1401/09/26

مقالات و پایان نامه ها | شکل شماره ۱-۶- نمودار مسیر مدل مورد آزمون پژوهش حاضر در مورد عوامل مؤثر بر گرایش‌های تفکر انتقادی – 7

بهزیستی

(عملکرد بهینه)

ارضای نیازهای پایه

عوامل محیطی- اجتماعی

نظریه نیازهای پایه:

بخشی از مدل پیشنهادی تحقیق حاضر:

شکل شماره ۱-۵- نحوه اثرگذاری عوامل محیطی- اجتماعی بر گرایش‌های تفکر انتقادی از طریق ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه

شکل شماره ۱-۵ نشان می‌دهد که ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی و گرایش‌های تفکر انتقادی می‌توانند به ترتیب به عنوان شاخص عوامل محیطی – اجتماعی و عملکرد بهینه در نظریه نیازهای پایه در نظر گرفته شوند. این در حالی است که تأثیر ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی بر گرایش‌های تفکر انتقادی می‌تواند از طریق ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه میانجی‌گری شود. بر این اساس، تصمیم گرفته شد تا ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه به عنوان متغیر میانجی بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی – دانشگاهی (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی خانواده و دانشجو- استاد) و گرایش‌های تفکر انتقادی به مدل اضافه شود. این کار مدل پیشنهـادی تحقیق حاضـر را ‌در مورد نحوه تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر گرایش‌های

تفکر انتقادی دانشجویان تکمیل کـرد.

۱-۱-۲-۴- مدل پیشنهادی پژوهش

مدل پیشنهادی تحقیق حاضر در قالب نمودار مسیر در شکل شماره ۱-۶ نشان داده شده است. این مدل بر اساس آن بخشی از تحقیقات و پیشینه نظری که تا به اینجا مورد بررسی قرار گرفت، نمایی کامل از عوامل تأثیرگذار بر گرایش‌های تفکر انتقادی را با توجه به اثرات سلسله‌مراتبی آن ها ارائه می‌دهد. این مدل نشان می‌دهد که ارزش‌های فرهنگی جامعه بر جهت‌گیری‌های ارتباطاتی دانشجویان با والدین و استادان آن ها تأثیر دارند و این جهت‌گیری‌های ارتباطاتی بر ارضـای نیازهای روان‌شناختی پایه دانشجویان. این در حالی است که ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه به نوبه خود بر گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان تأثیر دارد.

شکل شماره ۱-۶- نمودار مسیر مدل مورد آزمون پژوهش حاضر ‌در مورد عوامل مؤثر بر گرایش‌های تفکر انتقادی

همان‌ طور که پیش از ایـن گفته شد پژوهش حاضـر برای اولین بار عوامل فرهنگی، ارتباطات

خانوادگی- دانشگاهی و فردی مؤثر بر گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان را در قالب مدلی سلسله‌مراتبی و علّی مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهد. این در حالی است که مطالعات پیشین همگی به بررسی جداگانه عوامل مرتبط با گرایش‌های تفکر انتقادی پرداخته‌اند.

۱-۲- هدف پژوهش

تفکر انتقادی به عنوان مهارت قضاوت فکورانه (راهنمای سیاهه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا، ۲۰۰۷) زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که فرد به استفاده از این نوع تفکر گرایش داشته باشد (انجمن فلسفی امریکا، ۱۹۹۰؛ فاسیونه، ۲۰۱۱؛ فاسیونه، گیانکارلو و فاسیونه، ۱۹۹۴؛ گیانکارلو و فاسیونه، ۲۰۰۱). از این رو، مطالعه حاضر درصدد آن برآمده است تا مشخص کند چه عواملی بر گرایش به استفاده از تفکر انتقادی توسط دانشجویان تأثیر دارند. به همین منظور، این پژوهش با مرور ادبیات پیشین ‌در مورد گرایش به تفکر انتقادی مدلی را در این زمینه پیشنهاد کرده و بر آن است که آن را به آزمون گذارد. در همین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط بین متغیرهای فرهنگی (ارزش‌های فرهنگی جمع‌گرایی افقی، جمع‌گرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی)، متغیرهای ارتباطاتی بین دانشجویان و والدین و استادان آن ها (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی)، متغیرهای فردی (ارضای نیازهای روان‌شناختی پایه: نیاز به خودپیروی، نیاز به شایستگی و نیاز به ارتباط داشتن) و گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان (حقیقت‌جویی، گشوده‌ذهنی، تحلیلگری، قاعده‌مندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) در قالب مدل ارائه شده در شکل ۱-۶ است تا بتواند از این طریق هم به دانش جهانـی موجود در زمینه عوامل مؤثـر بر گرایش به تفکـر انتقادی دانشجویان بیفزاید و هم به بررسی عوامل مؤثر بر این گرایش در ایران

بپردازد و مدل ساختاری آن را به دست دهد.

۱-۳- سؤالات پژوهش

از آنجا که هدف پژوهش حاضر آزمون مدل ارائه شده در شکل شماره ۱-۶ است، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به سؤال کلی زیر است:

«آیا متغیرهای واسطه‌ای اول (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی خانواده و جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی دانشجو- استاد) و متغیرهای واسطه‌ای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) می‌توانند به ترتیب، میانجی رابطه بین متغیرهای برون‌زاد (ارزش‌های فرهنگی جمع‌گرایی افقی، جمع‌گرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی) و متغیرهای درون‌زاد (حقیقت‌جویی، گشوده‌ذهنی، تحلیلگری، قاعده‌مندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) باشند؟».

