1399/02/01

دانلود پایان نامه حقوق در مورد معیار قرار

امّا چگونه می توان موارد صدور قرار را از موارد صدور اعمال قضایی، به مفهوم اخص، تشخیص داد؟ به بیان دیگر در چه مواردی عمل قضایی دادگاه در قالب قرار و در چه مواردی به شکل تصمیم ساده ی قضایی صادر می شود؟ در پاسخ به این پرسش باید توجّه نمود که قانونگذار در مقرّرات مختلف، مواردی که عمل باید در قالب قرار صادر شود را به گونه ای پیش بینی نموده است. برای مثال، در حالی که صریحاً از قرار تأمین (مادّه ۱۱۲ ق. ج. )، قرار ابطال دادخواست (مادّه ۱۰۷ ق. ج. )، قرار ارجاع امر به کارشناس (مادّه ۲۵۷ ق. ج. )، قرار اتیان سوگند (مادّه ۲۷۰ ق. ج. )، قرار توقیف عملیّات اجرایی (مادّه ۵ ق. ا. م. ق. ث. و … مصوّب ۱۳۲۲(۴) و نیز مادّه ۹۳ ق. ا. ا. م. ) و تلویحاً از قرار ردّ درخواست اعاده ی دادرسی (مادّه ۴۳۷ ق. ج. ) به عنوان قالبی که عمل


۱- دهخدا، مرحوم علی اکبر، منبع پیشین، ج. ۱۰، ص. ۱۵۴۱۸٫

۲- معین، مرحوم دکتر محمّد، منبع پیشین، ج. ۲، ص. ۲۶۵۱٫

۳- متین دفتری، مرحوم دکتر احمد، منبع پیشین، ج. ۲، ش. ۲۳۶، ص. ۳۵۶؛ جعفری لنگرودی، دکتر محمّد جعفر، منبع پیشین، ج. ۵، ص. ۵۳٫

۴- م. ق. ر. ر. ک. ، سال ۱۳۲۲، ص. ۳۱٫

 

قضایی دادگاه ها باید در آن صادر شود، نام برده شده است، هیچ یک از مقرّرات، تصمیم (عمل) «تجدید جلسه ی دادرسی»، «تأخیر جلسه ی دادرسی»، «مطالبه ی اسناد و اطّلاعات از ادارات دولتی» و … که تمام آنها عمل قضایی می باشد را در قالب قرار پیش بینی ننموده است. در نتیجه دقیق ترین ملاک تشخیص مواردی که عمل دادگاه باید در قالب قرار و یا به شکل عمل ساده ی قضایی صادر شود مقرّرات قانونی است، بدین معنا که صدور عمل در قالب قرار در صورتی امکان پذیر و لازم است که قانونگذار صریحاً یا تلویحاً پیش بینی نموده باشد.

 
مقاله - متن کامل - پایان نامه
 

قرار اعدادی یا مقدّماتی

قرار اعدادی یا مقدّماتی(۱) (تحضیری) قراری است که برای این صادر می شود که پرونده را آماده ی صدور رأی قاطع نماید. پس از بررسی انواع قرارهای اعدادی، شیوه ی تنظیم، ابلاغ و آثار آنها مورد بررسی قرار می گیرد.

انواع قرارهای اعدادی

قرار تحقیق محلّی- در مواردی اصحاب دعوا، برای اثبات ادّعای خود، به اطّلاعات اهل محل استناد می نمایند. برای مثال یکی از اصحاب دعوا که مدّعی است ساختمان موجود در ملکی را ساخته و یا در ملکی متصرّف بوده، برای اثبات این ادّعا، به اطّلاعات اشخاصی که در محل ساکن بوده و یا رفت و آمد داشته اند (دارند) و یا سایر اشخاص استناد می نماید. در این صورت دادگاه قرار تحقیق محلّی صادر می نماید. این قرار، چون برای این صادر می شود که پرونده را آماده ی صدور رأی قاطع نماید از قرارهای اعدادی یا مقدّماتی شمرده می شود (موادّ ۲۴۸ به بعد ق. ج.)

قرار معاینه ی محل- در مواردی، اصحاب دعوا، برای اثبات ادّعای خود و یا دادگاه برای احراز موضوع، لازم می دانند که وضعیّت محل و همچنین مال منقولی که حمل آن به دادگاه امکان ندارد، از جهت مورد نظر، معاینه شود؛ در این صورت،دادگاه، به درخواست اصحاب دعوا مو یا رأساً اقدام به صدور قرار معاینه ی محل می نماید. برای مثال، شخص موجر، در دعوای تخلیه ی ید مستأجر از ملکی ادّعای می نماید که مستأجر در مورد اجاره تعدّی و تفریط نموده و در اثبات این ادّعا درخواست می نماید که دادگاه ترتیبی مقرّر نماید که ملک از نزدیک مورد بررسی قرار گیرد؛ در این صورت دادگاه اقدام به صدور قرار معاینه ی محل می نماید. البتّه، در صورتی که موجر چنین درخواستی ننماید دادگاه می تواند، رأساً، نیز به صدور قرار مزبور اقدام کند. صدور قرار معاینه ی محل و همچنین تحقیق محلّی در مرحله ی تجدیدنظر نیز امکان پذیر است (موادّ ۲۴۸ به بعد ق. ج).

 

قرار کارشناسی

تشخیص موضوع مورد اختلاف، در مواردی، به این علّت که دارای جنبه ی فنّی و تخصّصی است، مستلزم اظهارنظر اشخاصی است که دارای فن و تخصّص مربوط می باشند. برای مثال، در دعوایی که به خواسته ی اجرت المثل ملکی اقامه شده، دادگاه، چنانچه غاصبانه بودن تصرّفات خوانده را احراز نمود، برای تشخیص میزان اجرت المثل ملک مورد نظر که جنبه ی تخصّصی ارجاع کند. ارجاع به کارشناس نیز باید در قالب قرار مورد عمل قرار گیرد (موادّ ۲۵۷ به بعد ق. ج.)

قرار اتیان سوگند- به موجب مادّه ۲۷۱ ق. ج. «در کلّیّه ی دعاوی مالی و سایر حقوق النّاس از قبیل نکاح، طلاق، رجوع در طلاق، نسب، وکالت و وصیّت که فاقد دلایل و مدارک معتبر دیگر باشد سوگند شرعی به شرح موادّ آتی می تواند ملاک و مستند صدور حکم دادگاه قرار گیرد». در موادّ ۲۷۲ به بعد ق. ج. طرفی که باید سوگند یاد نماید، ردّ سوگند، نکول و … پیش بینی شده است؛ امّا مادّه ۲۷۰ ق. ج. تصریح می نماید که دادگاه، در صورت پذیرفتن درخواست سوگند، باید قرار اتیان سوگند صادر نماید؛ بنابراین عمل مزبور نیز بایددر قالب قرار صادر شود (موادّ ۲۷۰ به بعد ق. ج. )

 

قرار تطبیق- در مواردی که دادگاه، برای رسیدگی به صحّت و اصالت سند، تصمیم می گیرد که سند متنازع فیه را با اسناد «مسلّم الصّدور» تطبیق دهد و آوردن این اسناد به محلّ تطبیق ممکن نبوده و یا به نظر دادگاه مصلحت نباشد، به موجب قرار دادگاه، تطبیق مزبور در محلّی که اسناد و نوشته ها قرار دارد انجام می شود (مادّه ۲۲۵ ق. ج.)

قرار اناطه- «هرگاه رسیدگی به دعوا منوط به اثبات ادّعایی باشد که رسیدگی به آن در صلاحیّت دادگاه دیگری است، رسیدگی به دعوا تا اتّخاذ تصمیم از مرجع صلاحیّتدار متوقّف می شود. در این مورد، خواهان مکلّف است ظرف یک ماه در دادگاه صالح اقامه ی دعوا کند و رسید آن را به دفتر دادگاه رسیدگی کننده تسلیم نماید، …» (مادّه ۱۹ ق. ج. ) با توجّه به نصّ مزبور، صدور قرار اناطه در دعاوی حقوقی نیز، در قانون پیش بینی شده است. (۱) قرار اناطه باید در مواردی صادر شود که اثبات ادّعای «منوط به» در صلاحیّت دادگاه دیگری باشد. بنابراین، در صورتی که رسیدگی به ادّعای مروحه محتاج اقامه ی دعوا نباشد (برای مثال، ادّعای جعل نسبت به سند مورد استناد طرف مقابل در همان دادگاه؛ مادّه ۲۲۷ ق. ج. ) دادگاهی که به دعوای اقامه شده رسیدگی می نماید ادّعای مطروحه را نیز مورد رسیدگی قرار می دهد. امّا چنانچه رسیدگی به دعوایی منوط به روشن شدن ادّعایی باشد که مستلزم اقامه ی دعوا است، قانونگذار صدور قرار اناطه را در صورتی مجاز می داند که اثبات ادّعا در صلاحیّت «دادگاه دیگری» باشد؛ در حالی که بین این مورد و حالتی که اثبات چنین ادّعای

یمستلزم اقامه ی دعوا بوده و در صلاحیّت دادگاه رسیدگی کننده به دعواست نباید تفاوتی قایل شد (ملاک مادّه ۱۳ ق. ج. آ. د. ک. ). از سوی دیگر، خواهان در صورتی مکلّف است ظرف یک ماه در دادگاه «صالح» اقامه ی دعوا کند و گواهی آن را به دادگاهی که به دعوی «اصلی» رسیدگی می کند تسلیم نماید که دعوا از پیش اقامه نشده باشد و صدور رأی در دعوای اصلی منوط به روشن شدن نتیجه ی دعوای «منوط به» باشد، حتّی اگر دعوای اصلی در دادگاه تجدیدنظر و دعوای «منوط به» در دادگاه نخستین مطرح

هرگاه ضمن رسیدگی مشخّص شود اتّخاذ تصمیم منوط است به امری که رسیدگی به آن در صلاحیّت دادگاه دیگری است و یا ادامه ی رسیدگی به آن در همان دادگاه مستلزم رعایت تشریفات دیگر آیین دادرسی می باشد قرار اناطه صادر و به طرفین ابلاغ می شود، ذی نفع مکلّف است ظرف یک ماه موضوع را در دادگاه صالح پیگیری و گواهی آن را به دادگاه رسیدگی کننده ارائه و یا دادخواست لازم به همان دادگاه تقدیم نماید. در غیر این صورت دادگاه به رسیدگی خود ادامه داده و تصمیم مقتضی خواهد گرفت. »؛ مادّه ۱۳ ق. ج. آ. د. ک.

باشد.

. اشاره شد که اگر چه قرار اناطه در امور حقوقی، در قانون جدید پیش بینی شده است، امّا در حکومت قانون قدیم نیز صدور آن مجاز شمرده می شد. از سوی دیگر اگر چه در بادی امر قرار اناطه به قرارهای شبه قاطع  نزدیک به نظر می رسد، امّا اعدادی بودن آن قابل دفاع می باشد. (۲) در حقیقت، پرونده از دادگاه خارج نمی شود و در انتظار ارائه ی گواهی اقامه ی دعوای «منوط به»، به قید وقت احتیاطی و در صورت ارائه ی گواهی در مهلت مقرّر، با صدور قرار توقیف دادرسی، تا ارائه ی رأی قطعی، در دادگاه صادر کننده ی قرار اناطه باقی می ماند.

سایر قرارهای اعدادی یا مقدّماتی- در قانون جدید آیین دادرسی مدنی نیز پذیرش درخواست شنیدن گواهی گواهان و حاضر کردن و یا احضار آنها در قالب قرار اعتراض آقای … به وکالت از دفتر آقای (الف) بر دادنامه ی شعبه ی (ج) دادگاه عمومی تهران این است که اگر حقّ فسخی در زمینه ی انتقال ملک مورد دعوا از سوی تجدیدنظر خوانده به خریدار وجود می داشت این حق می بایست فوراً اعمال می گردید به شرح محتویّات پرونده … شعبه ی (د) دادگاه عمومی تهران سازمان (ب) در تاریخ ۱۲-۱۰-۱۳۷۹ مبادرت به تقدیم دادخواست مبنی بر فسخ معامله نموده که در جریان رسیدگی می باشد دادنامه ی تجدیدنظر خواسته متضمّن ردّ دعوای آقای (الف) در موضوع الزام به تفکیک و تنظیم سند رسمی به لحاظ عدم رعایت شرایط مقرّر در سند عادی شماره … است لذا به استناد مقرّرات مادّه ۱۹ ق. ج. قرار اناطه صادر می شود». دادنامه ی شماره ۶۲۸ مورّخ ۳-۱۰-۱۳۸۰، پرونده کلاسه ۷۹- ۱۶۱۱، شعبه ۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران.

