1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – بند دوم- علل(موانع) رد حمایت دیپلماتیک – 7

ب) حمایت دیپلماتیک، ساز و کاری جهت احقاق حقوق تفویت شده و جبران خسارات وارده به شخص متضرر.

تحولاتی که در سطح بین الملل در جهت ترفیع موقعیت شخص در حقوق بین الملل ایجاد گردید، باعث شد که عده ای از دکترین با انتقاد از نگرش کلاسیک و مبالغه آمیز توصیف نمودن آن بر این عقیده شدند که هنگام ورود خسارت به شخص در اثر اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی و در نتیجه توسل شخص متضرر به دولت متبوعش جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت جبران خسارت وارده به شخص متضرر صورت می پذیرد.[۲۳۳] اما آنچه اعمال مذبور در عین حال باعث ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز گردیده باشد، بدیهی است، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک، در واقع به نوعی در جهت جبران خسارات وارده به خود نیز می‌باشد و بر فرض عدم تقاضای شخص متضرر جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، دولت متبوع، خود می‌تواند درخواست جبران خسارات وارده به خود را از تابع خاطی نماید.

نظر به اینکه اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی در اغلب موارد به طور مستقیم منجر به ورود خسارت به شخص و گاه به طور غیر مستقیم منجر به ورود خسارت معنوی[۲۳۴] به دولت متبوع شخص می‌گردد. ‌بنابرین‏ به نظر یم رسد صرفنظر از اینکه ا قدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در جهت احقاق حقوق تفویت شده شخص متضرر صورت می پذیرد، اما به نوعی در جهت جبران خسارت وارده به خود نیز می‌باشد. هرچند در برخی موارد نیز عمل ناقض حقوق موجب ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز می‌گردد.

‌بنابرین‏ دو حق یکی متعلق به شخص متضرر و دیگری متعلق به دولت متبوع او قابل تصور است که در اینگونه موارد اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت احقاق حقوق و جبران خسارات وارده به شخص متضرر و دولت متبوع می‌باشد. ‌بنابرین‏ گرایش اخیر با واقعیات دنیای امروز سازگارتر بنظر می‌رسد.

بند دوم- علل(موانع) رد حمایت دیپلماتیک

در صورت ورود خسارت به اشخاص ناشی از عمل ناقض حقوق بین الملل تابعی از حقوق بین الملل و متعاقباً توسل شخص متضرر به حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خود، موانعی بر سر راه اعمال این حمایت وجود دارد که موانع مذبور از دیدگاه دولت حامی، منجر به عدم پذیرش حمایت دیپلماتیک می‌گردد.[۲۳۵]

چنانچه کشور حامی معتقد به نظریه کلاسیک در خصوص هویت دارنده حق حمایت باشد، بدین لحاظ که تنها مرجع صالح جهت تصمیم گیری در خصوص اعطا یا عدم اعطای حمایت دیپلماتیک کشور می‌باشد، ‌بنابرین‏ به جهت برخی ملاحظات سیاسی، اقتصادی، حقوقی که بشرح ذیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت، می‌تواند به ادعای شخص متضرر واقعی ننهاده، از اعمال حق درخواست جبران خسارت صرفنظر نموده، مبادرت به رد حمایت دیپلماتیک نماید.

۱- ملاحظات سیاسی و اقتصادی: اعتبار و موقعیت سیاسی کشور مدعی علیه، قدرت و نفوذ سیاسی کشور مدعی علیه در مجامع بین‌المللی، وابستگی شدید اقتصادی کشور مدعی، به کشور مدعی علیه، بیم از عمل متقابل. بیم از محدودیت ها و تحریم های اقتصادی و… بدون تردید تصمیم گیری راجع به اعمال یا عدم اعمال حمایت دیپلماتیک را متأثر می‌سازد.[۲۳۶]

۲- فقدان هر یک از شروط معنونه جهت اعمال حمایت دیپلماتیک (تابعیت، طی مقدماتی مراجع، پاکدستی مدعی) می‌تواند اعمال حمایت دیپلماتیک از ناحیه دولت متبوع را تحت تأثیر قرار داده احتمالاً آن را غیر قابل پذیرش نماید.

بدیهی است، چنانچه دولت متبوع شخص متضرر، قائل به شخصی بودن و تعلق حق حمایت دیپلماتیک به شخص متضرر باشد، انصراف شخص متضرر از حمایت دیپلماتیک دولت متبوع و یا فقدان پیش شرطهای لازم می‌تواند از موانع اعمال حمایت دیپلماتیک محسوب گردد.

بند سوم- انصراف از حمایت دیپلماتیک

کشورها و سازمان‌های بین‌المللی، به ‌عنوان اشخاص حقوقی، می‌توانند با یکدیگر یا اشخاص حقیقی یا حقوقی خارجی قراردادها و موافقتنامه های گوناگونی، با صور و موضوعات مختلف منعقد نمایند.

