1401/09/26

مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | گفتار اول: اعتبار آزمایش «دی ان ای» از دیدگاه فقه – پایان نامه های کارشناسی ارشد

همانور که می‌دانیم افزایش جرم و جنایت احساس امنیت جامعه را می زداید به طوری که این امر باعث وحشت و اضطراب عموم خواهد شد.همین امر باعث شده تا پلیس بین الملل با تکیه بر روش های آزمایشگاهی مبتنی بر آثار بیولوژیکی حاوی دی ان ای بیشتر تأکید کند چرا که این یافته ها حاوی اطلاعات ارزشمند درباره ی سرنخ های جرم می‌باشد.

گستره ی فعالیت های پلیس جنایی با بهره گیری از مدرن ترین تجهیزات و امکانات زیست فناوری از قبیل دی ان ای وسیعتر شده و امروزه استفاده از مارکر های STR و نیز PCR روی یک تراشه در آزمایشگاه های جنایی در حال شکل گیری است و هدف نهایی، کشف علمی جرم بدون باقی ماندن کوچک‌ترین ابهام است.

البته باید ‌به این نکته نیز توجه داشت که علی رغم ظهور فناوری های مولکولی، هنوز هم فنونی که قبل از سال ۱۹۸۰ میلادی در کشف علمی جرم کاربرد داشته است کنار گذاشته نشده و در فراهم کردن زمینه ی تحقیقات برای استفاده کاراگاهان به صورت موضوعی کمک گرفته می شود ؛ به طور مثال بهره گیری از روش های سرولوژی، تعیین گروه خونی در سیستم ABO علی رغم قطعی بودن ژنوتیپ افراد در مقایسه ی آن ها از طریق توالی DNA ژنومیک و یا DNA میتوکندری در آزمایشگاه های جنایی ادامه دارد.(فخرز،۱۳۸۴:۱۷)

کمیته ی ملی زیست فناوری کشور زیست فناوری[۱۲] را اینگونه تعریف ‌کرده‌است : زیست فناوری عبارت است از کاربرد علوم مختلف در استفاده مستقیم یا غیر مستقیم از موجودات زنده،قسمتی از بدن ، و یا فراورده های آن ها در اشکال طبیعی یا تغییر یافته. بعبارت دیگر زیست فناوری شامل بخشی از فناوری است که در آن موجودات زنده و یا اجزای آن ها بهره گرفته می شود.(کمیته ی بین‌المللی زیست فناوری ایران[۱۳]).

کاربردهای زیست فناوری به قدری وسیع است که تقریباً تمام جنبه‌های زندگی بشر را در بر گرفته است؛ در حال حاضر شاهد کاربرد زیست فناوری برای تولید آنتی بادی، انسولین، هورمون رشد،آنزیم‌ها، اسیدهای آمینه، بازیابی مواد زاید، تولید کودهای بیولوژیک، کنترل آفت ها و بیماری ها، حذف آلودگی محیط زیست و غیره هستیم و می توان ادعا کرد که زیست فناوری به شکل یک انقلاب عظیم علمی ، در همه زندگی انسان‌ها راه یافته است. گستردگی کاربرد زیست فناوری در قرن بیست و یکم باعث شد اندیشمندان جهان قرن ۲۱ را قرن زیست فناوری نامگذاری کنند.

علوم جنایی نیز به ‌عنوان یکی از علوم کاربردی از وجود زیست فناوری بهره گرفته است و با به کارگیری روش های نوین علمی نظیر انگشت نگاری ژنتیکی DNA و تجزیه و تحلیل داده های علمی در تحقیقات صحنه ی جرم کمک شایانی می‌کند. فناوری بررسی DNA مجرمان ، یکی از مقوله هایی است که هم اکنون از طریق زیست فناوری قابل اجراست. به طوری که هم اکنون پس از انگشت نگاری، دانش ایجاد بانک اطلاعات DNA پا به عرصه ی وجود گذاشته است.

فصل دوم: اثبات نسب و آزمایش

دی ان ای

بخش اول: حجیت فقهی حقوقی دی ان ای در اثبات نسب

بخش دوم: حجیت ادله اثبات نسب

بخش سوم: انحصار یا عدم انحصار ادله اثبات نسب

قانون‌گذار کشور ما برای اثبات نسب ضوابطی را تعیین ‌کرده‌است و به طور کلی می توان گفت دو وسیله اثبات دعوی در قانون برای اثبات نسب مقرر شده است؛ یکی «اقرار» است که به موجب مواد ۱۱۶۱ و ۱۲۷۳ قانون مدنی از وسایل اثبات نسب دانسته شده است. می‌دانیم که اقرار بر تمام ادله حکم فرماست؛ اگر کسی که علیه او دعوای اثبات نسب مطرح شده، ‌به این نسب اقرار کند، هیچ دلیل دیگری برای اثبات نسب لازم نیست؛ البته به شرط اینکه نسبت به آن شخص اقرار عادتا و عقلا ممکن باشد یعنی فاصله سن دو طرف دعوا به اندازه بیان اقرار، امکان پذیر باشد. روش دیگری که برای اثبات نسب در قانون ما مورد تأکید قرار گفته است، اماره قانونی «فراش» است که در ماده ۱۱۵۸ قانون مدنی از وسایل اثبات نسب دانسته شده است؛ ‌به این معنا که اگر بین زن و مردی رابطه زوجیت برقرار باشد و دارای فرزند شوند، قانون‌گذار بیان می‌دارد که فرزند منتسب به شوهر است و این امر نیاز به اثبات ندارد. قانون‌گذار ما این دو روش را برای اثبات نسب مقرر ‌کرده‌است؛ اما ‌به این معنا نیست که سایر روش های اثبات منتفی باشد. سایر روش ها مانند شهادت شهود و امارات قضایی (اوضاع و احوال قضیه و قراین موجود در پرونده) نیز می‌تواند در اثبات نسب به کار آید؛ همان طور که بنا بر ماده ۱۲۵۸ قانون مدنی، شهادت شهود و امارات قضایی در اثبات همه موضوعات کارایی دارند. ‌بنابرین‏ برای اثبات دعوای نسب، قانون گذار ما را محدود به ادله خاصی نکرده است و بیان اقرار و اماره فراش به عنوان ادله اثبات نسب از باب حصر نیست.

