1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۲-۲- رفتار مصرف‏کننده و تصمیم‏ گیری خرید – پایان نامه های کارشناسی ارشد

یکی از عوامل تاثیر گذار بر رفتار مصرف کنندگان “نام تجاری” است. نام تجاری از نظر مصرف کنندگان جزء مهمی‏‏‏از کالا است. برای مثال، بسیاری از مصرف کنندگان شیشه عطر “وایت لی نن” را به عنوان محصولی گرانبها که دارای کیفیتی عالی است می‏‏‏پندارند. ولی می‏‏‏توان همین عطر را در شیشه‏ای بدون نام و نشان ریخت که در آن صورت کیفیت آن به سطح نازلی سقوط می‏‏‏کند، اگر چه بوی این دو درست همانند است.

برندهای برتر می ‏توانند احساسات، هیجانات و روح مصرف‏ کنندگان را تحت تاثیر قرار دهند و باعث فروش و موفقیت یک کالا شوند که ‏البته برعکس این موضوع صادق است، مصرف‏ کنندگان در طول زمان به برندها اعتماد می‏‏‏کنند و آن را به دیگران نیز پیشنهاد می ‏دهند. در یک زمینه خاص، یک فرد می‏‏‏تواند تفکرات، احساسات و رفتارهای متضادی نسبت به یک محصول یا خدمت داشته باشد. برای مثال، فردی ممکن است که نسبت به یک مارک ترجیح داشته باشد با این حال آن را نخرد در واقع اینجا فرد در رابطه با مارک نگرش مثبتی ولی رفتار خرید منفی دارد. از طریق اینکه مصرف کنندگان چه ‏احساسی دارند و چه کاری انجام می‏‏‏دهند، بازاریان شانس بهتری برای ارائه‏ آمیخته بازاریابی که ‏ارزش بیشتری را برای بازار هدف ارائه می‏‏‏کند را خواهند داشت. در خیلی موقعیت‏ها، مصرف‏ کنندگان در عوض جستجو و ارزیابی گزینه‏ها قبل از خرید، خرید‏های خود را نسنجیده و بر اساس هوس یا به خاطر انگیزه های احساسی انجام می‏‏‏دهند. در این باره ‏هالبورک و هیرشمن[۸۲] در تحقیق خود به ‏این نتیجه رسیدند که مصرف‏کننده نیز این را می‏داند که پیامد حاصل از مصرف چنین خریدهایی اغلب سرگرمی ‏‏‏و تفریح و هیجان است. زمانی که مصرف‏کننده‏ای تصمیم خرید صرفا “احساسی” می‏‏‏گیرد، تمرکز کمتری بر جستجوی اطلاعات خرید می‏‏‏کند و در عوض بیشترین تمرکز بر احساسات و حالات فعلی‏اش خواهد بود. در محیط شدیداً رقابتی امروز، وجود ذهنیت و تصویر متمایز از محصول بسیار مهم است. وقتی که محصولات پیچیده تر و بازار شلوغ‏تر می‏‏‏شود مصرف کننده‏ها در هنگام تصمیم به خرید به تصویری که ‏از محصول در ذهنشان ساخته‏ است، بیشتر از ویژگی‏های واقعی آن محصول تکیه می‏ کنند (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱).

۲-۲-۲- رفتار مصرف‏کننده و تصمیم‏ گیری خرید

فرایند تصمیم‏ گیری مصرف کننده تحت تاثیر عوامل فردی و محیطی است. بدین ترتیب که‏ ابتدا عوامل محیطی بر روی عوامل فردی تاثیر گذاشته و سپس عوامل فردی بر روی تصمیم خرید تاثیر می‏‏‏گذارند. عوامل محیطی تاثیرگذار بر فرایند تصمیم گیری خرید عبارتند از فرهنگ و پاره فرهنگ، طبقه‏اجتماعی، درآمد، آموزش، ‌گروه‌های مرجع، خانواده، ارزش‏های اجتماعی، هنجارها، نقش‏ها، عوامل موقعیتی، متغیرهای آمیخته بازاریابی. همچنین عوامل فردی تاثیر گذار بر فرایند تصمیم گیری خرید عبارتند از: انگیزه ها، نگرش‏ها و شخصیت (زیکموند[۸۳]، ۱۹۹۶).

رفتار مصرف کننده و فرایند تصمیم گیری خریدار از زوایای مختلفی قابل بررسی است که برخی از ابعاد آن به شرح زیر است.