در گذشته در برخی از این قراردادها و موافقتنامه های منعقده خصوصاًً بین کشورها و اشخاص خصوصی خارجی (اعم از حقوقی یا حقیقی) در زمینه هایی نظیر سرمایه گذاریهای خارجی، اعطای امتیازات و یا مقاطعه کاری، قیدی گنجانیده می شد که به موجب آن در صورت بروز اختلاف در امر تفسیر، اعمال و اجرای قرارداد در آینده، بین کشور میزبان و شخص خارجی طرف قرارداد، طرف متعاهد خارجی را از هر گونه تلاش جهت توسل به حمایت دیپلماتیک دولت متبوعش منع نموده یا طرح هر گونه ادعای بین‌المللی را از ناحیه او از قبل غیر قابل پذیرش اعلام می نمود و او را تابع سیستم قضایی داخلی می ساخت. طرف خارجی نیز صرفاً جهت احقاق حق می‌توانست به مراجع داخلی رجوع نماید. بعبارتی در صورت ورود خسارت به شخص خارجی طرف قرارداد و طی مراجع داخلی توسط شخص متضرر و عدم پرداخت غرامت و احقاق حق، بلحاظ اعلام انصراف قبلی، حقی جهت توسل به حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خود نداشت، بدین لحاظ که موافقت نموده بود که نظیر اتباع معمولی کشور میزبان با او رفتار شود، در نتیجه نمی توانست پس از طی مراحل دادخواهی در مراجع داخلی از حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خویش بهره مند شود.[۲۳۷]

قید مذبور که بر اساس پیشنهاد دهنده آن «کارلوس کالوو» نامگذاری شده معروف به قید کالوو می‌باشد. مبنا و اساس قید کالوو مبتنی بر این ملاحظات بود:

اولاً: نهاد حمایت دیپماتیک یک نهاد تبعیض آمیز است. بدین لحاظ که صرفاً کشورهای قوی قادر هستند آن را علیه کشورهای ضعیف مورد استفاده قرار دهند.[۲۳۸]

ثانیاًً: اعمال حمایت دیپلماتیک، نوعی دخالت در امور داخلی دولت از طرف دولت دیگر محسوب می‌گردد و با توجه به اینکه دولت‌ها، آزاد، مستقل و حاکم می‌باشند نباید تحت فشار هیچگونه دخال تی از ناحیه ‌دولت‌های‌ دیگر قرار گیرند.[۲۳۹]

ثالثاً: خارجیان در قلمرو دولتی که اقامت دارند، صرفاً از حقوق و امتیازهایی که این دولت به خارجیان داده، برای مثال فقط از معیار رفتار ملی، نه یک رژیم امتیازی[۲۴۰] برخوردار می‌شوند. ‌بنابرین‏ طبیعی است که اشخاص متضرر خارجی صرفاً می بایست از راه حل های برقررار شده در سیستم داخلی برخوردار گردند.[۲۴۱]

پازیلانورو، قاضی مکزیکی در نظریه افرادی خود در قضیه «بارسلونا تراکشن» موضع اینگونه کشورها را نسبت به موضوع حمایت دیپماتیک اینگونه بیان می‌دارد: «تاریخ مسئولیت دولت‌ها در زمینه رفتار با بیگانگان، نشان دهنده سوء رفتار، دعاوی غیر قابل توجیه، تهدید و حتی تجاوزات نظامی تحت پوشش حق حمایت و مجازات که برای الزام یک حکومت در جبران خسارت‌های خواسته شده تحمیل می‌گردد، می‌باشد.»[۲۴۲]

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۲-۲۳-۶- پیش‌ شرط‌های لازم برای مشارکت کارکنان – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۲۳-۴-۳- مسئولیت

موجب استرس است و به نحو چشمگیری به افسردگی، اضطراب و روانپریشی منجر می‌شود. هر چه میزان مسئولیت فرد در مقابل دیگران بیشتر شود وی باید دقت و زمان بیشتری را در واکنش و برخورد با سایرین صرف کند و در نتیجه استرس نیز ‌بیشتر خواهد شد. مسئولیت افراد به میزان قابل توجهی با سیگار کشیدن، فشارخون و میزان کلسترول خون در ارتباط است. خطر ابتلا به بیماری‌های مختلف جسمانی و روانی به افرادی که مسئولیتی را در قبال اشیا برعهده دارند به مراتب کمتر است.

۲-۲۳-۴-۴- روابط با مافوق

درشرایطی که کارکنان رئیس خود رافردی با فکر و ملاحظه کار احساس می‌کنند روابط دوستانه‌ای ایجاد ‌می‌شود که ‌بر اساس اعتماد متقابل،احترام و صمیمیت بوده، موجب عدم بروز استرس برکارکنان خواهدشد کارکنانی که احساس کنندرئیس مراعات آن ها را نمیکند ونسبت به منافع آن ها بی‌تفاوت است تحت استرس بوده و بیشتر در معرض اختلال روانی هستند.

۲-۲۳-۴-۵- روابط با زیردستان

دعوت به تقسیم کار ومشارکت میتوانددربرخی ‌از مدیران موجب بروزاسترس ازجمله احساس تنفرو اضطراب گردد. برخی از عوامل در بروز این پدیده سهیم هستند که مهمترین آن ها عبارتند از:

  1. ناهماهنگی و ناهمسانی توانایی های فردی با توقعاتی که از او می‌رود.
  2. ممکن است وی درمعرض تعارض روانی قرارگیردمثلاً درجزیی‌ترین کارهادخالت کند و هم انتظار مشارکت و تقسیم کار داشته باشد.

۲-۲۳-۴-۶- روابط با همکاران

نبودن روابط خوب بین همکاران عامل اساسی و محور بی‌اعتمادی، عدم صمیمت و رقابت ناسالم یکی از عوامل مهم موجداسترس است.روابط سالم میتواندعلاوه برسلامت روانی باعث تعادل میزان کورتیزول کاهش فشار خون و میزان مصرف دخانیات گردد.

