مقاله-پروژه و پایان نامه | ۳-احساس مؤثر بودن(پیشرفت، پذیرش نتیجه شخصی): – 1
حس انتخاب فرصتی است که شما احساس می کنید تا فعالیت هایی را انتخاب کنید که برای شما معنی دار هستند و آن ها را به شیوه ای که به نظر شما مناسب است، انجام دهید. احساس انتخاب، احساس قادر بودن و آزادی انتخاب به منظور استفاده از قضاوتتان است تا درک خود را به اجرا در آورید (توماس،۲۰۰۰،b2009).
دسی و ریان تجربه کردن حس خود تصمیم- گیری را به همراه حس شایستگی به عنوان اجزای سازنده ضروری برای انگیزش درونی به حساب می آورند. آن ها مشاهده کردند انتخاب درک شده انعطاف پذیری، خلاقیت، پیشقدم شدن، تاب آوری و خود انظباطی بیشتری را ایجاد میکند. بالعکس، این حس که توسط حوادث کنترل می شود به تنش، حالت هیجانی منفی تر منجر می شود و عزت نفس را کاهش میدهد. ابعاد سازنده ی حس انتخاب عبارتند از: تفویض اختیار، اعتماد، امنیت، هدف روشن، اطلاعات سه بعد تفویض اختیار، اعتماد و امنیت به فرد آزادی عمل میدهد تا انتخاب کند و دو بعد هدف روشن و اطلاعات به فرد اجازه میدهد تا انتخاب های آگاهانه داشته باشد (توماس،۲۰۰۰،a2009،b2009).
احساس اعتماد: اعتماد به علاقه مندی، شایستگی، گشودگی و اطمینان به دیگران مربوط می شود. وتن و کمرون (۱۹۹۸) اشاره دارند که افرادتوانمند دارای احساس اعتماد هستند و مطمئن هستند که با ان ها منصفانه و صادقانه رفتار می شود. این افراداطمینان دارند که حتی در مقام زیر دست نیز نتیجه نهایی کارهای آن ها نه تنها آسیب و زیان نخواهد داشت، بلکه درست و خوب خواهد بود. آن ها اطمینان دارند که صاحبان قدرت و اختیار با آن ها بی طرفانه رفتار خواهند کرد. با وجود این حتی در شرایطی که افراد قدرتمند درستی و انعطاف نشان نمی دهند، افراد توانا باز هم یه گونه ای احساس اعتماد شخصی را حفظ میکنند. به عبارت دیگر، اعتماد به معنی داشتن حس امنیت شخصی است. اعتماد همچنین به طور ضمنی بر این موضوع دلالت دارد که افراد خود را در یک موقعیت آسیب پذیر قرار میدهند، در نتیجه افراد توانمند ایمان دارند که در نهایت هیچ آسیبی در نتیجه آن اعتماد، متوجه آن ها نخواهد شد (عبداللهی و نوه ابراهیم، ۱۳۸۵).
تحقیقات در مورد اعتماد نشان دادهاند افرادی که به دیگران اعتماد میکنند، آمادگی بیشتری دارند تا صداقت و صمیمیت را جانشین تظاهر سازند. آن ها بیشتر مستعد صراحت، صداقت و سازگاری هستند تا فریبکاری وظاهربینی؛ آن ها همچنین بیشتر پژوهشگرا، خودمختار، خودباورو مشتاق به یادگیری هستند، برای روابط متقابل ظرفیت بیشتری دارند و در گروه ها در مقایسه با افراد با اعتماد پایین درجه بالاتری از همکاری و خطرپذیری را نشان میدهند. افراد دارای حس اعتماد بیشتر به دیگران علاقه دارند و تلاش میکنند تا عضو مؤثری از گروه باشند. آن ها در ارتباطات خود صادق تر، و برای گوش دادن با دقت به دیگران، تواناترند. آن ها نسبت به افراد با سطوح پایین اعتماد در برابر تغییر کمتر مقاومت میکنند و برای انطباق با ضربه های روانی غیر منتظره تواناترند. احتمال بیشتری وجود دارد که افرادی که به دیگران اعتماد میکنند، خود قابل اعتماد و استانداردهای اخلاقی و شخصی بالایی برخوردار باشند (وتن و کمرون، ۱۹۹۸).
۳-احساس مؤثر بودن(پیشرفت، پذیرش نتیجه شخصی): مؤثر بودن به این معنا است که فرد احساس میکند میتواند آنچه را که اتفاق می افتد تحت تآثیر قرار دهد (بیجینیا [۸۲]و همکاران،۲۰۰۹).