۲-۲-۲-۱- رفتار مصرف‏کننده بیانگر انگیزه ‏است: در مطالعه رفتار مصرف کننده سوال اصلی این است که «چرا مصرف کننده بدین صورت رفتار می‏‏‏کند؟» در حقیقت سوال اصلی این است که «انگیزه ‏اصلی این رفتار چیست؟» جواب این سوالات انگیزه مصرف کننده را مشخص می‏‏‏سازد. انگیزه ‏اصلی مصرف کننده‏ از داشتن رفتاری خاص، ارضای نیازها و خواسته های او است. پس آمیخته‏ای از انگیزه ها بر رفتار مصرف کننده تاثیر می‏‏‏گذارند. در این قسمت، وظیفه بازاریابان آن است که ‏از میان انگیزه های چندگانه مصرف کننده، انگیزه ‏اصلی وی را شناسایی کنند و برای ارضای نیازها و خواسته های اصلی مصرف کننده تلاش کنند که‏ او بیشترین رضایتمندی را کسب کند.

۲-۲-۲-۲- رفتار مصرف کننده شامل تعدادی از فعالیت‏ها است: برخی از فعالیت‏هایی که بیانگر رفتار مصرف‏کننده‏ است، شامل موارد زیر است:

. فکر کردن درباره محصولات

. مشاهده ظاهری محصولات

. گفتگو با دوستان، خانواده و دیگران برای کسب اطلاعات، پرسیدن نظرات و مشورت

. تصمیم‏ گیری برای خرید: ‌در مورد اینکه چه محصولی؟ از کجا؟ چطور؟ چه موقع؟ با چه مارکی؟ و با چه مبلغی؟ خریداری شود.

. دیدن محل خرید

. ارزیابی راهکارها

. مذاکره با فروشندگان

. نحوه پرداخت

. شکایت به فروشندگان

. تکرار خرید یا اصلاح آن

۲-۲-۲-۳- رفتار مصرف کننده یک فرایند است: رفتار مصرف کننده فرایندی است شامل:

. فعالیت‏های قبل از خرید

. فعالیت‏های هنگام خرید

. فعالیت‏های بعد از خرید

این سه مرحله فرایند تصمیم مصرف کننده را تشکیل می‏‏‏دهد.

۲-۲-۲-۴- رفتار مصرف کننده در زمان‏های مختلف به صورت‏های متفاوتی است: رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل درونی و محیطی مختلفی قرار دارد و مسلماً با تغییر این عوامل، رفتار مصرف‏کننده نیز تغییر می‏‏‏نماید و ‌بنابرین‏ نمی‏‏‏توان رفتار ثابتی را از یک مصرف کننده ‏انتظار داشت.

۲-۲-۲-۵- رفتار مصرف کننده شامل نقش‏های مختلفی است: یک مصرف کننده حداقل سه نقش عمده می‏‏‏تواند داشته باشد، این سه نقش عمده عبارتند از:

. نقش تاثیر گذار

. نقش خریدار

. نقش استفاده کننده

همچنین یک مصرف کننده می‏‏‏تواند ترکیبی از این نقش‏ها را داشته باشد.

۲-۲-۲-۶- رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل خارجی است: عوامل عمده تاثیر‏گذار خارجی بر رفتار مصرف‏کننده عبارتند از: فرهنگ، پاره فرهنگ‏ها، طبقه ‏اجتماعی، خانواده، ‌گروه‌های مرجع و دوستان، محیط بازاریابی، شرایط خارجی نظیر شرایط اقتصادی، تورم، بیکاری و غیره

۲-۲-۲-۷- رفتار مصرف‏کننده برای مردمان مختلف به صورت‏های متفاوتی ظهور می ‏کند: رفتار مصرف‏ کنندگان مختلف تحت تاثیر عواملی مثل ارزش‏ها، نگرش‏ها، شخصیت، انگیزش، ادراکات و یادگیری قرار دارد، با توجه به تنوع و تفاوت این متغیرها در افراد مختلف، طبیعی است که نمی‏توان انتظار داشت که رفتار مصرف کنندگان مختلف یکسان باشد (ناصحی فر، ۱۳۸۰).

۲-۲-۳- انگیزه های خرید مصرف کنندگان

انگیزه های خرید را می‏‏‏توان به دو دسته‏ اصلی: انگیزه های کارکردی و انگیزه های غیر کارکردی تقسیم نمود.

۱- اولین طبقه، انگیزه های شخصی است که با حالات و انگیزه های فردی و شخصی مرتبط است.

۲- طبقه دوم، انگیزه های اجتماعی است که در ارتباط با دیگران و اجتماع معنا پیدا می‏‏‏کند.

آرنولد و رینولدز[۸۴] (۲۰۰۳)، هفت نوع انگیزه خرید را معرفی نمودند. که به قرار زیر است.

۲-۲-۳-۱- خرید ماجراجویانه

خرید به عنوان یک فعالیت ماجراجویانه تلقی می‏‏‏شود.