از این رو، در راستای این سؤال کلی، پژوهش حاضر درصدد ‌پاسخ‌گویی‌ به سؤالات زیر است:

    1. آیا متغیرهای برون‌زاد (ارزش‌های فرهنگی جمع‌گرایی افقی، جمع‌گرایی عمودی، فـردگـرایی افقی و فـردگـرایی عمودی) پیـش‌بینـی‌کننده متغیـرهـای واسطه‌ای اول (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی خانواده و دانشجو- استاد) خواهند بود؟

  1. آیا متغیرهای واسطه‌ای اول (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی

خانواده و دانشجو- استاد) پیش‌بینی‌کننده متغیرهای واسطه‌ای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) خواهند بود؟

  1. آیا متغیرهای واسطه‌ای اول (جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی

خانواده و دانشجو- استاد) پیش‌بینی‌کننده متغیرهای درون‌زاد (حقیقت‌جویی،

گشوده‌ذهنی، تحلیلگری، قاعده‌مندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) خواهند بود؟

    1. آیا متغیرهای واسطه‌ای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) پیش‌بینی‌کننده متغیرهای درون‌زاد (حقیقت‌جویی، گشوده‌ذهنی، تحلیلگری، قاعده‌مندی، اعتماد به نفس در تفکر انتقادی، کنجکاوی و پختگی شناختی) خواهند بود؟

    1. آیا متغیرهای واسطه‌ای اول (جهت‌گیـری‌هـای گفت و شنـود و همنـوایـی خانـواده و جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی دانشجو- استاد) میانجی‌گر ارتباط متغیرهای برون‌زاد (ارزش‌های فرهنگی جمع‌گرایی افقی، جمع‌گرایی عمودی، فردگرایی افقی و فردگرایی عمودی) و متغیرهای واسطه‌ای دوم (ارضای نیاز به خودپیروی، ارضای نیاز به شایستگی و ارضای نیاز به ارتباط) خواهند بود؟
1401/09/26

منابع پایان نامه ها – ۲-۱-۱-نام و نشان تجاری (برند): – 10

تعریف عملیاتی: ساختار وفاداری به نام تجاری ارادی و تعمدی را «تعهد نام تجاری» نامند که به آن به عنوان قصد ونیت رفتاری که با اعتقاد راسخ عاطفی و شناختی دریافت می شود، می نگریم.

اعتماد:

تعریف نظری: اعتماد مشتری بر مبنای تجربیات وی و انعکاس تعاملات مشتری با سازمان و کارکنان در ارائه ی خدمت است. (Brodie , Whittome and Brush, 2009, 345-355)

تعریف عملیاتی: اعتماد مشتری به رفتار کارکنان و خط مشی ها و سیاست های مدیریت.

تداعی برند:

تعریف نظری: هر آنچه در ذهن به برند متصل است.(Aaker, 1991)

تعریف عملیاتی: معانی هستند که افراد با دیدن نام یا لوگو و یا چیزهای بصری دیگر، شنیدن صدای خاص آن و غیره به آن نسبت می‌دهند.

آگاهی از برند:

تعریف نظری: قدرت حضور یک برند در ذهن مشتریان را اگاهی از برند می‌گویند. در واقع آگاهی از یک برند بخشی از ارزش یک برند می‌باشد. (Aaker, 1991)

تعریف عملیاتی: قدرت تشخیص و تمیز و یادآوری یک برند توسط مشتریان

.

فصل دوم

ادبیات و پیشینه تحقیق

مقدمه:

در شرایط رقابتی امروز به دست آوردن جایگاه مناسب در ذهن مصرف کننده ازاهمیت به سزایی برخوردار است.انتظارات مشتریان دائما در حال تغییر است با این وجود سازمان ها مستلزم هستند از تامین انتظارات مشتریان فراتر رفته و کانون توجه خود را به ایجاد ارزش برای مشتریان و وفاداری آن ها از طریق ایجاد ارتباطی بلند مدت ، دو جانبه و سودآور برای هر دو طرف معطوف نمایند. یکی از مشهورترین ومهم ترین مفاهیم بازاریابی که امروزه به طور گسترده توسط محققان و صاحب نظران بازاریابی مورد بحث قرار می‌گیرد ،ارزش ویژه برند است.که از دلایل مهم این شهرت ،نقش استراتژیک ومهم ارزش ویژه برند در تصمیمات مدیریتی وایجاد مزیت رقابتی برای سازمان ها و مشتریان آن ها می‌باشد. در بازاریابی مصرف کننده برندها غالبا نقطه آغاز تمایز بین پیشنهادات رقابتی هستند به طوری که در موفقیت سازمان ها می‌توانند حیاتی باشند لذا بسیار مهم است که مدیریت برندها به صورت استراتژیک انجام شود.متاسفانه با وجودی که بیش از ۳۰سال از کار مداوم در جهت غنای دانش برند در اروپا ‌و آمریکا می گذرد ، این مفهوم درایران مورد توجه قرار نگرفته است و با نپرداختن به حوزه هایی چون برند، مدیریت برند وارزش برند چنین فرصت بکری عملا برای بازاریابان از دست رفته است. در کشور ما برندها به عنوان یک دارایی در ترازنامه قید نمی شوند این امرسبب خنثی کردن تمرکز بلند مدت مدیریت بر هر گونه توسعه درونی برند است ‌بنابرین‏ جریان نقد وسودهای کوتاه مدت غالبا به عنوان پارامترهای مهم عملکرد استفاده می‌شوند. در شرکت های با برندهای قوی، به جای تمرکز بر سودهای کوتاه مدت و جریان نقد، شاخص های عملکرد باید با معیارهای عملکرد مبتنی بر برند نیز درآمیزد. تحقیقات پیرامون ارزش ویژه برند نسبت به سایر دارایی های نامشهود، منطق نظام یافته تری دارد.

