فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | سرمایه اجتماعی[۳۵] – پایان نامه های کارشناسی ارشد
شخصیت
الف)برونگرایی: پژوهش طولی کاستا و مککری و نوریس(به نقل از آرجایل، ۱۳۸۲) نتیجه قابل توجهی به دست میدهد که برونگرایی بهترین پیشبینی کننده شادمانی و درونگرایی بهترین پیشبینی کننده عاطفه منفی و ناشادی است. آن ها دریافتند که برونگرایی میتواند شادکامی ۱۷ سال بعد افراد را پیشبینی کند. همبستگی برونگرایی با شادی آنقدر مسلم و قوی است که برخی صاحبنظران تعریف شادی را بدون در نظر گرفتن برونگرایی صحیح نمیدانند(به عنوان مثال، فرانسیس، لستر و فلیپ کالک[۲۷]، ۱۹۹۸). یافته های ۵ پرسش که به وسیله آرجایل و لو(۱۹۹۱، ۱۹۹۰)، دونالدسون، برینی و وارد[۲۸](۱۹۹۵)، فرانسیس، براون، لستر و فلیپ کالک(۱۹۹۸)، انجام گرفته نشان دادهاست که شادی به طرز مثبت با برونگرایی و به طرز منفی با روانرنجوری همبسته است.
دنیو و کوپر(۱۹۹۸) و آرجایل، مارتین و لو(۱۹۹۵) با انجام مطالعات مختلف همبستگی برونگرایی و شادی را به ترتیب ۲۲/۰ و ۴۵/۰ گزارش کردهاند.
ب)ثبات عاطفی یا هیجانی: ثبات هیجانی تعبیری است که هیلز و آرجایل(۲۰۰۱) هنگامی که در موارد پیشبینی کننده های شادی تحقیق میکردند، ارائه دادند. به عقیده آن ها ثبات هیجانی مهمترین عامل مؤثر بر شادی میباشند. آنان در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که افراد با ثبات دارای خصوصیاتی از قبیل آرامش، خونسردی و پرهیز از شکایت درباره نگرانیها یا اضطرابهای شخصی میباشند. همچنین گزارش میکنند که ثبات عاطفی پیشبینی کننده قوی رضایت از زندگی میباشد. سالیوان[۲۹](۲۰۰۲) نیز معتقد است ثبات عاطفی همراه با عزتنفس حقایق کلیدی بهداشت رواناند که هر کدام لازمه احساس عمومی رضایت و خشنودی از زندگی میباشند.
ج)توافق اجتماعی و وظیفهشناسی: این دو متغیر دارای همبستگی مثبت با شادمانی هستند. ولی سطح معناداری آن ها کمتر از سطح معناداری دو عامل برونگرایی و روانرنجوری است. فارنهام و چنگ[۳۰](۱۹۹۷) در تحقیق خود دریافتند که همبستگی شادی با وظیفهشناسی ۳۱/۰ میباشد و چنین فرض میشود که ارتباط بین این دو متغیر با شادمانی به این افراد دارای این صفات در محیطهای خاص با پاداش مواجه میشوند یا نمیشوند بستگی دارد.
عزتنفس
عزتنفس یکی از عواملی است که بر میزان شادی افراد تأثیر زیادی دارد. وارت(۲۰۰۱) عزتنفس را از اساسیترین عوامل شادی میداند و ویلسون[۳۱](۱۹۷۶) گزارش کردهاست که عزتنفس یکی از مهمترین پیشبینی کننده های شادی است. اهمیت عزتنفس در شادمانی به حدی است که برخی از صاحبنظران از جمله آرجایل(۲۰۰۱) آن را جزء جداییناپذیر شادی میدانند. به اعتقاد برخی از کارشناسان(مانند براون و مکگیل[۳۲]، ۱۹۸۹) هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادکامی عزتنفس افراد کاهش مییابد. به عبارت دیگر بین شادمانی و عزتنفس رابطه علی متقابل[۳۳] وجود دارد. اما آرجایل و لو(۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر، معتقدند که شادمانی عزتنفس را افزایش میدهد، اما فقدان آن موجب کاهش عزتنفس نمیشود.