پیشرفت تحقق عملی است که فرد احساس میکند در حال حرکت و دستیابی به هدفی است و در برگیرنده ی حسی است که کارتان به جلو پیش می رود و فعالیت های شما به تحقق چیزی منجر می شود (توماس،a2009).
افراد توانا باور دارند که موانع محیط بیرونی فعالیت های آن ها را کنترل نمی کند، بلکه خود میتوانند آن موانع را کنترل کنند. آن ها احساس “کنترل فعال” دارند، به این معنی که محیط را با خواسته های خود همسو میکنند، بر خلاف “کنترل منفعل” که خواسته های افراد با تقاضای محیط همسو می شود (توماس و ولتهوس،۱۹۹۰). افرادی که دارای احساس مؤثر بودن هستند، می کوشند به جای رفتار واکنشی در مقابل محیط، تسلط خود را به آنچه می بینند حفظ کنند (محمدی اطهری، ۱۳۸۹).
داشتن احساس مؤثر بودن، کاملاً با احساس خود کنترلی رابطه دارد. برای اینکه افراد احساس توانمندی میکنند، نه تنها باید احساس کنند که آنچه انجام میدهند مؤثر است، بلکه باید احساس کنند که میتوانند آن اثر را به وجود آورند. یعنی برای اینکه آن نتیجه با احساس توانمندی همراه باشد، آن ها باید احساس کنند که کنترل نتیجه تولید را در دست دارند. پژوهش ها در مورد مؤثر بودن نشان میدهند که افراد برای کنترل شخصی از درون برانگیخته میشوند (عبداللهی و نوه ابراهیم، ۱۳۸۵).
ابعاد سازنده حس مؤثر بودن: جو همکاری کننده، رویدادهای مهم و جشن ها، دسترسی به دیگران و ارزیابی پیشرفت (توماس،۲۰۰۰،a2009،c2009).
۴-احساس معنی دار بودن(ارزشمند بودن): معنی دار بودن فرصتی است که افراد احساس میکنند اهداف مهم و با ارزشی را دنبال میکنند، به این معنی که احساس میکنند در جاده ای حرکت میکنند که وقت و نیروی آن ها با ارزش و است و مأموریتی دارند که هدف مهمی را دنبال میکند. وقتی در مورد کاری هیجان زده می شوید، نشان دهنده معنی دار بودن آن کار برای شما است که در این حالت تمرکز، توجه و صرف انرژی روی آن کار آسان است (توماس،a2009).
افراد به هنگام اشتغال به کاری که احساس میکنند معنی دار است، بیشتر به آن متعهد و درگیر میشوند و در پیگیری اهداف مطلوب، پشتکار بیشتری نشان میدهند و نسبت به زمانی که احساس معنی دار بودن فعالیت پایین است، نیروی زیادتری برای آن متمرکز میکنند. از آنجایی که کار با معنی با احساس امنیت و خود ارزشمندی همراه است، در اشتغال به آن هیجان و شوق بیشتری دارند. همچنین افرادی که با احساس معنی داربودن فعالیتشان توانمند شده اند، نو آور ترند، بر رده های بالا تر تأثیر گذارتر و کاراترند(وتن و کمرون،۱۹۹۸).
ابعاد سازنده حس معنی دار بودن: فضای عاری از بدبینی، اشتیاق های مشخص شده، ساختن تصوری هیجان انگیز و اهداف مرتبط(توماس،۲۰۰۰،a2009،b2009).
۲-۴-۲- ویژگی های افراد توانمند
افراد توانمند در عمل مسئولیت پذیر، متعهد، تلاش گر، خلاق، نوآور، منعطف، مشارکت پذیر و مؤثر هستند. علت این رفتارها را باید در انگیزه ها و تفکرات و آگاهی های این افراد جست و جو کرد. انگیزه با نیازهای این افراد مرتبط است. به عبارت دیگر، نیازغالب فرد علت اصلی رفتار او را تشکیل میدهد. بر اساس دیدگاه مزلو انسان توانمند درصدد خودشکوفایی است. ولی معتقد است با غلبه این نیاز، انسان در جست و جوی کار چالش انگیز بر میآید که خلاقیت برای پیشرفت و رشد به وجود می آورد و دائماً تلاش می کمد تا تواناییهای بالقوه خود را درک کند. در این حالت فرد خودانگیز و خود یاب است(ایران نژاد پاریزی،۱۳۷۹). مجموعه ای از یافته های پژوهشی نشان دادهاند که افراد توانمند دارای منبع کنترول درونی هستند.
نصر اصفهانی(۱۳۸۳)، ابطحی و حاسبی(۱۳۸۶) مجموعه ویژگی های افراد توانمند را به شرح زیر فهرست کردهاند:
خرد گرا: افرادتوانمند، خرد گرا هستند.
“
فرم در حال بارگذاری ...