دو نفر بر عدّه که به عنوان وارث متوفّایی معرّفی شده اند اقامه ی دعوا نموده به اینکه سدس ترکه ی متوفّا که به مادرش تعلّق یافته از طرف مشارالیها به مدّعیان انتقال یافته و بنابراین سهم الارث او را از مدّعی علیهم مورد مطالبه قرار داده و دو نفر از مدّعی علیهم ایراد نموده اند که چون عدّه از ورثه تقاضای حصر وراثت به دادگاه بخش داده و هنوز وراثت ورثه قطعاً معلوم نشده اقامه ی دعوایی مورد است و به همین مناسبت حاکم دادگاه اثبات ادّعا را متوقّف بر اثبات وراثت ناقل به مدّعیان دانسته و جریان را موکول به حصول نتیجه ی رسیدگی دادگاه بخش نموده ایراد بر او به اینکه عملش مخالف موادّ ۲۸ و ۹۷ (۱۹۷) و ۲۹۰ آیین دادرسی مدنی (موادّ ۱۷، ۸۴ و ۱۰۵ ق. ج. ) بوده وارد نیست زیرا همان طوری که اتّفاق می افتد که رسیدگی به امور جزایی موقوف به امر حقوقی می گردد و مادّه ۱۷ اصول محاکمات اجرایی به سندی که طرف مقابل در محکمه ی حقوقی نیز ممکن است این امر اتّفاق بیفتد چنانکه وقتی نسبت به دوایر جزایی از رسیدگی تا حصول نتیجه ی تعقیب جزایی خودداری خواهد کرد و صدور قرار اناطه در امر حقوقی منحصر به این مورد نبوده بلکه ممکن است در عمل محکمه در رسیدگی و اتّخاذ نظر نهایی دایر به حقّانیّت و یا بی حقّی مدّعی محتاج به تعیین امر دیگری باشد که صلاحیّت رسیدگی و تشخیص آن با محکمه ی دیگری است و این قبیل از قرارها که بر اثر آن طبعاً محاکمه موقوف می شود و در عداد قرارهای اعدادی بوده و قرار اعدادی معدود و محدود نبوده بلکه منوط به نظر حاکم محکمه است. »؛ حکم شماره ۳۶۳۰- ۳۰ آبان ۱۳۲۳ م. ع. ا. ق. ، شهیدی، موسی، منبع پیشین، ش. ۹۰، ص. ۴۱٫

 

پیش بینی نشده است (موادّ ۲۲۹ ). همچنین پذیرش درخواست تأمین دلیل و انجام آن در قالب قرار مقرّر نشده است (موادّ ۱۴۹ به بعد همان قانون) افزون بر آن، تصمیم دادگاه، در رسیدگی توأم به دعاوی که با هم ارتباط کامل داشته و در یک شعبه مطرح می باشند، در قالب قرار پیش بینی نشده است. در عین حال، رویّه ی دادگاه ها بر این قرار گرفته که عموماً، تأمین دلیل را به شکل قرار صادر می نمایند . شنیدن گواهی گواهان و رسیدگی توأم نیز، توسّط برخی قضات، از گذشته های دور، در قالب قرار صادر می شود. ترتیب مزبور با مقرّرات قانونی و ملاک و معیارهای بررسی شده موافقت ندارد. امّا با توجّه به اینکه تصمیمات (اعمال) مزبور، حتّی اگر در قالب قرار صادر شود، به تنهایی قابل شکایت نمی باشند و اگر هم به شکل عمل ساده ی قضایی صادر شوند، ضمن تجدیدنظر و فرجام، علی الاصول، می توانند به نوعی مورد شکایت قرار گیرند، بر شکل صدور آنها اثر مهمّی مترتّب نمی باشد. در هر حال، همان گونه که در یکی از آرا آمده است  قرارهای اعدادی «معدود و محدود نبوده بلکه منوط به نظر حاکم محکمه است.

قرار قرینه(۱) (تمهیدی) و ساده- در مواردی صدور قرار اعدادی این معنا را می رساند که دادگاه اصل استحقاق خواهان در حقّ مورد مطالبه را احراز نموده و صدور قرار و اجرای آن تنها برای تعیین نوع یا میزان حقوق وی می باشد؛ در چنین صورتی، قرار اعدادی را قرار قرینه یا قرار تمهیدی گویند. برای مثال، چنانچه در دعوایی که خواهان علیه خوانده، به ادّعای غاصبانه بودن تصرّفات وی در ملکی اقامه و درخواست اجرت المثل مدّت تصرّف را کرده باشد و دادگاه، پس از رسیدگی، قرار کارشناسی، به منظور تعیین اجرت المثل ملک، صادر نماید، صدور قرار مزبور قرینه ی پیروزی خواهان در دعوا می باشد. در مقابل قرار قرینه، قرار ساده، قرار داده می شود. بنابراین قرار ساده، قرار اعدادی است که در آن مورد، صدور آن، قرینه ای بر پیروزی خواهان نمی باشد. برای مثال، در دعوای تخلیه ی یدی که موجر، به جهت تعدّی و تفریط اقامه می کند، چنانچه دادگاه، به منظور تشخیص وجود یا عدم تعدّی و تفریط، قرار کارشناسی و یا معاینه ی محل صادر نماید، چون از صدور قرار، پیروزی یا شکست خواهان در دعوا دریافت نمی شود، این قرار اعدادی، این بار، قرار ساده (و نه قرینه) خوانده می شود.

با توجّه به مراتب مزبور «قرار قرینه» و «قرار ساده» اصالتی ندارند و نام گذاری دیگری، با توجّه به خصوص مورد، از قرارهای اعدادی است.

 

شیوه ی تنظیم و ابلاغ قرارهای اعدادی

گفته شده که قرارهای اعدادی علی القاعده در جریان دادرسی و پیش از اعلام ختم آن صادر می شوند (البتّه صدور قرارهایی مانند قرار کارشناسی در مرحله ی اجرای حکم نیز بسیار رایج است). قانونگذار، شکل و محتویّات قرارهای اعدادی یا مقدّماتی را مشمول مقرّرات ویژه ای قرار نداده است. در حقیقت موادّ ۲۹۶ و ۲۹۷ ق. ج. شکل و محتوای آرای قاطع دعوا را پیش بینی نموده و انصرافی به قرارهای اعدادی ندارد. بنابراین، قرارهای اعدادی روی برگ های صورت جلسه ی معمولی، علی الاصول به خطّ قاضی صادر کننده، نگارش یافته و توسّط وی امضا می شود. در قرارهای اعدادی موضوع قرار، زمان، محل و شیوه ی اجرای قرار، شخصی که باید آن را اجراز نماید و عندالاقتضا، طرفی که باید هزینه ی آن را بپردازد و …، حسب مورد، تصریح می شود. قرارهای اعدادی، برخلاف آرای قاطع دعوا «پاک نویس» نمی شود یا به بیان دیگر به شکل دادنامه تنظیم نمی شود؛ زیرا، افزون بر اینکه قرار به اصحاب دعوا ابلاغ نمی شود، با صدور آنها نیز پرونده از دادگاه خارج نمی گردد و بنابراین، به همان شکلی که صادر شده، در پرونده نگهداری می شود. در نتیجه، اصحاب دعوا، علی القاعده زمانی از صدور قرارهای مزبور آگاه م

یشوند که دفتر دادگاه هزینه ی اجرای آن را مطالبه نماید (قرار کارشناسی) و یا تاریخ اجرای آن به آنها ابلاغ گردد (قرار تحقیق محلّی و معاینه ی محل)(۱) و یا برای دیدن نتیجه ی اجرای آن و طرح اعتراض احتمالی دعوت شوند (قرار کارشناسی).

بنابراین چون قرارهای اعدادی مستقلّاً قابل شکایت نمی باشند، به هیچ یک از اصحاب دعوا ابلاغ نمی گردند. البتّه اصحاب دعوا از صدور قرارهای اعدادی آگاه چون در هر مورد که دادگاه به صدور قرار معاینه یا تحقیقات محلّی یا کارشناسی مبادرت نماید مفادّ تصمیم و وقت اجرای قرار باید به اصحاب دعوا ابلاغ شود، بنابراین اگر خوانده به وسیله ی انتشار آگهی دعوت شده و در جلسه ی رسیدگی حاضر نگردیده باشد و دادگاه قرار معاینه یا تحقیقات محلّی … صادر نماید وقت اجرای قرار … با انتشار یک نوبت آگهی ده روزه در روزنامه ی کثیرالانتشار باید اعلان شود. »؛ نظریّه ی کمیسیون مشورتی آیین دادرسی مدنی، مجموعه ی نظرهای مشورتی، اداره ی حقوقی وزارت دادگستری، از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵، منبع پیشین، ش. ۱۴۴، ص. ۱۵۲٫

عدم جواز اجرا هیچ حکم یا قراری بدون ابلاغ به طرف ولو اینکه ابلاغ واقعی نبوده و قانونی نباشد از مسائلی است که اختصاص به محکمه دون محکمه نداشته و این حکم در همه ی محاکم ولو محاکم فوق العاده و یا اختصاصی جاریست بنابراین اجرای قرار معاینه ی محلّی بدون اینکه آن را به مدّعی علیه ابلاغ و یا او را از موقع معاینه مستحضر سازند تخلّف است. »؛ حکم شماره ۴۳۴۷- ۳۰ مرداد ۱۳۲۷ م. ع. ا. ق. ، شهیدی، موسی، منبع پیشین، ش. ۱۵، ص. ۹٫

 

می گردند امّا خود قرار به آنها ابلاغ نمی شود. در حقیقت برای مثال، طرفی که باید هزینه ی کارشناس را بسپارد از طریق اخطاری که در این خصوص صادر و به وی ابلاغ می شود از صدور قرار عملاً آگاه می شود. افزون بر آن، در صورت صدور هر یک از قرار تحقیق محلّی و معاینه ی محل، چون دادگاه برای اجرای این قرارها باید دستور تعیین جلسه صادر کند، دستور جلسه و وقت آن را به اصحاب دعوا ابلاغ می نماید. همچنین پس از صدور قرار اتیان سوگند، چنانچه شخصی که باید سوگند یاد کند در جلسه حضور نداشته باشد باید طرفین، با تصریح دستور جلسه دعوت شوند (مادّه ۲۸۶ ق. ج).

آثار قرارهای اعدادی

آثار حکم مورد بررسی قرار گرفت . اکنون باید بررسی شود کدام یک از آثار حکم را قرارهای اعدادی نیز دارا می باشند.

قرارهای اعدادی مانند احکام دارای قدرت اثباتی می باشند. در حقیقت این دسته از قرارها نیز مشمول ضابطه ی مقرّر در مادّه ۱۲۸۷ ق. م. بوده و سند رسمی شمرده می شوند. بنابراین در محدوده ی مؤدّای خود قابل استناد بوده و همچنین اثبات خلاف مندرجات و محتویّات آنها، تحت شرایط مورد اشاره ، علی القاعده جز با طرح و اثبات ادّعای جعل امکان پذیر نیست.

امّا قرارهای اعدادی یا مقدّماتی مشمول قاعده ی فراغ دادرس نمی شوند . در حقیقت صدور و اجرای قرارهای اعدادی یا مقدّماتی به منظور آماده نمودن پرونده برای صدور رأی قاطع است و بنابراین پس از صدور اجرای آنها دادرس از رسیدگی به پرونده فارغ نمی شود و مشغول می ماند. این قرارها، به تنهایی قابل شکایت نمی باشند.

