1401/09/07

پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۳-۲-۴-دیدگاه رفتار گرایی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۲-۳-۲-۳-ارﯾﮑﺴﻮن

از جمله روانشناسانی که در این مورد نظریه پردازی کرده‌اند، اریک اریسکون است. اریسکون در زمره روانشناسانی است که سعی نمودند نظریه فروید را از غنای تازه ای برخوردار سازند. بنابر نظریه روانی اجتماعی اریکسون شکل گیری و تحول شخصیت طبق مراحلی و بر اساس تحول بدنی که تعیین کننده کشش فرد نسبت به جهانی خارجی، هوشیار شدن وی نسبت به آن و تعامل با آن است، تحقق می پذیرد. جهان مورد بحث جهانی است که در آغاز حدود نا مشخص مادر که در بر گیرنده تمامی محیط انسانی است تعیین می‌کند

( منصور و دادستان ، ۱۳۷۹)

از نظر اریسکون مرحله اول تحول روانی- اجتماعی که تقریباً معادل مرحله دهانی در نظریه فروید است( اعتماد در مقابل عدم اعتماد) نام دارد که از تولد تا یک سالگی را پوشش می‌دهد. همسانی، پیوستگی و همانندی تجربه به اعتماد منجر می شود و بی کفایتی، نا همسانی یا مراقبت منفی ممکن است عدم اعتماد را بر انگیزد. در این مرحله کودک نیاز دارد که با دیگری رابطه برقرار نماید تا از این راه نیازهای خود را تأمین کند. کودک معمولاً نخستین رابطه را با مادر برقرار می‌کند. او باید بتواند در کنار مادر احساس ایمنی به دست آورد. یعنی این احساس را که مادر دائم برای ارضای نیازهای او باید بتواند کنار او بماند مراقبت های منظم و محبت آمیز برای ایجاد احساس اعتماد در کودک ضروری است، خصیصه تکراری ارضا کننده این مراقبت ها موجب می شود که بعدها کودک بتواند ناکامی موقت را بهتر تحمل کند یا بتواند یک ارضا فوری را به تعویق اندازد.

( همان منبع).

در واقع به محض آن که کودک شروع به راه رفتن می‌کند، به استقلال دست می‌یابد؛ با اجبارهای اجتماعی روبرو می شود.طی این مرحله خود رهبری و به تنهایی عمل کردن در کودک آشکار می شود.اریسکون بر اهمیت باز خورد والدین در این مرحله تأکید می‌کند و معتقد است که نباید کودک را در رفتارهای ناشیانه اش دچار شرمساری کرد و شرمنده سازی برای هر کسی زیان بخش است. مخصوصاً برای کودک به کندی سوی استقلال ره می سپارد و هنوز به ظرفیت های خود اعتماد ندارد( منصور و دادستان ، ۱۳۷۹)

اریکسون معتقد بود که کودکان در سال دوم زندگی می کوشند تا در مقابل والدینشان احساس استقلال رأی و عدم وابستگی کنند، کودکانی که نمی توانند به حس استقلال رأی نائل شوند ممکن است آمادگی پیدا کنند که دچار احساس شرم و تردید شوند و نتوانند به طور مستقل کاری انجام دهند. اریکسون هنگام بحث درباره این مراحل و مراحل بعدی زندگی جوهر اصلی عقیده فروید را حفظ کرد. نظریه او از این لحاظ با فروید تفاوت داشت که او بر مراحل روانی- اجتماعی تأکید می کرد و حال آنکه فروید بر مراحل روانی – جنسی تأکید داشت ( ماسن و همکاران ، ۱۳۸۰).

۲-۳-۲-۴-دیدگاه رفتار گرایی

اصطلاح «وابستگی» در اکثر موارد از سوی دیدگاه یادگیری به کار گرفته می‌شود. نظریه‌پردازان یادگیری نیز از روان تحلیل‌گری تبعیت نموده و بر این عقیده‌اند که نخستین رابطه شخص از وابستگی نوزاد به مادرش به وجود می‌آید. طرفداران نظریه یادگیری وابستگی را شکلی از درماندگی می‌دانند، به عقیده ی آن‌ ها کودک وابسته نه تنها درصدد جستجوی تماس با مادرش است؛ بلکه دائماً درصدد کسب تأیید و پذیرش از جانب دیگران است و چنین ویژگی در بزرگسالی، بیمار گونه است(حقیقی، ۱۳۸۱).

