1401/09/26

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۶-۱۱- روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری: – 5

این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت به دست می‌دهد . این روش شرکت ها را قادر می‌سازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموس که به آن ها برای رشد در آینده نیاز دارند ،دنبال کنند . این روش گذشته و حال شرکت را با آینده اش مرتبط می کند و ابزاری در اختیار مدیریت شرکت قرار می‌دهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف و آن ها را کنترل نماید . کاپلان و نورتون معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با بهره گرفتن از معیار های کیفی ، میزان استراتژی های به اجرا در آمده شرکت را نشان می‌دهد این روش اهداف و معیار ها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان می‌دهد . این دیدگاه عبارت است از دیدگاه مالی ، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فر آیند ها ، داخلی و دیدگاه نو آوری و یاد گیری . این روش تا حدی ایستا بوده است و برای هر شرکت خاص می‌باشد .

۲-۶-۳- ترازنامه اقتصادی [۱۰۰]:

این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است . این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می‌آید . در این روش سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود . شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی های یک شرکت را تشریح می‌کنند ، می‌باشد و سرمایه ساختاری شامل مزیت رقابتی یک شرکت و توانایی‌های کارکنان آن مانند شهرت ، تجربه و روش های خاص تولیدی می‌باشد . این مدل مبتنی بر معیار های کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد .

۲-۶-۴- کنترل دارایی های ناملموس:

این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت به روش ساده می‌باشد . در این راستا معیار های مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت می‌باشد .

در این روش ضروری است تا معیار ها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود . عیب عمده ی این روش در آن است که با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نمی باشد . از این روش برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود .

۲-۶-۵- روش جهت یابی تجاری اسکاندیا[۱۰۱]:

این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده و در روش ترازنامه نامرئی بنا نهاده شده است و شرکت اسکاندیا یکی از آن ها به شمار می‌آید . این شرکت عملکردش را بر اساس سی شاخص عملکرد کلیدی در زمینه‌های مختلف نظارت می کند . این روش علاوه بر زمینه‌های سنتی مالی ، به مشتریان ، منابع انسانی و توسعه و بازآفرینی نیز نظارت دارد . این روش علی‌رغم کامل تر بودن در زمینه تشریح بهتر عملکرد تجاری ، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد .

۲-۶-۶- شاخص سرمایه فکری:

این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید . این معیار جنبه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد . مزایای این روش در آن است که معیاری غیر متعارف را ارائه می کند ، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمایز می‌باشد ، توان احتساب[۱۰۲] عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد ، کلی و جامع از شرکت ارائه می کند . این روش به مدیران اجازه می‌دهد که تاثیراتی که یک استراتژی به خصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد[۱۰۳] را با هم مقایسه نماید ، تا مشخص شود کدام یک از آن ها از حیث سرمایه فکری مرجع می‌باشند .

۲-۶-۷- نرخ بازده دارایی ها :

نرخ بازده دارایی های شرکت نرخی است که با آن می توان متوسط صنعت را مقایسه کرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت به دست آید . اگر اختلاف مذکور صفر یا منفی باشد ، شرکت از سرمایه فکری برخوردار نیست . اگر این اختلاف مثبت باشد ، فرض می شود که شرکت در صنعت خود از سرمایه فکری اضافی برخوردار است . در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت ، این بازده اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا میزان متوسط عایدات[۱۰۴] اضافی سالانه دو شرکت محاسبه شود . که تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شرکت ، ارزش سرمایه فکری شرکت را به دست می‌دهد . ضریب عمده این روش ، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی تاریخی شرکت می‌باشد . عیب عمده ی این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است که مدیران برای مدیریت مؤثر سرمایه فکری شان به آن ها نیازمند می‌باشند .

۲-۶-۸- روش تشکیل سرمایه بازار:

این روش معیاری از ارزش بازار ، سرمایه فکری شرکت را ارائه می‌دهد . در این روش فرض بر این است که تشکیل سرمایه اضافی یک شرکت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن ، همانا بیانگر سرمایه فکری موجود در آن می‌باشد . این روش مبتنی بر عرف[۱۰۵] بازار های سرمایه و برآورد قیمت سهام است . در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری ضروری است تا صورت های تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آن ها تعدیل شوند . بر اساس روش یاد شده ، سرمایه فکری در شرکت های فناوری ارتباطات ، تمامی ارزش شرکت را به دست خواهد داد چرا که تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین این گونه شرکت ها وجود دارد .

۲-۶-۹- کارگزار فناوری:

این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به شمار می‌آید چرا که شرکت را قادر می‌سازد تا ارزش پولی سرمایه فکریشان را محاسبه نمایند .

بروکینگ سرمایه فکری را ترکیبی از چهار جز دارایی های بازار ، دارایی های مبتنی بر انسان ، دارایی های مالکیت معنوی ، دارایی های زیر بنایی می‌داند [۱۶] .