۲-۱-مبانی نظری:

۲-۱-۱-نام و نشان تجاری (برند):

انجمن بازاریابی آمریکا[۱۰] برند را چنین تعریف می‌کند:

یک برند اصطلاح، علامت، نشان یا ترکیبی از اینهاست که برای شناسایی کالا یا خدمت یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایز کردن این کالاها و یا خدمات از کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود.

برند سبب شناسایی فروشنده و یا سازنده می شود.یک برند تعهد دائمی یک فروشنده برای ارائه مجموعه ای از ویژگی ها، مزایا و خدمات خاص به خریداران است( کاتلر،آرمسترانگ ،۱۳۸۶ ، ۴۸۲).

۲-۱-۱-۱-برند :

”برند یک گروه پایداری از ویژگی ها،تصاویر، یا احساساتی است که مشتریان آن را دوباره درخواست یا تجربه می‌کنند وقتی که آن ها به سمبل، کالا، خدمت، سازمان یا موقعیت ویژه ای فکر می‌کنند“، برند یک نام، عبارت، علامت، نشانه، طرح یا دارای هر خصوصیت دیگری یا ترکیبی از خصوصیات هویت دهنده به فروشنده کالا یا خدمات نسبت به سایر فروشنده ها در بازار است. برند مجموعه ای از تمام پیوند های مشترک روحی است که با برند ارتباط دارند.(Brown & Dacin, 1997 , 68-84).

‘‘ تشخیص برند’’[۱۱] زمانی که برند و کیفیت آن به طور کلی برای مشتریان و مصرف کنندگان شناخته شده باشد ، به وقوع می پیوندد. برند شامل تعهداتی از طرف فروشنده به مشتری و یک مجموعه ای از ویژگی ها برای مشتری است تا رضایت مندی را برای مشتری فراهم کند.این ویژگی ها ممکن است واقعی یا غیر واقعی ، منطقی یا احساسی، محسوس یا نامحسوس باشند.(Ambler, 1992 , 79)

نشان تجاری، نشانه هایی از هسته محصول به مشتری می‌دهد و از مشتری و تولید کننده در برابر رقبایی که تلاش دارند محصولاتی مشابه آن ها تولید کنند محافظت می‌کند از منظر مشتری، برند می‌تواند به ‌عنوان مجموعه ای از تجربیاتش تعریف شود که آن تجربیات در تمامی نقاط ارتباطی فرآورده یا شرکت با مشتری ساخته می‌شوند. برند به صورت کلی اثر افزایشی تمام تلاش های بازاریابی است که آهسته و پایدار یک تصویر را در ذهن مشتریان ایجاد می‌کند و با ایجاد جریان های نقدی قوی تر و ارزش های بالاتر برای سهام داران به موفقیت یک شرکت کمک می‌کنند. علاوه بر این دیدگاه کلی از برند سازی، برند می‌تواند همانند ابزار استراتژیک شرکت برای افزایش عملکرد آن مورد استفاده قرار گیرد. بعضی از مباحث بیان می‌کنند که برند می‌تواند به عنوان یک نقطه کانونی برای شرکت قرار بگیرد. ‌بنابرین‏ پیامدهای برند می‌تواند هماهنگ شده و دهنده اولویت بالاتری به شرکت باشند.(Ghodeswar, 2008, 4)

این رویکرد به نظریه برندگرایی بر پایه منابع استراتژی های بازاریابی ، بر حسب اینکه چگونه برند ها ایجاد شده،توسعه پیدا می‌کند،نگهداری و حفاظت می شود و چگونه می‌تواند منجر به افزایش عملکرد شرکت ها بشوند؟گسترده کردن حیطه عملکرد برند ‌به این معنی است که برند سازی فراتر از اجتماعات بازاریابی است و باید همانند رویکرد بازاریابی یکپارچه مورد توجه قرار بگیرد(Rubhnstein, 1996 , 1611-1631 ).

شرکت ها باید جنبه‌های مختلف برند را مدیریت کرده و آن ها را به استراتژی های بازرگانی کل شرکت پیوند بزنند (Rooney, 1995, 48-55)

برند همانند منبع مهم یک شرکت می‌تواند به عنوان یک نقطه ارجاع کننده استراتژیک به شرکت خدمت کند.برند می‌تواند با درک تطبیق مسیر ما بین توانایی‌های شرکت و محیط خارجی آن به توسعه بازرگانی شرکت شکل بدهد.اهمیت استراتژی برند به استراتژی های بر پایه برند انتقال یافته است (Urde, 1994, 1999)

۲-۱-۱-۲ مزیت های برند :

برند های قوی مزیت هایی را برای خریداران و فروشندگان فراهم می آورند.برند ها می‌توانند مشتریان را به تفاوت های پایه ای در رفتار خرید هدایت کنند بخوبی بروز دادن رفتار های متفاوت به فعالیت های مشخص بازاریابی مانند ارتباط با محصول ،توسعه ، قیمت ،تبلیغات و کانال های توزیع (Hoeffler and Keller, 2002 , 78-89)

1401/09/26

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۱-۴- انواع کارآفرینی – 2

· فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار رادارد و می‌تواند منابع لازم را جمع‌ آوری کرده واز آن ها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند (مردیث۱۳۷۱ ،ص۱ ).

