دانلود پایان نامه حقوق با موضوع انواع شروط ضمن عقد نکاح:
۱- شروطى که موضوع آنها یکى ازاحکام قانونى یا عرفى عقد نکاح است وطرفین بدین وسیله مىخواهند حدودشرایط آن احکام را تغییر دهند.
شروطى که بطور مستقیم مربوطبه نکاح نیست و زن و شوهر به دلایلى آنرا در زمره توابع عقد آوردهاند
۲- گفتار نخست:
شروط ناظر بر احکامنکاح شروطى که طرفین در احکام نکاحمنظور مىکنند، ممکن است ناظر بریکىاز این امور باشد: الف(انعقاد نکاح ب(آثار نکاح ج(انحلال نکاح د)مهر
شروط مربوط به انعقاد نکاح حق مربوط به انتخاب طرف قرارداد وتصمیم گرفتن درباره شرکت در آن ازبدیهىترین نتایج اصل آزادىقراردادهاست، اما شرایط انعقاد و درستىعقد را قانون معین مىکند و به طرفیناجازه نمىدهد که در این زمینه نیز چنانکهمىخواهند تصمیم بگیرند.
این اصل درعقد نکاح که جنبه اجتماعى آن نیزاهمیتبسزا دارد، بیشتر تقویت مىشودو بندرت مىتوان موردى را یافت کهطرفین بتوانند نظم متعارف عقد را بر همزنند.
حق نکاح کردن از حقوق مربوط بهشخصیت انسان
است و با هیچ قراردادىساقط نمىشود.
بنابراین اگر کسى درقراردادى حق نکاح با زنى را براى مدتى ازخود سلب کند و در همین مدت زن را بههمسرى بگیرد، هیچ دادگاهى حق نداردآن دو را زن و شوهر نشناسد.
ب:شروط مربوط به آثار نکاح تفاوت عمده نکاح با سایر قراردادهانقش طرفین نسبتبه تعیین آثار عقداست
در دیگر قراردادها، آثار عقد راطرفین معین مىکنند و التزاماتى که ازعقد بهوجود مىآید، خواسته خود آناناست، اما در نکاح ناگزیرند آثار عقد راچنانکه حقوق معین کرده است، بپذیرند
.بنابراین زن و شوهر نمىتوانند در نکاحشرط کنند که ریاستخانواده با شوهرنباشد یا شوهر نتواند با مشاغل منافىخانوادگى زن مخالفت کند
ج:شروط مربوط به انحلال نکاح گذشته از موردى که طرفین نکاح باتوافق در خواست طلاق مىکنند و خارجاز مبحثشرط است، در دو مورد شرطضمن عقد در فسخ نکاح مؤثر است
- درباره فسخ نکاح، امکان بر هم زدنعقد به منظور جبران ضرر از کسى استکه چنین پیمانى را، نفهمیده امضا کردهاست
. حال اگر ضمن عقد نکاح، اسقاط خیارفسخ نکاح شود، دیگر حقى براى طرفضرر دیده باقى نمىماند.
اما بعضى از حقوقدانها این قانون رابدور از منطق حقوقى دانسته و چنینگفتهاند پایبند شناختن شخص به همسرىکسى که یکى از عیوب پیش بینى شده درقانون را داراست، به معنى محکومساختن او به کیفرى است که جز حاکمیتاراده دلیلى بر آن وجود ندارد[۲]
. نکاح در زمره سایر معاملات نیست
.در این عقد، حقوق و عواطف انسانىمطرح است
. براى مثال نمىتوان انسانىرا به استناد اینکه خود خواسته استمحکوم ساخت تا پایان عمر همسر دیوانهیا بیمارى باشد که باید از آن احتراز کرد.
۱۱۲۸ ق.م
«هرگاهدر یکى از طرفین، صفتخاصى شرطشده باشد و بعد از عقد معلوم شود کهفاقد آن وصف مقصود بوده است، براىطرف مقابل حق فسخ خواهد بود
مثالهایی از مهمترین شروط ضمن عقد که در بسیاری از ازدواجها کاربرد دارند چنین است:
- زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر میدهد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت خود را رها کند، به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه.
- زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نیاز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
- زوجه حق ادامه تحصیل تا هر مرحله یی که لازم بداند و در هر مکان و محلی که ایجاب کند مخیر است. [۳]
- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و هر کجا که بتواند کار کند، مخیر میکند و اجازه میدهد که مشغول به کار شود.
- زوج و زوجه متعهد میشوند هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن کلیه دارایی که بعد از ازدواج دائم زوجین به دست میآورند بین آنها به مناصفه تقسیم شود.