دارایی های بازار مزایای بالقوه ای که یک سازمان از دارایی های غیر ملموس مرتبط با بازار کسب می‌کند را متعادل[۱۰۶] می کند .

۲-۶-۱۰- روش سرمایه فکری مستقیم:

تأکید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فکری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یک از این اجزا قرار گرفته است . با تعیین اجزای سرمایه فکری شرکت و تعیین ارزش هر یک از این اجزا می توان ارزش کلی سرمایه فکری شرکت را محاسبه نمود . این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فکری است . عیب اصلی این روش در ضرورت شناسایی تعداد زیادی از اجزا و یا ارزش گذاری هر یک از آن ها می‌باشد که موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می‌گردد .

۲-۶-۱۱- روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فکری:

بر اساس این روش سرمایه فکری شرکت متشکل از سرمایه انسانی ، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی[۱۰۷] آن ها با هم ترکیبی از سرمایه فکری را نشان می‌دهد . ترکیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیکی آن ها با مشتریان و به کار گیری خلاقیت های آن ها جهت ‌پاسخ‌گویی‌ به نیاز های خاص مشتریان می‌گردد . ترکیب سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری ، منعکس کننده توانایی شرکت در انتقال نام های تجاری مشتریان است و به کیفیت ارزشی که مشتریان به نام تجاری شرکت می‌دهند مرتبط می‌باشد .

۲-۶-۱۲- مدل مدیریت سرمایه فکری:

1401/09/26

فایل های مقالات و پروژه ها – قسمت 6 – پایان نامه های کارشناسی ارشد


در روابط خصوصی اشخاص نیز تفسیر واجد اهمیت فراوان است. در بحث از قرارداد، تفسیر شامل دو معنای عام و خاص است که محدوده معنایی تفسیر نیز است در معنای اعم؛ تفسیر عبارت است از:


((تشخیص ابهامات و نواقص موجود در قرارداد و سعی در رفع آن ها با ابزاری خاص)). در این معنی است که هر گونه نهاد حقوقی که موضوعش رفع حجاب و ابهام از قرارداد یا دیگر ماهیت‌های حقوقی باشد داخل در تعریف تفسیر است و همان گونه که در بحث بعدی توضیح داده خواهد شد، نهادی همانند توصیف داخل در معنای عام تفسیر وجود دارد، چرا که به وضوح و آشکارتر شدن قرارداد کمک می‌کند. در معنی اخص، تفسیر عبارت است از: ((تشخیص ماهیت و مفاد و طرف‌های قرارداد و نیز حدوث اختلاف در هنگام اجرای قرارداد که ناشی از اجمال و ابهام در مفاد قرارداد است.)) تفسیر در این معنی است که محدوده و مرز مشخصی بین خود و نهادهای دیگر حقوقی مشابه ایجاد می‌کند و از حدود و وسعت خویش می‌کاهد. با جستجو در تعاریف ارائه‌ شده، آنچه در معنای تفسیر مهم و اساسی است وصف آشکار کردن و زدودن ابهام از اراده طرفین قرارداد است، به طوری که شیخ مرتضی انصاری (ره) تفسیر را عبارت از کشف مقصود یا برداشتن پرده و حجاب از کلام یا عبارات قراردادی و تشخیص قصد متعاملین می‌داند.[۱۴]

همان گونه که در مقدمه ذکر شد، در حقوق ایران تعریف تفسیر قرارداد در هیچ یک از متون قانونی منعکس نشده و حتی بخشی مستقل نیز ‌به این بحث اختصاص داده نشده است. در نظام حقوقی انگلستان نیز هیچ یک از متون قانونی به تعریف تفسیر نپرداخته است، ولی حقوق ‌دانان و آرای قضایی این نقیصه را جبران نموده‌اند.[۱۵] فرهنگ حقوقیBlack در تعریف تفسیر اذعان می‌دارد: ((تفسیر عبارت از هنر یا فرایند کشف و نمایش معنی صحیح هر نکته و علامتی که ‌بیان کننده مضامین و ایده هایی باشد.))[۱۶]

یکی از حقوق ‌دانان نیز با الهام گرفتن از رویه قضایی کشور در بیان مفهوم تفسیر و حوزه شمول آن بیان می‌دارد: ((مفهوم تفسیر قراردادها شامل دو حوزه است، اولاً در یافتن معنی کلمات دخالت دارد و ثانیاً در تأثیر حقوقی این کلمات در پیدا کردن معنی کلمات به قصد طرفین، عرف و عادات باید توجه شود.[۱۷]در رویه قضایی نظام حقوقی کامن لا نیز وظیفه دادگاه است که قرارداد را تفسیر کند و به قصد طرفین اثر بخشد. دادگاه این وظیفه را با اعطای معنای متعارف و ادبی به واژه های به‌کاررفته در متن قرارداد به انجام می‌رساند.[۱۸]