۲-۲۳-۴-۷- عدم امنیت شغلی

درشرایط فعلی دنیا هیچ شغلی دائمی نیست وحفظ شغل و بقا آن بستگی به میزان فعالیت خود فرددارد ولی عدم آگاهی ازاین موضوع موجب ترس از کنار گذاشته شدن (لغو یا اتمام قرارداد موقت) و بازنشستگی یکی ازفشارهای روانی است. چنین حالتی موجب میشودفرد قبل از آنکه به طور طبیعی از کار بازنشسته شود احساس فرسودگی و کسالت روحی کند. ترس از تنزل مقام یا کنار گذاشته شدن در افرادی که می‌دانند به مدارج بالا و بالاترین سطح پیشرفت ‌در کار خود رسیده‌اند بسیار شدیدتر است.این افراد به پرکاری می‌پردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارندودرعین حال ‌می‌کوشند عدم احساس امنیت شغلی را مخفی کنند و بدین ترتیب بیش از پیش در معرض استرس قرار می‌گیرند. (سعیدی، ۱۳۸۰)

۲-۲۳-۵- انواع مشارکت

در یک طبقه‌بندی، انواع مشارکت به صورت زیر تقسیم شده است:

  1. مشارکت ابزاری: در این نوع مشارکت انسان‌ها به صورت یک ابزار ملاحظه می‌شوند. این نگرش بدون توجه به مبانی انسانی و فرهنگ افراد، صرفاً به انسان با دیدی اقتصادی و مادی توجه می‌کند.
  2. مشارکت تحمیل شده: این نوع مشارکت که توسط نخبگان جامعه و در سطوح سازمانی توسط مدیران ارشد هدایت می‌شود به صورت برنامه‌ریزی شده و هدایت شده افراد را در اداره امور سهیم می‌سازد.روشی که درکشورهای سوسیالیستی اعمال می شد،که ازآن به ‌عنوان مشارکت تَبَعی نیز یاد می‌کنند.
  3. مشارکت توسعه‌ای: این نوع مشارکت فرآیندی است: اجتماعی، یکپارچه، جامع، پویا، همبسته، مکمل، چندبُعدی و چند فرهنگی؛ به عبارت دیگر، مشارکت توسعه‌ای خواهان مشارکت همه افراد در ساماندهی جامعه است. در مشارکت توسعه‌ای به نیازهای عالیه‌ انسانی توجه می‌شود.

۲-۲۳-۶- پیش‌ شرط‌های لازم برای مشارکت کارکنان

ازمانهایی که سعی دراجرای مدیریت مشارکتی دارند،با یک سری از عوامل متعددی مواجه شده اند که سبک مدیریتی آنان را تحت تاثیر قرارداده است.هرمان(۱۹۹۰)‌به این نکته اشاره داشته است که توسعه و گسترش مدیریت مشارکتی که امکان ممانعت ازاجرای آن وجود دارد به دو دسته از عوامل بستگی دارد .اولین عامل آن اشاره به محیط سازمانی دارد.دومین دسته از عوامل که مدیریت مشارکتی را تحت تاثیر قرار می‌دهد عوامل درونی است که عبارتند از :ارتباط بین استراتژی ساختار،فرهنگ و رفتار. ساشکین به تعداد ریادتی از عوامل درونی که مدیریت مشارکتی را تحت تاثیر قرار می‌دهند اشاره ‌کرده‌است که عبارتند از:ارزش‌ها،نگرش‌ها،طراحی شغل و فرهنگ سازمانی(کندو,۱۹۹۸)

برای کامیابی مشارکت در یک سازمان ضرورت دارد که مقدماتی فراهم آید تا معنی و مفهوم مشارکت به خوبی تحلیل شود و افراد به درستی و سودبخشی آن باور آورند بدین سبب زمینه سازی و بستر سازی فرهنگی برای آماده کردن همه کسانی که ‌در پرتو نظام مشارکت قرار می گیرند بایسته است پس از آنکه از راه بسترسازی فرهنگی به آمادگیهای ذهنی افراد دسترسی حاصل شد ،آنگه باید مدیران ارشد و بلندپایه را برای حمایت و پشتیبانی از این نظام ،معتقد و همراه گردانید.حمایت مدیران ارشد سازمان در شمار ضرورت‌های نخستین قرار دارد.(طوسی،۲۴،۱۳۷۸)

پس از آنکه قصای سازمان برای رواج نظام مشارکت آماده و پذیرا گردید آنگاه باید به نکته های زیر توجه کامل معطوف داشت:

۱- پیش از آغاز رسمی نظام مشارکت زمان کافی برای آشنایی کارکنان با این شیوه مدیریت فراه آید .اجرای برنامه مشارکت در زمان اضطرار و موفعیت های فوری هرگز جایز نیست.

۲- هزینه های مادی و معنوی نظام مشارکت نباید از سودهای مادی و معنوی آن فزون تر باشد

۳- موضوع مشارکت باید با کارمشارکت کنندگان مربوط باشد تا مشارکت کنندگان از خود علاقه و دلبستگی نشان دهند.

۴- مشارکت کنندگان برای برقراری ارتباط و دادوستد اندیشه ،اموزشهای لازم دریافت دارند.