پرسش این است که آیا دادگاه می تواند پس از صدور هر یک از قرارهای اعدادی از آنها عدول نماید؟ برای مثال، آیا دادگاه می تواند پس از صدور قرار کارشناسی، با عدول از آن، پیش از اینکه قرار اجرا شود و یا حتّی پس از اجرای آن، رأی خود را بدون در نظر گرفتن قرار مزبور و یا نتیجه ی اجرای آن صادر نماید؟ مسلّم است هرگاه موضوعی که برای تشخیص آن قرار اعدادی (در این مثال، کارشناسی) صادر شده، پیش از وصول نظر کارشناس، به طریق دیگری که بعد از صدور قرار ارائه شده (یا حادث گردیده) احراز شود و یا به طول کلّی منتفی شود، عدول از قرار مجاز می باشد. قراری که دادگاه صادر می کند دو قسمت است عدّه از قرارها نهایی و به مثابه ی حکم بوده و امّا چنانچه پس از صدور قرار اعدادی، دادگاه، بدون تحقّق شرط مزبور از قرار عدول نماید عدول از قرار گویای این است که یا در زمان صدور قرار به موضوع و قانون احاطه و یا عنایت لازم نداشته و یا در مقام عدول از قرار، از آنها غافل بوده است که در هر صورت، تخلّف شمرده می شود. (۱) امّا در مقابل، عدول از قرار، فی نفسه، موجب فسخ یا نقض رأی نمی باشد. (۲) در هر حال باید توجّه نمود که عدول از قرارهای اعدادی، تکلیف دعوا را تا یک اندازه معیّن می نماید که فسخ آن مجوّزی ندارد و عدّه ی دیگر که در عین (حین) جریان امر و رسیدگی به طور اعدادی صادر می گردد از قبیل قرار ارجاع به کارشناس و یا رسیدگی به اعتبار سند- این قبیل از قرارها ممکن است به جهتی از جهات موضوع آن منتفی و دیگر حاجتی به اجرای آن نباشد. »؛ حکم شماره ۳۴۸۶- ۲۲ د. ع. ک. ، اصول قضایی- حقوقی (عبده)، منبع پیشین، ش. ۷۶۵، ص. ۹۴٫

با روشن بودن موضوع دعوا دادگاه مجبور نیست تقاضای تحقیق و معاینه را بپذیرد و بدون وجود موجب قانونی نمی تواند آن را رد نماید امّا اگر برای روشن شدن موضوع قرار تحقیق و معاینه ی محل را داد و بعد به جهتی از آن مستغنی گردد می تواند از آن عدول کند. »؛ حکم شماره ۴۹۲- ۳۱۰ د. ع. ک. ، منبع پیشین، ش. ۳۴۰، ص. ۴۲٫

مطابق مادّه ۱۵۵ آیین دادرسی مدنی دادرس دادگاه پس از اینکه رأی خود را داد اعمّ از اینکه رأی نهایی باشد یا غیر نهایی نمی تواند آن را تغییر داده و رأی دیگری به جای آن بدهد مگر آنکه قراری را که داده از قرارهای اعدادی بوده و به واسطه ی انتفاء موضوع یا از جهت دیگری محکمه مستغنی از اجرای آن شده باشد و در غیر این صورت یعنی در جایی که قرار قابل شکایت استینافی و یا اعتراض به وجه دیگری باشد تغییر آن ولو اینکه رأی دهنده به اشتباه خود برخورد جایز نیست بلکه در موقع اتّخاذ تصمیم مکلّف است جهات و اطراف کار را کاملاً در نظر گرفته دقّتی که لازمه ی امر افتاده بنماید تا در اشتباهی که از طرف خود قابل جبران نیست واقع نشود- بنابراین ملغا از اثر کردن قراری که مبنی بر ردّ عرض حال بوده به علّت اینکه اخطار رفع نقص به صورت قانونی به عمل نیامده بود و صادر کردن قرار ثانوی مبنی بر جریان انداختن آن با اینکه سوء نیّتی نداشته تخلّف است. »؛ حکم شماره ۴۷۷۹- ۱۴ آبان ۱۳۲۹ م. ع. ا. ق. ، شهیدی، موسی، منبع پیشین، ش. ۲۴۷، ص. ۱۱۱٫

استناد به جهات و دلایل دیگر با سبق صدور قرار رجوع به کارشناس که کاشف از لزوم و ضرورت آن در نظر دادگاه بوده و حاکی است از اینکه جهات دیگر را کافی برای اثبات دعوا و صدور رأی نمی دانسته رفع اشکال نخواهد بود. »؛ حکم شماره ۲۹۲۴- ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ م. ع. ا. ق. ، منبع پیشین، ش. ۴۷۱، ص. ۲۲۳٫

مطابق مادّه ۳۶۲ (مادّه ۲۰۱ ق. ج. ) و مفادّ ۳۷۱ قانون (قدیم) آیین دادرسی مدنی عدم حضور اصحاب دعوا پس از اطّلاع مانع اجرای تحقیقات نمی شود و اگر دادگاه اجرای مجدّد تحقیقات را لازم نداند و رسیدگی اوّل را کافی بداند می بایست وجهی برای عدول خود از تحقیق مجدّد و کافی بودن رسیدگی برای اثبات صحّت مستند ذکر نماید. »؛ حکم شماره ۱۶۸- ۹- ۳۰-۹-۱۳۲۰ شعبه ۴ د. ع. ک. ، متین، احمد، منبع پیشین، ص. ۹۹٫

اگر موضوع دعوا امر فنّی بوده و قرار رجوع به کارشناس به تشخیص خود دادگاه صدور یافته باشد عدول دادگاه از قرار مزبور «به استناد عدول طرفین از این امر» صحیح نخواهد بود. »؛ حکم شماره ۴۳۶۹- ۲۹-۱۲-۱۳۱۹ شعبه ۳ د. ع. ک. ، منبع پیشین، ص. ۳۱۱٫

 

بدون تحقّق شرط مزبور، مخصوصاً در مواردی که قرینه شمرده شوند  می تواند صحّت و اعتبار دادرسی مربوط را با شک و تردید روبه رو نماید.

  1. قرارهای اعدادی از اعتبار امر قضاوت شده برخوردار نیستند. اعتبار مزبور ویژه ی احکام است. اعلام بطلان و ابطال قرارهای اعدادی نیز نمی تواند موضوع دعوا در دادگاه ها قرار گیرد. گفته شد که تنها طریق درخواست «ابطال» آرای دادگاه ها می تواند طرح شکایت قانونی متناسب (واخواهی، تجدیدنظر، فرجام و …) نسبت به آنها باشد. در عین حال، قرارهای اعدادی مستقلّاً نیز نمی توانند مورد شکایت قرار گیرند. در حقیقت، قانونگذار در موادّ ۳۳۱ و ۳۳۲ ق. ج. آرای قابل تجدیدنظر را پیش بینی نموده است. آرای قابل فرجام نیز در موادّ ۳۶۷ و ۳۶۸ ق. ج. شمارش شده اند. واخواهی و اعاده ی دادرسی نیز ویژه ی احکام است (مادّه ۳۰۵ و ۴۲۶ ق. ج. ). اعتراض ثالث نسبت به قرارهای اعدادی اگر چه، علی الاصول، می تواند مطرح شود، امّا، چون به حقوق شخص ثالث خللی وارد نمی آورد، منتفی است . طرح شکایت توسّط اصحاب دعوا نسبت به قرارهای اعدادی تنها ضمن شکایت از رأی اصلی امکان پذیر است که در واقع به صورت یکی از جهات شکایت از رأی اصلی مطرح می شود. برای مثال، چنانچه محکوم علیه رأیی که بر اساس نظر کارشناس محکوم شده ادّعا داشته باشد که موضوع ارجاع شده به کارشناس جنبه ی فنّی و تخصّصی نداشته و بنابراین لازم بوده که توسّط خود دادگاه مورد بررسی و تشخیص قرار گیرد و علّت محکومیّت خود را (از جمله) همین امر بداند می تواند جهت مزبور را (نیز) به عنوان جهت درخواست فسخ یا نقض رأی اصی در شکایت از رأی مطرح نماید و در این صورت، شکایت خود نسبت به قرار کارشناسی را به این شیوه عنوان می کند.



1399/02/01

پایان نامه حقوق : شیوه ی تنظیم و ابلاغ قرار های قاطع دعوا

گفته شد که قرارهای قاطع دعوا ، از این حیث که با صدور آنها پرونده از دادگاه رسیدگی کننده به دعوا خارج می شود، ویژگی مشترکی با حکم دارند. بنابراین شیون ی تنظیم، صدور، ابلاغ و تصحیح آنها، به همان ترتیبی است که در مورد احکام گفته شد .

ج- قرارهای شبه قاطع، آثار، شیوه ی تنظیم و ابلاغ آنها

منظور از قرارهای شبه قاطع قرارهایی است که با صدور آنها، یا پرونده از گردش رسیدگی خارج می شود (بی آنکه از دادگاه خارج شود، مانند قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا) و یا چنانچه پرونده از دادگاه خارج شود، همان پرونده برای رسیدگی به شعبه یا دادگاه دیگری احاله می شود (مانند قرار عدم صلاحیّت و قرار امتناع از رسیدگی).

قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین- «قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا، چنانچه از دادگاه نخستین در دعوایی صادر شود که حکم راجع به اصل آن قابل تجدیدنظر باشد، به موجب بند (د) مادّه ۳۳۲ ق. ج. قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان و بر اساس قسمت ۲ بند (ب) مادّه ۳۶۷ ق. ج. تحت شرایطی قابل فرجام در دیوان عالی کشور است. «قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا»، چنانچه از دادگاه تجدیدنظر استان صادر شود به موجب قسمت ۲ بند (ب) مادّه ۳۶۸ ق. ج. مشروط به اینکه اصل حکم راجع به آن قابل رسیدگی فرجامی باشد، قابل فرجام در دیوان عالی کشور است؛ امّا در هیچ یک از موادّ قانونی مورد یا مواردی که دادگاه باید قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا را صادر نماید پیش نشده است. البتّه بر اساس بند ۳مادّه ۸۴ ق. ج. در صورتی که خواهان به جهتی از جهاتی قانونی از قبیل صغر، عدم رشد، جنون یا ممنوعیّت از تصرّف در اموال در نتیجه ی حکم ورشکستگی اهلیّت قانونی برای اقامه ی دعوا نداشته باشد خوانده می تواند ایراد عدم اهلّیت معروف بوده و می باشد چنانچه وارد باشد، به موجب مادّه ۸۹ ق. ج. ، قرار ردّ دعوا صادر می شود. پس، صدور قرار عدم اهلیّت خواهان، در فرض عدم اهلیبت او، مورد پیدا نمی کند.

خوانده نیز، چنانچه اهلیّت نداشته باشد، می تواند، به موجب مادّه ۸۶ ق. ج. ، از پاسخ به ماهیّت دعوا خودداری کند. در هر حال با توجّه به اینکه حجر هر یک از اصحاب دعوا، بر اساس مادّه ۱۰۵ ق. ج. از موارد توقیف دادرسی است باید گفت در صورتی که خوانده محجور باشد و در دادخواست نماینده ی او (ولی، قیّم و …) مشخّص شده باشد، صدور قرار عدم اهلیّت خوانده بی جا و توقیف دادرسی، به علّت حجر او بی جهت خواهد بود؛ در نتیجه دادگاه باید مبادرت به رسیدگی نموده و نسبت به صدور رأی (که می تواند حکم غیابی باشد) نیز اقدام کند. امّا در صورتی که نماینه ی خوانده محجور در دادخواست مشخّص نشده باشد، ضمن اینکه خوانده می تواند از پاسخ به ماهیّت دعوا خودداری کند. دادرسی، تا تعیین نماینده ی محجور، توقیف خواهد گردید  نیز اقدام کند. امّا در صورتی که نماینده ی خوانده محجور در دادخواست مشخّص نشده باشد، ضمن اینکه خوانده می تواند از پاسخ به ماهیّت دعوا خودداری کند، دادرسی، تا تعیین نماینده ی محجور، توقیف خواهد گردید البتّه مشروط به اینکه نماینده ی محجور در دادرسی دخالت ننماید.

بنابراین، صدور قرار عدم اهلیّت خوانده نیز در فرض عدم اهلیّت او، به گونه ای که قاطع دعوا باشد، مورد پیدا نمی کند. امّا چنانچه، در فرض اخیر، دادگاه اعتقاد به محجور بودن خوانده داشته باشد، می تواند با صدور قرار عدم اهلیّت وی دادرسی را متوقّف کند؛ این تنها موردی است که می توان صدور قرار عدم اهلیّت را تصوّر نمود، اگر چه رویّه ی عملی دادگاه ها صدور قرار عدم اهلیّت را حتّی در این فرض تأیید نمی نماید.

۱- در قانون قدیم نیز قرار عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا، از قرارهای قابل پژوهش و فرجام به شمار می رفت (بند ۴ مادّه ۴۸۷ و بند ۳مادّه ۵۲۴)؛ امّا در هیج یک از موادّ قانون قدیم نیز موارد صدور قرار عدم اهلیّت پیش بینی نشده بود. عدم اهلیّت خواهان موجب صدور قرار ردّ دعوا شده و عدم اهلیّت خوانده نیز براساس مادّه ۲۹۰ (بند ۲) از موارد توقیف دادرسی شمرده می شد.

مطابق مستفاد از مادّه ۵۶ قانون امور حسبی هرگاه عدم اهلیّت خوانده ی بدوی بر دادگاه ثابت شود دادگاه مکلّف است برای تعیین قیّم واقعه را به دادسرا اطّلاع دهد این تکلیف دادگاه اقتضای آن دارد که بر طبق مناط موادّ ۲۰۰ و ۲۹۰ قانون (قدیم) آیین دادرسی مدنی (موادّ ۸۶ و ۱۰۵ ق. ج. ) رسیدگی را توقیف نموده منتظر تعیین قیّم از طرف دادسرا گردد و صدور قرار ردّ دعوای خواهان موردی نخواهد داشت. »؛ حکم شماره ۶۰۹-۲ ۳۱-۲-۱۳۲۱ شعبه ۳ د. ع. ک. ، متین، احمد، منبع پیشین، ص. ۲۲۶٫

 

این قرار اگر صادر شود ضمن اینکه قاطع دعوا نمی باشد، امّا در محدوده ی موادّ ۳۳۲، ۳۶۷ ق. ج. (قسمت ۲ از بند ب) و ۳۶۸ (قسمت ۲ از بند ب)، حسب مورد، قابل تجدیدنظر و فرجام است و بنابراین در صورت صدور، باید ابلاغ شود که این امر مستلزم تنظیم آن به شکل دادنامه می باشد.