· کار آفرین فردی است که دارای ایده و نظری نو ‌و جدیدی است که از طریق فرایند تأسيس و ایجاد یک کسب وکار و قبول مخاطره ، محصول یا خدمات جدیدی را به جامعه خود معرفی می‌کند (احمد پور داریانی، ۱۳۸۱ ،ص۵۷).

۲-۱-۴- انواع کارآفرینی

کارآفرینی فرآیندی است که در آن ایده و فکر جدید با بسیج منابع از طریق فرایند ایجاد کسب و کار که توأم با مخاطره های مالی، اجتماعی و حیثیتی است ، محصول جدید به بازار عرضصه می شود؛ تا کنون طبقه بندی های مختلفی از کارآفرینی توسط محققان مختلف صورت گرفته است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:

· اسمیت ‌بر اساس شخصیت ، زمینه‌های اجتماعی و رفتاری دو نوع کار آفرین را مورد شناسایی قرار داده است: ۱- کارآفرینان افزار مند۲- کارآفرینان فرصت طلب (ذبیحی و مقدسی ۱۳۸۵،ص۱۹).

· جانجا با توجه به میزان فعالیت کار آفرینی انواع مختلف کارآفرینی را به پنج دسته تقسیم می‌کند:۱- کارآفرینی اجرایی ۲- کارآفرینی فرصت طلبانه ۳- کارآفرینی اکتسابی۴ – کارآفرینی تکوینی۵ – کارآفرینی ابتکاری (مقیمی، ۱۳۸۳،ص ۱۶).

در ادبیات کارآفرینی انواع دیگری از کارآفرینی به چشم می‌خورد که در اینجا به عناوین برخی از آن ها اشاره می شود:

۱)- کارآفرینی پایدار؛ ۲)- کارآفرینی اشتراکی؛ ۳)- کارآفرینی محلی؛ ۴)- کارآفرینی پاسخگو؛ ۵)- کارآفرینی بین‌المللی؛ ۶)- کارآفرینی اجتماعی؛ ۷)- کارآفرینی تکنولوژیک( ذبیحی و مقدسی۱۳۸۵ ،ص۲۱).

به طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان می‌دهد که کارآفرینی در سه زمینه یا قالب ذیل شکل می‌گیرد:

الف –کارآفرینی فردی: کارآفرینی فردی فرایندی است که در آن فردی با اتکا به منابع مالی غالبا شخصی و متکی بر ویژگی های شخصیتی نظیر فعالیت ، ریسک پذیری و اهل عمل بودن اقدام به تأسيس یک کسب و کار جدید می کند و آن را تا رسیدن به موفقیت هدایت می‌کند( سانگ هون و همکاران، ۲۰۰۵،ص ۵۹۸). کار آفرین فردی نیز شخصی است که در مرکز فرایند کار آفرینی قرار دارد و مدیری است که فرایند را به جلو هدایت می‌کند. کار آفرینی فردی را کارآفرینی در قالب افراد ، کار آفرینی آزاد ، کار آفرینی شخصی ویا کار آفرینی مستقل نیز می‌گویند(آرانسیبیا،۲۰۰۸،ص ۲۱۷).

ب – کارآفرینی درون سازمانی: کار آفرینی درون سازمانی ،مسئولیت به ثمر رساندن یک خلق نوآورانه در درون سازمان است. به عبارت دیگر، کارآفرینی درون سازمانی فرآیندی است که در آن محصولات یا فرایند‌های نو آوری شده از طریق ابقا و ایجاد فرهنگ کار آفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور می‌رسند (کرباسی و همکاران ۱۳۸۱ ،ص۳ ) .

ج – کارآفرینی سازمانی: کارآفرینی سازمانی به معنای اجرای فرایند کارآفرینی در داخل سازمان و با بهره گرفتن از خصوصیاتی همچون روحیه پشتکار، ریسک پذیری، خلاقیت و نوآوری می‌باشد که طی آن گروهی از افراد درون سازمان تبدیل به موتور توسعه آن می‌گردند. به عبارت دیگر، کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد یک سازمان به ایجاد و مصرف محصولات جدید ، فرآیندهای تازه و نظام سازمانی نوین است (کرباسی و همکاران، ۱۳۸۱ ،ص ۳۱).

۲-۱-۵- اشتغال

اشتغال یکی از عمده ترین مسائل کنونی کشورهای در حال توسعه است، اهمیت این موضوع از آنجاست که خانوارها از یک طرف با کسب درآمد حاصل از کار می‌توانند مایحتاج زندگی خود را تامین نمایند که آثار آن در سطح جامعه، کاهش فسادهای اجتماعی، کاهش فاصله طبقاتی و جلوگیری از مهاجرت است و از سوی دیگر اشتغال موجب افزایش تولید می‌گردد و در سطح کلان ضمن افزایش درآمدهای دولت هزینه های ارزش کشور را نیز تأمین می کند. بیکاری فعلی نسل جوان حاصل سیاست های جمعیتی غلط گذشته و بی اعتنایی سیاست‌های توسعه اقتصادی دهه اخیر به مسئله ی اشتغال است. استقرار و بقاء جامعه ی مدنی بدون وجود اشتغال مولد و سود آور برای اعضاء آن غیر ممکن است)طاهری،۱۳۹۱) .

