1401/09/26

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | ۲-۱۲- نهاد آموزش و پرورش و تربیت شهروندی – 3

ایچلو (۱۹۹۰) برای تشریح ابعاد مختلف مفهوم شهروندی به ارائه الگویی می پردازد که از ۱۰ بعد مختلف تشکیل شده است. این ابعاد به همراه مشخصه ها و مؤلفه‌ های هر یک از آن ها در جدول۲-۲ ارائه شده است:

جدول (۲-۲) : ابعاد مختلف شهروندی، ایچلو،۱۹۹۰

۱- بعد نظری در مقابل بعد عملی[۳۹]

      1. پیروی کامل از اصول

    1. رفتار عملی

۶- جهت گیری ارزشی[۴۰]

۶-۱- خاص گرا

۶-۲- جامع گرا

  1. جهت گیری نگرشی[۴۱]

      1. عاطفی

      1. شناختی

    1. ارزشی

۷-رویکرد مشارکتی[۴۲]

۷-۱- بیان رضایت

۷-۲- بیان عدم رضایت

  1. جهت گیری انگیزشی[۴۳]

      1. بیرونی/اجباری

    1. درونی/داوطلبانه

۸- ابزارهای مشارکتی[۴۴]

۸-۱- عرفی[۴۵]

۸-۲- غیر عرفی[۴۶]

  1. جهت گیری عملی[۴۷]

      1. ایستا

      1. منفعل

    1. فعال

۹- قلمروهای شهروندی[۴۸]

۹-۱- سیاسی

۹-۲- مدنی/اجتماعی

  1. جهت گیری وسیله/هدف[۴۹]

      1. ابزاری

    1. فراگیر و گسترده

۱۰- دامنه شهروندی

۱۰-۱-ملی

۱۰-۲- فراملی

اولین بعد شهروندی به اعتقاد ایچلو عبارت است از بعد نظری و تئوریک در مقابل بعد عملی. تفاوت های موجود بین گروهی از افراد که صرفا با یک عقیده یا در اصل با یک نظریه موافق هستند و افرادی که طرفدار عقیده ای بوده و در آن راستا نیز مبادرت به عمل می‌کنند، مشخصه‌ های اصلی این بعد را تشکیل می‌دهد. به عنوان مثال ممکن است دو نفر حامی رأی‌ دادن و شرکت در انتخابات باشند اما یکی از افراد رأی‌ می‌دهد و دیگری در انتخابات شرکت نمی کند. اقدام نفر اول نمونه ای است از رفتار عملی و رفتار فرد دومی مثالی است از پیروی کلامی صرف از انتخابات.

دومین بعد مربوط به جهت گیری نگرشی است که رویکرد های عاطفی، شناختی و ارزیابانه را در بر می‌گیرد. این بعد اشاره دارد بر این موضوع که فرد آیا صرفا بر حسب احساس و عاطفه درباره یک چیز تأمل می‌کند و یا بر حسب حقایق و اطلاعات یا ارزیابی و سبک و سنگین کردن دیدگاه ها و ایده های مختلف.

بعد سوم یا منبع انگیزش مشارکت به عنوان یک شهروند در ارتباط است. مشخصه‌ های این بعد را اجبار و التزام بیرونی و فعالیت های داوطلبانه درونی را تشکیل می‌دهد. مشخصه دوم این بعد بر توانایی افراد برای تفکر مستقل و آزاد و فراهم کردن امکان انتخاب شخصی دلالت می‌کند.

بعد چهارم شهروندی جهت گیری عملی نام دارد و بر سطح مشارکت فرد به عنوان یک شهروند اشاره دارد. این سطح مشتمل است بر سطح ایستا، منفعل و فعال. مشارکت فعال به افراد و گروه هایی اشاره دارد که برای اعمال و شنیده شدن آرای و نظرات خود نسبت به مشارکت در جامعه قبول مسئولیت می‌کنند. مشارکت منفعلانه به افرادی اشاره دارد که به عنوان مثال در انتخابات شرکت می‌کنند و سپس روزنامه ها را پیگیری می‌کنند تا مطمئن شوند آن ها نیز با وقایع و اتفاقات همراهی می‌کنند.

بعد پنجم عبارت است از جهت گیری هدف/وسیله. رویکرد ابزاری به شهروندانی اشاره دارد که نقش خود را همچون وسیله برای رسیدن به یک هدف در نظر می گیرند و خود را متقاعد می‌سازند که وظایف و تکالیف خاصی وجود دارد که باید به سرانجام رسیده و تکمیل شوند. نقطه تمرکز این دیدگاه افراد یا اعضای یک گروه خاص یا جامعه می‌باشد. رویکرد فراگیر شهروندی را بسیار جامع و وسیع در نظر می‌گیرد و بر تامین نیازهای هر فرد با شیوه ای همیارانه تأکید می‌کند.