- حق انتخاب مسکن و تعیین شهر یا محلی که زندگی مشترک در آنجا ادامه پیدا کند با زوجه خواهد بود.
- اگر در آینده زوجین دارای فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نیازی به اذن پدر ندارند.
با همه اینها باید به یاد داشته باشیم که شروط ضمن عقد تنها یک راهکار موقت است برای مشکل نابرابری حقوقی که زن و مرد با ازدواج به آن دچار میشوند: راهکار موقتی که تا بازنگری و اصلاح قوانین خانواده میتواند کفه ترازوی ازدواج را برای زن و مرد برابر کند.
قوه قضائیه ایران نیز شروط ضمن عقد بیشتری را تنظیم کردهاست و کارگاههایی نیز برای آن برگزار میکندکه باید با عبارات حقوقی ویژه زیر بیاید:
- زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر میسازد.
- زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر میکند.
- زوج به زوجه، وکالت بلاعزل میدهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.
- زوج متعهد میشود هنگام جدایی ـ اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن ـ نیمی از دارایی موجود خود را ـ اعم از منقول و غیر منقول که طی مدت ازدواج به دست آوردهاست ـ به زن منتقل نماید.
- زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر میدهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق ـ اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات ـ به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه کند.
شرط خودداری از ازدواج مجدد شوهر
قانون احوال شخصیه مراکش به حق زن برای چنین شرطی تصریح دارد: «برای زوجه این حق میباشد که شرط کند مرد، زن دیگر نگیرد و در چنین حالی اگر شوهر زن دیگر گرفت، زوجه حق دارد که تقاضای فسخ نکاح نماید».اما اتفاق نظری بین فقهای اسلام در این مورد وجود ندارد. فقهای حنبلی از جمله ابن قدامه و احمد الحصری نیز چنین شرطی را جایز دانسته و برای زن در صورت ازدواج مجدد شوهر حق فسخ قائل شدهاند. اما نظر مشهور در فقه شیعه چنین شرطی را باطل و آن را مصداق میدانند. در توجیه آن بر اساس نظام حقوقی ایران شاید بتوان به ماده ۹۵۹ قانون مدنی اشاره کرد: «هیچکس نمیتواند بطور کلی حق تمتع یا حق اجراء تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند». با این حال عبدالله مامقانی در مناهج المتقین نسبت به ابطال چنین شرطی تردید کرده و در میان فقهای معاصر سید محسن حکیم صراحتاً چنین شرطی را جایز دانسته و ازدواج مجدد شوهر در صورت وجود چنین شرطی را باطل اعلام کردهاست: «و جائز است که زوجه شرط کند علیه زوج در عقد نکاح یا عقدی دیگر که مرد ازدواج دیگری ننماید، زوج بر چنین شرطی ملزم است بلکه چنانچه ازدواج نماید، ازدواج (مجدد) او باطل است».موسوی بجنوردی از این نظر دفاع کرده و مینویسد اجماع یا شهرت فتوائی بر بطلان این شرط اجماع مدرکی محسوب میشود و هیچگونه ارزش فقهی ندارد.البته در صورتی که صحت چنین شرطی را در حقوق ایران بپذیریم، چون موارد فسخ و بطلان نکاح محدود است، تنها میتوان حق مطالبه خسارت برای زن قائل شد.
شروط ضمن عقد نکاح در قباله های ازدواج:
شرایط ضمن عقد که در ثبت و سند ازدواج مندرج است و با امضاء زوجین معتبر میشود :
الف – ضمن عقد نکاح زوجه شرط نمود، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وضایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبوده زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشوئی بدست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.
ب – ضمن عقد نکاح زوج به زوجه وکالت بلاعزل یا حق توکیل غیرداد که در موارد مشروحه زیر با روع به دادگاه و اخذ محوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلق نماید و نیز به زوجه وکالت بلاعزل یا حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل از طرف او قبول بذل نماید :
- خودداری شوهر از دادن نفقه زن بمدت ۶ ماه بهر عنوان وعدم امکان الزام او به تاریه نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را بمدت ۶ ماه وفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.
- سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج بحدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل نماید.
- ابتلاء زوج به امراض صعب العلاج بنحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد.
- جنون زوج در موادی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد.
- عدم رعایت دستور دادگاه درمورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد.
- محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که به اثر عجز از پرداخت منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به ۵ سال یا بیشتر بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.
- زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند، تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است و یا شش ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت نماید.
- محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم و اجراء هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زوجه باشد تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
- در صورتیکه پس از گذشت ۵ سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و با عوارض جسمی دیگر زوج صاحب فرزند نشود.
- در صورتیکه زوج مفقود الاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.
- زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.