شرایط اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی امروز کشور به گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها از جمله اشتغال، الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را طلب می‌کند. ترکیب جمعیتی جوان کشور، ضرورت ایجاد فرصت‌های شغلی و نیز نوسان بهای نفت سه عامل عمده ای هستند که موجب می‌شوند سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمد سهل الوصول دیگری به جز نفت بیندیشند و بی شک آن منبع جز ابتکار، خلاقیت و نوآوری چیز دیگری نیست(احمدپور داریانی، ۱۳۷۹). اقتصاد ما اقتصادی سه بخشی است: دولتی،تعاونی و خصوصی. تصور اکثر جوانان این است که دولت باید برای آن ها ایجاد کسب و کار نماید؛ و چشم آن ها کمتر متوجه ی سایر بخش های اقتصادی کشور مانند بخش خصوصی و تعاونی است(همان منبع).

۲-۱-۶- مثلث اشتغال

انسان در طول زندگی خود مراحل مختلفی را سپری می‌کند و به مرور زمان از مرحله ای به مرحله ی دیگر منتقل می شود. یکی از این دوران مهم«زندگی شغلی» نام دارد. زندگی شغلی دورانی است که فرد مهم ترین و بیشترین وظیفه اش در رابطه با انتخاب شغل و پیشرفت درآن، تحقق می‌یابد. شروع زندگی شغلی افراد به شرایط فردی، اوضاع اجتماعی، افتصادی و فرهنگی جوامع بستگی دارد. هر انسانی به منظور تامین معاش یا بروز استعدادهای خود یا هر دلیل دیگری مثل ایجاد روابط اجتماعی و یا به منظور تحقق عزت نفس و احترام به خود دیر یا زود وارد زندگی شغلی می شود. این دوره از زندگی، سایرشئونات زندگی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اما آنچه اهمیت دارد این است که اغلب افراد از شغل خود راضی نیستند و زندگی شغلی را که قسمت اعظم زندگی آن ها است همواره با ناراحتی، اضطراب، سردرگمی و ناامنی می گذرانند.(کیا،۱۳۸۵) آمارها نشان می‌دهد که به طور متوسط مردم ۵ بار شغلشان را در طول عمر تغییر می‌دهند.

یکی از مهمترین دلایل نارضایتی از شغل این است که اغلب زندگی شغلی، آگاهانه و بر اساس معیار های صحیح، واقعی و واضح(استعداد ها ،مهارت ها و علایق) برای خود برنامه ریزی نمی کنند و با توجه به نیاز های بازار کار، قراردادهای اجتماعی و ارزش های ‌گروه‌های مرجع و حرف مردم، رشته تحصیلی و شغل خود را انتخاب می‌کنند. به عبارت دیگر، مردم کار را برای آن ها تعریف و انتخاب کرده‌اند نه خودشان. ‌بنابرین‏ در زندگی ای قدم می‌گذارند که مجبورند یک عمر بدبختی بکشند و در انظار دیگران تظاهر کنند که خوشبختند. اما برای این که شغل مناسبی را برای خود انتخاب کنیم و زندگی شغلی مطلوبی را پایه ریزی نماییم ابتدا باید بدانیم چند نوع زندگی شغلی وجود دارد و سپس ببینیم کدامیک با اهداف، ایده ها، روحیات، گرایش ها، توانایی ها، علایق و مهارت های ما سازگار است(صمدآقایی،۱۳۸۵).

1401/09/26

دانلود پایان نامه های آماده | قسمت 12 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

گواینکه در بسیاری از مواقع ، فعالیت های ضد اجتماعی نوجوانان دلیل بر افسردگی های شدید می‌باشد ولی باید متوجه بود که شروع شخصیت پسیکوپاتی قبل از سن ۱۵ سالگی است . ‌بنابرین‏ در یک مصاحبه روانی کامل باید دریابیم که آیا در اوائل دوران نوجوانی او دست به دزدی زده است ؟از خانه و مدرسه فرار کرده ؟ اینگونه سوالات کمک می‌کند که شخصیت متهم در دوران نوجوانی بهتر درک شود.

ج- دوران بزرگسالی: برخی پایان دوره دبیرستان را دوره بزرگسالی و بعضی زمانی را که شخص از پدر و مادرش جدا می شود و برای خویش زندگی مستقلی ترتیب می‌دهند آغاز بزرگسالی فرض نموده اند. در هر حال در یک مصاحبه روانی باید کشف نمود که بزرگسالی چگونه آغاز شده به عبارت دیگر موقعی که شخص درک نموده که بیش از این نمی تواند وابستگی به پدر و مادر داشته باشد چگونه حس ‌کرده‌است . آیا احساساتی از قبیل خصومت، اضطراب ، افسردگی ، نا امیدی و بیچارگی نموده ؟ آیا از اینکه پدر و مادر خویش را ترک کرده ، احساس گناه و تقصیر نموده؟ مطالبی را که محقق باید به خوبی مطلع باشد ، شرح دقیق زندگی متهم در دوران بزرگسالی و طرز برخورد او با مسایل و مشکلات اجتماعی می‌باشد. تجربیات جنسی، عشق ها و شرح ازدواج متهم و زندگی زناشویی او باید به دقت پرسیده شود . دیده می شود که بدین وسیله علاوه بر آشنایی با شخصیت متهم تا حدودی از زندگی خانوادگی و زناشویی او که خود حاکی از روحیه متهم می‌باشد نیز آگاهی حاصل می شود.