۵- مشارکت نباید از دست دادن شغل را در میان شرکت کنندگان پدیدآورد.(طوسی،۲۸،۱۳۷۸)

۲-۲۳-۷- فوائد مشارکت کارکنان

فوائد مشارکت کارکنان شامل:

۱- تقویت روحیه کارکنان و ایجاد انگیزه در آنان

۲- افزایش تفاهم متقابل در طرفین کار و کاهش فاصله بین آن ها و در نتیجه افزایش همکاری بین کارکنان سازمان

۳- افزایش میزان بهره وری

۴- تقویت روح ابتکار و حسن مسئولیت کارکنان

۵- ایجاد امکان استفاده از تجارب عملی و نظرات و اندیشه‌های کارکنان

۶- ایجاد انضباط در محیط کار

۷- ایجاد کانال های ارتباطی مؤثر در سازمان و توزیع مناسب تر اطلاعات و در نتیجه تقلیل میزان سوء ظن ها.

۸- تقلیل تنش ها، شکایات و دعاوی مربوط به کار و کمک به ایجاد صلح و آرامش در محیط کار

۹- ایجاد عاملی جهت افزایش تحریک و کارایی در مدیران

۱۰- ایجاد رضایت و امنیت خاطر در کارکنان به علت داشتن نماینده یا نمایندگانی در حوزه مدیریت و راهی برای بیان امور مربوط به خود

1401/09/26

دانلود پروژه و پایان نامه – ۲-۶-۵ قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت – پایان نامه های کارشناسی ارشد

همسو با رشد اقتصادی و همراه با بزرگ شده واحدهای تجاری کشورها، از کنترل سهام‌داران در عمل کاسته شده است زیرا مالکان سهام بیشتر پراکنده شده اند و تنها تعداد اندکی از سهام‌داران واقعی این امکان را می‌یابند تا در انتخاب اعضای هیئت مدیره و همچنین مدیر عامل نقشی را ایفا نمایند. البته انگیزه بیشتر سهام‌داران سرمایه گذاری در شرکت برای کسب سود است و نه به دست گرفتن کنترل و اداره آن.

‌بنابرین‏ همه مسئولییت ها بر دوش مدیران شرکت نهاده می شود که در این میان، نقش بالاترین مقام اجرایی (مدیرعامل) برجسته تر است. وی وظیفه هدایت کسب و کار را در سمت و سویی بر عهده دارد تا بالاترین عایدی را نصیب سهام‌داران کند. در واقع هیات مدیره ای که سهام‌داران انتخاب می‌کنند، در بیشتر موارد از میان کسانی هستند که مدیرعامل به آنان معرفی می‌کند. وی استراتژی آن کسب و کار را تعیین می‌کند و نقش مهمی را در انتخاب رویه های حسابداری ایفا می کند، رویه هایی که بر اساس آن ها امکان اندازه گیری درجه توفیق یا شکست آن استراتژی فراهم می شود.

بدیهی است که اگر مدیرعامل تصمیم بگیرد بر اساس منافع سهام‌داران ، شرکت را اداره کند، نمونه و اندیشه ای را ارائه ‌کرده‌است که به اتکای آن، همکاران و حسابرسان مستقل نیز خواهند توانست به شکلی رفتار کنند که آن حاکمیت بالفعلی برقرار شود که با الگوی سهامدارمداری در شأن شرکت ها انطباق دارد. چنین رهبری از طرف مدیر عامل برای دستیابی به هدف تخصیص بهینه سرمایه های در اختیار شرکت ها ضرورت دارد (اتاق بازرگانی، ۱۳۸۲، ۱۸).

۲-۶ بازیگران عرصه حاکمیت شرکت

بازیگران شرکتی را میتوان در ۳ دسته بازیگران داخلی، بازیگران خارجی و هیات مدیره ها تقسیم بندی نمود. البته در برخی تقسیم بندی ها نیز می توان اعضای مستقل هیات مدیره را از جمع بازیگران خارجی و اعضای اجرایی هیات مدیره را، از جمله بازیگران داخلی شرکت برشمرد. در تقسیم بندی دیگر، این گونه بازیگران را می توان به سرمایه گذاران، تأمین کنندگان منابع انسانی مورد نیاز و اعضای تیم های مدیریت شرکتی تفکیک نمود.

‌بر اساس تقسیم بندی اول، بازیگران داخلی را میتوان شامل کسانی دانست که تصمیمات شرکتی را اتخاذ نموده و به اجرا در می آورند، در حالی که بازیگران خارجی کسانی هستند (حقیقی یا حقوقی) که سعی در اعمال نفوذ و کنترل بر تصمیمات شرکت را دارند (مینتزبرگ، ۱۹۸۳ ). از این رو مدیران و کارکنان درون شرکت را میتوان به عنوان بازیگران داخلی و سهام‌داران، تأمین کنندگان، مشتریان، نهادهای دولتی و قانونی و … را تحت عنوان بازیگران خارجی معرفی نمود.

نمودار ۲-۱-بازیگران عرصه حاکمیت شرکتی

هیات مدیره ها را نیز می توان به عنوان گروه سومی مد نظر قرار داد که بعضاً به جهت آنکه می‌توانند هم در قالب بازیگران داخلی و هم تحت دسته بازیگران خارجی قرارگیرند مستقل از دو دسته دیگر تعریف نمود.