در حقوق امریکا مطابق ماده ۲۲۴ مقررات متحدالشکل تجاری، تفسیر به طور مستقیم تعریف شده است. این ماده اذعان می‌دارد: ((تفسیر عبارت است از توضیح معنی کلمات و اعلام اراده هایی که یک توافق را به وجود می‌آورند.))[۱۹]لازم به ذکر است که تعریف تفسیر در قانون تعهدات سوئیس و در فرانسه ارائه نشده است، ولی تفسیر قرارداد در قانون مدنی فرانسه فصلی مستقل را از ماده ۱۱۵۶ تا ۱۱۶۴ شامل می‌شود. ماده ۱۱۵۶ بیان می‌دارد: ((لازم است در قراردادها، قصد مشترک طرف‌های قرارداد احراز گردد و به معنی ادبی اصطلاح‌ها اکتفا نشود.))[۲۰]

در موارد دیگر نیز به لزوم به‌کارگیری عرف محلی و راه‌های دیگر تفسیری اشاره شده است که بعضی مورد اقتباس نویسندگان قانون مدنی ایران قرار گرفته است.

با توضیحاتی که ذکر شد، می‌توان نتیجه گرفت که مفهوم تفسیر قرارداد روشن ساختن و زدودن ابهام از قرارداد با توجه به اراده های منعقد کنندگان قرارداد برای اجرای صحیح تعهدات است.


بند دوم: تمییز مفهوم تفسیر قرارداد از دیگر مفاهیم حقوقی مشابه

با توجه به تعیین معانی عام و خاص برای مفهوم تفسیرقرارداد، باید توجه داشت که تفسیر با توجه به معنای خاص خود در نوع، ماهیت، چگونگی اجرا، تغییر شرایط و دگر عوامل محدودیت‌هایی دارد. در واقع قلمروی اجرای تفسیر، نوع قرارداد و اوضاع و احوال حاکم اجرای قرارداد را واضح و روشن می‌کند. به همین دلیل است که بررسی و تمایز این نهادها با تفسیر مهم و ضروری است. این تمایزات عبارتند از:

الف .تمییز تفسیر قرارداد از توصیف قرارداد

با توجه به مباحث پیشین، آنچه در تفسیر قرارداد به معنی خاص مد نظر است کشف قصد طرفین بدون در نظر گرفتن مفاد قانونی در تشخیص، مصداق و نوع ماهیت قرارداد است. در واقع تفسیر، ابهام موجود در اراده مشترک را بر طرف می‌کند نه این که در پی سنجش عقد با اوامر قانونی باشد. با این اوصاف با تفکیک شناسایی طبیعت حقوقی و نوع قرارداد از حوزه تفسیر قرارداد، توصیف قرارداد عبارت است از: تطبیق مصداق واقع‌شده با مفاد قانونی، یعنی ماهیت حقوقی واقع‌شده را در قالب‌های خاصی که قانون‌گذار مد نظر داشته است قرار می‌دهد تا باهر یک که همخوانی بیشتری داشته باشد، آثار همان قالب را بر آن بار کند. برای مثال، وکالت بلا عزل را در انتقال خودرو بیع می‌داند با فروش ملک از سوی پدر به فرزند به بهای ناچیز را هبه می‌پندارد. در واقع، با اینکه توصیف و تفسیر هر دو به لحاظ کشف از واقع باهم مرتبط‌اند، ولی دو مقوله جدا از هم هستند. توصیف در مسیر اجرای قوانین و تعیین مصداق قوانین تکمیلی قرار می‌گیرد، اما تفسیر در جهت کشف قصد طرفین و یا تبیین مفاد قرارداد واقع می‌شود که اولی از امور حکمی و دومی از امور موضوعی است. در بیان وجه افتراق اساسی بین توصیف و تفسیر قرارداد باید گفت که توصیف از امور حکمی است، ولی تفسیر از امور موضوعی. این تفاوت از لحاظ علمی بسیار مؤثر است چرا که حدود دخالت و میزان نظارت دیوان عالی کشور در پرونده را مشخص می‌سازد به گونه‌ای که دیوان عالی کشور به امور موضوعی و ماهوی پرونده رسیدگی ننموده و وظیفه خویش را محدود به بازبینی امور حکمی می‌داند.[۲۱]با این وصف؛ نظارتی بر تفسیر قرارداد ندارد که دادرس انجام داده است، ولی در توصیف قرارداد مداخله می‌کند و ممکن است قرارداد بیعی را که مرجع بدوی بدان معتقد بوده است، رهن دانسته و نظر قاضی در تطبیق مصداق با قانون را نادرست بپندارد.