۲-۱-۴-۴- چگونگی شخصیت مجرم قبل از وقوع جرم

این مرحله شامل بررس روابط فرد از نظر محبت به افراد فامیل و دوستان و آشنایان و همکاران و همکلاسان ، نوع تفریحات و سرگرمی ها ، وضع تحصیلی و میزان موارد و موفقیت و شکست در امر تحصیل یا کار ، نحوه سلوک همکاران فرد و بالعکس ، طرز رشد و نحوه شخصیتی متهم، محیطی که در آن پرورش یافته، شخصیت هایی که در دوران زندگیش با آن ها سرو کار داشته، طرقی که خودش را با محیط انطباق داده و بالاخره انواع مکانیسم های دفاعی که اختیار کرده، طرز تفکر و شخصیت افرادی که در محیط او زندگی کرده درجه نفوذ آن ها در متهم به خصوص سیستم فکری و عقاید او ‌در مورد مذهب و امور اجتماعی است که این اطلاعات لازم توسط مددکار اجتماعی جمع‌ آوری می شود . البته قسمتهای تخصصی را کارشناسان روانی بررسی و گزارش می نمایند.

۲-۱-۴-۵- وضعیت روانی

ارزیابی وضعیت روانی مجرم توسط روان شناسی کلینیکی ، روان سنج دورا پزشک انجام می شود.

الف- روان سنج با انجام تست های مختلف هوش و تست های شخصیتی و در صورت لزوم، تست های تکمیلی دیگری که بتواند شناخت بهتری از مجرم به دست دهد نظریه خود را اعلام می‌کند.

ب- روان شناسی کلینیکی و مصاحبه روانی: با انجام مصاحبه و درک حالات روانی و تغییر محتویات ناخود آگاه و بررسی فعالیت‌های عالیه روانی مثل حافظه، دقت تمرکز، اطلاعات عمومی، قضاوت، آگاهی و تعیین وضع خلقی متهم نظر می‌دهد. (طریقتی،پیشین، ۱۳۶و ۱۳۷)

۲-۱-۵- مراحل تشکیل پرونده شخصیت

۲-۱-۵-۱- ابسرواسیون [۶] قبل از دادرسی (مرحله تحقیق )

موسسین مکتب تحققی، ابسرواسیون در مرحله تحقیق را به منظور شناسایی حالت خطرناک و متناسب نمودن کیفر با شخصیت بزهکار ضروری دانسته و معتقدند که در تعیین کیفر، نباید به جنبه موضوعی و مناسب بودن مجازات با نوع جرم ارتکابی توجه شود.

بلکه باید متهم را در مرحله تحقیق، تحت ابسرواسیون قرار داد و پس از کسب اطلاعات لازم راجع به وضع خانوادگی و محیط اجتماعی و وضع جسمی، روانی او تصمیمات لازم اتخاذ شود. تحقیقات از محیط خانواده و تحصیلی، همسایه و اجتماعی متهم شروع می شود تا بازپرس به اعمال و اخلاق و روحیه متهم و علل ارتکاب جرم پی برد.

برای تعیین میزان مسئولیت متهم، بازپرس می‌تواند از روانشناس و روان پزشک و پزشک قانونی، تقاضای اظهار نظر نماید. خلاصه تحقیقات در پرونده منعکس می‌گردد. در اکثر ممالک شرقی ، بازداشتگاه ها دارای بخش روانی مجهز هستند که به موجب قوانین کیفری و طبق دستور بازپرس و یا بنا به درخواست ذی نفع ، از متهم آزمایش روانی به عمل می آورند. متاسفانه ابسرواسیون در مرحله تحقیق در قانون آیین دادرسی کیفری ایران پیش‌بینی شده است و تنها در یک مورد ‌در مورد اطفال بزهکار که آن هم در ماده ۲۲۲ قانون آیین دادرسی کیفری به اختیار دادگاه نهاده شده است. (دانش،۱۳۴۶،چ۲، ۲۲۶و ۲۲۷)

۲-۱-۵-۲- ابسرواسیون بعد از محکومیت

جهت تعیین روش مناسب اصلاحی ، تربیتی و درمانی ، محکوم علیه تحت ابسرواسیون قرار می‌گیرد. هرگاه محکوم علیه در مرحله بازپرسی و تحقیق تحت ابسرواسیون قرار گرفته باشد، ابسرواسیون بعدی مکمل ابسرواسیون قبلی خواهد بود(همان، ۲۲۹،۲۲۸)

خوش بین باید بود که این مسئله یعنی تشکیل پرونده شخصیت بعد از دادرسی و برای اجرای حکم، علی الخاصه در خصوص مجازات حبس در آیین نامه سازمان زندانها و اقدامات تامین و تربین در موارد ۴۲ و ۵۹ این قانون برای شناسایی شخصیت بزهکاران و برای طبقه بندی آنان در زندان در نظر گرفته شده است که اگر به طور علمی و دقیق صورت بگیرد نقش مؤثری در اصلاح و بازپروری مجرمین خواهد داشت.

۲-۲- لزوم شناسایی شخصیت بزهکار

۲-۲-۱- راه های شناخت شخصیت بزهکار

۲-۲-۱-۱- شناخت شخصیت در محیط آزاد

در این روش ، فردی که مورد شناسایی قرار می‌گیرد به زندگی عادی ، اجتماعی خود ادامه می‌دهد ، بازپرسی یا قاضی اطفال یا مقامات صلاحیت دار دیگر، به وسیله مددکاران اجتماعی و متخصصین اطلاعات لازم را راجع به وضع خانوادگی ، جسمی، روانی، تحصیلی ، کار و محیط تفریحی جمع‌ آوری نموده و تمام اعمال و رفتار و ‌معاشرت‌های او را ، مددکاران اجتماعی یا اعضاء حمایت زندانیان یا اعضاء و انجمن های خیریه تحت مراقبت قرار می‌دهند.

