دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه – ۳-۱- مبحث اول: احکام عقد مزارعه در قانون عملیات بانکی بدون ربا و شناخت اوراق مزارعه بانکی – 8
برخی دیگر از حقوقدانان مسئولیت عامل را قراردادی میدانند، چون عامل بر اساس قرارداد مزارعه موظف به کشت و کار بوده، باید در طى این مدت به تعهدش عمل مىکرد؛ اما اکنون که نقض تعهد کردهاست، باید خسارت را جبران کند و چون مبناى این خسارت، قرارداد است، خسارت را باید قراردادى دانست و در مسئولیت قراردادى، ضرر متعهدله با فرض انجام تعهد، محاسبه و تعیین مىشود. بنابرین در اینجا نیز باید عامل را ضامن قیمت سهم مالک از محصول، بر فرض کاشت دانست (کاتوزیان، ۱۳۸۳).
با استناد به مواد ۲۲۷ و۲۲۹ ق.م، در بحث قوه قاهره و عامل خارجی که مانع از انجام تعهد شخص متعهد در قرارداد میگردد، میتوان چنین استنباط نمود که اگر عدم انجام زراعت در نتیجه قوه قاهره باشد عامل از پرداخت خسارت معاف میباشد. ماده ۶۱۵ قانون مدنی مصر نیز عدم انجام زراعت در نتیجه دخالت قوه قاهره را باعث معافیت عامل از پرداخت خسارت میداند (نوری، ۱۳۸۸).
ج) انقضای مدت و نرسیدن زرع
بعضاً اتفاق می افتد که به دلایل طبیعى یا اشتباه در برآورد مدت، زرع در مدت تعیین شده در عقد ثمره ظهور نمیکند. در چنین حالتی، از یک طرف با پایان گرفتن مدت مزارعه، هیچ تعهدى براى مالک باقى نمىماند تا زرع را در زمین نگه دارد و از طرفی دیگر، زراعت مال مشاع او و عامل است. این امر مانع مىشود که مالک بدون در نظر گرفتن حق عامل، به ازاله زرع بپردازد.
برخی از فقها که از احکام اجاره در عقد مزارعه استفاده میکنند، معتقدند که براى رسیدن زرع، زمان کاملاً مشخصى قابل تصور نیست؛ بهگونهاى که زرع همیشه در زمان تعیین شده برسد؛ بلکه در غالب موارد، مدت رسیدن زرع به طول مىانجامد، بنابرین دادن حق ازاله به مالک، ضایع شدن حق عامل را درپى دارد، زیرا در آنچه حاصل شده است، زارع نیز حقى دارد. بنابرین این عده از فقها چنین استدلال میکنند که همان طوری که اگر چنین حالتى در اجاره به وجود مىآمد، مالک حق ازاله آن را نداشت، در مزارعه نیز باید گفت که مالک مطلقاً حق ازاله زرع را ندارد (حلى، ۱۳۸۳).
ماده۶۱۷ قانون مدنی مصر: «در حالتی که عدم رسیدن زرع منسوب به مستأجر نیست، به مستأجر حق میدهد که با پرداخت اجارهبها به نسبت محصول، آن را در زمین نگه دارد تا برسد». (نوری، ۱۳۸۸). این ماده قانونی در بحث اجاره بیان شده است؛ ولی در بحث مزارعه نیز قابل استناد است. بنابرین وفق قانون مدنی مصر مدت عقد مزارعه منقضی شود و زرع نرسیده باشد، عامل می تواند با پرداخت
اجرتالمثل به عامل زرع را تا زمان برداشت نگه دارد.
اما نظر مشهور فقها بر اساس قاعده تسلیط و روایت «الناس مسلطون على اموالهم». این است که مالک حق ازاله زرع را دارد؛ خواه این نرسیدن زرع در نتیجه تعدى و تفریط زارع باشد یا به سبب تغییرات جوى و دیر رسیدن آب و …، این عده معتقدند که چون مدت مقرر منقضى شده است، مالک تکلیفى به ابقاى زرع در زمین ندارد (احتشامی و قاسمیان مزار، ۱۳۹۲).