۲-۲-۳-۲- خرید اجتماعی

هدف عمده خرید کسب فرصتی برای اجتماعی شدن است.

۲-۲-۳-۳- خرید خود خشنود سازی

خرید نوعی پاداش تلقی می‏‏‏شود.

۲-۲-۳-۴- خرید ایده‏ای

هدف از خرید کسب اطلاعات به روز ‌در مورد کالاها، برندها و روندهای جاری بازار است.

۲-۲-۳-۵- خرید نقشی

هدف خرید ایفای نقش توسط خریدار است.

۲-۲-۳-۶- خرید ارزشی

هدف این خرید کسب ارزش و منفعت از طریق چانه زنی است.

۲-۲-۳-۷- خرید با هدف کسب مطلوبیت پیش‌بینی شده

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – الف:سابقه اجتماعی در جهان – پایان نامه های کارشناسی ارشد

در فقه آمده است که، اگر کسی فرزند صغیر خود را برای فرا گرفتن شنا به دیگری بسپارد و فرزند غرق شود، معلم مسئول است، زیرا فرزند را به او سپرده است تا در نگاهداریش احتیاط کند و غرق او دلیل بر این است که در حفاظت تقصیر ‌کرده‌است (کاتوزیان، ۱۳۸۶). ولی در موردی که فرزند کبیر است، درصورتی مربی مسئول است که تقصیر کرده باشد.

درباره مسئولیت مربی صغیر تردیدهایی هم شده است و بعضی آن را منوط به اثبات تقصیر مربی کرده ­اند و بعضی دیگر، به دلیل متعارف بودن این اقدام وهدف مشروع تعلیم، که به مصلحت طفل هم می شود، مربی را ضامن نشمرده­اند جمعی هم مسئولیت را مطلق شمرده اند (کاتوزیان، ۱۳۸۶). ولی آنچه طرفدار بیشتری دارد، اعتقاد به مسئولیت مطلق معلم شنا ‌در مورد کودک و مسئولیت مقید به تفریط او درباره بالغ و رشید است. تحلیل و نقد هر یک از نظرها به درازا می کشد و با بحث ما تناسب ندارد، پس به نتایج عمومی این مطالعه می پردازیم:

۱٫ مسئولیت مربی نسبت به صدمه های بدنی ورزشکار ریشه قرار دادی و پایه آن را باید « نقض عهد» شمرد. زیرا، مربی در اثر قرار داد با ورزشکار یا ولیّ او مکلف به حفاظت شده است. به همین جهت، صاحب جواهر اعلام ‌کرده‌است که، اگر در این پیمان مربی از خود سلب مسؤولیّت کند، اخذ برائت، همانند آنچه ‌در مورد پزشکان گفته شده است، ضمان را از بین می­برد.

۲٫ تعهّدی که مربی در این پیمان به حفاظت می‌گیرد، ‌در مورد کودک از قبیل تعهّدها ی به نتیجه است. پس اگر کودک غرق شود، نقض عهد نیز صورت می‌گیرد یا، به گفتۀ صاحب جواهر در تعبیر نظر شهید، تلف کودک کاشف از تفریط او است، زیرا فرض این است که بدون تقصیر او کودک غرق نمی شده است. ولی، ‌در مورد رشید، تعهّد مربی به تمهید وسایل ایمنی و مواظبت از نو آموز و دادن تعلیم به اواست.

۳٫ در نتیجه، اگر حادثه ای رخ دهد، در صورتی ضمان آور است که مستند به تفریط او باشد. در بیان این تفاوت گفته شده است که:۱) انسان عاقل حاکم بر رفتار و مسئول جان خویش است و تفریط منتهی به مرگ منسوب به خود او است نه دیگری؛۲) فرض این است که ورزشکار خود داو طلب تعلیمی شده است که به مرگ او منتهی شده است: یعنی، با این اقدام خطر ناشی از غرق شدن را پذیرفته است.

۴٫ در این بحث که تعهّد به حفاظت ‌در مورد رشید وعاقل تعهّد به وسیله است، تردید کمتری دیده می شود و تنها گروه اندکی به ضمان مطلق مربی در هر حال نظر داده‌اند. تردید و ‌احتمال‌ها بیشتر دربارۀ تعلیم به کودکان است که آیا باید تعـهّد را به نتیجه شمرد یا به نگاهداری و مواظبت؟ و دیدیم که مشهور تمایل به تعهّد به نتیجه و مسئولیّت مربی دارد.