چنانچه زوج یا زوجه شروط دیگری داشته باشند باید به دفترخانه اعلام نمایند.
شروط نامشروع :
در این قسمت عمدهترین مواردی را که میتوان به عنوان شرط نامشروع مطرح نمود، مورد بررسی قرار میدهیم و پیشاپیش متذکر میشویم سعی برآن است تا شروطی بررسی شود که هم نامشروع بودن آنها محرز است و هم مورد ابتلاء هستند. بدین ترتیب این شروط را درمحورهای ذیل میتوان گردآوری و بیان نمود:
۱- شرط خیار فسخ:
بر اساس آراء فقهی و نظریات حقوقی، این شرط به طور قطع باطل است وتمام فقها وحقوقدانان مسلمان آن را باطل میدانند. اما در مبطل بودن آن اختلاف است؛ به طوری که مشهور آن را مبطل وجمعی آن را فقط باطل میشمارند.
بنابراین نظریه مشهور، شرط خیار فسخ، مبطل است و در این رابطه چنین استدلال کردهاند که:
آنچه واقع شده، یک چیز است نه دو تا که بتوان آنها را از یکدیگرجدا نمود؛ یعنی شرط و مشروط در واقع، مطلوب واحدیاند. وقتی شرط باطل شد، مشروط هم باطل میشود.[۴]
در نکاح شائبه عبادت است و در عبادات، شرط منتفی است.
موارد فسخ نکاح در شریعت معین و مشخص شده است وادله آن بر دلیل جواز فسخ در عموم معاملات حکومت دارد.
شرط خیار فسخ مخالف مقتضای عقد نکاح است؛ زیرا لزوم عقد نکاح، شرعی است و اختیار آن به دست طرفین عقد نیست. از این رو، دوام آن تا زمان حصول رافع که در شریعت معین شده است، به حال خود باقی است.
از آن گذشته، جعل خیار باعث میشود «منشأ» یعنی زوجیت که با صیغه عقد انشاء میشود، مقید به عدم فسخ شود که زمان آن نامعین است. ضمن اینکه اهمال یا اطلاق عدم فسخ هم نامعقول است. لذا زوجیت، مقید و محدود به قبل از فسخ میشود که این هم باطل است. چون تعیین مدت به طوری که قابل زیادت یا نقصان نباشد، از ارکان عقد موقت است و در مورد بحث به دلیل نامعلوم بودن تاریخ فسخ، وجود ندارد و از سوی دیگر به دلیل نامعلوم بودن زمان فسخ نمیتوان آن را موقت هم نامید در نتیجه چنین عقدی کلا باطل است .
در برابر دیدگاه مشهور، جمعی از فقهاء شرط خیار فسخ را باطل و عقد را صحیح میدانند. مستند این نظر،
اولا، روایاتی است که ناظر بر صحت عقد و بطلان شرطاند.
ثانیا، از نظر ایشان عقد نکاح قابلیت خیار را ندارد و لذا شرط خیار، لغو و خود به خود منتفی است.
ثالثا، عقد و شرط دو امر جداگانهاند که از بطلان یکی، بطلان دیگری لازم نمیآید.
رابعا، برخی از طرفداران این دیدگاه، برخلاف نظر مشهور، در باب صحت عقد و بطلان شرط ادعای اجماع دارند .
قانون مدنی هم با تبعیت از نظریه غیر مشهور میگوید شرط خیار فسخ در نکاح باطل است
اما مبطل نیست. بنابراین، با توجه به اینکه عقد نکاح قابل فسخ نیست و موارد و اسباب فسخ آن در شریعت دلیل خاص دارد، اگر بتوان ثابت نمود که شرط خیار فسخ لغو است، میتوان گفت نظریه غیر مشهور راجع به صحت عقد و بطلان شرط قریب به واقع است. زیرا وقتی عقد قابلیت خیار را نداشته باشد مثل آن است که مشروط پذیر نباشد. در این صورت، عقد یا باید صحیح و فاقد شرط تلقی شود و یا باطل انگاشته شود و از آنجا که بطلان آن دلیل خاص میطلبد، پس عقد باید صحیح باشد.
۲) شرط عدم تزوج: مراد از آن این است که زوجه شرط کند شوهر حق ندارد با زن دیگر ازدواج کند. مشهور فقهاء بر آن است که این شرط باطل است. چنانکه مرحوم شیخ انصاری ،ابن ادریس ، و شیخ طوسی بطلان آن را متذکر شدهاند اما شهید ثانی در رابطه با بطلان شرط و صحت عقد میگوید: فساد شرط به دلیل مخالفت با شریعت، روشن است. اما صحت عقد ظاهرا دلیلی غیر از اجماع ندارد، به طوری که اگر این مسئله اجماعی نبود همانند سایرعقود مشتمل بر شرط فاسد، جای بحث و تأمل داشت. چون طرفین عقد، عقد مشروط را قصد نمودهاند. چگونه ممکن است عقد مشروط بدون حصول شرط صحیح باشد؟ زیرا فساد شرط موجب فساد عقد میشود . لکن برخی از فقهاء با فرض اینکه شرط فاسد، مفسد عقد هم باشد، حکم به صحت عقد و بطلان شرط نمودهاند .