بخش اول: حجیت فقهی حقوقی دی ان ای در اثبات نسب

گفتار اول: اعتبار آزمایش «دی ان ای» از دیدگاه فقه

با توجه به جدید بودن استفاده از آزمایش ژنتیک در اثبات نسب، در تقریرات فقهای متقدم نصی برای آن نمیتوان یافت. مع الوصف با مراجعه به متون فقهی ملاحظه می‌گردد که امکان توسل به کلیه طرق برای اثبات نسب وجود داشته است. ساده ترین راه برای اثبات نسب، توسل به اماره فراش بوده و در صورت فقدان طرق دیگر، از قرعه استفاده میشده است. ادله اثبات نسب در هیچ یک از متون فقهی تحت عنوانی خاص مورد بحث قرار نگرفته، بلکه در ابواب مختلف نظیر اولاد، مواریث و… به فراخور موضوع، بررسی شده است (مراجعه شود به: حرعاملی، بیتا، ج ۱۵ ، ص ۱۱۷ ، باب ۱۷ از احکام الاولاد، حدیث ۱۱،بحرانی، بیتا، ج ۲۴ ، ص ۳۳۰ ؛ حلی، بیتا، ج ۲، ص ۱۷۳).

استفتائی در خصوص استفاده از آزمایش ژنتیک از مراجع تقلید به عمل آمده است[۱۴] مراجع تقلید در پاسخ ‌به این استفتا به دو دسته تقسیم می‌گردند. اکثریت بر این عقیده اند که در صورت حصول علم میتوان بر مبنای آن علم عمل نمود. آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی» :نسب به استناد آزمایش‌های مذکور شرعاً ثابت نمیشود ولی اگر کسی شخصاً علم به نسب پیدا کرد خودش موظف به ترتیب آثار آن است والله العالم». آیت الله محمد فاضل لنکرانی:«

اگر برای قاضی علم حاصل شود که کودک برای فرد مورد نظر است کودک به او ملحق می شود».

آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی:« آزمایشات به قدری دقیق باشد که برای نوع افراد کارشناس نیز سبب قطع و یقین جهت آیتالله .« انتساب فرزند به شخص آن مرد باشد جهت انتساب فرزند به او کافی است» آیت الله حسین نوری همدانی:« اگر علم حاصل شود می‌تواند حکم به وجود نسبت کند ».آیت الله سیدعلی خامنه ای:«حجیت ندارد، مگر در صورت حصول یقین ».

برخی دیگر از مراجع بر این باورند که علمی که از طریق این آزمایشها حاصل گردد حجت نیست و با این آزمایشها نمیتوان نسب را ثابت نمود[۱۵]. آیتالله ناصر مکارم شیرازی:« این گونه آزمایشها … و علم قاضی که ناشی از آن باشد حجت نیست … و نسب نیز با این آزمایشات ثابت نمیشود؛ اینگونه آزمایشها با توجه به تخلفهای فراوانی که دارد حجت نیست».علت این حکم به حجیت علم قاضی بر می‌گردد؛ یعنی علم قاضی زمانی حجیت دارد که از طریق حس یا مبادى قریب به حس باشد[۱۶].

1401/09/26

تحقیق-پروژه و پایان نامه – قسمت 16 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

ز)سایر مصادیق قاچاق به موجب قوانین دیگر.

در تبصره ی چهار ماده ی بیست و دو این قانون آمده است : تبصره ۴- مشروبات الکلی، اموال تاریخی- فرهنگی، تجهیزات دریافت از ماهواره به‌ طور غیرمجاز، آلات و وسایل قمار و آثار سمعی و بصری مبتذل و مستهجن از مصادیق کالای ممنوع است.”

مبحث دوم : جرائم مربوط به امور بهداشتی و دارویی

گفتار اول : صلاحیت سازمان تعزیرات حکومتی در جرایم مربوط به امور بهداشتی و دارویی

با توجه به ضرورت نظارت و کنترل دولت بر امور اقتصادی و لزوم هماهنگی مراجع قیمت‌گذاری و توزیع کالا و اجرای مقررات و ضوابط به آن کلیه امور تعزیرات حکومتی بخش دولتی و غیردوتی اعم از امور بازرسی و نظارت رسیدگی و صدور حکم قطعی و اجرای آن بر اساس مصوبه ۲۳/۷/۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام به دولت به معنای قوه مجریه محول تا مرجع مذبور بر اساس جرائم و مجازات‌های مقرر در قانون تعزیرات حکومتی اقدام نماید. از آنجا که قانون موصوف در زمینه تخلفات بهداشتی درمانی هیچ گونه مقرراتی را پیش‌بینی نکرده بود لذا همان مجمع متعاقباً قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی درمانی را به تصویب رسانده و صلاحیت رسیدگی و اتخاذ تصمیم در زمینه جرائم پزشکی را نیز در اختیار دولت قرار داد.

