1401/09/26

فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | ۲-۱-۲٫ دلایل عقلایی – 5

فرزندى که از طریق کشت اشتباهى اسپرم مرد بیگانه در رحم زن به وجود مى‌آید، به مرد صاحب اسپرم و زن صاحب تخمک ملحق مى‌شود و از آنان ارث مى‌برد. چون مانند فرزندى است که از طریق آمیزش اشتباهىِ مرد با غیر همسرش به وجود آمده است، ولى اگر از طریق کشت عمدى اسپرمِ مرد بیگانه در رحم زن بیگانه به وجود آمده باشد، گرچه حرام است اما عنوان ولد الزنا را ندارد و ارث مى‌برد( همان،ص۱۰۰،۵۶۷ )

اکثر فقهای معاصر ارث بری را ‌در مورد افرادی جاری می دانند که رابطه ی ژنتیکی با هم دارند و فرزند از صاحبین اسپرم و تخمک ارث می‌برد و متقابلاً صاحبین اسپرم و تخمک نیز از این فرزند ارث می‌برند.

گاهی به علت ضعف رحم، به استفاده از تخمک زن دیگری نیاز است. بر اساس تحقیقات بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از تمام زوج های نابارور در تخمک گذاری اشکال دارند( صادق مقدم ، ۱۳۸۳، ص ۱۴۷ )یا به دلایل دیگر به استفاده از تخمک زن دیگر نیاز است. در صورت استفاده از تخمک زن دیگری به صورت دریافت تخمک و قرار دادن در رحم زوجه و آمیزش شوهر با وی، برخی از فقها حکم به جواز عمل مذکور داده‌اند.( همان، ص۱۴۸ ) و برخی دیگر ترکیب نطفه ی مرد با تخمک زن اجنبی را جایز نداسته اند ( همان )دریافت تخمک از زن دیگر و تلقیح آن با اسپرم مرد و تشکیل جنین و سپس استقرار جنین در رحم زوجه یا پرورش آن خارج از رحم، مشمول حکم تشکیل جنین از اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن است که حرمت آن بنا بر نظر اکثر فقها و مراجع ثابت است و احکام آن بیان گردید.علاوه براین، بعضی از فقها یکی از علل عدم جواز تلقیح مصنوعی را اختلاط انساب می دانند( بحرانی، ۱۴۲۳، ص ۷۵ )و ‌بنابرین‏ علت تفاوتی بین تلقیح اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن و تلقیح تخمک زن اجنبی و اسپرم مرد مشاهده نمی شود و در هر دو مورد امکان اختلاط انساب وجود دارد.

همان‌ طور که مشاهده می شود، علت مهم و اساسی عدم جواز تلقیح نطفه ی دو بیگانه، جلوگیری از اختلاط انساب می‌باشد که هدف آن جلوگیری از به وجود آمدن کودکانی است که ‌در مورد اطلاعات والدین آن ها شک و شبهه ای وجود دداشته باشد، و در واقع یک رویکرد کودک محور در بحث تلقیح مصنوعی با دخالت شخص ثالث، در فتاوا و منابع فقهی وجود دارد. از طرف دیگر درست است که کودک به وجود آمده از از تلقیح نطفه ی دو انبی را نامشروع نمی دانیم، ولی این مسأله باعث تویز تلقیح مصنوعی نمی شود. زیرا با نگاه به شرایطی که کودک در آن قرار گرفته است می توان به نابسامانی وضع کودک پی برد. زیرا در این فرض تنظیم روابط حقوقی کودک و والدینش به خوبی صورت نمی گیرد و کودک شاید از بعضی از حقوقش مثل حضانت و یا سرپرستی توسط والدین در برهه ای از زمان محروم بماند که این موضوع اصلاً پذیرفته نمی باشد.

۲-۱-۲٫ دلایل عقلایی

در حوزه های اخلاق پزشکی امروزه اصولی بر مبنای سیره ی عقلایی شکل گرفته است که می‌تواند به عنوان راهنمای عملی در تصمیم گیری ها استفاده شود. در این حوزه می توان از چهار اصل نام برد. اصل احترام به استقلال فردی، اصل سود رسانی، اصل ضرر نرسانی، اصل عدالت این اصول را شکل می‌دهند که این اصول را می توان از مبانی حقوق اسلامی نیز استنباط کرد.