رفتارگرایان نیز فرض را براین گذاشته‌اند که گرسنگی، تشنگی و درد غرایزی اساسی هستند که کودکان را به عمل وا می‌دارند؛ ولی آن‌ ها مفهوم لیبیدو را که قابلیت اندازه‌گیری نداشت نپذیرفتند و نیروگذاری روانی را که فروید مطرح کرده بود چون قابل مشاهده نبود قبول نکرده و به جای آن سائق‌های بیولوژیکی و سایر پاسخ‌های قابل اندازه‌گیری را مطرح نمودند. از نظر رفتارگرایان آنچه نیازهای بیولوژیکی کودکی را ارضا می‌کند (یعنی سائق را کاهش می‌دهد) «تقویت کننده اولیه» نامیده می‌شود مثلاً غذا برای کودک گرسنه تقویت کننده اولیه محسوب می‌شود. افراد و اشیایی که هنگام کاهش سائق حضور دارند از طریق تداعی با تقویت کننده اولیه «تقویت کننده ثانویه» نامیده می‌شود (همان منبع).

از این نظر مادر کودک به عنوان منشاء همیشگی تامین غذا و آسایش، تقویت کننده ثانویه محسوب می‌شود. ‌بنابرین‏ کودک نه فقط به هنگام گرسنگی و درد به دنبال او است؛ بلکه در مواقع بسیار دیگری نیز وابستگی عمومی خود را به او نشان می‌دهد. در همین راستا نظریه‌پردازان یادگیری اجتماعی فرض براین دارند که شدت وابستگی کودک به مادر بستگی دارد ‌به این که مادر تا چه حد نیازهای کودک را تأمین می‌کند؛ یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت و کاهش درد و ناراحتی همراه است (ماسن و همکاران؛ ترجمه پاسایی، ۱۳۸۰).

۲-۳-۲-۵-دیدگاه کردار شناسی

کردار شناسان آن دسته از طبیعت گرایانی بودند که تأکید داشتند لازم است حیوانات در محیط طبیعی خود مورد مطالعه قرار گیرند و نباید محیط مطالعه را به آزمایشگاه محدود نمود. از جمله این افراد می‌توان به داروین، لورننس، تین برگن و بالبی[۶۲] اشاره کرد.

کرد‌ارشناسی یک نظام بین رشته ای است که اطلاعات، فرضیه‌ها و روش‌شناسی خود‌ را از طیف وسیعی از علوم چون زیست شناسی، روان‌شناسی، مرد‌م شناسی و علوم اعصاب گرفته و هد‌ف آن بررسی رفتار جاند‌اران د‌ر یک محیط طبیعی و د‌ر یک زمینه تکاملی است (بشارت و همکاران، ۱۳۸۰).

کرد‌ارشناسی به شد‌ت تحت تأثیر نظریه تکاملی د‌اروین قرار د‌ارد‌ و اصل انتخاب طبیعی د‌ر تمام مفاهیم کرد‌ارشناسی نقش محوری د‌ارد‌: هر صفت زیستی یا روان‌شناختی برای بقا د‌ر یک جاند‌ار یا گونه‌ای از جاند‌اران، باید‌ حتماً از یک منطق بیولوژیکی قد‌رتمند‌ی برخورد‌ار باشد‌ که حفظ و ذخیره آن صفت را د‌ر گنجینه ژنتیک رفتاری تضمین کند‌. مفاهیم کلید‌ی کرد‌ارشناسی که د‌ر نظریه د‌لبستگی مطرح می‌شوند‌ عبارت است از:

۱- رفتار غریزی: رفتاری است غیر اکتسابی که: الف) توسط محرک خاصی راه‌اند‌ازی می‌شود‌: یکی از مفروضه‌های اتولوژی این است که رفتارهای مجموعه ذخایر ژنتیک رفتاری برای بروز، نیازمند‌ محرک‌های محیطی ویژه‌ای به نام محرک‌های رها ساز هستند‌، به عنوان مثال رفتار ماد‌رانه بوقلمون برای بروز و فعال شد‌ن، نیازمند‌ صد‌ای جیک جیک جوجه‌هایش است. ب) رفتار غریزی ویژه نوع است. به عنوان مثال رفتار ماد‌رانه د‌رهرگونه از جاند‌اران منحصراًً ویژه همان گونه است و با سایر گونه‌ها کاملاً فرق می‌کند‌.

۲- نقش پذیری: واکنش‌های جاند‌ار د‌ر مقابل محرک‌های رهاساز د‌ر طول د‌وره خاصی از زند‌گی (سال‌های اولیه) روی می‌د‌هد‌ و قبل و بعد‌ از این زمان د‌یگر رخ نمی‌د‌هد‌ مثل رفتار د‌نبال کرد‌ن شئ محرک توسط جوجه ارد‌ک‌ها. به طور خلاصه نقش‌پذیری نوع ویژه ای از یاد‌گیری است که د‌ر د‌وره ویژه‌ای (د‌وره حساس) از سال‌های آغاز عمر آموخته شد‌ه و د‌وران بعد‌ی را تحت تأثیر قرار می‌د‌هد‌. ۳- د‌وره حساس: این د‌وره مناسب‌ترین زمان برای بروز توانمند‌ی‌های ویژه است، د‌ر این د‌وره فرد‌ آماد‌گی پذیرش تاثیرات محیطی را د‌ارد‌ (برک، ۱۳۸۳).


فرم در حال بارگذاری ...