البته قانون اخیرالذکر زمانی به تصویب رسید که قسم عمده‌ای از جرائم پیش‌بینی شده در این قانون قبلاً در قانون مربوط به مقررات امور پزشکی و دارویی و مواد خوردنی و آشامیدنی مصوب ۲۹/۳/۱۳۳۴ مطرح و توسط مراجع ذی‌صلاح اعمال می‌شد. با این حال و با وجود اینکه قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی درمانی مؤخر بر قانون مصوب ۱۳۳۴ مجلس بود لیکن با توجه به اینکه صلاحیت رسیدگی ‌به این جرائم در اختیار دولت قرار داشت و ماده ۲۴ قانون مارالذکر نیز مقرر می‌داشت:

«اعمال تعزیرات حکومتی موضوع این قانون مانع اجرای مجازات‌های قانونی دیگر نخواهد بود». از زمان تصویب این قانون چه در زمانی که اجرای آن در صلاحیت قوه مجریه بود و چه در زمانی که رسیدگی به جرایم مذکور به دادسراها و دادگاه‌های انقلاب اسلامی محول گردید، هرگز اعمال و اجرای آن مانع اجرای سایر مقررات پزشکی نگردید.

نکته قابل توجه اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقدمتاً رسیدگی به جرایم پزشکی و دارویی بخش دولتی را در صلاحیت قوه مجریه و بخش غیرولتی را در صلاحیت دادسراها و دادگاه‌های انقلاب اسلامی قرار داده بود که بعداً مجمع مذکور طی مصوبه ۲/۹/۱۳۶۹ خود، تعزیرات حکومتی بخش دولتی را نیز در صلاخیت دادسراها و دادگاه های انقلاب اسلامی و با تصویب ماده واحده قانون اصلاح قانون تعزیرات حکومتی در مورخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ مجدداً اعمال بخش دولتی و غیردولتی به قوه مجریه (سازمان تعزیرات حکومتی وابسته به وزارت دادگستری) محول گردید و تقریباً همزمان با اجرای قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، رسیدگی به جرائم پزشکی و دارویی، موضوع قانون تعیزرات حکومتی امور بهداشتی، دارویی و درمانی مصوب مجمع از صلاحیت دادگاه های انقلاب اسلامی خارج شد. بدین ترتیب نمایندگان ویژه رئیس جمهور در ستاد پشتیبانی برنامه تنظیم بازار بر اساس اصل یکصد و بیست و هفت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به استناد مصوبه شماره ۴۰۲۱۴/ت ۲۸۷ ه مورخ ۲۳/۷/۷۳ که به عنوان تصمیم هیئت وزیران اتخاذ شذه است در تصمیم شماره ۱۳۰۱۵ مورخ ۲۹/۹/۷۹ خود، دارو، شیرخشک و لوازم پزشکی یکبار مصرف موضوع فصل دوم قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی مصوب سال ۶۷ مجمع را مشمول طرح قرار داده، فصل اول و سوم قانون مذبور که مربوط به جرائم پزشکی و مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی می‌باشد در مصوبه شماره ۱۰۱۱۹ مورخ ۱۷/۸/۷۴ ستاد پشتیبانی برنامه تنظیم بازار مشمول طرح و رسیدگی به آن در صلاحیت سازمان تعزیرات حکومتی قرار گرفت.(باقرزاده، قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی، صص۱۰-۱۱).

ماده ۴۴ قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی، دارویی و درمانی مصوب۲۳/۱۲/۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام ‌در مورد حدود صلاحیت تعزیرات حکومتی ‌در مورد جرائم مربط به امور بهداشتی و دارویی مقرر می‌دارد :

” ماده ۴۴ –اعمال تعزیرات حکومتی موضوع این قانون مانع اجرای مجازات‌های قانونی دیگر نخواهند بود.

مسئولیت و صلاحیتهای سازمان تعزیرات حکومتی اجمالاً در ۵ محور ذیل خلاصه می‌گردد:

(۱)رسیدگی به کلیه تخلفات اقتصادی بخش‌های دولتی و غیر دولتی در محدوده عناوین مصرحه در قانون تعزیرات حکومتی مصوب ۲۳/۱۲/۶۷

۱-گرانفروشی۲-کم فروشی و تقلب۳-احتکار۴-عرضه خارج ازشبکه۵-عدم درج قیمت۶-اخفاء و امتناع از عرضه کالا۷-عدم صدورفاکتور۸-عدم اجرای ضوابط قیمت گذاری و توزیع

۹-عدم اجرای تعهدات واردکنندگان۱۰- نداشتن پروانه کسب ۱۱- نداشتن پروانه بهره بر داری واحدهای تولیدی

۱۲-فروش ارزی – ریالی۱۳-فروش اجباری۱۴-عدم اعلام موجودی کالا۱۵- قرار گرفتن کالا به طور عمده در اختیار اشخاص غیر واجد شرایطقانون نظام صنفی مصوب ۱۳/۴/۱۳۵۹ ۱-عدم انطباق اجرت دریافتی با خدمات ارائه شده۲-عدم رعایت نظامات صنفی از سوی فرد صنفی۳- اعلام حراج و تبلیغ آن بر خلاف واقع

۴- عدم ارائه صورتحساب به خریدار۵- عدم حفظ و ارائه صورتحساب عمده فروش از سوی فروشنده

۶-عدم درج قیمت۷-عدم تطبیق مشخصات کالا با نرخ اعلامی۸-گران‌فروشی و کم فروشی

۹-اخفا و امتناع از فروش کالا۱۰-احتکار

(۲)رسیدگی به تخلفات موضوع قانون تعزیرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی(قانون تعزرات حکومتی امور بهداشتی و درمانی مصوب ۲۳/۱۲/۱۳۶۷

