دانلود پایان نامه های آماده | بند هفتم : مقایسه ارث زن و مرد در تمدنهاى بزرگ جهان – 9
البته این قاعده، در مقررات اصلاحى بعدى کلیمیان اصلاح گردیده و به موجب آن دختر، چه ازدواج کرده باشد، چه ازدواج نکرده باشد ، نصف وراث ذکور از ما ترک والدین خود ارث مىبرد.
۳- اگر چه زوجه، در طبقه اول وراث از زوج قرار دارد، ولى این امر در صورتى است که زوجه اولادى نداشته باشد. ولى اگر داراى اولاد باشد، تنها حق دارد که مهریه و جهیزیه خود را که در واقع اموال خود اوست، مالک گردد و در صورتى که اولاد نداشته باشد، علاوه بر مهریه و جهیزیه، یک چهارم ترکه زوج را به ارث مىبرد. [۱۶۸]
البته ظاهر عبارت شرح تورات، محرومیت کلى زوجه از ارث زوج است، در آن جا که مىگوید: «این افراد از خویشاوندان خود ارث مىبرند، ولى آن خویشاوند وارث آنان نمىشود» و از جمله این افراد «شوهر نسبتبه همسرش» را نام مىبرد. [۱۶۹]
در مقررات اصلاحى ارث کلیمیان جهان، اصلاحاتى در چگونگى ارث، به نفع زوجه و به ترتیب زیر صورت گرفت:
الف – در جایى که زوجه اولاد دارد، سهم الارث زوجه، برابر سهم یک دختر که نصف سهم یک پسر است، خواهد بود، مشروط به این که میزان مهریه او بیشتر از سهم یک دختر نباشد که در این صورت فقط مهریه را مىگیرد. و اگر مهریه کمتر از سهم دختر باشد، بقیه را مىگیرد.
ب – هرگاه متوفى والدین و برادر و خواهر داشته باشد، سهم زوجه برابر با سهم یک فرزند ذکور بعلاوه مهریه و جهیزیه خود است. و اگر فقط والدین داشته باشد، سهم زوجه برابر با یک چهارم ترکه استبعلاوه جهیزیه و مهریه. ولى در مورد سهم زوج از ترکه زوجه مقرر شده که هرگاه زوجه اولاد داشته ۲/۱ ترکه سهم زوج و اگر زوجه اولاد ندارد ۱۰/۹ ترکه سهم زوج است و بقیه به پدر زوجه یا وارث پدر او مىرسد. همچنین در موردى که تنها وارث زوج است، نصف ترکه به زوج و بقیه به خویشاوندان پدرى زوجه مىرسد. ولى اگر تنها وارث زوجه باشد، ۴/۱ ترکه زوج بعلاوه جهیزیه و مهریه به زوجه و بقیه سهم پدر یا اقوام پدرى زوج خواهد شد.
۴- در صورتى که پدر بزرگ و مادر بزرگ تنها وارث باشند، همه ترکه به پدر بزرگ مىرسد و مادر بزرگ سهمى ندارد.
بند پنجم : ارث در دین اسلام
۱ – ارث پسرخوانده
اعراب جاهلیت گاهى کسى را پسرخوانده قرار مىدادند و در نتیجه، آن پسرخوانده مانند یک پسر حقیقى وارث میت شمرده مىشد. رسم پسرخواندگى در میان ملتهای دیگر و از آن جمله ایران و روم قدیم موجود بوده است. طبق این رسم یک پسرخوانده به دلیل اینکه پسر است از مزایایى برخوردار بود که دختران نسلى برخوردار نبودند. از جمله مزایاى پسرخوانده ارث بردن بود، همچنان [که] ممنوعیت ازدواج شخص با زن پسرخوانده یکى دیگر از این مزایا و آثار بود. قرآن کریم این رسم را نیز منسوخ کرد.[۱۷۰]
۲ – ارث هم پیمان
اعراب رسم دیگرى نیز در ارث داشتند که آن را نیز قرآن کریم منسوخ کرد و آن رسم «هم پیمانى» بود. دو نفر بیگانه با یکدیگر پیمان مىبستند که «خون من خون تو و تعرض به من تعرض به تو و من از تو ارث ببرم و تو از من ارث ببرى». به موجب این پیمان این دو نفر بیگانه در زمان حیات از یکدیگر دفاع مىکردند و هر کدام زودتر مىمرد دیگرى مال او را به ارث مىبرد.[۱۷۱]
۳ – ارث مهاجرین (عقد اخوت )
قرار داد برادرى میان مهاجر و انصار. این قرارداد هشت ماه پس از هجرت میان آنان بسته شد، و هر دو نفر از انصار و مهاجر مأمور شدند که با هم قرار داد اخوّت ببندند و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خود با على بن ابى طالب قرارداد اخوت بست. این قرارداد دو ماده دارد: یکى یارى دادن هر کدام دیگرى را در احقاق حق. دیگر توارث هر کدام از دیگرى. این ماده با نزول آیۀ ارث اولو الارحام نسخ شد.[۱۷۲]
آیۀ ۵، از سورۀ احزاب وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ إِلّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً محقق اردبیلى چنین افاده کردهاست «کلمۀ من المؤمنین و المهاجرین» جائز است بیان باشد براى کلمۀ «أُولُوا الْأَرْحامِ» یعنى اقرباء از مؤمنان و مهاجران بعضى از ایشان اولى هستند که از بعضى دیگر ارث ببرند نسبت به بیگانگان بلکه نسبت به بعضى از اقارب نیز و جائز است که حرف «من» براى ابتداء غایت باشد یعنى «أُولُوا الْأَرْحامِ» بحق خویشاوندى و قرابت در مقام میراث اولى هستند از مؤمنان بحق ولایت در دین و از مهاجران بحق مهاجرت. چنین گفته لیکن ظاهر این است که صله باشد براى کلمۀ «اولى» و مراد از استثناء این است که «أُولُوا الْأَرْحامِ» اولى هستند مگر وصیتى کند که در این صورت «موصى له» اولى مىباشد.