‌بنابرین‏ وظیفه قاضی در مرحله توصیف قرارداد این است که مشخص کند قرارداد در کدام نهاد حقوقی می‌گنجد و آثار قانونی کدام نهاد بر روابط طرفین حاکم است. برای رسیدن ‌به این مرحله، لازم است مفهوم و مفاد قرارداد از قبل روشن شده باشد، تا بتوان با ارزیابی ماهیت آن، به عنوان آن دست یافت. ‌بر اساس همین معنا، عرف نیز طبق ماده ۶۳۲ قانون مدنی، توان توصیف قرارداد را پیدا می‌کند؛ چه این که این ماده اعلام می‌دارد: «کاروان سرادار و صاحب مهمان خانه و حمامى و امثال آن ها نسبت به اشیا و البسه وقتى مسئول مى باشند که اشیا و اسباب یا البسه نزد آن ها ا بداع شده باشد و یا این که بر طبق عرف بلد در حکم ابداع باشد.» و عرف بلد زمانی می‌تواند قرارداد موجود را توصیف کند و ودیعه بودن آن را تشخیص دهد که ماهیت آن رابطه حقوقی، نزد او معلوم باشد. اگر چه مشخص شدن عنوان، کمک به سزایی به تفسیر قرارداد می‌کند، اما تفسیر مفاد قرارداد بر مشخص شدن عنوان آن متوقف نیست، هر چند برای تکمیل عقد ضروری است نوع آن مشخص شود تا آثار قوانین تکمیلی بر آن بار شود.[۲۲]

ب. تمییز تفسیر قرارداد از تعدیل قرارداد

1401/09/26

دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۱- معنویت محیط کار – 7

بعد فردی-پرورش روح معنویت:

معنویت در بعد فردی-پرورش روح در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه معنویت در بعد فردی-پرورش روح در پرسشنامه محقق ساخته معنویت در محیط کار به دست ‌می‌آورد.

بعد گروهی معنویت:

معنویت در بعد گروهی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه معنویت در سطح گروهی در پرسشنامه محقق ساخته معنویت در محیط کار به دست ‌می‌آورد.

بعد سازمانی معنویت:

معنویت در بعد سازمانی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه معنویت در سطح سازمانی در پرسشنامه محقق ساخته معنویت در محیط کار به دست ‌می‌آورد.

فرسودگی شغلی:

فرسودگی شغلی برگرفته از مدل مسلچ (۱۹۸۶) است و سه بعد خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، و فقدان موفقیت شخصی را می سنجد. فرسودگی شغلی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ به دست ‌می‌آورد.

خستگی عاطفی:

خستگی عاطفی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه خستگی عاطفی در پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ به دست ‌می‌آورد.

مسخ شخصیت:

مسخ شخصیت در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه مسخ شخصیت در پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ به دست ‌می‌آورد.

فقدان موفقیت شخصی:

فقدان موفقیت شخصی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات مربوط به مؤلفه فقدان موفقیت شخصی در پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ به دست ‌می‌آورد.

رضایت شغلی:

رضایت شغلی در پژوهش حاضر نمره­ای است که هر فرد از ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات پرسشنامه رضایت شغلی بری­فیلد و روث به دست ‌می‌آورد.

۱-۸- نوع متغیرها

در این تحقیق متغیر معنویت محیط کار و تمام ابعاد آن شامل بعد فردی-روان شناختی، فردی-پرورش روح، گروهی، و سازمانی به عنوان متغیرهای پیش بین (مستقل) در نظر گرفته شده، و فرسودگی شغلی و سه بعد خستگی عاطفی، مسخ شخصیت، و فقدان موفقیت شخصی به عنوان متغیرهای ملاک (وابسته) در نظر گرفته شده اند. همچنین رضایت شغلی هم به عنوان متغیر پیش بین (مستقل) و هم به عنوان متغیر ملاک (وابسته) در نظر گرفته شده است.

در این تحقیق متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه کار، و وضعیت تأهل معلمان به عنوان متغیرهای میانجی مدنظر قرار گرفته شده است.

