دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۱۸- صلاحیت اجتماعی چیست؟ – 3
۲-۱۷-۸- تفکر انتقادی از بعد مهارتها ونگرشها
انیس(۱۹۹۱)تفکر انتقادی را شامل دو مؤلفه مهارتها و گرایشها و یا آمادگیها میداند. مهاترها شامل تحلیل و استدلال است قضاوت و اعتبار منابع شناسایی و مسئله اساسی و پاسخ دادن و خواستن و توضیح و آمادگیها نیز شامل آماده بودن برای حفظ تمرکز بر روی نتیجه یا سوال آمادگی برای جستجو و ارئه دلیل،اراده و خواست برای جستجوی گزینههای مختلف و تعلیق قضاوت در مواقع فقدان دلیل و شواهد کافی میباشد(به نقل از کولوسی لو،۱۹۹۹).
مجموعه مهارتهای تفکر انتقادی مؤلفههای روند این نوع تفکر از مرحله ی مواجه شدن با داده ها و اطلاعات تا رسیدن به داوری هدفمند و خود تنظیم –گر است. ما این مهارتها را در سنجش منطقی و انتقادی موضوعات گوناگون به کار میبریم. این موضوعات مشتمل اند بر:
-شواهد و مدارک:مثل داده ها و اطلاعات ،تجارب
-مفهوم سازی:مثل ایده ها،نظریه ها
-روشها:مثل استراتژی،ملاکها
– معیارها:مثل استانداردها،ملاکها
– زمینهها:مثل موقعیت،شرایط
شش مهارت تفکر انتقادی همراه با خرده مهارتهای آن
۱٫تعبیر و تفسیر
– طبقه بندی کردن
– رمزگشایی دلالت
– وضوح بخشیدن به معنا
۲٫تحلیل
– آزمون ایده ها
– کشف و شناسایی استدلالها
– تحلیل استدلالها
۳٫ارزشیابی
– سنجش ادعاها
– سنجش استدلالها
۴٫استنتاجها
– استفسار درباره ی شواهد و مدارک
– گمانه زنی در مورد نتایج به دلیل
– طرح و تدوین نتایج
۵٫توضیح
– اعلام نتایج
– توجیه و تبیین روالها
– ارائه ی استدلالها
۶٫خود –تنظیم گری
– خودآزمایی
– خود-تصحیح گری (قاضی مرادی،۱۳۹۱).
۲-۱۷-۹- مبانی تفکرانتقادی
تفکر انتقادی به شیوه ی امروزی مقوله ی جدید است اما اساس آن قدمتی به اندازه ی تاریخ بشر دارد.وقتی به گذشته نظر میافکنیم اولین ترسیم تفکر انتقادی را در تدریس سقراط میبینیم و او از طریق بیاناتش و با سوالات دقیق مشخص کرد که مردم نمیتوانند به طور شایسته ای به داوری عاقلانه بپردازند و اکثر افراد طرف گفتگوی او برای ادعاهایشان دارای مدرک معتبری نبودند و یا دچار تناقض در عقایدشان بودند در این رویکرد سقراط نشان داد که دانش آموزان در واقع جایزالخطاست و هنوز پیروان او این رویه را ادامه میدهند(کوروس [۴۱]،۲۰۰۲).
جنبش تفکر انتقادی در اوائل دهه ی ۱۹۶۰ با تأثیر پذیری از افکار انیس نیروی مضاعف گرفت.