مددکاران اجتماعی با افراد خانواده کارفرما یا مربیان آموزش ، دوستان و همسایگان فرد مورد آزمون دائماً در تماس بوده ، برای رفع مشکلات و حل اختلافات و پیشگیری از انحراف مجدد ، اقدامات لازم را به عمل می آورند و در صورت لزوم ، آزمایش‌های پزشکی و روان پزشکی گرفته و مراتب را به مقامات دستور دهنده ( بازپرس، قاضی اطفال ، قاضی محکمه کیفری) اعلام می‌کنند. از اشکالات اساسی این روش شناسایی ، طولانی بودن مدت آن و عدم دقیق بودن اطلاعات به دست آورده می‌باشد. (همان، ۲۲۶ و ۲۳۰)

۲-۲-۱-۲- شناخت شخصیت در محیط بسته

جهت تحقیق و بررسی دقیق علل ارتکاب جرم و پیشنهاد روشی که بایستی ‌در مورد بزهکار اجرا گردد ، او را در یک مرکز علمی ، برای مدت معین نگهداری کرده و متخصصین مربوط از لحاظ روانی، جسمی ، وضع خانوادگی ، اجتماعی و غیره بزهکار را مورد آزمایش و تحقیق و پژوهش قرار می‌دهند. در مدت این روش ، رئیس مؤسسه‌ ، مربیان اخلاقی ، مددکاران اجتماعی، پزشک ، روان پزشک ، مراقبین و تمام کسانی که با آزمون شونده تماس دارند اعمال ، رفتار ، کردار او را گزارش می‌دهند . پس از اتمام دوره ابسرواسیون تمام افرادی که با آزمون شونده در تماس بوده اند با متخصصین مربوط (پزشک ، روان پزشک ، مددکاران اجتماعی، مربیان اخلاقی و غیره) تشکیل جلسه داده ، روشی را که باید ‌در مورد آزمون شونده اجرا گردد پیشنهاد می‌کنند. از مزایای این روش این است که آزمون شونده دائما در اختیار متخصصین است و تمام اعمال و رفتار او مراقبت می شود.

1401/09/26

فایل های مقالات و پروژه ها – ۲-۳-۱-۷-دیدگاه باربارا و نیومن – پایان نامه های کارشناسی ارشد

شکل‌گیری هویت ناموفق طی سال‌های ۵ یا ۶ سالگی صورت می‌گیرد، سنی که بیشتر بچه ها وارد مدرسه می‌شوند. قبل از این بچه ها آزاد بودند تا هر کاری را که می‌توانند انجام دهند، اما در مدرسه کودک مجبور است آنچه را دیگران از وی می‌خواهند انجام دهد.

زمانی که، کاری که از کودک خواسته شده انجام ندهد، برچسب شکست خورده به وی زده می‌شود. گلاسر معتقد است که دیگران، به ویژه والدین و معلمان مسئول شکست اولیه کودک هستند، این افراد بعدها در حل مشکلات خود دشواری‌هایی دارند و از روبرو شدن با واقعیت ناراحت، مضطرب و اندوهگین می‌شوند (گلاسر، ۱۹۷۵؛ به نقل از؛معین،۱۳۷۷).

۲-۳-۱-۵- دیدگاه گرات وانت

از نظر گرات وانت – که مدل فرایندی شکل‌گیری هویت را مطرح نموده است-کاوشگری، فرایند جمع‌ آوری اطلاعات و آزمون فرضیه‌های مربوط به خویشتن، نقشهای خود و روابط خود می‌باشد. از نظر وی عوامل مؤثر بر شکل‌گیری هویت عبارتند از :

      1. عوامل شخصیتی مانند انعطاف‌پذیری و باز بودن برای تجربه

    1. توانایی شناختی برای در نظر گرفتن امکانات، رسیدن به استنباطهای مناسب و هماهنگ ساختن دیدگاه های چندگانه

  1. ویژگی‌های موقعیت اجتماعی فرد مانند حمایت فرهنگی برای انتخاب‌های شخصی، الگوهای روابط خانوادگی، واکنش‌های همسالان، فرصت‌های تحصیلی و شغلی و مواجهه با دیدگاه های چند گانه (گرات وانت، ۱۹۸۷؛به نقل از؛ معین،۱۳۷۷).

۲-۳-۱-۶-دیدگاه لووینگر

لووینگر[۵۵] هویت را به شیوه‌ای کل گرایانه به عنوان «صفت سرآمد شخصیت»[۵۶] می‌داند. از نظر او «من»[۵۷] یک وسیله گزینش است که به فرد اجازه می‌دهد، واقعیت خارجی را به طریقی درک کند تا اضطراب را کاهش دهد. او رشد منش اخلاقی، کنترل تکانه و درونی ساختن قواعد رفتار را جزء کنش‌های «من» می‌داند، که «من» این قابلیت‌ها را به مرور کسب می‌کند. در روان تحلیل‌گری سنتی این کنش‌ها شبیه کنش‌های «فرامن»[۵۸] است، مشخص است که لووینگر منزلت «من» را بالا برده و آن را مهمتر در نظر گرفته است (کروگر، ۱۹۹۶؛به نقل از معین،۱۳۷۷).

لووینگر با مطالعات گسترده‌ای که با بهره گرفتن از آزمون فرافکن تکمیل جملات خود انجام داد، مجموعه‌ای از مراحل تحولی را در شکل‌گیری «من» یا «تجربه خود» توصیف ‌کرده‌است. در این توصیف، او شکل‌های رایج کنترل تکانه، سبک‌های بین فردی، مشغولیت‌های ذهنی آگاهانه و سبک شناختی را در هر مرحله بررسی می‌کند.