مقدمه

پدیده عدم اطمینان محیط ها در عصر کنونی، سازمان ها را بر آن داشته است تا پاسخ های بسیار گوناگون و متفاوت به عدم اطمینان داشته باشند. یکی از عملی ترین شیوه ها، ترغیب کارکنان ‌به این امر است که با تمام وجود خود را وقف کار کنند که پیامد آن کارکنانی خلاق و نوآور در ‌پاسخ‌گویی‌ به محیط های متلاطم خواهد بود. امروزه به نظر می‌رسد کارکنان در هر کجایی که فعالیت می‌کنند، چیزی فراتر از پاداش های مادی در کار را جستجو می‌کنند. آنان در جستجوی کاری با معنا، امیدبخش، و خواستار متعادل ساختن زندگی شان هستند. سازمان ها با کارکنان رشد یافته و بالنده ای روبرویند که در پی یافتن کاری با معنا، هدفمند، و پرورش محیط های کاری با چنین ویژگی هایی هستند. معنویت در کار و تلاش برای انسانی تر کردن سازمان ها یکی از روندهای مهم کسب و کار در قرن ۲۱ می‌باشد که از اواسط دهه ۹۰ به طور جدی مطرح شده است و تعداد تحقیقات در این زمینه در حال افزایش است (فتاحی، ۱۳۸۵).معنویت در محیط کار چارچوبی از ارزش های مشهود در فرهنگ سازمانی است که موجب تعالی کارکنان، ضمن فرایند کار می شود و حس در کنار هم بودن را به گونه ای در آن ها باور می‌کند که احساس کمال و سرزندگی کند (پیدمنت[۲۷]، ۲۰۰۴). از سوی دیگر فرسودگی شغلی یک حالت عاطفی مزمن است (شیروم[۲۸]، ۲۰۰۳) که در دراز مدت منجر به دست کشیدن از کار، غیبت، روحیه پایین، تحریک پذیری، درماندگی، عزت نفس پایین، افزایش اضطراب می شود. اگر به علایم فرسودگی شغلی توجه نشود و درمانی برای آن صورت نگیرد هم فرد و هم سازمانی که فرد در آن کار می‌کند تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد (مسلچ و همکاران، ۲۰۰۱). رضایت شغلی نیز عاملی مهم در افزایش بهره وری، افزایش روحیه، تعهد سازمانی، سلامت فیزیکی و ذهنی، رضایت از زندگی و سرعت در آموزش مهارت های جدید شغلی و عدم وجود آن باعث به وجود آمدن تشویش، غیبت، تأخیر کاری، ترک خدمت، اعتصاب و بازنشستگی زودرس کارکنان یک سازمان می‌گردد (مقیمی، ۱۳۸۶).

در این فصل به ادبیات پژوهش پرداخته می شود. در بخش اول، معنویت محیط کار، در بخش دوم، فرسودگی شغلی، و در بخش سوم، رضایت شغلی مورد بررسی قرار می‌گیرد. بخش چهارم به بررسی پژوهش های انجام شده در زمینه موضوع تحقیق می پردازد. در بخش پنجم نیز چارچوب نظری پژوهش ارائه می‌گردد که دربرگیرنده چارچوب نظری، مدل اولیه، مدل تحلیلی و فرضیه های اصلی و فرعی پژوهش است.

۲-۱- معنویت محیط کار

۲-۱-۱- مقدمه

انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند. دورانی که در آن دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی ۴۰۰ سال گذشته، غرب بین دنیای بیرونی و دنیای درونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مثل مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا ‌کرده‌است. این جدایی از یک سو سبب خرافات زدایی و نفی تسلط کلیسا بر انسان غربی، تحت تسلط درآوردن طبیعت و پیشرفت علوم و فن آوری های مختلف، افزایش فوق العاده رفاه زندگی، ظهور دموکراسی ها و حاکمیت قانون و … شده است؛ و به بیان ساده تر سبب حاکمیت پارادایم عقلایی و مدرنیته در اکثر نقاط جهان شده است (نیل و بایبرمن[۲۹]، ۲۰۰۳).

۲-۱-۲- معنویت

۲-۱-۲-۱- تعریف معنویت

برخی از تعاریف معنویت عبارتند از:

    • به عقیده کاوندیش[۳۰] (۲۰۰۳) معنویت، بعدی از انسان تعریف شده است که با افراد احساس بودن را با کیفیت هایی نظیر فطرت، ظرفیت برای دانستن درونی و منبع تقویتی، تجوید ذهنی مقدس، تعالی فرد به سوی ظرفیت عشق و دانش بزرگ تر، یکی شدن با سایر کلی همه زندگی و یافتن معنایی تعالی فرد به سوی ظرفیت عشق و دانش بزرگ تر، یکی شدن با سایر کلی همه زندگی و یافتن معنایی برای موجودیت فرد که محور هر موجودی است، به انسان القا می‌کند (اشجعی، ۱۳۸۹).

    • معنویت تلاش در جهت ارتباط اثربخش نسبت به خدا، خویشتن، دیگران و موجودات غیرانسانی است همراه با کندوکاوی در جهت آن­چه برای انسان شدن مورد نیاز است (رستگار، ۱۳۸۹).

    • معنویت راه رسیدن به آسایش و آرامش روحی و باطنی است (بارکر و فلیرسچ[۳۱]، ۲۰۱۰).

    • معنویت تجربه­ها یا اظهار و ابراز روح فردی در یک فرایند پویا و واحد ‌می‌باشد که بازتابش ایمان به خدا یا موجودی متعالی است (مراویگلیا[۳۲] ، ۱۹۹۹؛ به نقل از لواسانی، کیوان­زاده و ارجمند، ۱۳۸۷).

    • معنویت تمایل به جستجوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف است (میتروف و دنتون، ۱۹۹۹).