برای یافتن پاسخ درست، باید توجه داشت که این پرسش به مسألۀ احراز انتساب تلف به فعل مربی و ورزشکار باز می‌گردد. در موردی که غرق نو آموز به فعل یا تفریط مربی منسوب است، مانند کودکی که در اختیار مربی قرارمی گیرد و به دستور و تعلیمهای او چشم دارد، فرض این است که مربی توان پیشگیری از و قوع حادثه را دارد و اگر اتفاقی رخ دهد ناشی از تفریط او است.

در چنین موردی تعهّد حفاظت به نتیجه متوجّه است. پس در صورت غرق کودک مربی ضامن است، مگر اینکه حادثه را به عامل احترارناپذیرو پیش‌بینی نشده نسبت دهد و آن را اثبات کند، به ویژه که برحسب ظاهر در این گونه قرار دادها خطرغرق شدن طفل پذیرفته نشده و مربی برائت از ضمان به دست نیاورده است.

ولی، درفرضی که نوآموز بالغ و رشید است ازخود ابتکار دارد و مطیع و کارگزار محض مربی نیست و تعلیمهای او را به انتخاب خود به کار می بندد، دیگر نمی توان ادعا کرد که غرق او در هر حال به فعل و تفریط مربی نسبت داده می شود، زیرا احتمال دارد نوآموز، با علم به خطرناک بودن فعل، خود را به خطر افکند و مواظبتهای متعارف در این سنخ از ورزش نیز نتواند سلامت او را تضمین کند. در نتیجه، باید گفت غرق به خود او منسوب است، مگر اینکه ثابت شود بی مبالاتی یا نقص درمواظبت و تعلیم سبب وقوع حادثه بوده است: به بیان دیگر، تعهّد مربی ناظر به مواظبت است نه سلامت.

اما آنچه در این بحثها و تحلیلها بی پاسخ مانده است و فقیهان نیز به آن نپرداخته اند، تمیز علّت نوعی حکم است: آیا دلیل واقعی تفاوت حکم در صغیر وکبیر، پرورش قوای روحی و فکری نوآموز است، یا دلیل تفاوت در توان مربی به حفاظت و پرهیز از خطراز یک سو و اطاعت و امرپذیری و جهل به خطر از سوی دیگر است؟ به نظر می‌رسد که باید احتمال اخیر را تقویت کرد، زیرا در مسؤلیّت مدنی و تمیز سبب زیان، اراده و اهلیت زیان دیده سهمی ندارد و کمکی به تعبیر واقعی قصد مشترک در قرار داد تعلیم هم نمی کند. آنچه مهم است میزان دخالت هر یک از دو عامل در وقوع حادثه است.

در نتیجه، باید پذیرفت، در هر مورد که زیان دیده نقش انفعالی و اطاعت دارد، مربی همانند کارفرما مسئول خسارت به بار آمده است، خواه زیان به ورزشکار رسد یا در اثر فعل او برای شخص ثالث ایجاد شود.

در این فرض، باید تعهّد ایمنی را ناظر به نتیجه شمرد و زیان دیده را از اثبات تقصیر معاف کرد: به عنوان مثال نوآموزی که برای فراگیری رانندگی با مؤسسه ای قرارداد می بندد، در برابر مربی خود همانند کارگر منفعل و امرپذیر است، هر چند که رشید و عاقل هم باشد.

پس، مربی یا مؤسسه را باید مسئول خسارات ناشی از رانندگی او شمرد و این وضع تا زمانی ادامه دارد که دیگر مربی فرمانده در رانندگی نیست و تنها ناظر و راهنما است (کاتوزیان، ۱۳۸۶، ص۴۰۳).

۱-۱-۲-۲ سابقه اجتماعی

الف:سابقه اجتماعی در جهان

نخستین بار واژه حقوق ورزش در سال ۱۹۸۴در برنامه گروه آزمایشی تربیت بدنی و ورزش دانشگاه آریستولیان تسالونیکی یونان استفاده و در دانشگاه آتن تدریس شد.

نخستین کنگره ملی حقوق ورزشی در سال۱۹۹۰توسط مرکز تحقیقات هلنی[۱]و با کمک دانشگاه تسالی آتن برگزار شد و متعاقبا در سال۱۹۹۲، مرکز آموزش حقوق ورزشی دانشگاه آتن همراه با نمایندگان یونانی و دیگر کشورها، نخستین کنگره بین‌المللی حقوق ورزشی را برگزار کرد و در این کنگره، جامعه بین‌المللی حقوق ورزشی بنا گذارده شد. کشور فرانسه دارای قانون خاص ورزشی است، این قانون در ژوئیه سال۲۰۰۰جاگزین قانون ژوئیه ۱۹۸۰ شده است.