قرار عدم صلاحیّت- قرار عدم صلاحیّت را نیز باید از قرارهای شنبه قاطع دعوا برشمرد. در حقیقت با صدور قرار عدم صلاحیّت پرونده از دادگاهی که دعوا در آن اقامه گردیده خارج می شود امّا چون پس از صدور قرار پرونده باید، حسب مورد، به دادگاه صالح و یا برای تعیین مرجع صالح به دیوان عالی کشور فرستاده شود که در هر حال، همان پرونده مورد رسیدگی مرجع صالح قرار می گیرد، قرار عدم صلاحیّت را نمی توان، به معنای دقیق اصطلاح از قرارهای قاطع دعوا به شمار آورد.

قرار عدم صلاحیّت، چون مستقلّاً قابل شکایت نمی باشد، به اصحاب دعوا ابلاغ نمی شود و در نتیجه تنظیم آن به شکل دادنامه ضرورت ندارد (اگر چه معمولاً به شکل دادنامه تنظیم می شود و توجیه آن خارج شدن پرونده از دادگاه و کسر آن از آمار است).

اثر قرار عدم صلاحیّت خارج شدن پرونده از دادگاه رسیدگی کننده به دعوا، با لحاظ توضیحات مزبور است بنابراین، با توجّه به اینکه در پی صدور قرار عدم صلاحیّت، پرونده به دادگاه (مرجع) دیگری و یا همان دادگاه، حسب مورد، برای رسیدگی ارجاع می شود سایر آثار قرارهای قاطع دعوا برقرار عدم صلاحیّت مترتّب نمی باشد.

قرار امتناع از رسیدگی- قرار امتناع از رسیدگی در مادّه ۹۲ ق. ج. صریحاً پیش بینی شده است. در حقیقت، چنانچه دادرس، به علّت وجود هر یک از موارد ردّ دادرس که در مادّه ۹۱ ق. ج. پیش بینی شده، از رسیدگی ممنوع باشد باید، به موجب مادّه ۹۲ همان قانون با صدور قرار امتناع از رسیدگی، پرونده را به دادرس دیگر شعبه محوّل نماید و چنانچه شعبه، دادرس نداشته باشد پرونده را برای تکمیل دادرس و یا ارجاع به شعبه ی دیگر نزد رئیس شعبه ی اوّل فرستاده و در صورتی که دادگاه شعبه ی دیگر نداشته باشد پرونده را به نزدیک ترین دادگاه هم عرض بفرستد . براساس مادّه ۳ قانون جدید، «قضات دادگاه ها موظّفند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی کرده، حکم مقتضی صادر و یا فصل خصومت نمایند. در صورتی که قوانین موضوعه کامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلاً قانونی در قضیّه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر و اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد، حکم قضیّه را صادر نمایند …». در مادّه ی مزبور قانونگذار تفاوتی بین قاضی مجتهد و قاضی غیر مجتهد در این خصوص قایل نگردیده است. بنابراین احتمال دارد که قانون، به نظر اجتهادی قاضی مجتهد، خلاف شرع باشد؛ در این صورت قاضی، حتّی مجتهد، حقّ صدور رأی خلاف قانون را ندارد و پرونده به شعبه ی دیگری، برای رسیدگی، ارجاع خواهد شد (تبصره ی مادّه ۳ ق. ج. )؛ اگر چه تصریح نشده امّا قرار متناسب، قرار امتناع از رسیدگی خواهد بود (ملاک مادّه ۹۲ همان قانون).

به موجب مادّه ۸۹ ق. ج. در صورتی که دعوای اقامه شده در شعبه ی دیگر همان دادگاه و یا در دادگاه دیگری سابقاً اقامه شده و تحت رسیدگی باشد و یا اگر همان دعوا نیست دعوایی باشد که با ادّعای خواهان ارتباط کامل دارد دادگاه باید با صدور قرار امتناع از رسیدگی، پرونده را حسب مورد، به شعبه ی مربوط با تعیین رئیس کل و یا به دادگاهی که دعوا سابقاً در آن مطرح شده بفرستد .
مقاله - متن کامل - پایان نامه
۲-۱۳-قرار امتناع از رسیدگی نیز از قرارهای قاطع دعوا

به مفهوم دقیق واژه شمرده نمی شود. در حقیقت، با صدور قرار مزبور اگر چه پرونده از شعبه ی (دادگاه) رسیدگی کننده به دعوا خارج می شود امّا دعوای مطروحه در شعبه ی دیگر همان دادگاه و یا در دادگاه دیگری مورد رسیدگی قرار می گیرد. بنابراین پاک نویس قرار ضرورتی نداشته (اگر چه در عمل، پاک نویس می شود) و چون قابل شکایت نمی باشد، به اصحاب دعوا نیز ابلاغ نمی گردد.

۲-۱۴-سایر قرارها

۲-۱۴-۱- قرارهای قبولی، آثار، شیوه ی تنظیم و ابلاغ آنها

قرارهای قبولی، آثار، شیوه تنظیم و ابلاغ آنها مورد اشاره قرار می گیرد. عدول از قرارهای قبولی نیز در زیر بررسی می شود؛ امّا در همین جا تصریح شود که قرار تهدیدی یا اجبار کننده در حقوق، پیش بینی نشده است. در حقیقت، مدّت و مبلغی که دادگاه در اجرای تبصره ی مادّه ۴۷ ق. ا. ا. م. تعیین می نماید قانوناً لازم نیست در قالب قرار انجام شود؛ اگر چه در این مورد نیز می تواند قرار صادر شود.

به موجب تبصره ۱ مادّه ۳۰۶ ق. ج. چنانچه حکم غیابی ابلاغ واقعی نشده باشد و محکوم علیه غایب، مدّعی عدم آگاهی از مفادّ حکم باشد می تواند دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده ی حکم غیابی تقدیم دارد. دادگاه بدواً خارج از نوبت در این مورد رسیدگی نموده و در صورتی که درخواست او را مقرون به صحّت دانست، قرار قبولی دادخواست واخواهی را صادر می نماید.

همچنین، در صورتی که محکوم به غایب، به ادّعای داشتن عذر موجّه که جهات آن در مادّه ۳۰۶ ق. ج. پیش بینی شده، خارج از مهلت مقرّر واخواهی نماید باید دلایل موجّه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده ی حکم غیابی اعلام دارد. اگر دادگاه ادّعا را موجّه تشخیص دهد قرار قبولی دادخواست واخواهی صادر می شود.

قرارهای قبولی مزبور شکل خاصّی نداشته و تنها در صورت جلسه نوشته می شوند؛ بدین گونه که دادگاه در صورت جلسه مستدلّاً قبولی دادخواست را پس از رسیدگی (برای مثال با موجّه تشخیص و اعلام نمودن عذر واخواه) اعلام و دستور تعیین جلسه ی دادرسی برای رسیدگی به دعوای واخواهی و ابلاغ وقت به واخواه و واخوانده (به پیوست دادخواست واخواهی و ضمایم آن) صادر می نماید. چون قرارهای قبولی مستقلّاً قابل شکایت نمی باشند، به اصحاب دعوا ابلاغ نمی شوند و در نتجه پاک نویس (تنظیم به شکل دادنامه) آنها ضرورت ندارد.

محکوم علیه می تواند نسبت به احکام قطعیّت یافته ی دادگاه ها به هر یک از جهات مذکور در مادّه ۴۲۶ ق. ج. درخواست اعاده ی دادرسی نماید. با تقدیم دادخواست اعاده ی دادرسی، دادگاه آن را مورد رسیدگی قرار داده و چنانچه شرط احراز شود، به موجب تبصره مادّه ۴۳۵ ق. ج. قرار قبولی آن را صادر می نماید.

آثار، شیوه ی تنظیم و … قرار قبولی درخواست (دادخواست) اعاده ی دادرسی همان است که در مورد قرار قبولی دادخواست واخواهی گفته شد.

۲-۱۴-۲-عدول از قرار قبولی

پرسش این است که آیا دادگاه می تواند پس از صدور قرارهای قبولی از آنها عدول نماید؛ بدین معنا که شکایتی را که موجب قرار قبولی قابل رسیدگی اعلام نموده، با فسخ قرار مزبور، آن را غیر قابل رسیدگی اعلام دارد؟ برای مثال، چنانچه ادّعای عدم آگاهی محکوم علیه از مفاد حکم غیابی را مقرون به صحّت تشخیص داده و قرار قبولی دادخواست واخواهی را صادر نماید آیا می تواند، سپس، پیش از رسیدگی به دعوای واخواهی، با ردّ ادّعای مزبور قرار را فسخ و قرار ردّ دادخواست واخواهی صادر نماید؟ باید گفت، اگر چه قرار ردّ دادخواست واخواهی که در پی فسخ احتمالی قرار قبولی باید صادر شود، درمحدوده ی موادّ ۳۳۲ و ۳۶۷ (بند ب) ق. ج. قابل شکایت می باشد، امّا نفس فسخ قرار قبولی قابل شکایت نمی باشد؛ در عین حال، در تخلّف بودن این امر، با همان استدلالی که در مورد عدول از قرارهای اعدادی ارائه شد ، نباید تردید نمود.

۲-۱۴-۳- قرارهای موقّت، آثار، شیوه ی تنظیم و ابلاغ آن

منظور از قرارهای موقّت قرارهایی است که با توجّه به ماهیّت خود، موقّت بوده و یا ترتیبات موقّتی را مقرّر می دارند و بنابراین، حتّی در زمان صدور، موقّت بودن آنها با توجّه به طبع و یا شأن صدور آنها بارز می باشد؛ بدین معنا که با از بین رفتن شرایطی که صدور آنها را ایجاب می نموده پایدار بودن آنها به ذهن متبادر می شود؛ برخلاف سایر قرارها که در زمان صدور پایدار آنها به ذهن متبادر می شود؛ بدین معنا که با اجرای آنها بازگشت به حالت پیش منتفی بوده (قرار تحقیق محلّی و …) و یا پس از صدور، وضعیّت و آثاری را ایجاد می نمایند که پایدار می ماند (قرار ردّ دعوا و …).

۲-۱۴-۴-قرارهای موقّت

در عین حال، از نظام واحدی تبعیّت نمی نمایند و می توان آنها را به دو دسته ی کلّی تأمینی و اجرایی تقسیم نمود.

۲-۱۴-۵-قرارهای تأمینی

منظور از قرارهای تأمینی، به مفهوم اعم، قرارهایی است که برای حفظ حقوق احتمالی یکی از اصحاب دعوا و گاه شخص ثالث (برای مثال قرار ملاقات یکی از والدین با فرزند صغیر) در جریان دادرسی صادر می شوند. قرار تأمین (خواسته) موضوع مادّه ۱۰۸ ق. ج. ، قرار تأمین و موسوم به تأمین دعوای واهی، موضوع مادّه ۱۰۹ و (قرار) تأمین بیگانه موضوع موادّ ۱۴۴ به بعد و همچنین (قرار) دستور موقّت موضوع موادّ ۳۱۰ به بعد همان قانون را می توان از قرارهای تأمینی، به مفهوم اعم، دانست که در قانون صریحاً، پیش بینی شده اند . البتّه، صدور دستور موقّت، در قانون، به شکل قرار پیش بینی نشده امّا در عمل به صورت قرار صادر می شود.

این قرارها نیز مانند سایر قرارهای موقّت هیچ اثری نسبت به ماهیّت دعوا ندارند. بدین معنا که دادگاه می تواند، علی رغم صدور قرار تأمین به نفع هر یک از طرفین، همان شخص را در ماهیّت محکوم نماید (مدلول مادّه ۱۲۰ و مادّه ۳۱۷ ق. ج. ) افزون بر آن چنانچه موجب صدور این دسته از قرارها برطرف شود، دادگاه قرار رفع آن را صادر خواهد نمود. همچنین، اگر شخصی که قرار به نفع او صادر شده در ماهیّت امر، به موجب رأی قطعی محکوم به بی حقّی شود قرار مزبور برطرف می شود (موادّ ۱۱۸ و ۳۲۲ ق. ج. ). هر یک از قرارهای تأمینی در صورت که مستقلّاً قابل شکایت باشند (قرار تأمین خواسته) باید پاک نویس شده و به شخصی که قرار علیه او صادر شده ابلاغ شود؛ البتّه قرار دستور موقّت، در عین حال که مستقلّاً قابل شکایت نیست، پاک نویس می شود.

۲-۱۴-۶-قرارهای تأخیر و توقیف اجرا

قرارهای تأخیر و توقیف اجرا در مواردی صادر می شوند که اقدامات اجرایی مربوط به برگ لازم الاجرایی (برای مثال، رأی دادگاه، اجراییّه ثبت) در شرف جریان می باشد و شخصی که اقدامات علیه اوست از دادگاه درخواست تأخیر یا توقیف اقدامات را می نماید.

