسی تایمی ممکن است از جمله پیامدهای آسیب باشند.

    • دفاع های مورد استفاده شایع عبارتند از انکار[۷۰]، کمینه سازی[۷۱]، دو نیم سازی[۷۲]، انکار فرافکنانه[۷۳]، تجزیه و احساس گناه.

  • روش ارتباط با ابژه شامل فرافکنی و درون فکنی این نقش هاست: منجی همه توان[۷۴]، آزارگر[۷۵] و قربانی.

  1. عوامل شناختی و رفتاری

طبق مدل شناختی PTSD، افراد مبتلا نمی توانند آسیبی را که عامل بروز اختلال بوده، پردازش یا توجیه کنند. آن ها همچنان احساس فشار روانی می‌کنند و می کوشند با روش های اجتنابی از احساس وقوع مجدد آن جلوگیری کنند. به دلیل همین نقصی که در مدارای شناختی[۷۶] با واقعه مذبور دارند، متناوبا آن را می- پذیرند و انکار می‌کنند. گویی مغز با این قبول و انکار متناوب می کوشد حجم عظیم اطلاعاتی را که آسیب بر سرش ریخته پردازش کند. مدل رفتاری PTSD حاکی از آن است که پیدایش اختلال مذبور در دو مرحله صورت می‌گیرد: نخست طی فرایند شرطی سازی کلاسیک[۷۷]، آسیب مذکور (محرک غیر شرطی) که سبب ایجاد یک واکنش هراس آور شده است، با محرک شرطی (یعنی یادآوری های جسمی یا ذهنی آن نظیر مناظر، بوها یا صداها) جفت می شود. سپس در مرحله دوم، از طریق یادگیری ابزاری[۷۸]، محرک شرطی به صورت مستقل و بدون نیاز به محرک غیر شرطی اولیه، واکنش هراس آور تولید می‌کند و بیمار الگوی اجتناب از هر دو محرک شرطی و غیر شرطی را برای خود فراهم می‌کند. برخی بیماران از جهان خارج نفع ثانویه هم می گیرند که موارد شایعش عبارت است غرامت مالی، جلب توجه یا دلسوزی و همدردی بیشتر و ارضای نیازهای وابستگی. این نفع ها نیز اختلال را تقویت می‌کنند و تداوم می بخشند.

  1. عوامل زیستی

نظریه های زیستی مربوط به PTSD، هم از مطالعات پیش بالینی بر روی مدل های حیوانی استرس به دست آمده است و هم از اندازه گیری متغیرهای زیستی در جمعیت های بالینی مختلف افراد دچار این اختلال. سیستم های نوروترانسمیتری بسیاری در هر دو دسته مطالعات مذکور مطرح شده است. مدل های پیش بالینی نظیر درماندگی آموخته شده،افروزش[۷۹] و حساس سازی[۸۰] در حیوانات به نظریه هایی ‌در مورد گیرنده- های نوراپی نفرین، دوپامین، افیون های درون زاد و بنزودیازپین ها و نیز محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- فوق کلیه (HPA) انجامیده است. داده های به دست آمده از جمعیت های بالینی هم موید فرضیه های حاکی از پرفعالیتی دستگاه های نورآدرنرژیک و افیون های درون زاد و نیز محور هیپوتالاموس- هیپوفیز – فوق کلیه لااقل در برخی از بیماران دچارPTSD بوده است. سایر یافته های زیستی عمده عبارت است از افزایش فعالیت و پاسخ دهی دستگاه عصبی خودکار که شاهدش بالا بودن تعداد ضربان قلب و فشار خون و نابهنجاری خواب (از جمله منقطع بودن خواب و افزایش نهفتگی خواب) است.

دستگاه نورآدرنرژیک . سربازانی که علایمی شبیه به اختلال PTSD دارند دچار حالت عصبانیت، افزایش فشار خون و سرعت ضربان قلب، تپش قلب، تعریق، گر گرفتگی و لرزش می‌شوند. این علایم با مصرف داروهای آدرنرژیک نیز ایجاد می شود. مطالعات نشان داده‌اند که غلظت اپی نفرین در نمونه ادرار ۲۴ ساعته سربازان مبتلا به PTSD و نیز غلظت کاتکولامین ها در ادرار دخترانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته اند افزایش می‌یابد.

دستگاه اپیوئیدی . پایین بودن غلظت های پلاسمایی بتا- اندورفین در مبتلایان به PTSD از ناهنجار بودن دستگاه اپیوئیدی در این بیماران حکایت می‌کند. در یک مطالعه نشان داده شد نالمیفن، که آنتاگونیست گیرنده اپیوئیدی است، در کاهش علایم PTSD در سربازان جنگی مفید است.

۲-۶-پایه های نظری

۲-۶-۱-مدل رفتاری :

مفهوم سازی رفتاری از اختلال استرس پس از سانحه، ‌بر اساس تئوری اضطراب دو عاملی ماور (۱۹۶۰) پایه گذاری شده است. مطابق این مدل، اضطراب و دیگر هیجانات تجربه شده در طول یک حادثه تروماتیک، به ذهن و خاطره ی بیمار درباره ی منظره ها، صداها و دیگر احساسات مربوط می‌شوند که طی یک حادثه اتفاق افتاده است. این فرایند یک شکلی از شرطی سازی کلاسیک است. ‌بنابرین‏ منظره ها، صداها، و دیگر احساسات، نشانه هایی هستند که در هنگام تجربه دوباره موجب اضطراب می‌گردند (لیهی و هالند، ۲۰۰۰) .

گستره این نشانه ها که موجب اضطراب می‌شوند، در نتیجه دو فرایند، افزایش می‌یابند:

۱ ـ تعمیم: به موجب این فرایند، نشانه هایی که به نشانه های اصلی شبیه هستند، دوباره موجب اضطراب می‌شوند.

۲ ـ شرطی سازی در سطح بالا: به موجب این فرایند یک نشانه که ابتدا خنثی بوده موجب اضطراب می- شود چون به وسیله دیگر نشانه ها به اضطراب جاری مربوط شده است. شایان ذکر است که نشانه های تحریک کننده اضطراب می‌توانند بیرونی باشند (مثل محل اتفاق، منظره ها و صداها) یا درونی باشند (مثل تفکرات، خاطرات یا حالات هیجانی) (لیهی و هالند، ۲۰۰۰).

1 ... 85 86 87 ...88 ... 90 ...92 ...93 94 95 ... 229