۱-ایجاد مؤسسات پزشکی غیر مجاز توسط اشخاص فاقد صلاحیت۲- ایجاد مؤسسه‌ پزشکی توسط افراد متخصص بدون پروانه۳- خودادری بیمارستان‌ها از پذیرش بیماران اورژانس۴-ارائه خدمات مازاد بر احتیاج به منظور سود جویی و دخل و تصرف در صورتحساب و اضافه دریافتی تعرفه۵-به کارگیری متخصصین حرفه های پزشکی و پیراپزشکی فاقد مجوز قانونی کار در مؤسسات پزشکی۶-به کارگیری متخصصین پزشکی و پیراپزشکی فاقد مجوز در محل غیر مجاز۷- به کارگیری افراد فاقد صلاحیت حرفه ای در مؤسسات پزشکی۸- ترک مؤسسه‌ پزشکی توسط مسوول فنی و پزشک کشیک۹-عرضه و فروش داروهای فاقد پروانه ساخت و یا مجوز ورود توسط داروخانه

۱۰-تأسيس داروخانه بدون پروانه تاسیس۱۱- فروش دارو بدون حضور مسوول فنی۱۲- عدم حضور مسوول فنی داروخانه در ساعات مقرر۱۳- تهیه دارو توسط داروخانه خارج از شبکه های تعیین شده توزیع دارو

۱۴- ارائه دارو بدون نسخه پزشک۱۵- عدم درج قید قیمت دارو بر روی نسخه۱۶- عدم ممهور نمودن نسخه به مهر داروخانه۱۷- نگهداری و فروش داروهای فاسد یا تاریخ گذشته۱۸- عرضه و فروش کالاهایی غیر از دارو، لوازم بهداشتی، آرایشی و شیر خشک و لوازم مصرفی پزشکی در داروخانه۱۹- گران‌فروشی لوازم آرایشی، بهداشتی و اقلام مجاز دیگر در داروخانه۲۰- خودداری از عرضه کالا از سوی داروخانه

۲۱- عدم ارائه خدمات در ساعات مقرر از سوی داروخانه۲۲- عرضه لوازم و ملزومات پزشکی، دندانپزشکی و آزمایشگاهی که به وسیله ارز دولتی تهیه شده بدون ارائه فاکتور و یا بیش از قیمت رسمی.

۲۳- در اختیار قرار دادن اقلام توزیعی توسط شرکت‌های مربوطه بر خلاف ضوابط اعلام شده.

1401/09/26

مقالات و پایان نامه ها – ۲-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف­پذیر: – 7

۲-۲-۱۰ گونه­ های سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی برحسب نوع گروهی که در آن سرمایه اجتماعی پدید می ­آید به دو گونه تقسیم می­ شود:

۱-سرمایه اجتماعی درون گروهی: در این گونه از سرمایه اجتماعی اشاره به روابطی مبتنی بر اعتماد و همکاری میان اعضای یک گروه دارد و سایر گروه­ ها برای این گروه غریبه می­شوند و منافع حاصله از سرمایه اجتماعی فقط توسط اعضای گروه مورد بهره ­برداری قرار ‌می‌گیرد.

۲-سرمایه اجتماعی برون­گروهی: این گونه از سرمایه اجتماعی روابط مبتنی بر اعتماد گروه­ ها با یکدیگر(گروه با غریبه­ها) اشاره دارد. ولکاک علاوه بر دو نوع مذکور، گونه­ دیگری به سرمایه اجتماعی اضافه می­ کند.

۳-سرمایه اجتماعی اتصالی: که مبین همبستگی بین افراد غیرهمانند در موقعیت­های متفاوت را نشان می­دهد(ولکاک، ۲۰۰۱: ۱۴-۱۳).

۲-۲-۱۱ مزایای سرمایه اجتماعی

بنابر عقیده لینا و وان بورن[۷۳]، سرمایه اجتماعی از چهار طریق منجر به پیامدهای سودمند می­گردد:

۱-سرمایه اجتماعی به منزله­ یک مجوز برای تعهد فردی: وقتی سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان، بالا است افراد برای صرف­نظر کردن از منافع فردی کوتاه مدت خود به نفع منافع و هدف­های بلند مدت مبنا و دلیل عقلایی دارند. اگر افراد معتقد باشند که تلاش­هایشان برای موفقیت کل جامعه یا سازمان، ضروری است؛ احتمال بیش­تری وجود دارد که به انجام کارهایی بپردازند که از نظر جامعه یا سازمان مفید است و احتمال انجام اعمالی که تنها منافع فردی آن­ها را برآورده می­سازد، کاهش می­یابد.

۲-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل کننده ایجاد یک سازمان کاری انعطاف­پذیر: سرمایه اجتماعی می ­تواند به ایجاد انعطاف­پذیری در انجام کارها به جای سختی و عدم انعطاف، کمک نماید. سرمایه اجتماعی سازمانی با تأکید بر هویت و عمل جمعی و اتکاء بر اعتماد ایجاد می­ شود و به جای نظارت رسمی و مشوق­های اقتصادی؛ قابلیت انطباق و اثربخشی وظایف کاری انعطاف­پذیر در کنار عملکرد بالا را تسهیل می­ نماید.