۲-۶-۱ هیات مدیره ها

هیات مدیره ها یکی از ارکان حاکمیت در شرکت‌های امروزی به شمار می‌روند که اغلب از آن ها به عنوان اهرم اجرایی اصول حاکمیتی شرکت و مسئول نظارت و سیاست‌گذاری در شرکت‌ها یاد می شود. اعضای هیات مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب می‌شوند، در حالی که در برخی سیستم های حاکمیتی نوین، مجموعه نظرات کارکنان، نهادهای دولتی، سرمایه گذارن و عرضه کنندگان نیز در انتخاب آنان تأثیر گذار است. هیات مدیره غالباً گروهی از افرادند که حق نظارت، کنترل، سیاست‌گذاری های کلان و” حاکمیت” بر یک شرکت خاص را در اختیار دارند. این مجموعه از افراد (در قالب یک تیم کاری اثربخش) می بایست سلامت شرکتی را در حوزه های متنوعی همچون عملکرد مالی مناسب شرکت، قانونی بودن فعالیت‌ها، تناسب فرآیندها و اقدامات صورت پذیرفته شرکت با اهداف راهبردی شرکت، تضمین نمایند.

۲-۶-۲ مدیرعامل و تیم اجرایی شرکت

مقایسه تعاریف موجود از این گونه بازیگران در طی دهه های گذشته و سال‌های اخیر(همچون تیم هیئت مدیره) حاکی از بروز تغییرات گوناگونی در وظایف اینگونه افراد است. در نتیجه این تحولات، از نقش استراتژیک این گونه تیم ها تا حد زیادی کاسته شده و وظایف اجرایی بیشتری برای آنان منظور شده است. این گونه بازیگران در قالب تیمی اجرایی مشتمل بر مدیر ارشد مالی، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد حاکمیتی، مدیر ارشد یادگیری، مدیر ارشد اطلاعاتی، مدیر ارشد عملیاتی، مدیر ارشد منابع انسانی، مدیر ارشد فناوری و … تحت نظارت مدیر ارشد اجرایی یا به عبارتی بهتر مدیرعامل شرکت به فعالیت مشغولند. نکته مهم آن است که هر چه رابطه بین این تیم با تیم هیئت مدیره بهتر شود، عملکرد کلی شرکت (با فرض ثبات سایر شرایط) ارتقاء خواهد یافت.

۲-۶-۳ سهام‌داران

تمامی کسانی که مالک سهام های توزیعی شرکت در بازارهای بورس هستند، را میتوان در شمار این گونه بازیگران حاکمیت شرکت دانست. این گونه بازیگران می‌توانند با اعمال حق رأی خود در انتخاب سیستم های حاکمیتی شرکت، کنترل تیم هیات مدیره را در دست گرفته و به تدوین سیاست های جدیدی در حاکمیت شرکت، بپردازند.

۲-۶-۴ مشتریان داخلی و خارجی شرکت

مشتریان، مدیران اصلی شرکت‌ها و راز مانایی هر واحد کسب و کار محسوب می‌شوند. بی تردید انتظارات، نظرات و درصد رضایتمندی این گونه ذینفعان همچون خریداران محصولات و خدمات شرکت (مشتریان خارجی شرکت) و از طرفی، کلیه کارمندان شرکت (مشتریان درون شرکتی) از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است.

۲-۶-۵ قانون گذاران و سایر نهادهای مرتبط با کسب و کار شرکت

نهادهای قانونی معتبر در نظام های حاکمیتی جهان همچون نزدک[۱] و بورس اوراق بهادار نیویورک در آمریکا، بورس اوراق بهادار لندن، استرالیا و قوانین الزامی آنان همچون قوانین سربانس آکسلی، استاندارد کد بری، استانداردهای هیگز و … را میتوان در این بخش جای داد. نهادهای اجتماعی، محیط زیست و سایر نهادهای مرتبط نیز در این بخش قابل بحث و بررسی اند (غفاری،۱۰،۱۳۸۹).

۲-۷ معیارهای حاکمیت شرکتی

۲-۷-۱ تمرکز مالکیت

بلیر و رمزی[۲] بر این عقیده اند که افزایش تمرکز مالکیت سهام‌داران بزرگ، انگیزه کافی برای نظارت بر مدیران فراهم می آورد. دمستز و لهن به طور تجربی این دیدگاه را با این یافته که دارندگان سهام بیشتر، انگیزه تحمل هزینه های ثابت جمع‌ آوری اطلاعات و دخالت در نظارت مدیریت را دارند، حمایت می‌کنند. در مقابل مالکیت های پراکنده انگیزه کمی برای نظارت بر مدیریت دارند.

1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – قسمت 28 – 4

۲٫ ۱٫ ۴ وجود بی‌نظمی در تشریفات رسیدگی

طبق بند ۲ ماده ۱ قواعد داوری آنسیترال «این قواعد بر داوری حاکم خواهد بود مگر در مواردی که هر یک از این قواعد با مقررات ناظر بر داوری در تعارض بوده و طرفین نتوانند از آن مقررات عدول نمایند که در این صورت همان مقررات مجری خواهد بود» ‌بنابرین‏ چنانچه طرفین در این خصوص توافق نموده باشند و توافق آن ها با قوانین کشوری که داوری در آنجا صورت گرفته منطبق نباشد و رأی صادره بر اساس قواعد داوری آنسیترال طبق توافق طرفین صورت گیرد چنین رأیی باطل و بلااثر خواهد بود زیرا در چنین حالتی دیگر جایی برای اعمال مقررات قواعد داوری آنسیترال وجود نخواهد داشت.[۱۸۷]