قانونگذار نظر مشهور فقها را پذیرفته است و در ماده ۵۴۰ قانون مدنى مقرر داشته است که: «هرگاه مدت مزارعه منقضى شود و اتفاقاً زرع نرسیده باشد، مزارع حق دارد که زراعت را ازاله کند یا آن را با اخذ اجرتالمثل ابقا نماید». از اطلاق این ماده استنباط مىشود که مالک حق ازاله زرع را دارد، اعم از اینکه زارع در تأخیر مقصر باشد یا عوامل قهر و جوّى موجب آن شده باشد و نمی توان آن را منحصر به زمانی دانست که عامل مقصر باشد.
حکم این ماده با سایر موضوعات مشابه مثل همین فرض در عقد اجاره که در ماده ۵۰۴ ذکر گردیده: «هرگاه مستأجر به موجب عقد اجاره مجاز در بنا یا غرس بوده، موجر نمىتواند مستأجر را به خراب کردن یا کندن آن اجبار نماید و بعد از انقضاى مدت، اگر بنا یا درخت در تصرف مستأجر باقى بماند، موجر حق مطالبه اجرتالمثل را خواهد داشت و اگر در تصرف موجر باشد، مستأجر حق اجرتالمثل بنا یا درخت را خواهد داشت». و همچنین با مورد مشابه در ماده ۴۸ قانون اجراى احکام مدنى، جایى که شخص بدون اجازه مالک و به صورت عدوانى اقدام به زراعت در ملک دیگرى مىکند، حق معدوم کردن زراعت را به مالک نداده است، فیالواقع متفاوت میباشد. در عقد مزارعه با اینکه زارع با موافقت مالک به زراعت در زمین اقدام مىکند، حق ازاله را قانونگذار صریحاً به مالک داده است.
با وجود این، برخى از حقوقدانان با استناد به واژه اتفاقاً که در متن ماده ۵۴۰ آمده است، حکم مندرج در ماده مذبور را منحصر به موردى دانستهاند که نرسیدن زرع اتفاقى باشد؛ مثل سرماى بیش از حد معمول؛ والّا اگر نرسیدن زرع در نتیجه دیر کاشتن بذر توسط عامل باشد، از شمول ماده ۵۴۰ خارج و مشمول ماده ۵۲۶ قانون مدنى که هریک از مالک و زارع می تواند در صورت غبن، معامله را فسخ کند، خواهد بود (عدل، ۱۳۷۳).
برخى دیگر از حقوقدانان نیز به این حقی که قانونگذار به مالک داده ایراد گرفتهاند و معتقدند که در رابطه میان مزارع و عامل تنها حقوق خصوصی آنان مطرح نیست و آنچه از ثمره به دست می آید، بخشی از نیازمندیهای عمومی است و در حکم این ماده مصالح حیاتی به حساب نیامده است (کاتوزیان، ۱۳۹۱).
فصل سوم:
احکام و آثار عقد مزارعه در عملیات بانکی بدون ربا
۳-۱- مبحث اول: احکام عقد مزارعه در قانون عملیات بانکی بدون ربا و شناخت اوراق مزارعه بانکی
۳-۱-۱- گفتار اول: کلیات و احکام خاص عقد مزارعه در قانون عملیات بانکی بدون ربا
۳-۱-۱-۱- بند اول) کلیات
مزارعه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، زمین مشخصی را برای مدت معینی به طرف دیگر میدهد تا آن را زراعت نموده و حاصل را تقسیم کنند. طرف اول مزارع و طرف دیگر عامل نامیده می شود. این عقد یکی از روشهای تأمین عوامل تولید و نیازهای مالی کوتاهمدت در بخش کشاورزی است که اعمال این روش باعث تشویق در امر کشاورزی و نتیجتاً موجب افزایش تولید محصولات کشاورزی خواهد شد.
جهت حفظ منافع بانک، با پیش بینیهای لازم، زمین موضوع مزارعه باید دقیقاً مورد مطالعه و بررسی قرار داده شود و با توجه به امکانات و شرایط اقلیمی، محصول کشاورزی نیز از نظر کمّی و کیفی مورد رسیدگی قرار گیرد تا بتواند سبب پیشرفت کشاوزی، افزایش محصول و تحقق اهداف بانک گردد.
فرم در حال بارگذاری ...