در امریکا نیز قواعد ورزشی آمیزه ای از قانون، مقررات و تصمیمات قضایی است. این قواعد برای تنظیم روابط بین ورزشکاران و حل اختلاف وضع شده است.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۱۵-۸ ارتقاء و آموزش مشتری – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۱۵-۶ بهره ­وری و کیفیت

علاوه بر عناصر هفتگانه قبلی، لاولاک و رایت عنصر دیگری به نام بهره ­وری و کیفیت را مطرح کرده ­اند. به نظر آنان بهره ­وری و کیفیت دو روی یک سکه هستند. هیچ مؤسسه خدماتی نمی­تواند این دو عنصر را جدای از هم درنظر بگیرد. برای بهره ­وری بیشتر باید هزینه­ ها تحت کنترل باشند و مدیریت با هوشیاری عمل نماید و بی­جهت نسبت به کاهش هزینه ­هایی که موجب ناراحتی و عدم رضایت مشتریان و یا کارکنان می­ شود، اقدام نکند. کیفیت خدمات، چنانچه مشتریان آن را تعریف ‌می‌کنند، برای تنوع بخشی در کالا و ایجاد وفاداری در مشتریان بسیار حائز اهمیت است. باید توجه داشت که سرمایه ­گذاری جهت بهبود کیفیت، بدون درک مناسبی از تناسب بین افزایش درآمدها و هزینه­ ها، ممکن است سودآوری یک مؤسسه را به خطر اندازد (عاملی، ۱۳۸۳).

۲-۱۵-۷ افراد

لاولاک و رایت این مضمون را با نام دیگری مطرح کرده ­اند. آنان به جای واژه مشارکت، واژه افراد را انتخاب کرده و معتقدند بسیاری از خدمات به تعامل شخصی مستقیم بین مشتریان و کارکنان مؤسسه بستگی دارد. مثلاً اصلاح در آرایشگاه و یا خوردن غذا در رستوران. طبیعتاً این روابط بر ادراک مشتری ‌در مورد کیفیت خدمات تأثیر خواهد داشت. قضاوتی که مشتریان ‌در مورد کیفیت خدمات ارائه شده انجام می­ دهند، اغلب اوقات به تشخیص آن ها ‌در مورد فرد ارائه کننده خدمت مربوط می­ شود. مؤسسات خدماتی موفق، تلاش­ های قابل توجهی را جهت استخدام، آموزش و انگیزش کل کارکنان خود به کار می­ گیرند و نه صرفاً کارکنانی که در تماس مستقیم با مشتریان هستند (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).

روی سخن باتن و مک مانوس با افرادی است که در ارائه خدمات نقشی را ایفا ‌می‌کنند. این افراد، شامل کارکنان و سایر مشتریان می­شوند. نگرش و طرز برخورد کارکنان بدون تردید می ­تواند در توفیق ارائه خدمات مؤثر باشد. رفتار کارکنان در امور خدمات باید به شکل جدی با مشتریان منطبق شود و در برخوردهای آنان مورد توجه قرار گیرد (Bottem, Neil & Mc Manus, 1999).

۲-۱۵-۸ ارتقاء و آموزش مشتری

در مقابل عنصر ارتقاء و تشویق، لاولاک و رایت ارتقاء و آموزش را مطرح کرده ­اند و توضیح می­ دهند که هیچ برنامه بازاریابی بدون یک برنامه ارتباطی مؤثر که ارتقاء و آموزش را فراهم کند، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در بازاریابی خدمات، بخش عمده­ای از ارتباطات، خصوصاًً ارتباطات با مشتریان جدید، طبیعت آموختنی دارد. ممکن است ضرورت داشته باشد شرکت به آن ها آموزش دهد که خدمات چه منافعی برای آن ها به همراه دارد، کجا و چه زمانی ‌می‌توان آن ها را به دست آورد و چگونه در فرآیندهای خدمات شرکت نمود. ارتباطات را ‌می‌توان از طریق افرادی چون عاملین فروش و مربیان و یا از طریق رسانه­هایی چون تلویزیون، رادیو، روزنامه­ها، مجلات، تابلوهای تبلیغاتی، بروشورها و شبکه اینترنت ارائه نمود (لاولاک، کریستوفر، رایت، لارن، ۱۳۸۵).

عنصر ارتقاء و آموزش سه نقش اساسی ایفا می­ کند:

۱٫ آموزش، اطلاعات و راهنمایی­های مورد نیاز را فراهم می­ کند.

۲٫ مصرف­ کنندگان مورد هدف را متقاعد می­ کند که یک محصول خاص از ویژگی خوبی برخوردار است.

۳٫ مشتریان را تشویق می­ کند در زمان­های خاصی اقداماتی را انجام دهند.

در بازاریابی خود از مخالفت ها نترسید، بادبادکها با باد مخالف بالا می‌روند. برخی مخالفت ها بسیار پوچ و بی اساسند که باید از آن ها گذشت، اما برخی باعث تلاش بیشتر، نوآوری و موفقیت می‌شوند.