چرا تفکر انتقادی باید قسمتی از دروس باشد؟
امروزه،هم استادان و هم شاگردان اطلاعات فراوانی در دست دارند. استادان گاهی اوقات از دانستن اینکه چگونه همه این پیشرفتها در رشتههای تخصصی آن ها میتواند برای تعیین موارد مورد نیاز شاگردان به دست آید،ناامید میشوند. شاگردان یورش عصر اطلاعات را حتی شدیدتر از استادان خود احساس میکنند و کمتر میتوانند از عهده تحمل فشار آن و فهم دنیای پیچیده اش برآیند. استادان میتوانند از طریق پیشنهاد چارچوبها و نظرگاههای تحلیلی برای دسته بندی کردن امور و تفکر انتقادی درباره آن ها شاگردان را در رویارویی با این پیچیدگی کمک میکند.تواناییهای تفکر انتقادی شاگردان طی تحصیل بدون کمک استادان و صرفأ با گوش دادن به سخنرانیها و خواندن کتب درسی و امتحان دادن به وجود نمیآید. استادان آشکارا باید بدانند که منظور آن ها از تفکر انتقادی در چهارچوب رشته خودشان چیست هچنین باید فرصتهایی را برای تمرین مهارتها و روشهای تفکر انتقادی برای شاگردان تدارک ببینند.استادان تمام رشتهها باید از طریق مجسم کردن چهارچوبهای تحلیلی در میان گذاشتن روشهای حل مسئله خود با شاگردان صحبت با همکاران و شرکت در سمینارهای آموزشی مسئولیت آموزش مهارتها و روشهای تحقیق و بررسی انتقادی را بپذیرند. علاوه بر آموزش مهارتهای واضح و چهار چوبهای تحلیلی استادان جنبههای رفتاری تفکر انتقادی مانند منابع فطری علاقه اعجاب و کنجکاوی شاگردان را پرورش دهند. نظریه وایتهد (۱۹۶۷)در مورد شرط لازم بودن علاقه ی شاگرد در یادگیری حقیقتی است که کمتر کسی میتواند منکر آن شود. معمولأ یادگیری قابل توجه فقط زمانی به وقوع میپیوندد که شاگردان از طریق احساس شگفتی معما و علاقه فردی تحریک شوند. همه ما که با آموزش سروکار داریم باید ایجاد چنین علاقه ای آماده باشیم. این برای استادان کمال مطلوب است که گاهگاهی از غوطه ور شدن در رشتههای خود قدم به عقب بردارند و بکوشند محتوای رشته خود را از دید دیگران ببینند. این به معنای جدی گرفتن تردید و برداشت نادرست شاگردان است. اگر ما با رشتههای تحصیلی خود دست کم بر اساس بعضی بدگمانیهای شاگردان برخورد نکنیم به اهمیت نقش مهمیکه در تحریک علاقه شاگرد و ایجاد انگیزه برای آموختن تفکر انتقادی باید ایفا کنیم پی نخواهیم برد. ایجاد نوعی محیطهای درسی که باعث تشویق بحث پرسش و تعمق میشود تفکر انتقادی را پرورش و رشد میدهند.
چنین محیطهایی را میتوان تا حدی از طریق تنظیم وقت کلاس که شامل بحث بیشتر باشد و با طرح تکالیف نوشتاری صریح و اثر بخش ایجاد کرد. اصولأ با تأکید بر اینکه بهترین شیوه آموزش تفکر انتقادی بهره گیری از دیدگاههای نظام مند متفاوت و متشکل از عناصر ذهنی دانش است از روشهای سنتی تفکر انتقادی متمایز میشود. در این روش تأکید بحثهای مربوط به تفکر انتقادی هم بر رشته منطق است و هم بر مهارتهای عمومیحل مسئله. تا زمانی که تفکر انتقادی به منزله شکلی از منطق یا تعبیر و تفسیر آبکی روش علمیتلقی میشود این تأکید کاملأ مفید عینی و غیر شخصی باقی خواهد ماند. تفکر انتقادی باید از چهارچوب تنگ چنین تلقیهایی رهایی یابد و ضمن گسترش انواع نظرگاههای ذهنی و شخصی صریح تر را نیز در بر میگیرد.شاگردان باید هم مساعدتها و هم نسبیت نظرگاه علمیرا درک کنند و همچنین بدانند که هر رشته تحصیلی نظر گاه ویژه خود از واقعیت را ارائه میدهد. آن ها باید نقش مهمیرا که ارزشها علائق و احساسات عمیق شخصی در ایجاد نظرگاههای تربیت فکری ایفا میکنند دریابند.آمیختن عناصر شخصی و ذهنی در آموزش تفکر انتقادی بسیار سودمند است. آموزش تفکر انتقادی درچهارچوبی مستقل و منطقی و عینی عمل یادگیری را به سان تلاشی جدی و غالبأ خسته کننده در میآورد در حالی که بهترین تفکر انتقادی در هر رشته تحصیلی موجد قضاوتهای درست و بدبینی معقول و عینیت است،بهترین متفکران انقادی نیز نسبت به موضوع مورد مطالعه علاقه شدید از خود نشان میدهند[۴۲](ابیلی،۱۳۹۱).
۲-۱۸- صلاحیت اجتماعی چیست؟
فرم در حال بارگذاری ...