وی مراحلی را توصیف ‌کرده‌است که به واسطه آن «صفت سرامد شخصیت» وجود را در طول نوزادی تصرف کرده، به سوی مراحل عملکرد بالغ‌تر در اواخر نوجوانی و بزرگسالی رشد می‌دهد یا بازداری می‌کند.

از دیدگاه او افراد به ترتیب در این مراحل هشتگانه رشد می‌کنند تا جائیکه دیگر قادر به پیشرفت نباشند. رشد من تا دوران بزرگسالی ادامه دارد و در طول زندگی نیز تغییر می‌کند و هر خصوصیت تازه‌ای که پدید می‌آید به خصوصیات قبلی افزوده می‌شود. سطح بزرگسالی رشد، بالاترین مرحله‌ای است که «من» به آن دست می‌یابد (کروگر، ۱۹۹۶؛به نقل از معین،۱۳۷۷).

در مرحله ما قبل اجتماعی[۵۹] (مرحله اول)، «من» بسیار ابتدایی است و وظیفه اصلی آن یادگیری تمایز خود از غیر خود است. در مرحله همزیستی[۶۰] (مرحله دوم)، کودک همچنان به یافتن قدرت تشخیص خود و غیر خود ادامه می‌دهد. ولی وابستگی کودک به مادر آن قدر قوی است که کودک در تشخیص خود از مادر مشکل دارد.

در مرحله تکانشی[۶۱] (مرحله سوم)، کودک تکانش‌هایی برای تأیید وجود مستقل خود صادر می‌کند و «من» به گونه‌ای بی‌قید و شرط برای اعمال تأثیر خود به جهان اطراف دست به عمل می‌زند. در روابط بین فردی کودک تمایل به استثمارگری داشته و سایرین، تنها به خاطر آنچه که می‌توانند به کودک بدهند ارزش دارند.

در مرحله حفاظت از خود[۶۲] (مرحله چهارم)، کودک به تدریج درک می‌کند که برای نحوه عمل مقرراتی وجود دارد و زیر پا گذاشتن آن به تنبیه منجر می‌شود، اگر چه درک مقررات عمیق نیست و صرفاً اطلاعاتی درباره این موضوع است که برای اجتناب از تنبیه چه باید کرد. در مرحله همنوایی[۶۳] (مرحله پنجم) مقررات شروع به درونی شدن کرده و کودک امنیت و رفاه خود را با امنیت و رفاه دیگران مرتبط می‌داند. در مرحله وجدانی[۶۴] (مرحله ششم) استعداد درون‌نگری و پی بردن به حقیقت معانی چندگانه رویدادها و موقعیت‌ها، امکان درک امور انتزاعی اخلاقی را پیش می‌آورد. در این مرحله گناه جایگزین احساس شرم مرحله قبل می‌شود. مرحله خود مختار رشد[۶۵] (مرحله هفتم) با تعالی احساس فردیت مشخص می‌شود. در این مرحله فرد درباره نقش‌های مختلفی که ایفا می‌کند به تفکر می‌پردازد و ‌به این ظرفیت دست می‌یابد که تعارض بین نیازها و وظایف را تشخیص داده و با آن کنار بیاید. مرحله یکپارچه[۶۶] (مرحله هشتم)، آخرین مرحله رشد است. ورود ‌به این مرحله به معنای آن است که فرد بر تعارضات درونی غلبه کرده و راه هایی برای ارضاء خواست‌های متعارض پیدا ‌کرده‌است. اهداف غیر واقع‌گرایانه و غیر قابل دسترسی در صورت لزوم کنار گذاشته شده و تلاش آگاهانه برای به هم بافتن رشته‌های مراحل پیشین به صورت یک کل یکپارچه به ظهور می‌رسد (کارور[۶۷] و شی‌یر[۶۸]، ۱۹۹۲). در طی این مراحل «من» پیچیدگی بیشتری در عملکرد به دست می‌آورد و توانایی‌اش برای ارتباط با جهان پیرامون افزایش می‌یابد. به طور بهنجار ما شاهد تغییرات از یک سازماندهی تکانشی که در آن علاقه شخصی، عامل برانگیزاننده اولیه است به سوی همنوایی با چیزهایی که از سوی گروه اجتماعی دیکته می‌شود، هستیم. لووینگر مراحل تمایز بخشی خود – دیگران را در طول نوجوانی، از مرحله علاقه شخصی به همنوایی با نگرش‌ها و رفتارهای دیگران تا سازماندهی یک «خود» دارای تمایز بیشتر از دیگران، معطوف به فردیت و قادر به ارتباط متقابل ترسیم می‌کند (کروگر، ۱۹۹۶،به نقل از معین،۱۳۷۷).

۲-۳-۱-۷-دیدگاه باربارا و نیومن

از دید باربارا و نیومن (۱۹۶۷؛ به نقل از بیابانگرد، ۱۳۷۸) نوجوانی را باید به صورت دو دوره جداگانه رشد روانی – اجتماعی در نظر گرفت. آن ها معتقدند که نوجوانان ابتدا باید به یک احساس هویت گروهی با همسالان خود، پیش از آنکه در آن ها هویت شخصی واحدی شکل گیرد، دست یابند. اولین دوره از آغاز بلوغ تا تقریباً ۱۸ سالگی ادامه دارد و با تغییرات سریع جسمانی و حساسیت فزاینده نسبت به تأیید همسالان مشخص می‌شود. بحران روانی – اجتماعی این دوره «هویت گروهی در مقابل از خود بیگانگی» نامیده می‌شود.

1 2 3 4 ...5 ... 7 ...9 ...10 11 12 ... 229