1401/09/26

پایان نامه -تحقیق-مقاله – موانع نیاز سنجی پژوهش – پایان نامه های کارشناسی ارشد

با عنایت به چنین واقعیاتی است که نه تنها سازمان‌های معاصر مقوله نیاز سنجی پژوهشی را به عنوان یک فعالیت ضروری، پذیرفته‌اند، بلکه امروزه نیاز سنجی پژوهشی به عنوان یکی از بنیادی‌ترین و حیاتی‌ترین فعالیت در فرایند تدوین برنامه های پژوهشی تلقی می‌گردد (همان).

به طور کلی نیاز سنجی پژوهشی دارای هدف‌های متعددی است که از جمله مهم‌ترین آن ها را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

        1. دستیابی به یک جهت‌گیری روشن به منظور هدایت فرایند برنامه‌ریزی پژوهش،

        1. انطباق بخشیدن تحقیقات در سازمان‌ها و نهادهای مختلف با اولویت‌های شناسایی شده،

        1. جلوگیری از اتلاف منابع پژوهشی و ممانعت از صرف این منابع در حوزه هایی که فاقد اولویت و اهمیت هستند.

        1. سازماندهی و هماهنگی لازم بین طرحهای پژوهشی مختلف در سطح یک سازمان یا وزارتخانه به منظور جلوگیری از دوباره کاری و پراکنده‌کاری،

        1. تخصیص بهینه اعتبارات پژوهشی ‌بر اساس اولویت‌های تحقیقاتی سازمان یا وزارتخانه (شفاف سازی هر چه بیشتر فرایند تخصیص منابع)،

          1. بسیج قابلیت‌ها و ظرفیت های پژوهشی موجود در سطح سازمان و محیط آن برای پاسخ به نیازهای پژوهشی

        1. بستر سازی لازم برای به کارگیری نتایج و یافته های تحقیقات از طریق اجرای طرح‌های پژوهشی ضروری و مورد نیاز،

        1. آینده‌نگری در امر پژوهشی و پرهیز از تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای و غیر استراتژیک در حوزه پژوهش،

        1. زمینه سازی برای ارتباط و اتصال هر چه بیشتر تصمیمات و تحقیقات ازطریق انجام تحقیقات اساسی مورد نیاز سازمان یا وزارتخانه،

      1. تدوین برنامه های پژوهشی مبتنی بر مشارکت کلیه گروه‌ها و عوامل دخیل در سطح سازمان. نیازسنجی پژوهشی به عنوان اولین گام فرایند برنامه‌ریزی پژوهشی، نقشی محوری و جهت دهنده برای این فرایند را بر عهده دارد، مهمترین پیامد و در نتیجه فرایند نیازسنجی پژوهشی عبارت است از «بیانیه نیازسنجی پژوهشی» که در بردارنده فهرستی اولویت‌بندی شده از عناوین پژوهشی است (فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۷).

سطوح نیازسنجی پژوهشی

نیاز سنجی پژوهشی به عنوان مهم‌ترین گام در فرایند برنامه‌ریزی پژوهشی و راهنمای منطقی تخصیص منابع می‌تواند در سطوح متفاوت سازمانی انجام شود. اساساً در چارچوب یک نظام پژوهشی سطوح متفاوت از نیازسنجی پژوهشی می‌تواند اتفاق افتد. این سطوح عبارتند از سطح ملی[۸]، سطح مؤسسه‌ای یا سازمانی[۹] و سطح برنامه پژوهشی[۱۰] (فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۸).

در سطح ملی عموماً دولت در خصوص نوع پژوهش، میزان اعتبارات تخصیصی به پژوهش، و تأمین منابع مالی برای هر یک از سازمان‌ها یا مؤسسات پژوهشی تصمیم‌گیری می‌کند. در این فرایند، عموماً سیاست‌های اصلی و نیز فرایند مذاکره و چانه‌زنی بین بخش‌های مختلف و بدنه تصمیم‌گیری برای اتخاذ تصمیم درباره اولویت‌ها و اعتبارات پژوهشی بسیار نافذ واثر گذار است(فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۸)

نتیجه امر تا حد زیادی به انتظارات تصمیم‌گیرندگان از تأثیر پژوهش‌های ذیربط بر تحقق اهداف و سیاست‌های ملی وابسته است. برای مثال در حوزه کشاورزی به چه میزان عناوین پژوهشی و اعتبارات تخصیصی می‌تواند به رفاه روستائیان، فقرزدایی، رشد صادرات و بهبود کیفیت محصولات کمک کند. این اینکه در عرصه آموزش عالی، به چه میزان عناوین و طرح‌های پژوهشی به بهبود کیفیت آموزش عالی،‌استخدام دانش آموختگان و… منجر می‌شود(فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۸)