۳-سرمایه اجتماعی به منزله­ ابزار اداره عمل جمعی: سرمایه اجتماعی می ­تواند به انجام وظایف به صورت جمعی، کمک شایانی نماید؛ زیرا به عنوان یک عامل جایگزین برای قرادادها، مشوق­ها و مکانیزم­ های نظارت رسمی که در سیستم­هایی با سرمایه اجتماعی کم یا بدون سرمایه اجتماعی ضروری هستند، عمل می­ نماید. در زبان اقتصاددانان، سرمایه اجتماعی هزینه­ های مبادله را کاهش می­دهد و در زبان رفتار سازمانی می ­تواند به عنوان جایگزینی برای رهبری عمل نماید.

۴-سرمایه اجتماعی به منزله­ تسهیل­کننده ایجاد سرمایه مفهومی: ناهاپیت و گوشال شرح داده ­اند که چگونه اشکال مختلف سرمایه اجتماعی، می ­توانند ایجاد سرمایه مفهومی درون جامعه یا سازمان را به وسیله ارائه یک محیط سازنده برای ترکیب و مبادله اطلاعات و دانش، تسهیل نمایند. بر طبق نظر ناهاپیت و گوشال این امر به چندین طریق اتفاق می ­افتد؛ مثلاً سرمایه اجتماعی می ­تواند ابزاری برای دستیابی و توزیع اطلاعات ارائه نماید که اغلب نسبت به مکانیزم­ های رسمی کاراکتر بوده و هزینه کمتری دارد. زبان، استعاره­ها و دیدگاه­ های مشترک که اغلب در سازمان­هایی با سرمایه اجتماعی بالا یافت می­شوند، می ­توانند از جمله راه­های مؤثر و کارایی انتقال دانش و افزایش سرمایه مفهومی سازمان باشند. از دیدگاه آدلر و وان[۷۴]، اولین مزیت مستقیم سرمایه اجتماعی، توزیع اطلاعات است. سرمایه اجتماعی دسترسی به منافع و وسیع­تر اطلاعات را تسهیل نموده و کیفیت، مربوط بودن، مناسبت و به جا بودن اطلاعات بهبود می­بخشد. این دو محقق، ایجاد راه­های نفوذ و کنترل و قدرت به منزله دومین مزیت سرمایه اجتماعی در نظر می­ گیرند. همچنین بیان می­دارند که انسجام، سومین مزیت سرمایه اجتماعی است. از نظر این دو محقق، هنجارها و اعتقادات اجتماعی قوی که با درجه بالایی از همبستگی شبکه اجتماعی همراه است، اطاعت از قوانین مرکزی را تشویق نموده و نیاز به کنترل­های رسمی را کاهش می­دهد(درانی و رشیدی،۱۳۸۷: ۴).

۲-۲-۱۲ جنبه­ های منفی سرمایه اجتماعی

وجوه منفی سرمایه اجتماعی از دو جنبه بررسی می­گردد؛ یکی تأثیر سرمایه اجتماعی در تقویت نابرابری(زیرا فواید سرمایه اجتماعی به شکل نابرابر توزیع شده است، و افراد دارای اتصالات بیشتر از مزایای آن بیشتر بهره می­ گیرند) و دیگری نقش سرمایه اجتماعی در حمایت از رفتارهای ضد اجتماعی است( مانند همبستگی اجتماعی میان گروه ­های مخرب، حال چه این مخرب بودن ویژگی و هدف آگاهانه آن ها باشد و چه محصول جانبی و ناخواسته آن ها). در میان متفکرین، برای مثال پاتنام می­گوید که سرمایه اجتماعی بی­ضرر است و تنها مقداری هزینه دارد. فوکویاما سرمایه اجتماعی را خیر عمومی هم برای اقتصاد و هم برای کل جامعه می­داند و تنها بعدها از اثرات منفی آن یاد می­ کند. پاتنام نه تنها از اثرات منفی سرمایه اجتماعی بلکه از اثرات منفی سرمایه فیزیکی و همچنین سرمایه انسانی یاد می­ کند و به ترتیب اسلحه و شکنجه را مثال می­زند که البته احتمال اثرات منفی تولید شده توسط سرمایه اجتماعی را بیش از سرمایه فیزیکی و انسانی برآورد می­ کند. اعتماد نقش مهمی را در مفهوم فوکویا ما از سرمایه اجتماعی بازی می­ کند و او نتایج منفی سرمایه اجتماعی را با بهره گرفتن از ایده« شعاع محور اعتماد» تشریح می­ نماید. هرچه شعاع اعتماد محدود به اعضای خود گروه باشد، احتمال بروز اثرات منفی بیشتر می­ شود(فوکویاما به نقل از فیلد، ۱۳۸۶: ۱۲۳). بوردیو و کلمن نیز درباره وجوه منفی سرمایه اجتماعی مطلع بوده ­اند اما در کل همه آن ها به اندازه کافی ‌به این وجوه منفی نپرداخته­اند.

به طور کلی و مختصر جنبه­ های منفی سرمایه اجتماعی شامل موارد ذیل است:

۱-تثبیت نابرابری­های اجتماعی؛

۲-از دست دادن خلاقیت و آزادی افراد در پی حمایت گروهی و تقویت همبستگی؛

۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد بر گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

۳-تشویق و ترغیب نژادپرستی در پی تأکید بیش از حد گروه و شبکه اجتماعی خاص؛

۴-اثر سوء قدرت شبکه­ های اجتماعی به جهت ارضاء نیازهای احساسی و کم شدن وابستگی زوج­ها در خانواده؛

۵-سرمایه اجتماعی به عنوان ابزاری در اختیار نخبگان جامعه است تا به وسیله آن بر دامنه امتیازات خود بیافزایند.

باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی یک ویژگی ژنتیکی فطری نیست، بلکه پدیده­ای برخاسته از تجارب تاریخ مردم است و لذا همواره در معرض تغییر قرار دارد. شناسایی میزان و روند سرمایه اجتماعی در میان مردم جامعه می ­تواند به شناسایی روند تحولات فرهنگی و اجتماعی آن جامعه کمک زیادی بکند(شارع­پور، ۱۳۸۵: ۱۱۳).

1401/09/26

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ویژگی های رهبری تحول گرا – پایان نامه های کارشناسی ارشد

اصطلاح رهبری تحول گرا برای اولین بار توسط دانتون [۱۹](۱۹۷۳) به کار رفت. اگر چه این اصطلاح تا زمانی که کلاسیک ها به وسیله برنز آن را به کار نبردند، مشهور نشد.(اوشاگبمی[۲۰]، ۲۰۰۴).

به اعتقاد برین (۲۰۰۴) رهبری تحولگرا با بهره گرفتن از مکانیزم های سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاست های سازمانی و شیوه ها و روش ها باعث ایجاد فرهنگ توانمند سازی پویا با ویژگی های فعال، قوی، پویا و نوآور می شود. این فرهنگ سبب می شود که رهبری تحول گرا در محیط های پویا و دوره های بحران یا گذار از وضعیت فعلی و مخصوصا زمان‌های ایجاد تغییر مناسب، موفق تر عمل کند.

باس و آولیو” معتقدند که رهبری تحول گرا زمانی شکل می‌گیرد که رهبر علائق کارکنانش را ارتقا و توسعه بخشد، آگاهی و پذیرش برای مأموریت‌ و مقصد گروه را ایجاد کند و کارکنان را به دیدن فراسوی منافع خویش برای منافع گروه برانگیزاند. (استون و دیگران، ۲۰۰۳).

رهبری تحول گرا فرایند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول نا پیوسته در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل است. رهبری تحول آفرین از طریق گفتار و کردارش کل جامعه را دچار تحول می‌کند و نفوذ فراوانی در میان پیروانشان دارد. این نوع رهبری زمانی تحقق می‌یابد که رهبران علایق کارکنانشان به کار را افزایش دهند، آنان را از هدفها و ماموریتها آگاه سازند و پیروانشان را تشویق کنند که فراتر از منافع فردی بیاندیشند.

رهبران تحول آفرین به چند دلیل مؤثر هستند : آن ها قادرند هم پیروان خود را متحد کنند و هم اهداف و باورهای پیروان را تغییر دهند. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز آینده را به پیروان خودارائه می‌کنند. از آنجا که چنین رهبرانی قادرند یک چشم انداز روشن و مورد نیاز را شکل دهند ، احتمالا قادر به برانگیختن کارکنان برای مشارکت در آن چشم انداز هم هستند. رهبران تحول آفرین زیردستان را برای انجام کار بیش از حد انتظار بر می انگیزانند(مطلبی اصل،۱۳۸۶).

رهبری تحول آفرین ممکن است به چندین شکل باشد. “برنز”دو نوع رهبری تحول آفرین را شناسایی ‌کرده‌است: اصلاح طلب و تکامل گرا. «اصلاح طلب روی اجزا کار می‌کند در حالی که تکامل گرا بر روی کل، کار می‌کند. اصلاح طلب در جستجوی اصلاحات هماهنگ با روندهای موجود و سازگار با اصول و تئوری‌های متداول است. تکامل گرا به دنبال تعیین مسیر، جلوگیری یا نقض تئوری ها و تغییر اصول است.

لیت وود (۱۹۹۴) رهبری تحولی را باهشت بعد تعریف می‌کنند :

    1. ایجاد چشم انداز مدرسه

    1. تعیین اهداف مدرسه

    1. فراهم کردن انگیزه ذهنی

    1. ارائه حمایت فردی شده

    1. الگو سازی بهترین اعمال و ارزش های سازمانی

    1. نشان دادن انتظارات بالا

    1. ایجاد یک فرهنگ تولیدی درمدرسه

  1. توسعه ساخت هایی برای توسعه مشارکت در تصمیمات مدرسه

مدل تحولی یک گرایش اصولی به مدیریت مدرسه است که بر فرایندی که طی آن مدیران بر نتایج مدرسه اثر می‌گذارند، بیش از خود نتایج تأکید می‌کند .البته ممکن است از این مدل به عنوان یک وسیله برای کنترل معلمان انتقاد شود.آلیکس[۲۱] (۲۰۰۰) و چیریچلو[۲۲] (۱۹۹۹)پا را از این فراتر می نهند و بیان می‌کنند که رهبری تحولی پتانسیل تبدیل شدن به رهبری مستبدانه را نیز دارد.مدل رهبری تحولی دارای این پتانسیل است که همه دست اندرکاران را در جریان دستیابی به اهداف آموزشی درگیر کند.در آفریقای جنوبی،تغییر مستلزم کار و عمل در تمام سطوح است.

ویژگی های رهبری تحول گرا

رﻓﺘﺎرﻫﺎی رﻫﺒﺮان ﺗﺤﻮل آﻓـﺮﻳﻦ ﻣـﻲ‬

    • ﺗﺎﺛﻴﺮ ﮔﺬاری اﻳﺪه آل /ﻛﺎرﻳﺰ ﻣﺎ

    • اﻧﮕﻴﺰش اﻟﻬﺎﻣﻲ

    • اﻧﮕﻴﺰش ﻋﻘﻼﻳﻲ

  • ﺗﻮﺟﻪ ﻓﺮدی(باس،۱۹۸۵).

