" دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۲-۱۱- فرض منطقی بودن سرمایهگذاران – 3 "
“
از آنجا که یک نظریهپرداز نظریه خود را مورد انتقاد جدی قرار میدهد، این مقاله انقلاب دیگری در بازار سرمایه ایجاد کرد که به انقلاب دوم فاما شهرت یافت.
علاوه بر آن محققان بسیاری شواهد تجربی عدم کارایی بازار، مانند واکنش قیمت سهام به اطلاعات جدید، تفاوت بازده شرکتهای کوچک و بزرگ، تفاوت بازده سهام در ماههای خاصی از سال و همچنین روزهای خاصی از هفته و سودآوری راهبردهای سرمایهگذاری را گزارش کردهاند. با مشاهده این شواهد تجربی، عده زیادی فرض منطقی بودن سرمایهگذاران را مورد تردید قرار داده و نتیجه گرفتهاند که فرضیه بازار کارا فاقد اعتبار است. چرا که فاما به دو فرض بسیار مهم اشاره میکند:
۱-سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای خود در بازار دارای رفتار منطقی هستند.
۲-آن ها بر اساس آخرین اطلاعات و اخبار اقدام به خرید و فروش میکنند و جهت تعیین منصفانه بودن قیمت اوراق بهادار درایت کافی دارند (عبده تبریزی و گنابادی ۱۳۷۵، ۷۷).
۲-۱۰- مدل بازخورد
یکی از قدیمی ترین نظریه ها در مورد بازارهای مالی، نظریه بازخورد است. طبق این نظریه زمانی که پیشبینی قیمت ها تحقق یافته و موفقیت هایی برای سرمایه گذار ایجاد می شود، این امکان وجود دارد که توجه عموم جلب و انتظارات برای افزایش قیمت ها بالا رود. بنابرین نظریه ها و مدل هایی جذب
میشوند که افزایش قیمت ها را توجیه کنند. این فرایند در افزایش تقاضای سرمایه گذاران و در نتیجه، در افزایش قیمت ها مؤثر است. اگر بازخورد قطع نگردد، این امکان وجود دارد که پس از چند روز یک حباب حدسی ایجاد شود. انتظارات بالا برای افزایش قیمت ها در واقع از بالا بودن قیمت های جاری حمایت میکند. قیمت های بالا بادوام نبوده، زیرا این انتظارات است که قیمت ها را افزایش داده و در نهایت قیمت ها افت کرده و هم چون حبابی می ترکد. بازخورد، حباب ها را هدایت کرده که خود را از بین ببرند، بنابرین ممکن است پایان حباب ها به مبانی خبرها وابسته نباشد. همان بازخورد میتواند یک حباب منفی ایجاد کند که کم شدن قیمتها را در بر داشته باشد. اندرسون و کروس دریافتند زمانی که به افراد قیمت های واقعی سهام بطورتوالی تاریخی منظم و پشت سر هم نشان داده شود و سپس از آن ها دعوت شود تا در بازارهای پیچیده که آن قیمت ها نشان داده شده، اقدام به معامله کنند، افراد تمایل دارند که از روی شواهد تغییرات قیمت های گذشته پیشبینی کنند.
۱-برخی از تعاملات بشری، علت اساسی حباب های حدسی هستند که در کشورهای مختلف و در زمانهای متفاوت تکرار شده اند. در واقع آن ها پارامترهای اساسی رفتار انسان را تفسیر میکنند. نظریه ها می توانند وابستگی سریالی تغییرات قیمتهای حدسی به زمان را نشان دهند. تغییرات قیمت ها مداوم، پیوسته و در یک مسیر مستقیم است که جهت آن در روز بعد مشخص میباشد. این موضوع با شواهد تبعیت قیمت های سهام از گردش تصادفی، ناسازگار است. اما مدل های بازخورد ساده، همبستگی سریالی قوی را نشان نمی دهند. مدل ها نشان دادند که افراد به سرعت نسبت به تغییرات قیمت روز قبل واکنش نداده بلکه این واکنش به تدریج صورت میگیرد. روند افزایش قیمت ها در سال قبل، میتواند مردم را تشویق به خرید نماید حتی اگر قیمت دیروز پایین باشد (خواجویی و قاسمی ۱۳۸۵، ۶۱).
۲-۱۱- فرض منطقی بودن سرمایهگذاران
شاید هیچ موضوعی در ادبیات مالی بحثبرانگیزترین از این سؤال نباشد که آیا سرمایهگذاران در تعیین قیمت سهام، منطقی عمل میکنند یا خیر؟ یکی از مهمترین مفروضات نظریه بازار کارای سرمایه و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، وجود سرمایهگذاران منطقی و عقلایی است.
سرمایهگذار منطقی دو ویژگی مهم دارد: اولاً هنگامی که وی اطلاعات جدیدی دریافت میکند، عقاید خود را به درستی و بر اساس قانون بیز[۳۸] به روز میکند. ثانیاًً، چنین سرمایهگذاری با توجه به عقایدش دست به انتخابهایی میزند که با مفهوم مطلوبیت مورد انتظار[۳۹] سازگار است، یعنی همواره به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت مورد تصمیمات انتظار خود است (باربریز وتالر ۲۰۰۲، ۵۱).
در نظریه بازار کارآمد سرمایه، فاما به دو فرض بسیار مهم توجه دارد. اولا: سرمایه گذاران در تصمیم گیری های خود در بازار دارای رفتار منطقی هستند. ثانیاً: آن ها بر اساس آخرین اطلاعات و اخبار اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار کرده و برای تعیین منصفانه بودن قیمت اوراق بهادار درایت کافی دارندطبق مفروضات بازار کارای سرمایه، قیمت سهام به طور منطقی تعیین شده و منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس در بازار است. اما شواهد بسیار زیادی از رفتار غیر عادی قیمت سهام همانند واکنش بیش از اندازه سرمایه گذاران و یا واکنش کم تراز حد مورد انتظار آنان در دوره های زمانی کوتاه مدت و بلند مدت در بازارهای بورس اوراق بهادار دنیا وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که طبق مفروضات بازار کارا، باید انتظار این گونه موارد غیر عادی که ناشی از شانس یا تصادف است را داشته باشیم ولی شواهد به دست آمده نمی تواند مطابق با این دیدگاه باشد. زیرا برخی از الگوهای قیمت و یا بازده به صورت قوی و با قاعده در بسیاری از بازارهای دنیا وجود دارد که ناشی از رفتار سرمایه گذاران است. دی بونت و تالر اظهار داشتند که یکسری از نظریه های روانشناسی میتوانند رفتار سرمایه گذاران را تفسیر کنند (نیکبخت ۱۳۸۴، ۱۰۱).
فرض منطقی بودن سرمایهگذاران مورد انتقاد محققان بسیاری قرار گرفته است. شواهدی از ادبیات روانشناسی شناخت[۴۰]، آشکار میسازد که افراد تصمیمات خود را بر اساس قانون بیز به صورت ضعیف انجام میدهند. به عنوان مثال آن ها در محاسبه احتمالات و ترکیب آن ها با اطلاعات در دسترس جهت تجدیدنظردر عقاید یا پیشبینیهایشان ناتوان هستند (گریدر ۱۹۸۰، ۱۲۳). در برخی مدلها نیز، عوامل اعتقادات درستی دارند ولی انتخابهایی انجام میدهند که با بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار سازگار نیست.
“
فرم در حال بارگذاری ...