بعد ششم به جهت گیری ارزشی مربوط می‌گردد. رویکرد خاص گرا با ارزش ها و عقاید خاصی که در درون جوامع و گروه ها شکل می‌گیرد، پیوند دارد و اغلب اوقات مشتمل بر ارزش های تاریخی و مذهبی می‌باشد. در صورتی که ارزش های جامع گرا و جهان شمول با ارزش هایی همچون آزادی و برابری که در سطح گسترده و جهانی پذیرفته شده در ارتباط است.

هفتمین بعد شهروندی بر دیدگاهی مشارکتی دلالت دارد که دو بعد رضایت و عدم رضایت مشخصه‌ های این بعد را تشکیل می‌دهند. توافق و رضایت ‌به این معنی است که شهروندان موافقت خود را با یک پیشنهاد ابراز می‌کنند و در صورتی که نارضایتی و مخالفت ‌به این معنی است که شهروندان در خصوص یک پیشنهاد یا طرح دغدغه ها و نگرانی هایی دارند و به ابراز آن می پردازند. ایچلو معتقد است که مشخصه دوم مستلزم تلاشی مضاعف و بیشتر از مشخصه اول است.

هشتمین بعد عبارت است از ابزارهای مشارکتی که می‌تواند عرفی یا غیر عرفی باشد. این بعد ‌به این امر اشاره دارد که آیا مشارکت و همکاری شهروندان از رویه های استاندارد پیروی می‌کند و عقاید و نظرات شهروندان جامعه از طریق این استانداردها مورد توجه قرار می‌گیرد یا اینکه شهروندان خارج از این استانداردها فعالیت می‌کنند و ‌بنابرین‏ این فعالیت ها غیر عرفی به حساب می ایند.

ابعاد نهم و دهم بر قلمرو و حیطه های شهروندی اشاره دارند. ایچیلو معتقد است که شهروندی دارای دو بعد اصلی سیاسی و مدنی/ اجتماعی است. بعد دهم شهروندی ‌به این موضوع اشاره دارد که ایا شهروندی صرفا با مسائل و موضوعات در سطح ملی پیوند دارد یا اینکه موضوعات ملی و بین‌المللی را در بر می‌گیرد.

۲-۱۲- نهاد آموزش و پرورش و تربیت شهروندی

نظام تعلیم و تربیت رسمی وظیفه اصلی آموزش و پرورش افراد یک جامعه را بر عهده دارد. این امر از چنان اهمیتی برخوردار است که کانت بیان می‌دارد که: بشر تنها در سایه تعلیم و تربیت آدم می‌تواند رشد کند و آدم چیزی جز آنچه تربیت از او می‌سازد، نیست (شکوهی، ۱۳۸۵). بر اساس تاثیر بسزایی که آموزش و پرورش یک جامعه در جامعه پذیر کردن دانش آموزان دارد، آماده سازی نسل جدید برای ایفای نقش شهروندی در جامعه محلی، ملی و بین‌المللی نیز امری است که از این نهاد آموزشی انتظار می رود. زیرا ایفای نقش شهروندی مستلزم دانایی، آگاهی و کسب نگرش و مهارت های لازم برای حل مسالمت آمیز مشکلات و چالش هایی است که فرد در زندگی اجتماعی خود با آن برخورد خواهد کرد و از مهم ترین بسترهای کسب چنین شایستگی هایی، نظام آموزش و پرورش هر جامعه است (طاهرپور و شرفی، ۱۳۸۷). بدون شک دانش مدنی و آگاهی اجتماعی از منابع متعددی به دست می‌آید. خانواده، رسانه های جمعی مذهب ، ‌گروه‌های سیاسی و غیره در شکل گیری دانش ، ارزش ها ومهارت های مورد نیاز شهروندان نقش بسزایی دارند. با این حال نظام آموزشی به عنوان نهادی اجتماعی مناسب ترین ابزار برای ارائه آگاهی های مدنی و تربیت شهروندی به حساب می‌آید. مدرسه کانال و مجرایی مؤثر برای انتقال مجموعه ای از دانش، مهارت، ارزش ها و باورهای خاص اجتماعی است. نظام آموزشی فرصت هایی را برای فراگیران تدارک می بیند تا بتوانند ارزش ها و باورهای مختلف را از دیدگاه های متفاوت مورد آزمون قرار دهند.


فرم در حال بارگذاری ...