طبق مقررات کنوانسیون نیویورک (ماده ۵) وجود بی‌نظمی در تشریفات رسیدگی از جمله عوامل امتناع از شناسایی و در نتیجه ابطال رأی خواهد بود و باید بر اساس مفاد کنوانسیون نیویورک اثبات شود که شیوه تشکیل مرجع داوری یا تشریفات داوری منطبق با توافق طرفین نبوده است و در صورتی که طرفین در این خصوص توافق نموده باشند و توافق با قوانین کشوری که داوری در آنجا صورت گرفته منطبق نباشد در چنین حالتی آرای داوری صادره قابل شناسایی نبوده و در نتیجه باطل خواهد شد.[۱۸۸]

طبق بند (و) (۱) ماده ۳۳ قانون داوری تجاری بین‌المللی ایران چنانچه «ترکیب هیات داوری یا آئین دادرسی مطابق با موافقت نامه داوری نباشد و یا در صورت سکوت و یا عدم وجود توافق نامه داوری مخالف قواعد مندرج در این قانون باشد» در چنین حالتی رأی صادره قابل ابطال خواهد بود.

در صورت عدم رعایت مقررات اشاره شده به چنین امری تشکیل بی‌رویه یا بی‌نظمی در دادرسی گفته می‌شود و خوانده باید و بتواند این تشکیل بی‌رویه هیات داوری یا بی‌نظمی در آیین رسیدگی را به اثبات برساند و یا اگر قانون شکلی را انتخاب نکرده‌اند مغایرت با قانون شکلی محل داوری به اثبات برساند.[۱۸۹]

در قانون آئین دادرسی مدنی ماده خاصی تحت عنوان وجود بی‌نظمی در تشریفات رسیدگی وجود ندارد ولی با دقت در مفاد ماده ۴۷۷ قانون آئین دادرسی مدنی که بیان می‌دارد داوران در رسیدگی تابع مقررات آئین دادرسی نمی‌باشند ولی باید مقررات داوری را رعایت نمایند می‌توان گفت در صورت عدم رعایت اصول دادرسی از جمله اصل تناظرو رعایت حق دفاع طرفین بی‌نظمی حادث شده و رأی قابل ابطال خواهد بود.

۲٫ ۱٫ ۵ عدم توجیه رأی

رأی باید دلایلی که بر مبنای آن صادر شده است را بیان کند قابل قبول‌ترین راه حل در سطح داوری بین‌المللی هم این است که باید در رأی ذکر شود مگر اینکه طرفین موافقت کرده باشند که دلایل در رأی ذکر نشود.

برخی از اسناد بین‌المللی ذکر دلایل را ضروری و ضمانت اجرای تخلف از آن را بطلان رأی قرار داده‌اند (بند ۳ ماده ۴۸ کنوانسیون واشنگتن و بند ۶ ماده ۲۲ قانون متحد الشکل شورای اروپا)

برخی دیگر – جز در موارد تصریح طرفین به عدم ذکر دلایل و یا توافق ایشان بر آئین داوری که ذکر دلایل رأی در آن مرسوم نیست – فرض را بر این گذاشته‌اند که طرفین بر لزوم ذکر دلایل رأی توافق کرده‌اند (ماده ۸ کنوانسیون اروپایی) و بالاخره دسته سوم از اسناد مقرر داشته اند که در صورت توافق طرفین به لزوم ذکر دلایل رأی و عدم ذکر دلایل رأی موجب کنار گذاشتن رأی خواهد شد (ماده ۲۹ از طرح مؤسسه‌ بین‌المللی وحدت حقوق خصوصی).[۱۹۰]

در صورتی که طرفین توافق نموده باشند که دلایل در متن حکم قید شود و یا آئین داوری را انتخاب کرده باشند که ذکر این دلایل را ضروری می‌داند در این صورت اگر آن داوران از بیان دلایل در متن حکم خودداری کنند هر کدام از طرفین حق اعتراض به حکم صادره را خواهد داشت و این خود یکی از دلایل ابطال حکم خواهد بود.

طبق بند سوم ماده ۳۲ قواعد داوری آنسیترال «دیوان داوری دلایلی را که مبنای صدور حکم بوده ذکر خواهد کرد مگر آنکه طرف‌ها موافقت کرده باشند که از دلایل صدور ذکری به میان نیاید».

‌بنابرین‏ اصل اولیه بر لزوم درج دلایل حکم در حکم صادره می‌باشد و در صورت عدم توافق طرفین نسبت به عدم ذکر دلایل حکم، در صورت عدم ذکر دلایل، حکم صادره خدشه‌دار بوده و از سوی طرفین قابل اعتراض و حتی قابل ابطال خواهد بود ولی در صورت توافق طرفین به عدم ذکر دلایل رأی عدم ذکر دلایل خللی بر حکم صادره وارد نخواهد کرد.

مگر اینکه همان‌ طور که قبلاً گفته شد توافق بر عدم ذکر دلایل رأی با قواعد آمره قانون محل داوری در تعارض باشد که در چنین حالتی قواعد داوری آنسیترال قابلیت اجرایی خود را از دست خواهد داد و حتی با فرض توافق طرفین بر عدم ذکر دلایل رأی، رأی صادره قابل ابطال خواهد بود.

طبق بند ۲ ماده ۳۰ قانون داوری تجاری بین‌المللی «کلیه دلایلی را که رأی بر آن ها مبتنی است باید در متن رأی آورده شود مگر اینکه طرفین توافق بر عدم ذکر دلایل نمایند یا رأی بر اساس شرایط مرضی الطرفین به موحب ماده (۲۸) صادر شده باشد».