به موجب مادّه ۴۲۴ ق. ج. چنانچه جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حکم معترض عنه غیر ممکن باشد دادگاه، به درخواست معترض ثالث، پس از گرفتن تأمین، قرار تأخیر اجرای حکم را برای مدّت معیّن صادر می کند. همچنین با توجّه به مدلول مادّه ۴۳۷ ق. ج. دادگاه، چنانچه قرار قبولی درخواست اعاده ی دادرسی صادر نماید و محکوم به غیر مالی باشد به صدور قرار توقّف اجرای حکم اقدام می کند. افزون بر آن، با توجّه به صدور و بند (ب) مادّه ۳۸۶ ق. ج. در صورتی که محکوم علیه درخواست فرجام نماید و محکوم به غیر مالی بوده و محکوم علیه تأمین مناسب دهد قرار تأخیر اجرای حکم توسّط دادگاه صادر کننده ی حکم، صادر خواهد شد. توقّف اجرای رأی، در مادّه ۳۸۹ ق. ج. به شکل «دستور» پیش بینی شده که مبنی بر مسامحه است.

در مادّه ۴۹۳ ق. ج. قراری تحت عنوان «قرار توقّف منع اجرا» پیش بینی شده است (واژه ی «منع» زاید می باشد و یا پس از اصطلاح «توقّف» واژه ی «یا» باید اضافه شود). این قرار در موردی صادر می شود ه با دلایل قوی، به رأی داور اعتراض شده باشد. در این صورت دادگاه عندالاقتضا، با گرفتن تأمین مناسب از معترض، با صدور قرار، اجرای رأی داور را تا پایان رسیدگی به اعتراض و صدور حکم قطعی متوقّف می نماید.

قرار توقیف عملیّات اجرایی در مادّه ۱۴۷ ق. ا. ا. م. نیز پیش بینی شده است. در حقیقت چنانچه شخص ثالثی نسبت به مال منقول، غیر منقول یا وجه نقد توقیف شده ادّعای حقّی نماید رسیدگی به آن علی القاعده، در صلاحیّت دادگاهی است که عملیّات اجرایی مربوط زیر نظر او انجام شده است. دادگاه، پس از ابلاغ مفادّ شکایت مزبور به طرفین (محکوم له و محکوم علیه) به دلایل شخص ثالث و طرفین رسیدگی نموده و چنانچه دلایل شکایت را قوی یافت قرار توقیف عملیّات اجرایی را تا تعیین تکلیف نهایی شکایت صادر می نماید. (۱) قرار تأخیر اجرای حکم در مادّه ۳۰ ق. ا. ا. م. و قرار توقیف عملیّات اجرایی در مادّه ۲۴ همین قانون نیز پیش بینی شده است.

همچنین، به موجب مادّه یک قانون اصلاح بعضی از موادّ قانون ثبت و قانون دفاتر رسمی، مصوّب ۲۷ شهریور ماه ۱۳۲۲ «هرکس دستور اجرای اسناد رسمی را مخالف با مفادّ سند یا مخالف قانون دانسته یا از جهت دیگری شکایت از دستور اجرای سند رسمی داشته باشد می تواند به ترتیب مقرّر در آیین دادرسی مدنی، اقامه ی دعوا نماید». به موجب مادّه ۴ قانون مزبور اقامه ی دعا مانع از جریان عملیّات اجرایی نیست مگر در صورتی که از جمله، قراری دایر به توقیف عملیّات اجرایی صادر شود. در حقیقت، در صورتی که دادگاه دلایل شکایت را قوی بداند یا در اجرای سند رسمی ضرر جبران ناپذیر باشد به درخواست مدّعی، با گرفتن تأمین، قرار توقیف عملیّات اجرایی را صادر می نماید (مادّه ۵ قانون مزبور).

آثار قرارهای تأخیر و توقیف اجرا نیز مانند سایر قرارهای موقّت است .. این قرارها، مستقلّاً قابل شکایت نمی باشند و در نتیجه، از این جهت، پاک نویس شدن و ابلاغ آنها به شخصی که قرار علیه او صادر شده ضرورتی ندارد. در عین حال، در مواردی که قرار باید توسّط مرجعی غیر از مرجع صادر کننده اجرا شود و یا به مرجعی دیگر تسلیم شود باید به صورت پاک نویس در آید. بنابراین برای مثال، چنانچه مرج رسیدگی به اعتراض شخص ثالث دادگاه تجدیدنظر استان باشد و این دادگاه قرار تأخیر اجرای حکم مورد اعتراض شخص ثالث دادگاه تجدیدنظر استان باشد و این دادگاه قرار تأخیر اجرای حکم مورد اعتراض را صادر نماید، قرار باید برای ارائه به مرجع اجرا کننده ی حکم (دادگاه نخستین)، به صورت پاک نویس درآید. همچنین قراری که در جهت توقیف عملیّات اجرایی، به تجویز مادّه ۵ قانون اصلاح بعضی از موادّ قانون ثبت و دفاتر اسناد رسمی صادر می شود چون برای اجرا، به اجرای ثبت، ابلاغ می شود بررسی تفصیلی این موضوع در کتاب «اجرای احکام مدنی» به عمل خواهد آمد.باید به صورت پاک نویس در آید. آیین دادرسی مدنی؛جلد ۲ ؛صفحه ۲۳۷ تا ۲۶۵


1399/02/01

پایان نامه رشته حقوق : آرای قابل فرجام صادره از دادگاه های نخستین


احکام- به موجب قسمت ۱ بند (الف) مادّه ۳۶۷ ق. ج. ، با توجّه به صدر آن، احکامی که از دادگاه های نخستین در دعاوی صادر شده اند که «خواسته ی آن» بیش از مبلغ بیست میلیون ریال باشد می توانند، در صورتی که در موعد مقرّر نسبت به آن تجدیدنظر خواهی نشده باشد، در مهلت فرجامی، مستقیماً مورد فرجام خواهی محکوم علیه قرار گیرند. در نتیجه، در دعاوی مالی، صرف نظر از خواسته ی دعوا و یا میزان آن، در صورتی که حکم دادگاه نخستین در مهلت مقرّر مورد تجدیدنظر خواهی قرار گیرد رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر، در هر حال، غیر قابل فرجام است. امّا چنانچه «خواسته»ی دعوا بیش از بیست میلیون ریال باشد و نسبت به حکم دادگاه نخستین، در مهلت مقرّر، تجدیدنظر خواهی نشود محکوم علیه می تواند، در مهلت مقرّر فرجام، فرجام خواهی نماید حتّی اگر محکوم به، کمتر از این باشد.

قانونگذار در قسمت ۱ بند (الف) تنها «خواسته» ی دعوا را ملاک قرار داده و به «ارزش خواسته» اشاره ای ننموده است. با مقایسه ی این نص با بند (الف) مادّه ۳۳۱ ق. ج. که «خواسته یا ارزش آن» ملاک می باشد، باید نتیجه گرفت که فرجام خواهی نسبت به آرای صادره از دادگاه های نخستین تنها در آن دسته از دعاوی مالی می تواند، تحت شرط مقرّر در صدر مادّه ۳۶۷ ق. ج. ، مجاز باشد که خواسته ی آن وجه رایج ایران باشد. بنابراین در صورتی که خواسته ی دعوای مالی برای مثال مال، اعمّ از منقول و غیر منقول،

 

حقوقی مالی، پول خارجی و یا … باشد، اگر چه خواسته بیش از بیست میلیون ریال تقویم شده باشد، حکم دادگاه نخستین در هیچ صورتی قابل فرجام نمی باشد. البتّه تمایز بین دو دسته دعاوی مالی مزبور را، از این نظر، باید مبنی بر مسامحه ی قانونگذار دانست (مسامحه را مادّه ۶۳ق. ج. تأیید می نماید) امّا آنچه منطوق نصّ مزبور مقرّر می دارد، همان است که گفته شد.

در قسمت ۲ از بند (الف) مادّه ۳۶۷ ق. ج. احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت منصوص شده است. بنابراین احکامی که در دعاوی مزبور از دادگاه نخستین صادر می شوند چنانچه محکوم علیه در مهلت مقرّر تجدیدنظر خواهی ننماید و بدین ترتیب حکم قطعی شود می توانند در مهلت فرجامی، مستقیماً مورد فرجام خواهی قرار گیرند. در نتیجه احکامی که راجع به ثلث و حبس و تولیت از دادگاه نخستین صادر می شوند چنانچه در مهلت مقرّر مورد تجدیدنظر خواهی قرار گیرند با توجّه به مادّه ۳۶۸ ق. ج. رأیی که از دادگاه تجدیدنظر صادر می شود غیر قابل فرجام است. در مقابل، یادآوری می شود که احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف که در مقام تجدیدنظر از دادگاه تجدیدنظر استان صادر می شوند، بر اساس بند (الف) مادّه ۳۶۸ ق. ج. قابل فرجام می باشند.

چون احکام غیابی صادره در دعاوی غیر مالی و همچنین در دعاوی مالی که خواسته ی آن بیش از سه میلیون ریال باشد از تاریخ پایان یافتن مهلت واخواهی قابل تجدیدنظر می باشد (تبصره ۳ مادّه ۳۰۶ و مادّه ۳۳۶ ق. ج. ) و با توجّه به اینکه به موجب مادّه ۳۶۷ ق. ج. آرای دادگاه های نخستین که در این مادّه شمارش شده و به علّت عدم درخواست تجدیدنظر قطعی شده اند، در مهلت مقرّر فرجام خواهی، قابل فرجام می باشند باید نتیجه گرفت که احکام غیابی صادره در دعاوی مالی که «خواسته ی آن» بیش از بیست میلیون ریال می باشد، چنانچه در مهلت های مقرّر مورد درخواست فرجام قرار گیرند. همین حکم نسبت به احکام غیابی راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت که از دادگاه نخستین صادر شود نیز جاری است.

آیین دادرسی مدنی؛جلد ۲ ؛صفحه ۴۱۷ تا ۴۱۸

احکام- به موجب قسمت ۱ بند (الف) مادّه ۳۶۷ ق. ج. ، با توجّه به صدر آن، احکامی که از دادگاه های نخستین در دعاوی صادر شده اند که «خواسته ی آن» بیش از مبلغ بیست میلیون ریال باشد می توانند، در صورتی که در موعد مقرّر نسبت به آن تجدیدنظر خواهی نشده باشد، در مهلت فرجامی، مستقیماً مورد فرجام خواهی محکوم علیه قرار گیرند. در نتیجه، در دعاوی مالی، صرف نظر از خواسته ی دعوا و یا میزان آن، در صورتی که حکم دادگاه نخستین در مهلت مقرّر مورد تجدیدنظر خواهی قرار گیرد رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر، در هر حال، غیر قابل فرجام است. امّا چنانچه «خواسته»ی دعوا بیش از بیست میلیون ریال باشد و نسبت به حکم دادگاه نخستین، در مهلت مقرّر، تجدیدنظر خواهی نشود محکوم علیه می تواند، در مهلت مقرّر فرجام، فرجام خواهی نماید حتّی اگر محکوم به، کمتر از این باشد.