چهار رفتار اصلی که رهبری تحول گرا را تشکیل می‌دهند به شرح زیر بیان می شود: کاریزما، انگیزش الهامی، تحریک هوشی، ملاحظات شخصی(اوشاگبمی، ۲۰۰۴)

  • کاریزما :

نفوذ مطلوب باعث می شود که رهبران به عنوان مدل هایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند.

  • انگیزش الهامی:

تأکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه های درونی است نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان.

  • تحریک هوشی:

رفتار رهبر، چالشی را برای پیروان ایجاد می‌کند که دوباره ‌در مورد کاری که انجام می‌دهند، کوشش و تلاش و ‌در مورد چیزی که می‌تواند انجام یابد دوباره تفکر کنند.

  • ملاحظات شخصی:

توجه به تفاوت‌های فردی پیروان و ارتباط با تک تک آن ها و تحریک آن ها از طریق واگذاری مسئولیت‌ها برای یادگیری و تجربه آن ها است. افراد به وسیله رهبران حمایت می‌شوند و رهبران در رابطه با توجه به احساسات و نیازهای شخصی آن ها نگران هستند. (تونکه نژاد ،۱۳۸۶).

به طور خلاصه، رهبری تحول گرا بر پیروان خود اثر بسیار قوی می‌گذارد. رهبر تحول گرا چشم اندازی را به شیوه ای جذاب و روشن شکل می‌دهد و چگونگی رسیدن به آن چشم انداز را بیان می‌کند. و با اعتماد به نفس و با خوش بینی عمل می‌کند و این اطمینان را به زیردستان انتقال می‌دهد، ارزش‌ها را با اقدامات نمادین تأکید می‌کند، با الگو بودن هدایت می‌کند، و کارکنان را برای رسیدن به چشم انداز توانمند می‌سازد. (استون و دیگران، ۲۰۰۴)با مطالعه در سبک رهبری مشخص می شود که این سبک ، ریشه در مفهوم رهبری کاریزماتیک دارد. این مفهوم بر صفات و ویژگی های خاص رهبر که ناشی از شخصیت کاریزمای او است تأکید دارد. این سبک ،بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود مؤثر، مربی و معلم بودن و توانمندسازی دیگران و علی الخصوص به چشم انداز داشتن، اهداف سازمانی،برقرار کردن ارتباط، مدل سازی، اقناع و صداقت تأکید خاص دارد. (استون و دیگران، همان منبع)

سبک‌رهبری آموزشی

ادموندز[۲۳] (۱۹۷۹)، به نقل از لی[۲۴] (۲۰۰۵)، برای اولین بار صحبت از سبک رهبری آموزشی به میان آورده است. بعدها این سبک با جنبش «مدارس اثربخش» در کشور آمریکا در دهه ۱۹۸۰، مورد توجه جدی قرار گرفت و از آن به عنوان عامل بسیار مهم و بنیادی در اثربخشی مدرسه یاد شد.

تأکید اصلی این سبک بر یادگیری دانش آموزان و عملکرد معلمان در کلاس است و این تأکید به حدی است که از آن با عنوان «رهبری یادگیری» نیز یاد شده است. (بوش و گلوور، ۲۰۰۳). اوج سبک رهبری آموزشی را می‌توان همان نظارت و راهنمایی تعلیماتی یا نظارت معلم محور قلمداد نمود.

رهبری آموزشی یک بعد بسیار مهم تلقی می شود،چون فعالیت‌های اصلی مدرسه یعنی یاددهی و یادگیری را مورد توجه قرار می‌دهد.به علاوه این مدل سایر جنبه‌های زندگی مدرسه ای چون ورزش،اجتماعی شدن،رفاه دانش آموزو اعتماد بنفس را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.(بوش،۲۰۰۳)

تعریف بوش و گلاور(۲۰۰۲)نیز بر جهت فرایند تأثیرگذاری تأکید می ورزد:

1401/09/26

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | ۲-۴ مفهوم سازمان جهانی تجارت – 7

در این بررسی علاوه بر مقررات موافقت­نامه­ های مربوط، قوانین مربوط در چند کشور منتخب عضو سازمان مذکور یعنی، پاکستان، ترکیه، چین مدنظر قرار گرفته است تا اجرای این مقررات در عمل، و به ویژه در میان کشورهای در حال توسعه، لحاظ گردد. به علاوه به مقررات موجود گمرکی کشور نیز در پرتو مقررات سازمان جهانی تجارت در حوزه ­های مورد مطالعه نیز توجه شده است. سرانجام کوشش شده که تصویر جامع از نظام گمرکی کشور از نظر الزامات سازمان مذکور و با توجه به الزامات نظام حقوقی – اجرای داخلی، جدای از این لایحه به تصویب برسد یا نرسد ارائه گردد.

۲-۲ تعاریف و مفاهیم

گمرک: «گمرک سازمانی است دولتی که مسئول اجرای قانون گمرک و وصول حقوق و عوارض ورودی و صدوری و همچنین واردات، ترانزیت و صادرات کالا می‌باشد.»[۲] ‏این اصطلاح به هریک از قسمت­ های سازمان گمرک و یا ادارات اصلی یا تابعه آن نیز اطلاق می‌شود. مثلاً ‌در مورد مأمورین گمرک، حقوق و عوارض ورودی و صدوری و کنترل واردات یا صادرات یا هر امر دیگری که در حدود عملیات گمرکی باشد نیز به کار می‌رود، مثل: مأمور گمرک، حقوق گمرکی، اداره گمرک و اظهار نامه­ی گمرکی. با توجه به تعاریف به عمل آمده می‌توان گفت گمرک سازمانی است مالی و اقتصادی که از دیرزمان درکشورها وجود داشته و در هرزمان بنا به مقتضیات زمان و خواست حکومت­های شکل و سازمانی خاص به خود گرفته است تا به صورت فعلی درآمده است.‏

۲-۳ تاریخچه گمرگ

تاریخ سازمان جهانی گمرک از سال ۱۹۴۷ هنگامی که در سیزدهمین اجلاس دولت­های ‌اروپایی‌، کمیته همکاری­های اقتصادی اروپا با تشکیل یک “گروه مطالعاتی” موافقت نمود، شروع گردید. این گروه امکان تأسیس یک یا چند اتحادیه گمرکی اروپایی را ‌بر اساس اصـول “موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت ۱” (گات)‌ مورد بررسی قرار داد.