۲-۱۶ بازاریابی در بیمه

در هرجا که عدم اطمینان وجود داشته باشد، ریسک هم وجود دارد. ما هیچگونه نظارتی بر عدم اطمینان­ها که دربردارندۀ خسارت­های مالی­اند، نداریم. خطرات ممکن است رویدادهای مشخصی مثل حوادث، دزدی و … باشند.

بیمه، خدمتی مالی برای گردآوری پس­اندازهای مردم و ارائۀ پوشش ریسک برای آن ها‌ است و وظیفۀ اصلی آن در برابر رخدادهای احتمالی ایجادکنندۀ خسارت­هاست. بیمه، نگرانی­ها و مشکلات ناشی از خسارت­های ایجاد شده در زمینۀ اموال و مرگ و میر را پوشش می­دهد. بیمه همچنین سرمایه­هایی را برای جامعه فراهم می­ کند که این سرمایه­ها در بخش­های سودمند، سرمایه ­گذاری می­شوند.

بیمه در زیرمجموعۀ بخش خدمات قرار ‌می‌گیرد و در بازاریابی این خدمت، باید توجه کافی به کیفیت محصول و رضایت مشتری داشت. هنگام بازاریابی خدمات، لازم است که افراد دربارۀ معیارهای نوآورانۀ توسعۀ فروش فکر کنند. این که شما در این حوزه خوب عمل کنید، کفایت نمی­کند بلکه باید به دیگران اجازه بدهید تا درباره کیفیت همکاری­های مثبت شما آگاه شوند.

خلاقیت در معیارهای توسعۀ فروش، نیاز امروز است. تبلیغات، روابط عمومی و ارتباطات کلامی نیازمند توجه کافی است و فروشندگی به توجه بیشتری نیاز دارد.

اصطلاح بازاریابی بیمه به بازاریابی خدمات بیمه­ای با هدف خلق مشتری و کسب سود از طریق رضایت مشتری اشاره می­ کند. بازاریابی بیمه بر تنظیم ترکیب ایده­آلی برای کسب و کارهای بیمه­ای تمرکز دارد. به نحوی که سازمان بیمه ابقاء می­یابد و در یک چشم­انداز درست رشد می­ کند.

در صنعت بیمه، بازاریابی امری صرفاً اقتصادی نیست تا ‌به این وسیله سودآوری شرکت­ها و نمایندگان را افزایش دهد، بلکه امکانی است برای آگاهی بخشیدن به مردم، برای اینکه از بیمه، وسیلۀ محکم و مطمئنی برای رفع نیازهای آیندۀ خود فراهم آورند.

بازاریابی بیمه از مقولات استراتژیک در بیمه است و انجام برنامه ­های پژوهشی، شناخت نیازها، اطلاع­رسانی، روابط عمومی و … در جهت توسعه فروش بیمه در بنگاه­های متوسط و بزرگ کشور بسیار مفید است. بازاریابی بیمه از مقولات مدیریت بیمه است.

بازاریابی در صنعت بیمه نوعی فرایند اجتماعی، مدیریتی است که توسط شبکه فروش و بازاریابان خدمات بیمه­ای با بیمه­گذاران مبادله شده تا خواسته­ های یکدیگر را برآورده سازند. لذا با توجه به ماهیت اجتماعی بودن این فرایند و ارتباط مستقیم شبکه فروش و بازاریابان با مشتریان در بازار رقابت، هر گونه نقص، عدم رضایت یا پیشنهاد بیمه­گذار به شرکت انتقال می­یابد و باعث تغییر نگرش، جهت یا اندازه شرکت در جهت ارتقاء و بالا بردن کمّی و کیفی محصول یا ارائۀ خدمت می­ شود.

۲-۱۷ توسعه در بیمه

فعالیت­های شرکت­های بیمه با توجه به گسترش روزافزون فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی و توسعه کشورها از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. هر قدر کشوری در جهت توسعه، گام­های اساسی­تری بردارد، صنعت بیمه در آن کشور از جایگاه مطلوب­تری برخوردار خواهد بود. پیشرفت بیمه در یک کشور، می ­تواند منجر به حفظ ثروت ملی و تشکیل پس­اندازهای بزرگ شود و در ارتباطی متقابل با رشد و توسعه اقتصادی، افزایش مبادلات و توسعه سرمایه ­گذاری­های آن کشور همراه است.