قانونگذار در قسمت ۱ بند (الف) تنها «خواسته» ی دعوا را ملاک قرار داده و به «ارزش خواسته» اشاره ای ننموده است. با مقایسه ی این نص با بند (الف) مادّه ۳۳۱ ق. ج. که «خواسته یا ارزش آن» ملاک می باشد، باید نتیجه گرفت که فرجام خواهی نسبت به آرای صادره از دادگاه های نخستین تنها در آن دسته از دعاوی مالی می تواند، تحت شرط مقرّر در صدر مادّه ۳۶۷ ق. ج. ، مجاز باشد که خواسته ی آن وجه رایج ایران باشد. بنابراین در صورتی که خواسته ی دعوای مالی برای مثال مال، اعمّ از منقول و غیر منقول، حقوقی مالی، پول خارجی و یا … باشد، اگر چه خواسته بیش از بیست میلیون ریال تقویم شده باشد، حکم دادگاه نخستین در هیچ صورتی قابل فرجام نمی باشد. البتّه تمایز بین دو دسته دعاوی مالی مزبور را، از این نظر، باید مبنی بر مسامحه ی قانونگذار دانست (مسامحه را مادّه ۶۳ق. ج. تأیید می نماید) امّا آنچه منطوق نصّ مزبور مقرّر می دارد، همان است که گفته شد.
مقاله - متن کامل - پایان نامه
در قسمت ۲ از بند (الف) مادّه ۳۶۷ ق. ج. احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت منصوص شده است. بنابراین احکامی که در دعاوی مزبور از دادگاه نخستین صادر می شوند چنانچه محکوم علیه در مهلت مقرّر تجدیدنظر خواهی ننماید و بدین ترتیب حکم قطعی شود می توانند در مهلت فرجامی، مستقیماً مورد فرجام خواهی قرار گیرند. در نتیجه احکامی که راجع به ثلث و حبس و تولیت از دادگاه نخستین صادر می شوند چنانچه در مهلت مقرّر مورد تجدیدنظر خواهی قرار گیرند با توجّه به مادّه ۳۶۸ ق. ج. رأیی که از دادگاه تجدیدنظر صادر می شود غیر قابل فرجام است. در مقابل، یادآوری می شود که احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف که در مقام تجدیدنظر از دادگاه تجدیدنظر استان صادر می شوند، بر اساس بند (الف) مادّه ۳۶۸ ق. ج. قابل فرجام می باشند. آیین دادرسی مدنی؛جلد ۲ ؛صفحه ۴۱۷ تا ۴۱۸

قرارها- بند (ب) مادّه ۳۶۸ ق. ج. قرارهای قابل فرجام صادره از دادگاه تجدیدنظر استان را پیش بینی نموده است. البتّه قرارهای مرود اشاره در صورتی قابل فرجام است که اصل حکم راجع به آنها نیز قابل فرجام باشد. در قسمت های ۱ و ۲ بند (ب) مادّه ۳۶۸ ق. ج. تنها قرارهای ابطال دادخواست و همچنین ردّ دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شود و قرار سقوط دعوا(۱) و عدم اهلیّت یکی از طرفین دعوا شمارش شده و قرارهای ردّ دعوا و عدم استماع دعوا تصریح نشده اند، در حالی که این دو قرار نیز ممکن است از دادگاه تجدیدنظر صادر شوند. اگر چه مقتضای اصل و عدم تصریح این دو قرار در مادّه ۳۶۸ ق. ج. غیر قابل فرجام بودن این دو قرار را می رساند، امّا عدم تصریح این دو قرار در مادّه ی مزبور را باید تنها ناشی از مسامحه ی قانونگذار دانست و به قابلیّت فرجام آنها قایل بود. آیین دادرسی مدنی؛جلد ۲ ؛صفحه ۴۱۶

 

۳-۲-آرای قابل اعتراض ثالث

مادّه ۴۱۸ ق. ج. می گوید « … شخص ثالث حق دارد به هر گونه رأی صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید …». بنابراین، برخلاف فرجام خواهی که تنها نسبت به آرایی که در قانون شمارش شده امکان پذیر است و نیز اعاده ی دادرسی که تنها نسبت به احکام قطعیّت یافته (و نه قرارها) می تواند مطرح شود، اعتراض شخص ثالث نسبت به «هرگونه رأی» صادره از دادگاه ها قابل طرح می باشد. بنابراین نه تنها احکام بلکه قرارها و نه تنهای آرای غیر قطعی بلکه آرای قطعی و نه تنها احکام حضوری بلکه احکام غیابی و نه تنها آرای صادره از دادگاه های نخستین  بلکه آرای صادره از دادگاه های تجدیدنظر نیز قابل اعتراض شخص ثالث می باشند. آیین دادرسی مدنی؛جلد ۲ ؛صفحه ۴۹۷ تا ۴۹۸

 

۳-۳-صلاحیت مراجع کیفری

قضات تحقیق، به استثنای مواردی که تصمیمات اداری اتخاذ می کنند، در طول تحقیقات مقدماتی و به استناد اصل آزادی قاضی کیفری در تحصیل دلیل به اتخاذ تصمیمات گوناگون قضایی مبادرت می ورزند. این تصمیمات که در طول تاریخ دادرسی ایران نخست به وسیله بازپرس و سپس بازپرس و دادیار تحقیق و با اجرای قانون دادگاههای عمومی و انقلاب به وسیله قضات دادگاهها و «قضات تحقیق» و هم اکنون حسب مورد توسط بازپرسان و دادستانها و دادیاران به عمل می آید «قرار» نامیده می شود. بدین ترتیب، قرار، تصمیمی قضایی است که از سوی مقامات قضایی صالح در طول تحقیقات مقدماتی و در مقام انجام دادن تحقیق و در موارد استثنایی در جریان محاکمه و رسیدگی دادگاه صادر می شود. این تصمیم ممکن است ناظر به متهم، سایر اشخاص یا اشیاء و اموال آنان باشد. آیین دادرسی کیفری؛جلد ۲ ؛صفحه ۴۶

 

 



1399/02/01

پایان نامه حقوق : روش تحقیق در حقوق

 

 

لغوی : تبیین ،معرفت ، دانش

مفهوم علم :

اصطلاحی :در معانی مختلفت توسط دانشمندان تعریف شده است که براساس نقش علم

و وظیفه وهدف آن تعاریف متعدد ارائه شده اشست.

 

لونی یا حضوری ،                   نظری (ریاضیات و فلسفه …)،           حافظه ای  مرتبط با حافظه

تقسیمات علوم                                            عملی (اخلاق و سیاست و اقتصاد)                  تخیلی  مرتبط با تخیل

اکتسابی یا حصولی ،                شعری(شعر و خطبه و جدل)                     عقلی  مرتبط با عقل

 

انتزاعی  (ریاضی و منطق)

نیمه انتزاعی و نیمه عینی (مکاتب فیزیک و شیمی )

عینی (ستاره شناسی یا نجوم و زیست شناسی و حقوق)

و آخرین تقسیم بندی براساس موضوع

علوم انسانی

علوم تجربی زیست شناسی – عمران

علوم ریاضی و هندسی – رایانه

علم حقوق غالبا در شاخه های علوم انسانی (عام) –  علوم اجتماعی (خاص) قرار دارد.

نظریه

جایگاه نظریه در تحقیق : هدف از تحقیق علمی جبری جز ایجاد وانشای نظریه و اصولی آن نیست.

مفهوم نظریه : مجموعه ای از تعریف ها یا پیشنهادات درباره تعدادی متغیر به هم پیوسته که بعد منظم و موونی از وقایع و پدیده هایی که در اثر این همبستگی به وجود می آیند ارائه می دهد

۱- موضوع آن پیشنهاد درباره تعدادی متغیر به هم پیوسته است¬ اگر حسن درس
بخواند در کنکور قبول می شود.

ارکان تعریف              ۲- بعدی منظم از به هم پیوستگی متغیرها نشان می دهد.

۳- نحوه وقوع پدیده ها و وقایع را توضیح می دهد¬ آب در ۱۰۰۰  جوش بگیرید.

 

 
   

 

 

  • بیانگر ماهیت یا رابطه علت و معلولی پدیده ها ومتغیرها است.
  • از ترکیب یک سری قضایا و قوانین و مفاهیم به هم پیوسته حاصل می شود.
  • قدرت آینده نگری دارد.

اوصاف نظریه علمی     ۴- توانایی آزمون سخت و ارزیابی لازم را داشته باشند تا ارزش خود را حفظ کنند.

۵- نظریه باید چهارچوب مناسبی را برای تحقیق ارائه دهد (انتخاب مسئله و پردازش وتدوین و…)

۶- نظریه نباید با سایر نظریه های مورد تائید و شناخته شده تعارض داشته باشد.

 

مفهوم = آنچه پژوهشگر به دنبال آن می رود- یک بیانیه – پیشنهاد آزمایش واقعی درباره نحوه روابط متغیرها

تعریف علمی : فرضیه عبارت است از حدس یا گمان اندیشه مندانه درباره ماهیت،چگونگی وروابط بین پدیده ها،اشیاء و متغیرها و پژوهشگر را در تشخیص نزدیک ترین ومحتمل ترین راه برای کشف مجهول کمک می نماید.

۱-  مفهوم : یک تصور ذهنی یا حدسی یا احتمالی که محقق موقتاً آنرا می پذیرد.

فرضیه تحقیق

انواع                                            جهت دار: (کارآیی دانشجوی محقق بهتر از دانشجوی غیرمحقق است )

۲-اقسام

بدون جهت : (بین کارایی دانشجوی محقق و غیرمحقق تفاوت یا رابطه وجود دارد

فرضیه صفر   – وجود هرگونه رابطه را رد می کند¬ کارآیی دانشجوی محقق و غیرمحقق مساوی است.

 

 
   

 

 

  • فرهنگ وآداب و عرف
  • علم وآگاهی از موضوع

        منابع تهیه فرضیات :

  • تجربه شخصی
  • خیال وحدس و گمان

 

فرق فرضیه و نظریه :

  • نظریه مشتمل برقضایای کلی وعمومی است .
  • فرضیه مبنی برموضوع ومسئله تحقیق است .

 

نقشه فرضیه در تحقیق :

  • به یافتن نظم و ترتیب در بین وقایع واستنتاج کمک می کند.
  • جهت کلی را به پژوهشگر مشخص می کند.
  • مطالعه منابع جهت دار می شود.
  • ایجاد حساسیت در مسایل مهم تحقیق .
  • باعث درک بهتر مسئله وکشف ابزار و تغییر اطلاعات می شود.

 

 

 
   

 

 

  • روشن ومشخص و ساده و قابل فهم
  • تعریف شده
  • جمله خبری (نه انشایی) و در قالب به نظر می رسد.




اوصاف فرضیه مطلوب:

 

 

  • قدرت تبیین حقایق را داشته باشد.
  • جهت پژوهش را مشخص کند.
  • قابلیت آموزش را داشته باشد تا بتوان صحت وستم آنرا از طریق علم کشف کرد.
  • قابلیت حذف حقایق غیرمرتبط با موضوع تحقیق را داشته باشد.
  • بیانگر پاسخ مسئله تحقیق باشد.
  • با قوانین مسلم عملی تعارض نداشته باشد.
  • از مفاهیم ارزشی مثل ایده آل است یا بسیار عالی است استفاده نشود.

 

تحقیق

مفهوم : مصدر از باب تفعیل – حقیقت امری را کشف کردن- بازجوی – رسیدگی و حقیقت یابی . فعالیت منظم ومدون با هدف کشف وگسترش علم و حقیقت یا کشف حقیقی مجهول یا مجمل که به روش خاصی از طریق جستجو به دست می آید.

 

خصوصیات یک تحقیق علمی :

  • برخورداری از تشریفات خاصی – ارزیابی مسئله ¬ طرح تحقیق مناسب (تعریف مسئله فرضیه ها – روش گردآوری اطلاعات وتجزیه وتحلیل آنها) ¬ تدوین گزارش تحقیق¬ انتشار
  • توسعه قلمرو معرفت ¬ مطلب تازه ای را کشف و ارائه کند یا مطالب قبلی را تجزیه وتحلیل و نقد و بررسی کند.
  • وجود واقعیت خارجی ¬ از عالم خارج مساله تحقیق وجود داشته باشد.

 

تعریف تحقیق علمی¬ تلاش منظم و قوام با تشریفات خاص با هدف کشف مجهول به منظور گسترش حوزه معرفت بشر که در عالم خارج موجوداست.

فلسفه یا مبنای تحقیق علمی : نیاز فطری انسانی که ذاتاً جستجوگر است برای پاسخگوی به نیازهای حیاتی خود

هدف از تحقیق علمی : بررسی نظریه ها به منظور ارائه نظریه برای حل مشکل

 

 

۱- مفهوم : در این نوع از تحقیقات به علوم پایه محض (فیزیک – ستاره شناسی) ویژه توجه می­شود که کاربرد علمی فوری نداشته و پایه تحقیقات دیگر کاربردی است.

بنیادی :   ۲- اقسام :(تجربی : داده های اولیه با بهره گرفتن از روش های آزمایش ،مشاهده و
مصاحبه و غیره گردآوری می شود. نظری: اطلاعات اولیه به روش کتابخانه­ای
انجام می شود.

۳- مشخصات : وقت گیر- هزینه بر توسط دانشگاهها و مراکز علمی صورت می گیرد.

۱- مفهوم : برای نیل به هدف خاصی که مربوط به بهبود کیفیت شرایط
زندگی انسانها در مسایل مختلف اقتصادی و سیاسی وحقوق ویژه است.

کاربردی :

۲- مشخصات : حصوص نتایج سریعتر – در آموزا- دارای طرفداران زیاد-
عمدتاً توسط سازمانهای دولتی و خصوصی صورت می گیرد.

توسعه ای : هدف بهبود روش ها و ابزارهاست که از نوع کاربردی منشعب شده است.

تولیدی : در برخی رشته ها.