1401/09/26

دانلود فایل های دانشگاهی | گفتار سوم- سکولار یسم اخلاقی دورکیم – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به همین ترتیب فرایند کاربرد واژه ی مناسب برای ادبیات دورکیم نیز ، اخلاق سکولار می شود چه که او اولاً قایل به جدایی دین از دولت تنها، نبوده که لاییک خوانده شود و قایل به جدایی دین از تمامی عرصه های زندگی اخلاقی است از حیطه ی دولت و سیاست گرفته تا تربیت و آموزش بخصوص که تأکید بیشتر دورکیم ، ‌در مورد بحث جدایی دین از آموزش و تربیت است.

تمایز معنایی دیگری میان مفاهیم لائیسیته و سکولاریسم، در تعریفی تاریخی از این دو واژه خلاصه می شود، ‌به این صورت که : جنبش، برای تحقق لائیسیته و دولت لائیک (غیردینی) را لائیسیزاسیون می‌نامند. لائیسیزاسیون در کشورهای کاتولیک غربی و در تقابل با کلیساسالاری شکل می‌گیرد، در حالی که در کشورهای پروتستان اروپا، لائیک و لائیسیته و لائیسیزاسیون ناشناخته‌اند. در این کشورها، فرایند دنیوی شدن وتغییر و تحول دولت و دین – دینی که فاقد کلیسایی مقتدر چون کاتولیسم است – را سکولاریسم می‌نامند. لائیسیته و سکولاریسم با وجود تشابهاتی، دو مقوله و پدیدار سیاسی- تاریخی متفاوتند».[۱۱۴]

گفتار سوم- سکولار یسم اخلاقی دورکیم

امیل دورکیم معتقد است جامعه شناس باید به جامعه توجه کند، ما جامعه نگار نیستیم که جامعه را توصیف کنیم بلکه ما جامعه شناس هستیم و باید به تغییر و اصلاح در آن کمک کنیم. او به فردگرایی خودخواهانه اشاره می‌کند که از هم گسیختگی اجتماعی را در پی دارد. وی همچنین اخلاق لائیک را نیز که زمانی از آن دفاع می کرد و معتقد بود باید جانشین دین شود را در اواخر عمر، مورد حمله قرار می‌دهد و معتقد است اخلاق لائیک شکست خورده و بدون یک وجه استعلایی قابلیت تداوم نداشته و یک شبه نمی توان با مصوبه ای دین و اخلاق را از هم جدا کرد از همین رو وی در توصیف جامعه مطلوب، از توتم یا دین آینده بحث می‌کند. ‌بنابرین‏ در عین حال که دورکیم دین را در جهان امروز رو به خاموشی می‌داند از یک سو از فردگرایی خود خواهانه می هراسد از دیگر سو که نگاهش به اخلاق لائیک است، از کاستی ها و معایب آن دم می زند.

برای اثبات این ادعا باید جامعه شناسی دینی دورکیم را بدرستی بررسی کنیم و بدانیم دین را چگونه توصیف می‌کند و در نتیجه آن را تحلیل کنیم.

علاقه اولیه دورکیم به تنظیم اجتماعی، بیشتر معطوف به نیروهای نظارت خارجی و مقررات قانونی ای بود که می شد آن ها را در کتاب های قانون و بدون توجه به افراد مورد بررسی قرار داد. اما او بعدها به بررسی نیرو های نظارت درونی شده در وجدان فردی کشانده شد. دورکیم که مجاب شده بود که «جامعه باید در درون فرد حضور داشته باشد.»[۱۱۵] به پیروی از منطق نظریه خودش، به بررسی دین وادار شده بود، زیرا یکی از آن نیروهایی بود که در درون افراد احساس الزام اخلاقی به هواداری از درخواست های جامعه را ایجاد می‌کند.

دورکیم انگیزه دیگری نیز برای بررسی کارکرد های دین داشت که همان علاقه او به مکانیسم هایی بود که می‌توانند در مواقع به خطر افتادن سامان اجتماعی به کار آیند. از این جهت، او در جستجوی همان چیزی بود که امروزه به عنوان معادل های کارکردی دین در یک زمانه ی اساساً غیر دینی توصیف می شود. مبنای نظریه او تأکید بر پدیده‌های دینی نه به عنوان مقوله های فردی، بلکه مقوله های اجتماعی بود. « دین یک نظام یکپارچه عقاید و اعمال مربوط به چیزهای مقدس است، یعنی همان چیزهایی که جدا از پدیده‌های عادی اند و از محرمات به شمار می‌آیند، عقاید و اعمالی که همه کسانی را که ‌به این عقاید و اعمال معتقدند، در یک اجتماع واحد اخلاقی به نام کلیسا یکپارچه می‌سازند».[۱۱۶] بر خلاف اندیشمندانی که بیشتر به بررسی انواع تجربه های دینی افراد می پرداختند؛ دورکیم به فعالیت ها و پیوندهای اجتماعی ای می اندیشید که اشتراک در فعالیت های مذهبی در میان مؤمنان پدید می آورد.