همانند قواعد داوری آنسیترال، قانون دیوان داوری تجاری بین‌المللی نیز، اصل اولیه؛ لزوم درج دلایل رأی در متن رأی می‌باشد و در صورت عدم توافق طرفین بر عدم لزوم درج دلایل رأی و در صورت ذکر نشدن دلایل رأی، چنین رأی قابل اعتراض و حتی در مواردی قابل ابطال خواهد بود.

طبق ماده ۴۸۲ قانون آئین دادرسی مدنی رأی داور باید موجه و مدلل بوده و مخالف با قوانین موجد حق نباشد ‌بنابرین‏ توجیه رأی داور طبق قانون آئین دادرسی مدنی الزامی می‌باشد ولی قانون‌گذار محتوای رأی داوری را صریحاً پیش‌بینی ننموده است اما با توجه به مواد ۴۸۲ و ۴۸۹ قانون آئین دادرسی مدنی رأی داور علاوه بر خلاصه ادعاها جهات استحقاق و خواسته‌های طرفین و ادله آن ها باید حاوی قواعد حقوقی مبنای رأی باشد اما نباید داور را مکلف به استناد به مواد قانونی دانست و از سوی دیگر موارد بطلان مذکور در ماده ۴۸۹ قانون آئین دادرسی مدنی حصری نیستند.[۱۹۱]

‌بنابرین‏ بر این اساس که موارد ابطال رأی داوری حصری نیستند و از سوی دیگر در صدر ماده ۴۸۲ قانون آئین دادرسی مدنی عنوان شده که رأی داور باید موجه و مدلل باشد چنانچه رأی داور مدلل نباشد شاید بتوان گفت که چنین رأیی قابل اعتراض و در مواردی قابل ابطال خواهد بود هر چند که در این خصوص در قانون آئین دادرسی مدنی مقرره‌ای وجود ندارد.

۲٫ ۲ گفتار دوم: احکام تکمیلی

تمایل کلی در داوری بر این است که ادعاهایی که در رأی مسکوت مانده با صدور رأی تکمیلی تحت پوشش قرار گیرد به هر حال این راه حل در برخی سیستم‌های حقوقی با این نظریه مواجه می‌شود که داور وقتی که رأیش را صادر کرد اختیارات و ماموریتش تمام می‌شود و از رسیدگی فارغ می‌شود در چنین صورتی دو تمایل می‌تواند در این رابطه مورد توجه قرار گیرد.

– اعطای اختیار به داور طوری که بتواند رأیش را تکمیل کند.

1401/09/26

دانلود فایل های دانشگاهی | تسلیم در برابر اراده الهی – 3

توکّل دارای آثاری است. برخی از این آثار عبارت اند از:

– رهایی از اضطراب و دلشوره و کم شدن تشویش و نگرانی،

– احساس برخورداری از پشتوانه ای محکم و حمایت حامی قدرتمند که موجب دلگرمی است،

– عدم یأس و دلسردی در صورت عدم حصول نتیجه دلخواه.

قرآن بعد از تذکر ‌به این امر که معبودی جز خدای یگانه نیست، توکل بر او را به عنوان یک امر لازم بر می شمرد((عباسی،۱۳۸۱).) و بندگان را به داشتن این صفت، تشویق می‌کند. این تشویق از طریق برشمردن آثار معنوی و اخروی و دنیوی توکل صورت می‌گیرد. در یکجا می فرماید: خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.( سوره آل عمران، آیه ۱۵۹) محبت خداوند برای مؤمنان ارزشمند و با معنا است و اثر تشویقی زیادی بر آنان دارد و در جای دیگری می فرماید: هر کس به خدا توکل کند خداوند برای او کافی است (سوره طلاق، آیه ۳).

تسلیم در برابر اراده الهی

مفهوم دیگری که در فرهنگ اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است عبارت است از: تسلیم در برابر مشیت الهی و راضی بودن به سرنوشت. با این باور، کدام مصیبت می‌تواند انسان را درهم بشکند و او را به مرز فروپاشی روانی و اختلال و آشفتگی نزدیک کند. مصیبت و بلا بر ایمان مؤمنان می افزاید و توجه آنان را به اصولی جلب می‌کند که التفات بدانها به تصحیح مسیر زندگی آنان می‌ انجامد.( سوره بقره، آیه ۱۵۶).

شادکامی

افراد شادکام افکار و رفتارهایی دارند که سازگار و کمک کننده می‌باشد. این‌گونه افراد با دیدگاهی روشن به امور می‌نگرند. دعا و نیایش دارند. به طور مستقیم برای حل مسائل از خود تلاش نشان می‌دهند و به موقع از دیگران کمک می‌طلبند. از سوی دیگر، افراد غیرشادکام، بدبینانه فکر و عمل می‌کنند. در خیالات فرو می‌روند. خود و دیگران را سرزنش می‌کنند و از کار کردن برای حل مشکلات اجتناب می‌ورزند(دینر و همکاران،سال؟)

مفاهیم دیگری همچون باور به علم، احاطه، حکمت، قدرت، تدبیر و رحمت خداوند نیز هر کدام دارای آثار مثبت و سازنده ای بر افکار، احساسات و رفتارهایی هستند که نتیجه نهایی مجموعه آن ها این است که انسان باورمند به آن ها انسانی می شود با شخصیت محکمِ برخوردار از آرامش روان و اطمینان خاطر، صبور و حلیم در برابر شداید و مشکلات و مصائب و مشقّات.هرچه درجه خلوص ایمان و باور ‌به این عقاید و معارف، بیشتر و میزان آگاهی ‌به این شناخت، افزون تر باشد، به همان نسبت، آثار این باورها در اندیشه، احساس و رفتار فرد، ظاهر می شود و به مقداری که در هر یک از ابعاد و جنبه ها کاستی وجود داشته باشد به همان مقدار از آثار مثبت آن کاسته می شود(عباسی،۱۳۸۱).