 

قواعد تحقیق علمی :

  • افزایش و توسعه دانش: جمع آوری اطلاعات از منابع دست آوردن و برای رسیدن به نتایج نو
  • قابلیت ارزیابی : امکان آزمایش علمی
  • نظم وترتیب : رعایت سیر منطقی مطالب+ مدت زمان مشخص+ هزینه ها و …
  • قابلیت تعمیم به کل جامعه : نمونه ها طوری طراحی شوند قابلیت تعمیم به کل مردم را دارا باشند.
  • تخصصی: آگاهی از تمامی جوانب موضوع
  • دقت :در طراحی و برآوردها و تعریف مسئله ومطالب سوابق ، حجم نمونه ،گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل ها وتعاریف واژه ها ، تنظیم گزارش ، کنترل
  • صبر و تحمل: مداومت و مقاومت و تلاش مستمر – عجله نکردن – شکستن مشکلات
  • جرات- شجاعت در برخورد با مشکلات و اظهار نتایج
  • واقعی بودن –اطلاعات و داده ها باید واقعی و حقیقی باشند نه انتزاعی و خیالی و احساساتی و نعصبی
  • حذف پیش داوری ذهنی – از دخالت دادن تمامی اطلاعات و قضاوتهای قبلی خود اجتناب کند.
  • مدیریت در امور تحقیقات گروهی : در هر امر گروهی و اجتماعی مدیریت واحد لازم است.
  • رعایت اصل بی طرفی: دخالت ندادن ارزشها و باورهای خود
  • اجتهادی عمل کردن – پژوهشگر قدرت توضیح و تشریح و ارائه نظریه خود را داشته باشد یا از رساله خود دفاع کند.

 

مقدمات یا پیش نیاز تحقیق

۱-فرهنگ تحقیق

۲-پژوهشگر

۳-بودجه لازم

۴-سازمان لازم

۵-ابزار تحقیقاتی

۶-فراغت لازم

۷-برنامه و نظم

 

فرآیند تحقیق علمی

۱-طرح مسئله تحقیق و انتخاب و تعیین حدود آن

۲-مطالعه ادبیات و سوابق مسئله (کتاب – سایت ها – مجلات- مقالات-

۱-انتخاب و تعریف و تبیین         پایان نامه ها – تحقیقات قبلی

۳-شناسایی و تحلیل مسئله

۴- تعیین متغیرها و تدوین نمونه های عملی مربوط به صورت نظری

۵- تشریح مساله تحقیق و نگارش آن

 

۲-گزینش ، طراحی و تشریح روش های کار

۳- جمع آوری اطلاعات و داده ها

۴-طبقه بندی ، تجزیه و تحلیل و تغییر داده ها

۵-تدوین گزارش تحقیق

 

طرح تحقیق

۱-تعریف طرح تحقیق – طرح تحقیق سندی است که برنامه اجرایی و جزئیات فعالیت ها و امور مربوط به موضوع تحقیق را در بردارد

 

۲-اهمیت طرح تحقیق

الف) تسهیل برنامه ریزی اجرایی تحقیق

۱-ترتیب زمانی و مکانی تحقیق را مشخص می کند.مقاله - متن کامل - پایان نامه

۲-فعالیت هایی که می بایست همزمان انجام شود.

۳- تصویر کاملی از اقدامات تهیه می شود.

۴- کلیه نیازها و ابزار و امکانات مشخص می شود.

۵- از سرگردانی و بلاتکلیفی در می آید.

۶-پیش بینی عوامل متغیر و قدرت مقابله با آنها

ب)  کسب حمایت و پشتیبانی دیگران

ج) آگاه کردن مسئولین طرح

 

۳-انواع طرح تحقیق

الف) تقسیم بر اساس ماهیت و اهمیت

۱-کوچک بین ۵ تا ۱۵ صفحه

۲-بزرگ بین ۱۵ تا ۱۰۰ صفحه

۳- پایان نامه تحصیلی ۱۰ الی ۲۵ صفحه

 

ب) تقسیم براساس مراحل پیشرفت کار

۱-طرح تحقیق مقدماتی

۲-طرح تحقیقی تفضیلی

۳-طرح تحقیق واقعی و نهایی

 

۴-عناصر و ساختار طرح تحقیق:

پرسش اصلی تحقیق و بیان مساله- سوابق و ادبیات مساله تحقیق – فلسفه و اهداف تحقیق – فرضیه ها(بصورت مجله ی خبری و کامل) – نوع تحقیق (از لحاظ هدف (مبنایی یا عملی و کاربردی) و از حیث روش (توصیفی ، همبستگی؛ تاریخی و تجربی و…) – جامعه آماری (حدود و تعریف و حجم جامعه مربوط ) – حجم نمونه و روش نمونه گیری – روش گردآوری اطلاعات – ابزار گردآوری اطلاعات – روش استخراج و طبقه بندی اطلاعات – روش تجزیه و تحلیل اطلاعات – زمان و طول مدت بررسی تحقیق-  مدیر و عوامل اجرایی تحقیق – هزینه های تحقیق- ابزار و وسایل و شرایط مورد نیاز – مشکلات احتمالی – تعریف واژگان اختصاصی – فهرست منابع و ماخذ تحقیق

 

روش های تحقیق

تعریف روش تحقیق: مجموعه ابزارها و راه هایی که وصول و رسیدن به نتیجه و غایتی را نسبت به موضوع خاص ممکن می سازد.

هدف از آموزش روش تحقیق

۱-فراگیری روش وصول به حقایق و کشف مجهولات

۲-کسب مهارت لازم برای اجرای برنامه های تحقیقاتی

۳-کسب مهارت لازم برای انجام پایان نامه های تحصیلی

 

انواع روش های تحقیق

۱-تاریخی: بر موضوعی معین که در گذشته و دریک مقطع زمانی مشخص اتفاق افتاده است صورت می گیرد.

۲-توصیفی: بمنظور توضیح نظام مند، عینی و دقیق وقایع و خصوصیات جامعه مورد نظر یا موضوع مورد علاقه صورت می گیرد یعنی توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک واقعیت یا موضوع مانند اوصاف افراد بزهکار

۳-تداومی یا مقطعی یا تکوینی که هدف پژوهشگر بر روی چگونگی مراحل و نمونه های رشد یا تغییرات آنها در نتیجه ی گذشت زمان است مانند مراحل رشد جسمی یا روحی کودک

۴-موردی یا زمینه ای یا میدانی – توجه پژوهشگر به نکته ها و عوامل مهم و یا با معنی است که به صورت شناخت در گذشته و یا حال یا مطالعه میزان تغییرات یک مورد خاصی موثر است یعنی مطالعه متمرکز گذشته شرایط فعلی و روابط محیطی متقابل واحد اجتماعی از قبیل فرد، فامیل گروه و موسسه اجتماعی، نهاد یا جامعه صورت می گیرد مثلا مطالعه گروهی از نوجوانان بزهکار که به علت مواد مخدر زندانی شده اند .

۵-همبستگی – بررسی یک  یا چند دسته از اطلاعات مربوط به یک گروه یا یک دسته اطلاعات راجع به ۲ یا چند گروه یا به عبارت دیگر بر روی میزان ارتباط تغییرات در یک یا چند عامل بر  تغییرات یک یا چند عامل دیگر

همبستگی:

مثبت: جهت تغییرات گروه های همبسته – همسو باشد – افزایش یا کاهش هر ۲ – مصرف مواد مخدر یا مشروب – افزایش جرم

منفی: جهت تغییرات گروه های همبسته – همسو  نباشد – افزایش تورم – کاهش قدرت خرید مردم یا کاهش ازدواج

۶-علی – یا قیاسی : کشف و بررسی روابط بین عوامل و شرایط خاص یا نوع رفتار از طریق مطالعه نتایج حاصل از آنها که قبلا رخ داده است یا مطالعه رابط علت و معلول برای یافتن علت وقوع پدیده ای است مانند علل وقوع جرم.

۷-تجربی :  حقیقی- بررسی روابط علی ممکن با قراردادن گروه تجربی در معرض عوامل تجربی و مقایسه نتایج آن با گروهی که تجربه شده است مانند بررسی تاثیرات مواد مخدر بر نحوه فراگیر دانش آموزان فعال

نیمه تجربی یا شبه تجربی: تامین شرایط نزدیک بر شرایط تجربیات حقیقی در مواردی که بر روی تمام آنها امکان ندارند.

عملی: منظور ایجاد و توسعه و تدوین مهارت ها و روش های جدید و حل مشکلاتی است که مستقیما با ما سر و کار دارد

کشف روش های صحیح مطالعه یا تدریس

 

 

روش های جمع آوری اطلاعات

تقسیم بندی کلی

میدانی : پژوهشگر ناگزیر است بر محیط بیرون رفته و با مراجعه به افراد در محیط و برقراری ارتباط مستقیم با واحد یا افراد مانند انسان و موسسه و غیره . اطلاعات را جمع آوری می کند مانند مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه ، آفریدن – صوتی و تصویری و یا ترکیبی

 

تقسیم بندی براساس روش های مرتبط با تقسیم بندی مزبور

مفهوم  روش تحقیق علمی برای شناخت رفتار واقعی و ابزار و اساس برای جمع آوری اطلاعات درباره رفتار غیر کلامی است که معمولا به جمع آوری اطلاعات از طریق ملاحظه صحیح و یادداشت برداری از پدیده ها آن طور که در طبیعت و روابط علت و معلولی یا روابط متقابل اتفاق می افتد اطلاق می شود.

ابزار 

ابزار ویژه مشاهده کارت مشاهده است که حاوی تعدادی پرسش یا عبارت دوباره وقایع

عوامل موثر بر مشاهده :

  • تعصبات و تمایلات شخصی مشاهده گر – بطور خودآگاه یا ناخودآگاه
  • ویژگی های فردی پژوهشگر – میزان دقت و هوش و استعداد پژوهشگر
  • عوامل محیطی و فرهنگی – عوامل جغرافیایی و خانوادگی و تربیتی و …
  • حدود اطلاعات و فرضیه قبل پژوهشگر – داشتن اطلاعات وسیع تر و زمینه قبلی
  • داشتن هدف تحقیق – هرچه اهداف عالی و کامل باشد در رسیدن به مطلوب کمک می کند.

انواع :

۱-سطحی یا آزاد- این نوع مشاهده که آزاد یا ابتدایی یا کنترل نشده است بیشتر برای کسب اطلاعات مقدماتی کاربرد دارد.

۲-دقیق یا منظم- این نوع مشاهده نظام مند و کنترل شده و مدون و برنامه ریزی شده با بهره گرفتن از امکانات و ابزار لازم می باشد.

محاسن این روش

واقعی و دقیق بودن اطلاعات،وسعت اطلاعات در زمان کوتاه، مناسب برای کودکان و بیماران روانی و غیره که از روش دیگر نمی توان وضعیت آنان را درک نمود، اعتبار بیشتر اطلاعات، سهولت در جمع آوری مطالب و بررسی آنها، مقدمه برای روش های دیگر،‌ واقعی بودن مطالب جمع آوری شده، عدم نیاز به همکاری دیگران، تاثیرات ناچیز مشکلات زبانی و فرهنگی نبودن موانع مقاومت و ممانعت احتمالی ترجیح بر روش های دیگر، قابلیت انعطاف، طبیعی

معایب و محدودیت ها

برای مطالعات وسیع مناسب نیست، محدودیت حوزه فعالیت، عدم دسترسی همیشگی پژوهشگر به موقعیت واقعی، کیفی بودن اطلاعات، نامناسب برای تحقیقات تداومی و مقطعی، نقص در مشاهدات غیرعلنی و پنهانی، غیرعادی و غیرطبیعی بودن مشاهده در برخی موارد، امکان از دست دادن بی طرفی پژوهشگر، جنبه شخصی و انحصاری این روش، پیش داوری پژوهشگر، تغییرات رفتاری مخاطب بعلت حضور پژوهشگر، عدم امکان کنترل عوامل خارجی، محدودیت قلمرو دید پژوهشگر، محدودیت های مکانی و یا زمانی پژوهشگر، مشکل کسب اطلاعات محرمانه، مشکل گزارش نویسی دقیق مشاهدات.

نکات مورد توجه در روش مشاهده :

  • لزوم اخذ مجوز برای رفتن به برخی محل های مورد مشاهده
  • سازگاری با محیط و معرفی خود و اهداف از تحقیق
  • دقت و تمرکز حواس در محیط مشاهده
  • یادداشت برداری از تمامی جزئیات محیط مشاهده
  • یادداشت مشاهده قبلی قبل از مشاهده محیط
  • عدم فاصله زمانی مشاهده و یادداشت برداری
  • جمع آوری اطلاعات لازم قبلی راجع به محیط یا موضوع مشاهده
  • عدم تاثیرگذاری نظریات و برداشت های شخصی مشاهده گر (بدون سبک نظر) و تعصبات وی
  • بازبینی و نقد و ارزیابی مشاهدات قبلی توسط پژوهشگر و اصلاح مشکلات و رفع موانع موجود
  • مطرح نمودن محدودیت های تحقیق در طرح پژوهشی
  • آموزش مجریان طرح
  • درج موارد پیش بینی نشده در کارت پژوهشگری
  • تحمل و صبر و سازگاری در مشاهدات جمعی و مشارکتی
  • ارائه گزارش های قبلی به افراد متخصص جهت اظهار نظر و رفع نقص

روش مصاحبه

تعریف مصاحبه- روشی است که اطلاعات مورد نیاز تحقیق از طریق ارتباط مستقیم بین پرسشگر یا پژوهشگر گردآوری می شود.