در سال ۱۹۴۸، گروه مطالعاتی مذبور دو کمیته تشکیل داد: ۱- کمیته اقتصادی ۲- کمیته گمرکی. کمیته اقتصادی «سازمان همکاری­های اقتصادی و توسعه» گردید و کمیته گمرکی تبدیل به شورای همکاری­های گمرکی شد. در سال ۱۹۵۲ کنوانسیون تأسیس شورای همکاری گمرکی رسمأ به اجرا گذاشته شد.

«شورا» هیئت اجرایی شورای همکاری گمرکی بوده و جلسه افتتاحیه شورا در ۲۶ ژانویه ۱۹۵۳ در بروکسل برگزار گردید. هیات­های نمایندگی هفده کشور اروپایی در اولین اجلاس شورای همکاری­های گمرکی، شرکت کردند.[۳]

پس از چند سال شمار اعضا افزایش یافت و در سال ۱۹۹۴ شورا نام «سازمان جهانی گمرک» را به عنوان سازمان کاری این شورا،‌ انتخاب کرد تا به طور واضح نشان دهد که واقعأ به یک نهاد بین ­المللی جهانی تبدیل شده است. در حال حاضر گمرکات ۱۵۶ کشور، عضو آن است که در سرتاسر دنیا در حال فعالیت بوده و در مراحل مختلف توسعه اقتصادی قرار دارند. امروزه، ‌اعضای سازمان جهانی گمرک مسئولیت پردازش بیش از ۹۵ درصد از تجارت بین ­المللی را بر عهده دارند.

سازمان جهانی گمرک نیز اجلاسی است که در آن هیات­های نمایندگی اعضا جمع آمده و می ­توانند موضوعات مختلف گمرکی در یک سطح برابر حل و فصل نمایند. هر عضو یک نماینده و یک رأی دارد. سازمان برای اعضای خود مجموعه ­ای از کنوانسیون­ها و سایر ابزارهای بین ­المللی را ارائه می­ کند. اعضای سازمان جهانی گمرک همچنین می ­توانند از مزایای کمک­های فنی و خدمات آموزشی که توسط دبیرخانه سازمان یا با مشارکت آن تدارک و ارائه می­ شود، بهره­مند شوند.

سازمان جهانی گمرک توسط شورا وکمیسیون خط­مشی­گذاری(۲۴ عضو) و بامشاوره مالی ازجانب کمیته مالی(۱۷ عضو)اداره می­ شود.سازمان جهانی گمرک به­وسیله کمیته­ها ودبیرخانه به کارخود ادامه­می­دهد و کارهایی را که شورا به طور سالانه به عنوان طرح راهبردی سازمان جهانی گمرک ۱ تصویب می­ کند، به انجام می­رساند.

کمیته­ های اصلی سازمان جهانی گمرک عبارتند از:

    • کمیته فنی دائمی شامل کمیته فرعی مدیریت اطلاعات

    • کمیته اجرایی

    • کمیته سیستم هماهنگ شامل کمیته فرعی بازنگری در سیستم هماهنگ و کمیته فرعی علمی

    • کمیته تعیین ارزش گمرکی

  • کمیته فنی قواعد مبدأ.

سازمان جهانی گمرک نیز یک سازمان مستقل بین ­المللی است که مأموریت آن بهبود کارایی و اثر بخشی گمرکات است. این سازمان در سال ۱۹۵۲ تحت عنوان شورای همکاری گمرکی تأسیس گردید و با دارا بودن ۱۵۹ دولت عضو، تنها سازمان جهانی ذیصلاح در امور گمرکی ‌می‌باشد.

سازمان جهانی گمرک در راستای اجرای مأموریت خود:

  • ابزارهای بین ­المللی را برای به کارگیری هماهنگ و یکسان رویه­ ها و سیستم­های کارا و ساده شده گمرکی حاکم بر نقل و انتقال کالاها، مسافران و وسایل نقلیه در طول مرزهای گمرکی ایجاد،‌ حفظ، حمایت و گسترش می­دهد.

تلاش­ های اعضا برای همگامی و پیروی از مقرراتشان را از طریق کوشش در جهت به حداکثر رساندن سطح اثربخشی همکاری اعضا با یکدیگر و با سازمان­ های بین ­المللی باهدف مبارزه با تخلفات گمرکی و سایر تخلفات معاملاتی،‌ تقویت می­ نماید.

    • از طریق گسترش ارتباطات و همکاری­های میان اعضا و با سایر سازمان­ های بین ­المللی، ترویج درستکاری، توسعه منابع انسانی، شفاف­سازی، بهبود مدیریت و روش­های کاری گمرکات و بهره­ گیری از بهترین شیوه ­ها، به اعضا در تلاش­هایشان برای مواجهه با چالش­های جدید محیط تجاری و تطابق با شرایط در حال تغییر،‌ کمک می­ نماید.

۲-۴ مفهوم سازمان جهانی تجارت

1 ... 41 42 43 ...44 ... 46 ...48 ...49 50 51 ... 227