دورکیم می گفت که پدیده‌های مذهبی زمانی در جامعه پدید می‌آیند که میان پهنه دنیوی، یعنی قلمرو فعالیت های مفید فایده روزانه و قلمرو مقدس که راجع است به امور خدایی، فراگذرنده و خارق العاده، جدایی ای پیش آید. یک پدیده ذاتاً دنیوی یا مقدس نیست، بلکه زمانی یکی از دو خصلت را پیدا می‌کند که مردم یا برای آن پدیده ارزش فایده آمیز قایل شوند و یا برعکس، صفات ذاتی ای به آن نسبت دهند که به ارزش وسیله ای آن هیچ ارتباطی نداشته باشند.

برای مثال، شراب در مراسم عشاء ربانی، تنها به خاطر آن که در نظر مسیحیان نمودار خون مسیح است، اهمیت مقدس و آیینی دارد؛ شراب در این موقعیت خاص، به هیچ روی یک نوع نوشابه نیست. مؤمنان به فعالیت های مقدس به عنوان وسایل دست یابی به هدف های شان ارزش قایل نمی شوند، بلکه اجتماع مذهبی به عنوان بخشی از پرستش ‌به این فعالیت ها اهمیت می بخشد. تمایز قایل شدن میان پهنه های مقدس و دنیوی، همیشه از سوی گروه هایی انجام می پذیرد که در یک کیش به هم پیوند خورده باشند و به وسیله نمادهای مشترک و اشیای مورد پرستش، وحدت یافته باشند. دین یک« پدیده سراسر جمعی» و وسیله ای است که انسان ها را به همدیگر پیوند می‌دهد.[۱۱۷]

اما اگر دین که یک نیروی بزرگ پیوند دهنده است در آستانه مرگ افتاده باشد، بیماری جامعه نوین را که همان گرایش به از هم گسیختگی است چگونه می توان درمان کرد؟ در اینجا دورکیم یکی از جسورانه ترین جهش های تحلیلی اش را انجام می‌دهد. او چنین برهان می آورد که دین نه تنها یک آفرینش اجتماعی است، بلکه در واقع، همان جامعه است که خصلت خدایی پیدا ‌کرده‌است. دورکیم گفته بود: «خدایانی که انسان ها دسته جمعی می پرستند، همان تجلی های قدرت جامعه اند.»[۱۱۸] دین در اصل، یک پدیده اجتماعی است و در زمینه اجتماعی رخ می‌دهد. زمانی که انسان ها چیزهای مقدس را جشن می گیرند، در واقع ناخود آگاهانه قدرت جامعه شان را جشن می گیرند. این قدرت چندان از وجود انسان ها فراتر می رود که آنان برای متصور ساختن آن، باید معنای مقدس به آن دهند.

1401/09/26

مقاله-پروژه و پایان نامه – ۲-۶ مدل مفهومی مدارس هوشمند – پایان نامه های کارشناسی ارشد

به طور کلی، جهت‌گیری مدرسه هوشمند در مسیر تربیت دانش آموزانی است که به تدریج به دانشجو بدل شوند، یعنی به جای فراگیری دانش‌های مختلف، روش فراگیری دانش‌ها را بیاموزند و از استعدادها و توانایی‌های خود به نحو مطلوب استفاده کنند. گام بعدی در فرایند آموزش، تمرین و تکرار است. در این مرحله، مدرسه هوشمند به طور مستقل و تنها با مدیریت کلی معلم، به انجام وظیفه می‌پردازد. یکی از ضعف‌های عمده نظام آموزشی سنتی، محدودیت انجام تمرین به دلیل محدودیت وقت و موانعی از قبیل اتلاف وقت در نوشتن و عدم اطمینان دانش‌آموز به انجام صحیح تمرین در حین انجام و اتلاف وقت فراوان و محدودیت در بررسی آن توسط معلم است. در مدرسه هوشمند، ضمن افزایش سرعت حل تمرین به طبع افزایش کمی حل تمرین، با اجرای سامانه هشدار و راهنمایی به دانش‌آموز حین انجام تمرین، کیفیت نیز افزایش می‌یابد. همچنین مجموعه اطلاعات ثبت شده در این بخش نظیر میزان دقت دانش‌آموز در حل تمرین، سرعت و میزان صرف وقت می‌تواند نظام آموزشی را در هدایت تحصیلی و ارزیابی وی یاری رساند. مرحله انتهایی، برگزاری آزمون است. نظام آموزش سنتی در این بخش هم دچار ضعف‌های کیفی و کمی است که بخشی از این مشکلات با تمهیدات نظام مدرسه هوشمند مرتفع می‌شود. آزمون در مدرسه هوشمند با توجه به امکانات آن می‌تواند به شکل متفاوتی برگزار شده و انواع ارزشیابی های با توجه به توانایی‌ها و تفاوت شاگردان اجرا شود.(سازمان آموزش و پرورش استان تهران،۱۳۸۶)