در جوامعی نظیر کشور ما، زندگی در یک خانواده ی نا متعارف می‌تواند به شدت منافع کودک را مختل کند و امکان یک زندگی معمولی با امکانات برابر را از او سلب نماید. ‌بنابرین‏ به نظر می‌رسد که اصل «سود رسانی»به کودک در این جا بر اصل «استقلال فردی» والدین غلبه می‌یابد. چون اصل استقلال فردی به زوجین این اجازه را می‌داد که به صورت مصنوعی بچه دار شوند.( آرامش ، ۱۳۸۵،ص ۳۲۵،۳۲۶ )

اگرچه در جوامع غربی، حق ناشناخته بودن دهنده، طرفدارانی دارد و حتی قوانینی در راستای آن تصویب شده است، اما با توجه به حق کودک آینده در شناخت نسب بیولوژیک خود بر اساس اصل عدالت و نیز پیشگیری از موارد اتفاقی ازدواج کودک آینده با محارم بر اساس اصل ضرر نرسانی به نظر می‌رسد که آگاهی از هویت دهنده، یا حداقل ثبت آن برای آگاه سازی کودک در زمان مناسب در آینده، اخلاقی به نظر می‌رسد.( همان ، ص۳۲۶ )

از نظر اسلام انسان موجودی است دارای جسم و روح، یعنی انسان مرکب از جزء فیزیکی و امری متافیزیکی می‌باشد. می توان گفت تا زمانی که یک رویان به مرحله ی القاء روح نرسیده باشد هنوز به مرتبت انسانی نرسیده است و شأن یک انسان را ندارد. اما در عین حال از آن جا که یک رویان یا جنین بعد از ولوج روح، انسانی بالقوه است یعنی به مرتبت انسانی نزدیک است، دارای شئونی نزدیک به شان انسانی است. به همین دلیل، اگر جنین بعد از دمیده شدن روح سقط شود دارای دیه ی کامل است، چون یک انسان کامل تلقی می شود. در حالی که در مراحل قبل دیه ی کمتری در نظر گرفته شده است. ولی حتی در این مراحل نیز که هنوز روح دمیده نشده است نوعی حرمت برای جنین ثابت است که نوعی دیه برای این مقطع از حیات اثبات شده است. به اقتضای این تعیین هویت انسانی می توان در باب احکام ارزشی موضوعات مرتبط با بحث نیز داوری کرد. فروش انسان آزاد و نیز اهدای او به انسان دیگری در شرایط حاضر، مخالف فقه و اخلاق اسلامی است. ‌بنابرین‏ هیچ کس نمی تواند جنینی که در آن روح دمیده شده است را بفروشد یا هدیه دهد هر چند فرض شود که این جنین در انکوباتور یا چیزی مانند آن ‌به این مرحله رسیده باشد.( شهریاری، ۱۳۸۵، ص ۳۶۱،۳۶۲ ) ‌در مورد جنین قبل از ولوج روح نیز همین حرمت را قایل هستیم و می‌توانیم بگوییم که فروش یا اهدای آن امری غیر اخلاقی تلقی می شود. زیرا اگر جنین قبل از ولوج روح اصلاً حرمت نمی داشت، سقط آن جرم و حرام تلقی نمی شد.

طیف دیگری از معضلات اخلاقی پیرامون استفاده از فناوری های نوین برای تولید مثل مصنوعی، ناشی از تفکیک معنای مادری و پدری سنتی است. پیش از این پدر و مادر حقیقی موجب بارداری می شدند و سپس مادر جنین خود را در رحم خویش حمل می کرد و پس از زایمان، والدین به تربیت فرزند می پرداختند. اما اینک این سه مفهوم از هم تفکیک شده اند. یعنی ممکن است رویان حاصل از تلقیح گامت یک زن و مرد بیرون از خانواده باشد، آن گاه مادری جایگزین، آن رویان را حمل کند و پس از زایمان آن را به پدر و مادری در خانواده تحویل دهد تا او را بزرگ کنند. پس ما واجد سه مفهوم هستیم : یکی مادر و پدر ژنتیکی، دیگری مادر جایگزین و حامل، پدر و مادر پرورش دهنده. مسلماً این تفکیک واقعی تاثیراتی اخلاقی بر فرزند خواهد داشت و مباحث اخلاقی را پیرامون هر یک از این والدین پنج گانه طرح می‌کند.( همان، ص۳۷۴ )


فرم در حال بارگذاری ...