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – – پایان نامه های کارشناسی ارشد

    1. P.GUO, J.JLiang, Y.M.Zhu, JFHu, 2009. R&D Project Portfolio Selection Model Analysis Within Project Interdependencies Context.school of management, Northwestern Polytechnical University, Xian, P.R.China

    1. Hamid Reza Sayarshad. Timothy Marler, 2009.A new multi-objective optimization formulation for rail-car fleet sizing problems. Springer- verlag

    1. Jeremy F. Shapiro.1999.Onthe connections among activity-based costing, mathematical programming models for analyzing strategic decisions, and the resource-based view of the firm. European Journal Of Operational Research

    1. Walter J. Gutjahr, Stefan Katzensteiner, Peter Reiter, Christian Stummer, Michaela Denk, 2010. Multi-objective decision analysis for competence-oriented project portfolio selection. European Journal Of Operational Research

  1. Musa CAGLAR, Multi Criteria Project Selection Problems. A Thesis Submitted to the Graduate School of Natural and Applied Sciences of Middle East Technical University. 2009

    1. Decision Information System ↑

    1. Interactive Decision System ↑

    1. Goal programming ↑

    1. Project Management Institute ↑

    1. Analytical Hierarchy Process ↑

    1. Resource baseed view ↑

    1. Criteria ↑

    1. Multiple criteria decision making ↑

    1. Multiple objective decision making ↑

    1. Multiple attribute decision making ↑

    1. Vector minimization (or maximization) problem ↑

1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۲۵- مدل شناختی رفتاری راچمن – پایان نامه های کارشناسی ارشد

سالکووکیس عناصر اصلی مدل درمانی خود را به ترتیب زیر بر می شمرد:

۱-فعالیت مشترک درمانگر و بیمار برای ساختن یک مدل شناختی-رفتاری جامع به منظور ایجاد و تداوم مسائل وسواسی بیمار. این فرایند شامل مشخص کردن باورهای تحریف شده اصلی و ارائه توضیحی دیگر برای تجارب وسواسی است که به بیماران امکان می‌دهد تا درستی این توضیح جایگزین را بیازمایند.

۲-خود پایی و مشخص کردن دقیق افکار وسواسی و ارزیابی بیماران از این افکار، همراه با راهبردهایی که برای اصلاح باورهای آنان در ارتباط با مسئولیت طراحی می‌شوند.

۳-بحث درباره فنون و آزمون های رفتاری که برای به چالش کشیدن ارزیابی های منفی و فرض های اولیه مربوط به آن به کار خواهد رفت. هدف این کار اصلاح باورهای منفی بیمار درباره میزان مسئولیت شخصی اوست(برای مثال، واداشتن بیمار ‌به این که تمام عوامل سهیم در ایجاد نتیجه ای ترس آور را توصیف و سپس در نمودار دایره ای سهم هر کدام را مشخص می‌کند).

۴-آزمون های رفتاری برای سنجش مستقیم ارزیابی ها، فرض ها و فرآیندهایی که در مسائل وسواسی بیمار مؤثر واقع شده اند.

۵-کمک به بیماران برای اصلاح فرض های عمومی که باعث سوء تعبیر آنان از فعالیت های ذهنی شان می شود(مانند کوتاه در جلوگیری از آسیب، مانند آن است که خودم آن را ایجاد کرده باشم)(کلارک، ۲۰۰۰؛ سالکووکیس و وال، ۲۰۰۴؛ توکلی، ۱۳۸۶).

۲-۲۵- مدل شناختی رفتاری راچمن

راچمن(۱۹۸۸) بر مبنای نظریه جدید خود درباره وسواس ها، برای CBT در وسواس، مدلی دو مرحله ای ارائه داد. در مرحله اول، در زمینه نقش ارزیابی های نادرست، خنثی سازی، روی گردانی، کنترل فکر، در آمیختگی افکار، مسئولیت کاذب و افسردگی آموزش می بیند تا متوجه سوء تعبیر فاجعه آمیز خود بر فراوانی و تداوم افکار وسواسی شوند. در مرحله درمان، بیماران در جلسات به صورت مکرر در معرض وسواس های آشفته کننده قرار می گیرند تا ارزیابی های نادرست آنان فراخوانده و بیهودگی سرکوب ارادی افکار نشان داده شود. وقتی بیمار در اثر تمرین های منظم داخل جلسه، اثرات زیان بار برآورد بیش از حد اهمیت افکار مزاحم و بیهودگی مهار کردن ارادی افکار خود را بشناسد، درمانگر تمرین های رویارویی و جلوگیری از پاسخ را در بیرون از جلسه نیز آغاز می‌کند(کلارک، ۲۰۰۰؛ کلارک، ۲۰۰۴).