دین و سلامت روان

جهان بینی آن گاه تکیه گاه یک مکتب و پایه ایمان قرار می‌گیرد که رنگ و صبغه مذهبی داشته باشد. شناختهای اساسی ما درباره جهان، انسان و همه پدیده‌های عالم بر نحوه تفکر، جهت‌گیری، انتخابها و رفتارهای ما تأثیر دارند. جهان بینی در واقع، کُنش – ‌واکنش‌ها یا بازخوردهای اساسی ما را نسبت به خود، دیگران و هستی شکل می‌دهد. وحید که اولین اصل از اصول عقاید اسلامی است بر این آگاهی‌ها تأکید می‌کند که جهان و همه پدیده‌های عالم، آفریده هستند و همه به او نیازمندند و او از همه بی نیاز است.(سوره فاطر،آیه:۱۵) .خدا به همه چیز، آگاه و بر همه چیز تواناست (سوره شوری، آیه ۱۲ ؛ سوره حج، آیه ۶)

ابعاد اندازه گیری شده دینداری

ابعاد گوناگون دینداری در پژوهش های انجام شده در این زمینه اندازه گیری شده است. می توان این ابعاد را در موارد زیر خلاصه کرد:

    • باور مذهبی[۱۷]: باور داشتن در مقابل باور نداشتن، باور قلبی وعمیق در مقابل باور سطحی، باور به خدا،پیامبران و روز واپسین، عقاید و باورهای سنتی.

    • وابستگی مذهبی[۱۸]

    • بعد اجتماعی و سازمانی مذهبی: عضویت اجتماعی و سازمانی مذهب، شرکت در مراسم مذهبی، فعالیت های اجتماعی مذهبی،شرکت در نماز جماعت و یا دعاهای جمعی، دادن کمک های مالی به مساجد و معابد.

    • بعد فردی و غیرسازمانی مذهب: درخواست چیزی از خداوند، شفاعت، میانجیگری و دعای خیر برای دیگران، تحسین و تشکر،اعتراف و اقرار به گناه، تفکر در آثار خلقت خداوندی، مکاشفه، خواندن قرآن و دعا در خلوت.

    • بعد ذهنی و مذهبی بودن[۱۹]: چقدر مذهب برای فرد اهمیت دارد؟، تا چه اندازه فرد خود را مذهبی می‌داند؟

    • انگیزه مذهبی( درو نسویی/ برو نسویی)

    • جستار مذهبی[۲۰]

    • تجربیات مذهبی

    • شکوفایی مذهبی ( رابطه معنی دار، رضایت بخش و عرفانی با خداوند)

    • مقابله های مذهبی

    • دانش مذهبی

    • پیامدها و نتایج مذهبی بودن

    • تاریخچه مذهبی بودن

  • رشد یافتگی معنوی و مذهبی (کونیک و همکاران،۲۰۰۲؛نقل از خدایاری فرد و همکاران،۱۳۷۸).

سلامت روان[۲۱]

مفهوم سلامت روان

لوین سون و همکارانش در ۱۹۶۲ سلامت روان را اینطور تعریف کرده‌اند: سلامت روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درامد خود و شناخت مکانی و زمانی خویشتن دارد(میلانی فر،۱۳۷۸).

سلامت روان به سلامت شناختی و یا عاطفی اطلاق می شود، در واقع این مفهوم ‌در مورد نحوه تفکر، احساس و رفتار ما می‌باشد. سلامت روان همچنین می‌تواند به معنای عدم حضور یک اختلال روانی باشد. تقریبا ۲۵ درصد مردم در بریتانیا در طول زندگی خود یک مشکل مربوط به سلامت روان را دارند. گفته می شود که آمریکا بالاترین میزان بروز مشکلات مربوط به سلامت روان در جهان توسعه یافته را دارد. سلامت روان شما می‌تواند بر روی زندگی روزمره، روابط و حتّی سلامت جسمانی شما تأثیر بگذارد. سلامت روان همچنین دربرگیرنده توانایی یک فرد برای لذت بردن از یک زندگی، برای حفظ توازن بین فعالیت های زندگی و تلاش ها برای رسیدن به انعطاف پذیری روان شناختی می‌باشد (آیکین[۲۲]، ۲۰۱۰).

بر اساس لغت نامه پزشکی مدیلکسیکن[۲۳]، سلامت روان به بلوغ یا حالت نرمال عاطفی، رفتاری و اجتماعی، و عدم حضور اختلال ذهنی یا رفتاری اطلاق می شود و همچنین به عنوان حالت سلامت روانشناختی در نظر گرفته می شود که در آن، فرد به یک تمامیت رضایت بخش محرک های غریزی مورد پذیرش برای خود و محیط اجتماعی خود می‌رسد(آیکین،۲۰۱۰).

1 ... 61 62 63 ...64 ... 66 ...68 ...69 70 71 ... 229