در واقع در مدرسه هوشمند، هر آنچه فراگرفته می‌شود، بارها در حداقل زمان و با بهترین راندمان می‌تواند مورد سؤال واقع شود و همه نتایج آن برای ارزیابی میزان موفقیت فرایند آموزش ثبت شود. همچنین نظیر بخش اول یعنی ارائه مطالب، در بخش‌های تمرین و آزمون نیز، مجموعه دانش آموزان به طور فردی با فرایند آموزش روبه‌رو می‌شوند و هر کس مطابق استعداد و توان و انرژی خود پیشرفت می‌کند و هرگز دانش آموزان پیشرو، برای دیگری متوقف نمی‌شوند. همان گونه که دانش آموزان عقب‌تر مانده، به دلیل جا ماندن، مجبور به عبور سطحی از مطالبی که هنوز به درستی فرا نگرفته‌اند، نخواهند شد. بدیهی است تمامی آنچه در مساعدت ابزارها به فرایند آموزش بیان شد، محدود به فضای مدرسه نمی‌شود و دانش‌آموز می‌تواند تمامی آن را در منزل داشته باشد و از نقل و انتقال دفتر و کتاب به مدرسه و منزل بی‌نیاز شود. یکی از ضعف‌های پنهان نظام آموزشی سنتی، محدود کردن دانش آموزان به دایره خارج از محدوده علایق و انگیزه‌هایشان است. موضوعی که هر معلمی با آن روبه‌رو شده است. یک دانش‌آموز دوست دارد از یادگیری یک درس به صورت سطحی و در حد ضروری عبور کند و در یک زمینه که مورد علاقه اوست، بسیار بیش از آنچه انتظار نظام آموزشی است، تعمق کند. این امکان در مدرسه هوشمند در اختیار دانش‌آموز قرار می‌گیرد، بدون آن که به فرایند آموزشی او و گروه دانش آموزان صدمه‌ای وارد شود(همان منبع).

۲-۵ اهداف مدارس هوشمند

تعلیم و تربیت هدفمند است و با نتایجی که معمولاً در سطوح مختلف بیان شده ذینفع است. کلی‌ترین سطح در گزاره‌های اهداف غایی منعکس گردیده و اختصاصی‌ترین آن در گزاره‌های اهداف عینی نشان داده شده است (احقر،۱۳۸۴). اهداف مدارس هوشمند در راستای چشم انداز مدارس هوشمند تدوین گردیده است تا نیل ‌به این اهداف، رسیدن به چشم انداز را ممکن‌تر سازد. اهداف سازمان آموزش و پرورش در خصوص هوشمند سازی مدارس عبارتند از:

• استمرار فرایند یادگیری دانش آموزان در خارج از مدرسه

• ایجاد محیطی پویا و جذاب برای شکوفایی کامل استعدادها و بروز خلاقیت‌های فردی و جمعی دانش آموزان

• افزایش حضور، پشتیبانی و مشارکت والدین و گروه‌های ذینفع در فرایند یادگیری دانش آموزان

• همراه نمودن کادر آموزشی مدارس با روندهای نوین آموزشی مبتنی بر نیازمندی‌های جامعه دانش بنیان

• ایجاد محیطی مناسب جهت ارزیابی‌های مستمر و متناسب با استعداد و پیشرفت دانش آموزان

• فراهم نمودن فضای مشارکت و تعامل دانش آموزان و معلمین در فرآیندهای یاددهی یادگیری

• ترویج یادگیری تجربی، پژوهش محوری و دانش آموز محوری در فرآیندهای آموزشی

• توسعه­ مهارت‌های ادراکی، کلامی، اجتماعی، حرفه‌ای تخصصی دانش آموزان (احقر،۱۳۸۴).

۲-۶ مدل مفهومی مدارس هوشمند

مدل مفهومی مدرسه هوشمند از پنج عنصر اصلی تشکیل شده است.

    • محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه‌ای

    • زیرساخت توسعه یافته فناوری اطلاعات

    • مدیریت مدرسه توسط سیستم یکپارچه رایانه‌ای

    • برخورداری از معلمان آموزش دیده در حوزه فناوری اطلاعات

  • ارتباط یکپارچه رایانه‌ای با مدارس دیگر

به کمک این پنج عنصر می‌توان مدرسه هوشمند را تعریف کرد. در حقیقت مدارس برای تبدیل به یک مدرسه کاملاً هوشمند باید بتوانند کلیه عناصر ذکرشده را تأمین کنند. در مدل مفهومی ارائه شده سعی گردیده تا به کلیه جنبه‌های توسعه یک مدرسه هوشمند چه در حوزه سخت افزاری، نرم افزاری و نیروی انسانی توجه شود و تعریف ارائه شده نیز کاربردی باشد. در ادامه هرکدام از عناصر پنج‌گانه به صورت مجزا تعریف می‌گردد (جلالی، ۱۳۸۸).

1 ... 8 9 10 ...11 ... 13 ...15 ...16 17 18 ... 227