اعتقادات مذهبی
مایرز(۲۰۰۰) معتقد است ایمان مذهبی تأثیر زیادی بر میزان شادمانی دارد. ایمان مورد نظر مایرز، ایمانی است که حمایت اجتماعی، هدفمندی، احساس پذیرفتهشدن و امیدواری را برای فرد به ارمغان میآورد. هیلز و آرجایل در این زمینه به مواردی از جمله احساس اتصال به معبودی بسیار قدرتمند و مقدس، عشق، برابری و احساس در جمع بودن اشاره میکنند. کالدور[۳۴](۱۹۹۴) معتقد است که افراد مذهبی نزدیکترین دوستان خود را از میان افراد مذهبی انتخاب میکنند و علاوه بر داشتن احساس نزدیکی به خداوند، نسبت به مردم دید مثبتی دارند که همه این ها بر شادی آن ها میافزاید.
سرمایه اجتماعی[۳۵]
یکی از مفاهیمی که در سالهای اخیر وارد حوزه علوم اجتماعی و اقتصادی شدهاست مفهوم سرمایه اجتماعی است. ریچاردز[۳۶](۲۰۰۰) سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی[۳۷]، دوستیها، احساس کنترل شخصی و اعتقاد اجتماعی[۳۸] میداند. به عقیده او سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی(سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و …) بر میزان شادمانی افراد جامعه اثر میگذارد. پونتام و همکاران در پژوهش خود دریافتند که افردای که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنیتر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمانتر هستند. آن ها معتقدند سرمایه اجتماعی در واقع یک پیشبینی کننده قوی برای تعیین میزان شادکامی افراد و کیفیت زندگی در اجتماع است، لذا برای افزایش سطح شادمانی مردم سرمایهگذاری در سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمندتر از سرمایهگذاریهای اقتصادی است(هوپکه[۳۹]، ۲۰۰۱).
فعالیتهای اوقات فراغت
شادیآفرینی فعالیتهای اوقات فراغت را با دو تئوری میتوان توضیح داد. تئوری اول مربوط به انتخابگر بودن انسان است. از آنجا که فعالیتهای اوقات فراغت، فعالیتهایی هستند که فرد با علاقه خود و با آزادی عمل درباره آن ها تصمیمگیری میکند؛ اینگونه فعالیتها حتی وقتی که فرد را از لحاظ جسمانی آزار میدهند نیز موجب شادمانی او میشوند. به عنوان مثال میتوان به ورزش بوکس یا دوی ماراتن اشاره کرد(هیلز و آرجایل، ۱۹۹۸). تئوری دیگر که نشاطانگیزی فعالیتهای اوقات فراغت را تبیین میکند، تئوری انگیزش اجتماعی است، زیرا تمام فعالیتهای اوقات فراغت با وجود تنوع و تفاوتهایی که با هم دارند، به نحوی نیازهای اجتماعی را برآورده میسازند. به عنوان مثال شرکت در مسابقات ورزشی حمایت اعضای تیم و طرفداران آن ها را به همراه دارد. بندورا(۱۹۷۷) علاوه بر حمایت اجتماعی، شادیبخش بودن اوقات فراغت را اینگونه تفسیر میکند که وقتی افراد، به این فعالیتها میپردازند، در حال انجام کاری هستند که میتوانند آن را به خوبی انجام دهند یا لااقل تصور میکنند که توانایی انجام آن را دارند، بنابرین سعی میکنند هرچه بیشتر به این فعالیتها بپردازند و نهایتاًً بر میزان شادمانی آن ها افزوده میشود. یکی از فعالیتهای اوقات فراغت ورزش است. به نظر بیدل و موتریه[۴۰](۱۹۹۱) ورزش علاوه بر کاهش افسردگی و اضطراب، عزتنفس فرد را تقویت میکند و نهایتاًً موجب افزایش شادی میشود.
وضعیت اقتصادی
فرم در حال بارگذاری ...