۲-۲۶- درمان فراشناختی

درمان فراشناختی برای بیماران مبتلا به OCD بر خلاف رویکردهای شناختی بدون توجه به محتوای وسواس ها، تنها بر باورهای فراشناختی تمرکز کرده، برای اصلاح سایر حوزه های باورها، مانند مسئولیت پذیری بیش از حد، عدم تحمل بلاتکلیفی، و کمال گرایی تلاشی نمی کند، زیرا این باورها به عنوان پیامدها و فرآورده های باورهای فراشناختی نابهنجار در نظر گرفته می‌شوند(جی ویلیام، ولز و کارترایت-هاتون ۲۰۰۴، میرز[۵۱] و ولز، ۲۰۰۵). دومین تفاوت، تأکید رویکرد فراشناختی بر نشانه ها و معیارهای ناکارآمد درونی است تا کمکی برای توقف آداب وسواسی باشد. نقش معیارهای درونی ناکارآمد در تداوم OCD در پژوهش های گوناگون تأیید شده است(کولز[۵۲]، فروست[۵۳]، هیمبرگ[۵۴] و ریومی[۵۵] ۲۰۰۳؛ کولز و همکاران، ۲۰۰۵).

هدف کلی درمان این است که بیماران به شیوه ی پردازش فراشناختی معطوف شوند و به پذیرش بی طرفانه ی از افکار مزاحم بدون ارتباط با پردازش بیشتر یا عمل دست یابند. همچنین هدف درمان را از توقف افکار مزاحم به یادگیری این نکته معطوف می‌سازد که نیازی نیست بر پایه ی افکار وسواسی یا دیگر انواع افکار مزاحم عمل نمود. یعنی به بیماران آگاهی داده می شود که این افکار مزاحم و نامقبول کم و بیش به ذهن همه افراد می‌آید و یک مسئله طبیعی است و فقط خاص ذهن آن ها نیست و نباید به خاطر این افکار خود را سرزنش و احساس گناه کنید و نیازی به کنترل آن ها نیز نیست. به طور خلاصه درمان فراشناختی بر روی موارد زیر تمرکز می‌کند:

– به بیماران وسواسی آموزش داده می شود که همانند افراد سالم که افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول را طبیعی و خاص همه ذهن ها می دانند، تعبیر کنند و این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول را فقط خاص ذهن خود ندانند.

– به بیمار وسواسی آموزش داده می شود که به افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول خود عینیت و واقعیت نبخشند و به خاطر آن ها خود را سرزنش و احساس گناه نکنند.

– به بیماران وسواسی آموزش داده می شود که این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول، غیر عمدی هستند و معمولا به ذهن اکثر افراد می‌آیند، ‌بنابرین‏ نیازی ‌به این نیست که خود را مسئول آن بدانند.

– به بیماران وسواسی آموزش داده می شود که این افکار، تصاویر و تکانه های ذهنی نامقبول را غیر طبیعی ندانند و ‌در مورد آن ها خود را نگران و مضطرب نکنند.

– به بیماران وسواسی آموزش داده می شود که این افکار، تصاویر و تکانه های نامقبول نیازی به کنترل نظارت ندارند و راه خلاصی از این وسواس ها، این می‌باشد که سعی نکنند آن ها را کنترل و حذف کنند.

– به بیماران وسواسی آگاهی داده می شود که سعی نکنند با روش های شناختی و عملی جلوی وسواس ها را بگیرند، و همچنین از راهبردهای شناختی مانند سرکوبی، حواس پرتی، جایگزینی فکر متضاد و… استفاده نکنند، چرا که معمولا این راهبردها نتیجه عکس می‌دهند و حتی باعث افزایش وسواس ها می‌شوند(ربیعی و خرم دل، ۱۳۹۳).

درمان های دیگر. از دیگر درمان هایی که برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی به کار برده می شود عبارتند از حساسیت زدایی(desensitization)، توقف فکر، غرقه سازی(flooding)، انفجار درمانی(درمان با غرقه سازی تجسمی) و شرطی سازی بیزارگرانه،درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، خانواده درمانی، و در شرایط مقاوم به درمان، از درمان با تشنج الکتریکی(ECT)، و روان- جراحی یاری جست(کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).

خیلی از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی عقاید کژکار دارند. این عقاید می‌توانند احساس کاذب مسئولیت و گرایش به زیاد برآورد کردن تهدید، کمال گرایی و عدم تحمل تردید و اهمیت بیش از حد افکار(مثل اعتقاد به اینکه داشتن افکار ممنوع به اندازه عمل کردن مطابق با آن، بد است) و نیاز به کنترل کردن افکار را در بر داشته باشند.

در زیر تعدادی از باورها و علائم خاص اختلال وسواس که کار گروه وسواس به معرفی آن ها پرداخته‌اند، ارائه می شود:

۱- احساس مسئولیت بیش از حد

1 ... 89 90 91 ...92 ... 94 ...96 ...97 98 99 ... 227