پس در آیه دلالتیست بر این که وصیت از ارث اولى و بر آن مقدم است و آیه بر این که وصیت براى وارث درست نیست دلالت ندارد و این مطلب ظاهر است.
و به احتمالى ممکن است «إِلّا أَنْ تَفْعَلُوا» منجّزات را نیز شامل شود پس دلیل باشد بر این که منجّزات مریض از اصل است و بر ارث مقدم و به اجماع و خبر، وصیت خارج شده و از ثلث بحساب آمده و منجزات در آن باقى مانده است. فتأمل» فاضل این مضمون را آورده است «پیش از این گفتیم که پیغمبر (ص) براى این که تألیف قلوب کند اهل اسلام را به هجرت ارث مىداد نه به قرابت چنان که از سهام زکاه بهمان نظر براى کفار قسمتى قرار داد و آن حکم باین آیه و به آیات ارث نسخ گردیده و معنى چنین است: همانا اولو الارحام بعضى از ایشان به میراث بردن از بعضى دیگر از خودشان اولى هستند تا مهاجران و غیر مهاجران. [۱۷۳]
بند ششم : مقارنه ارث در اسلام و مسیحیت
مسئله ارث و میراث یکی از مسایل مهم در ادیان بوده و بخاطر همین همیشه دعواهای خانوادگی بسیاری در بین مومنین ادیان پیش آمده که بعضا منجر به قتل هم شده لذا در ادیان الهی طبق فقه ادیان برای اینکه بین وارثان درگیری پیش نیاید قوانینی برای تقسیم ارث وضع شده که در اینجا به طور مختصر در هر یک از ادیان به آن می پردازیم .
۱- اگر پدر و مادر هر دو زنده باشند و متوفى اولاد و یا اولاد اولاد نداشته باشد، مادر۳/۱ و پدر ۳/۲ از ترکه را به ارث مىبرد. ولى هر گاه مادر حاجب داشته باشد ۶/۱ ترکه به او تعلق مىگیرد و بقیه یعنى ۶/۵ به پدر متوفى مىرسد. البته هر گاه «مادر» به تنهایى وارث باشد، همانند صورتى که «پدر» تنها وارث است، همه ترکه را به ارث مىبرد. همچنین در صورتى که پدر یا مادر یا هر دو آن ها به همراه یک یا چند دختر باشند هر دو به طور مساوى و هر کدام به اندازه ۶/۱ از ارثیه را مالک مىشوند.
۲- اگر متوفى پدر و مادر نداشته و داراى چند دختر و پسر باشد، فرزندان دختر نصف پسران ارث مىبرند. ولى اگر وارث تنها یک دختر باشد، همانند پسر همه ترکه به او تعلق مىگیرد.
۳- اگر زوج اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد، زوجه ۴/۱ و الا ۸/۱ از ترکه زوج ارث مىبرد. در حالى که زوج در صورتى که زوجه فرزند یا فرزند فرزند نداشته باشد، ۲/۱ و الا ۴/۱ ارث مىبرد. همچنین اگر زوجه، تنها وارث شوهر باشد، از ۴/۱ ارث مىبرد. در صورتى که اگر زوج تنها وارث زوجه باشد، همه ترکه را به ارث مىبرد.
بند هفتم : مقایسه ارث زن و مرد در تمدنهاى بزرگ جهان
۱ – تمدن رم
“
فرم در حال بارگذاری ...