در سطح مؤسسه‌ای، وزارتخانه‌ها و مدیریت‌های ارشد پژوهش می‌توانند بر مبنای داده ها و نتایج تحقیقات یا نیازسنجی پژوهشی در خصوص اهمیت نسبی برنامه های مختلف پژوهشی تصمیم‌گیری کنند. اساساً برنامه های مختلف پژوهشی بیانگر عناوین پژوهشی مختلفی است که اهمیت و جایگاه هر برنامه با عنایت به نقش آن در تحقق اهداف و سیاست‌های توسعه‌ ملی در بخش ذیربط (آموزش و پرورش، صنعت، خدمات، کشاورزی…) مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و تأثیر بالقوه هر برنامه پژوهشی با سایر برنامه ها مقایسه می‌شود. در این سطح علاوه بر ضرورت انجام مطالعات نیاز سنجی پژوهشی و انجام قضاوت‌های فنی و تخصصی، ملاحظات سیاسی به ویژه دیدگاه‌ها وزراء و مدیران ارشد نیز می‌بایست لحاظ شود. به عبارت روشن‌تر، با توجه به برنامه های بلند مدت مؤسسه، در این سطح نظرات مدیران و رهبران ارشد یک وزارتخانه یا سازمان‌های پژوهشی به عنوان نیروهای اثرگذار مدنظر قرار می‌گیرد(فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۸)

در سطح برنامه، مدیران پژوهشی و متخصصان امر در خصوص اولویت‌بندی عناوین مختلف پژوهشی در یک برنامه مصوب و نیز نحوه تخصیص منابع به طرحها و فعالیت‌های مختلف تحقیقاتی اقدام می‌نمایند. در اینجا از یک سو اهداف مطروحه در یک برنامه پژوهشی و از سوی دیگر مسائل و مشکلات عملی مؤسسه می‌تواند بسیار اثر گذار باشد. در این سطح ملاحظات علمی وفنی نافذترین عامل در اولویت‌بندی طرحهای تحقیقاتی است و از سوی دیگر طرحهای مختلف بر حسب اصالت و کیفیت علمی و فنی با یکدیگر مقایسه می‌شوند(فتحی و اجارگاه، ۱۳۸۵، ص۸)

موانع نیاز سنجی پژوهش

وجود مجموعه ای عوامل در سازمان‌ها و مؤسسات پژوهشی سبب می‌شود تا از اجرای پروژه های نیاز سنجی استقبال مناسبی صورت نپذیرد. به طور کلی مجموعه موانع فرایند نیاز سنجی پژوهشی را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

    1. عدم وجود باور و اعتقاد به نیاز سنجی به طور عام و نیاز سنجی پژوهشی به طور خاص در نزد مدیران و تصمیم‌گیرندگان

    1. تلقی نیاز به عنوان نوعی ضعف یا مشکل و در نتیجه مقاومت در مقابل فرایند نیاز سنجی پژوهشی.

    1. نگرانی از سوء استفاده احتمالی از اطلاعات حاصل از نیازسنجی در حوزه های مختلف،

    1. وجود ارزش‌ها و دیدگاه‌های متفاوت در نزد گروهی که قرار است به عنوان منابع اطلاعاتی در نیاز سنجی پژوهشی مشارکت نمایند.

    1. جوان بودن حوزه نیاز سنجی پژوهشی و عدم تکامل ابزارها در این حوزه معرفتی.

    1. ضرورت بومی سازی و تغییر ابزارهای تدوین شده در سایر ممالک با توجه به شرایط کشور و عدم سرمایه‌گذاری مناسب برای خلق و تدوین ابزارهای مناسب بومی.

    1. عدم توجه به ضرورت مشارکت کلیه شرکای در فرایند نیاز سنجی پژوهشی (عوامل ذی‌علاقه، ذی نفوذ، ذی ربط، ذی صلاح، ذی نفع)

    1. سیاسی بودن فرایند نیاز سنجی ‌به این معنا که نیاز سنجی عملاً حیطه تصمیم‌گیری افراد را محدود نموده و در پاره‌ای از موارد به عنوان عاملی در جهت کاهش قدرت و اقتدار و کنترل مدیر در سازمان تلقی می‌گردد. در برخی موارد نیز اولویت‌های استخراج شده با برخی نظرات و عقاید رایج در سازمان در تضاد است و این امر موجب عدم حمایت از فرایند نیاز سنجی می‌گردد.


فرم در حال بارگذاری ...