زیرا نهایت تأثیر فساد و شرط است که آن هم مقتضی فساد نکاح نخواهد بود . از آن گذشته، شرط اینکه شوهر حق ندارد زن دیگر اختیار کند و برای همسرش هوو بیاورد، نه مخل به مقصود نکاح است و نه با مقتضای آن منافات دارد. از این رو، چنین عقدی صحیح اما شرط آن به دلیل نامشروع بودن باطل است۱۹ .
پیروان دیدگاه مشهور برای توجیه نظریهشان به روایاتی استناد میکنند که برخی از آنها را در ادامه یاد آور میشویم:
۱) از امام باقر (ع) پرسیده شد اگر کسی درهنگام ازدواج با زنش شرط کند که اگر با زن دیگر ازدواج کند زن اولی مطلقه خواهد بود، چه حکمی دارد؟ امام(ع) فرمود: شرط خدا بر شرط شما مقدم است. آن مرد مخیر است بین اینکه به شرط خود وفا کند و زن دیگر نگیرد، یا وجود زن اولی ، با دیگری هم ازدواج کند .[۵]
۲) همین مسئله از امام صادق (ع) پرسیده شد. آن حضرت جواب داد پیامبر اکرم (ص) فرموده است: هرکسی شرطی مغایر با کتاب خدا بگذارد، نه به نفع او و نه به زیان او اثری ندارد .[۶]
۳) مردی با دختر حمران بن اعین ازدواج کرد و با همدیگر شرط نمودند که نه در زندگی و نه پس از مرگ یکی از آنها، هیچکدام با کس دیگر ازدواج نکند، و عهد نمودند در صورت عدم وفا به شرط، حج نمایند، قربانی کنند و تمام مال خود را به مساکین بدهند. سپس آن مرد نزد امام صادق (ع) آمد و جریان را باز گو نمود. آن حضرت فرمود: دختر حمران برما حقی دارد اما این حق مانع از آن نمیشود که من سخن حق را نگویم. ای مرد برو و ازدواج کن و برای همسرت هوو بیار. چون آنچه انجام دادهاید هیچ اعتباری ندارد .
از این روایات به روشنی استفاده میشود که این شرط باطل است و اعتبار ندارد و نباید به آن ترتیب اثر داده شود. اما در مقابل نظر مشهور، جمعی از فقهاء وضع این شرط را مجاز دانسته اند و عمل به آن را لازم میدانند، به طوری که اگر زوج برخلاف شرط، اقدام به ازدواج مجدد نماید، عقد دوم صحت ندارد .
مستند نظر ایشان حدیث امام کاظم(ع) است که بر اساس آن، آن حضرت به مردی که بر خلاف شرط، اقدام به ازدواج دوم نموده بود، فرمودند: کار بدی انجام داده و باید به شرط خود با زن اولیاش وفادار بماند چون رسول اکرم (ص) فرمودند: المومنون عند شروطهم .
به نظر میرسد روایات مورد استفاده با دیدگاه مشهور و غیر آن متعارضاند. به همین دلیل مرحوم شیخ طوسی روایت مورد استناد نظریه غیر مشهور را در تهذیب حمل بر استحباب و در استبصار حمل بر تقیه نموده است که از نگاه بعضی از صاحبنظران حمل بر تقیه موجهتر است. چون در این روایت، نذر واجب به عمل مباح که عدم ازدواج با زن دیگر است، تعلق گرفته است، در حالیکه مطابق روایات، نذر باید به عمل راجح تعلق گیرد. لذا نذر نمیتواند یک عمل مباح را از اباحه خارج کند .پس روایات مورد استفاده نظریه مشهور از قوت بیشتری برخوردارند و علاوه برآن با عمل اصحاب هم مورد تأیید قرار گرفتهاند. پس در این مسئله، شرط باطل و عقد صحیح است. از نظر حقوقی هم با استناد به ماده ۹۴۲ قانون مدنی، اصل تعدد زوجات به حیث قانون آمره به شمار میرود. لذا شرط عدم تزوج، شرط فعل منفی و مخالف قانون آمره محسوب شده است و محکوم به بطلان خواهد بود.
فرم در حال بارگذاری ...