ابزار مصاحبه :

استاندارد- ابزاری است که روایی و پایایی آنها تایید شده و حاوی تعدادی پرسش برای مطالعات خاصی در قالب کارت یا فرم پرسشنامه است.

خودساخته : پرسش هایی است که خود پژوهشگر طراحی و تعریف و سازماندهی می کند.

انواع مصاحبه :

منظم- مصاحبه منظم یا بسته یا استاندارد یا هدایتی، دارای ابزار سنجش از قبل تعیین شده است یعنی مقدار سوالات و نحوه تکمیل آن مشخص است مانند پرسش نامه های چهارگزینه ای.

نامنظم- مصاحبه نامنظم یا باز یا آزاد یا غیراستاندارد ممکن است در برخی موارد متناسب با موضوع و یا درضمن مصاحبه منظم انجام شود.

اشخاص مناسب برای مصاحبه :

۱-کارشناسان خبره- اشخاصی که در مورد موضوع شناخت و اطلاعات دقیق علم یا تجربی دارند.

۲-شهود عینی- در مصاحبه های اکتشافی بیشتر از شهود عینی استفاده می شود که بلحاظ شغل یا مسئولیت موضوع شناخت دارند.

۳-افراد ذینفع در موضوع- افرادی که موضوع خود تحقیق هستند مثلاً جوانان موضوع تحقیق

مثال- در تحقیقات حقوقی کارشناسان و وکلا در قضات و مشاورین و اساتید حقوق متهمان و محکومان می توانند اشخاص مناسب برای مصاحبه تلقی شوند.

محاسن و مزایای روش محاسبه: مناسب برای مطالعات عمیق بعلت محدودیت افراد مورد مطالعه، سهولت در مطالعه افراد خاص مثل کودکان و بیماران و بی سوادان، امکان جمع آوری اطلاعات تکمیل از مخاطب، امکان کسب اطلاعات محرمانه ای که از طریق روش های دیگر ممکن است امکان پذیر نباشد، اطمینان از صحت اطلاعات، امکان کسب اطلاعات در مواردی که اشخاص تمایلی به روش های دیگر نشان نمی دهند، امکان تحقیق و راهنمایی مخاطب برای کسب نتایج مورد نظر، همکاری مخاطب بعلت ایجاد فضای مناسب دقت در پاسخگویی بعلت آزادی عمل و ارتباط مخاطب و پژوهشگر، امکان رفع اشتباهات و ابهامات بعلت حضور مخاطب کنترل در روند مصاحبه، پاسخ حداکثری مخاطب نسبت به روش های دیگر

معایب و محدودیت های روش مصاحبه : هزینه سنگین، وقت گیری،شمولیت محدودتر، تاثیرگذاری عوامل محیطی- پراکندگی جغرافیای مخاطبین، کمبود نیروهای مصاحبه گر متخصصی و مجرب، مشکل بودن قابلیت تغییر و تعبیر و تجزیه و تحلیل اطلاعات، تاثیر عواطف و احساسات مصاحبه گر و مخاطب در بیان مطالب، تاثیر نحوه مصاحبه بر پاسخ ها، اختلاف مطالب بعلت تنوع مصاحبه گرها، سانسور نمودن اطلاعات، مشکل نتیجه گیری از پاسخ های متفاوت، انعطاف پذیری بیش از حد در مصاحبه و پاسخ ها

نکات لازم در روش مصاحبه :

  • لزوم کسب اطلاعات لازم از روحیات و اطلاعات و خصوصیات مخاطب در صورت امکان.
  • لزوم اخذ معرفینامه از مراجع ذیصلاح در برخی موارد.
  • بیان مقدمه دلنشین برای جذب مخاطب مانند اهمیت نظریات وی و عدم تهدیدی برای ایشان و مکتوم بودن اطلاعات.
  • تفهیم هدف مصاحبه به مخاطب.
  • تدریج و حوصله و صبر در کسب پاسخ و تحمل مخاطب.
  • درج عین مطالب مخاطب در کارت مصاحبه و پرهیز از دخالت دادن نظریات مصاحبه گر یا بحث و جدل و تلقین و غرور.
  • واگذاری مصاحبه به دیگری در مواردی که پیش داوری توسط مخاطب به مصاحبه گر وجود دارد.
  • دقت در کسب پاسخ های صحیح از طریق طرح پرسش با روش های مختلف.
  • عدم مخالفت با مخاطب تا منجر به عدم همکاری وی نشود.
  • رعایت شرایط مساوی برای مخاطبین.
  • ایجاد محیطی مناسب و آرام و صمیمی برای مصاحبه.
  • زیرکی و دقت و مدیریت مصاحبه گر در تغییرات لازم نسبت به نحوه مصاحبه برای حصول نتیجه مطلوب.
  • آگاهی مصاحبه گر از ارزش گذاری و طبقه بندی پاسخ ها.
  • استفاده از ابزارهای کمکی مثل ضبط صوت و فیلم برداری با رضایت مخاطب
  • آموزش مصاحبه گرها با شیوه های مصاحبه گری.
  • مصاحبه گر نباید حالت بازجویی بخود گرفته و یا موجبات کتمان حقایق یا بیان اغراق آمیز مطالب توسط مخاطب را فراهم آورد.
  • حتی الامکان تمام مطالب مخاطب ثبت شود.
  • در صورت تعدد مصاحبه کننده سازمانی عمل شود.
  • بازبینی پاسخ ها و رفع نواقص قبل از ترک مصاحبه.
  • رعایت ادب و احترام و هماهنگی قبل در شروع و افتتام مصاحبه و رعایت وقت مورد نظر.

روش پرسش نامه ای

مفهوم پرسش نامه- مجموعه ی پرسش های مکتوب حول متغیرهای یک سند تحقیق تنظیم شده پرسشنامه نامیده می شود.

انواع پرسشنامه :

الف- از لحاظ محتوی

۱-پرسش نامه های مربوط به درج واقعیات – در این نوع از پاسخ نامه ها مخاطبین می بایست عین آنچه که خواسته شده است را بیان کند.

۲-پرسش نامه های مربوط به درج عقاید و نظریات – در این نوع از پرسشنامه ها مخاطب طرز برداشت و نظریات خود را نسبت به موضوع بیان می کند.

ب – از لحاظ شکلی :

۱-منظم یا بسته – تمام سوالات قبلاً طراحی و در پرسشنامه درج شده است که انواع آن عبارتند از پرسشنامه های چندگزینه ای طیفی یا درجه بندی-ترتیبی-وزنی- مقایسه ای

۲-آزاد یا باز – پرسش ها در اختیار مخاطب قرار می گیرد که وی بطور آزاد به هر طریقی که بخواهد پاسخ دهد.

۳-پرسش نامه های ترکیبی – یعنی ترکیبی از پرسشنامه های منظم و آزاد

ج – از لحاظ شناسایی مخاطب

با نام – در این نوع پرسشنامه مخاطب موظف است مشخصات خود را قید کند.

بی نام – نیازی به درج مشخصات مخاطب نیست.

روش های اجرا :

۱-تکمیل پرسشنامه توسط پرسشگر – پرسشگر مستقیماً اقدام به اخذ پاسخ و درج آن در پاسخ نامه می کند.

۲-تکمیل پرسشنامه توسط پاسخگو – در این روش پاسخگو اقدام به درج پاسخ سوالات می کند و ممکن است ناقص بوده یا اصلاً تکمیل نشود و یا عدالت نگردد.

۳-تکمیل پرسشنامه از طریق تلفنی- در مواردی که نمونه اندک بوده و یا نیروی پرسشنامه کمتر باشد از روش تلفنی استفاده شود.

۴-ارسال پرسشنامه با پست – در این روش نشان طرفین و راهنمای پرکردن و ارسال نامه یا کارت جداگانه و همچنین قرار دادن پاکت تمبر زده در پاکت ارسال و عندالاقتضاء هدیه ای نیز فرستاده شود.

ویژگیهای پرسشگران – دارای حداقل تحصیلات لازم، تجربه، هوش و زیرکی و دقت، سرعت عمل آشنایی با زبان مخاطب، قدرت برقراری ارتباط صمیمی، رعایت آداب اجتماعی و اقدام، آشنایی با روش تحقیق و پرسشگری

محاسن روش پرسشنامه ای – هزینه کمتر، امکان ارسال با پست، زمان اندک، کاهش اشتباهات پرسشگران، پوشش زیاد افراد، یکنواخت بودن آموزش، امکان تبدیل داده ها به تجزیه و تحلیل و سنجش، بی نام بودن مخاطب، سهولت در امکان مقایسه پاسخ ها، دقت و گذاشتن وقت بیشتر توسط مخاطبین.

معایب و محدودیت های پرسشنامه – غیرمفید برای مطالعات عمیق احتمال عدم تکمیل یا برنگشتن پرسشنامه اتصال عدم فهم و درک مفاهیم امکان بروز و اشتباه خطا بعلت کاهش درجه اعتماد در پرسش های پیچیده و فنی کارایی کمتری دارد، انعکاس نظریات شخصی مخاطب، عدم فرصت برای ارائه پرسش های زیادتر بمنظور حصول نتایج، عدم امکان کنترل و هدایت مخاطب، فقدان قابلیت انعطاف.

نکات قابل توجه در روش پرسشنامه – بهتر است توام با مقدمه ای مشتمل بر علل و اهداف پرسشنامه باشد و اعلام اطمینان از محرمانه بودن پرسش و عدم زیان های اجتماعی و مالی برای مخاطب، تشویق و تمنا، کسب اطلاع قبلی از وضعیت مخاطب، مخیرگذاشتن مخاطب، قراردادن پرسش های ساده و جذاب در اول پرسشنامه، پرسشنامه هایی اقتضایی (متناسب با سن و جنس و سواد و … مخاطب) مشخص شود، وجود رابطه ی منطقی بین پرسش ها، طرح سوالات مخصوص برای سنجش و آزمایش مخاطب بمنظور حصول اطمینان از صحت پاسخها، پرسش های حساسیت برانگیز یا نباید مطرح شود یا بطور غیرمستقیم مطرح گردد، پرسش های باز در آخر آورده شود، لزوم پرهیز از پرسش های جهت دهنده، خودداری از پرسش های غیرضروری و خسته کننده طویل و نامفهوم، قرار دادن پرسش های کلیدی و اصلی در اوایل پرسشنامه، تنجیز در پاسخ پرسش ها، رعایت ترتیب اولویت، نداشتن جنبه انحرافی در پرسش ها، دقت در برآورد وقت پرسش نامه ها، جذابیت شکل ظاهری پرسشنامه، ارائه تسهیلات لازم برای عورت پرسشنامه ها، داشتن حسن ختام پرسش نامه

جمع آوری اطلاعات از طریق کتابخانه

مقدمه- این روش موسوم و متداول بوده و در اکثر تحقیقات از این روش استفاده می شود و حتی از روش های تحقیقاتی دیگر نیز از این روش بهره مند می شوند.

ابزار گردآوری اطلاعات

۱-فیش تحقیقاتی- فیش ابزار است از جنس کاغذ برای درج اطلاعات بر روی آنها.

۲-جدول دوم – این جدول برای انتقال اطلاعات آماری استفاده می کنند.

۳-فرم استخراج اطلاعات – این فرمها دارای پرسش نامه هایی هستندکه با مطالعه و تحقیق تکمیل می شوند.

۴-نقشه و کروکی – انتقال اطلاعات بر نقشه و کروکی ترسیم شده.

انواع منابع کتابخانه ای – کتاب ها، نشریه های ادواری، نشریات رسمی دولتی، میکروفیلم و میکروفیش، دیسکت های رایانه ای، اسناد اصل و دولتی، اسناد شخصی و خصوصی، آمارنامه ها، اسناد صوتی و تصویری.

روش های ثبت و ضبط مطالب کتابخانه ای : گزینش و انتخاب منابع، ثبت و درج مطالب بر روی فیش ها و نگهداری آنها و …

روش صوتی و تصویری

در این روش از فیلم برداری و ضبط صوت برای جمع آوری اطلاعات استفاده می شود.

روش ترکیبی

اولین روش از ترکیب روش های مزبور استفاده می گردد.

شیوه های پژوهشنامه نویسی

مقدمه- در پژوهش نامه نویسی باید با سیر تدوین نوشته اعم از کلمه و واژه شناسی جمله نویسی و تطبیق جمله با زبان و ادبیات فارسی و پاراگراف بندی و درست نویسی واژه ها و همزه و نگارش و تفریق قیدساز و علائم و فصل ها و حروف و شیوه جمع بستن و جدانویسی یا سرهم نویس کلمات و کاربرهای هم، همه، هیچ، که، چه، چون، ای، عدد، کلمات مرکب، نامه ها و اسامی خاصی و حذف و عطف کلمه و فعل و فاعل و حرف اضافه و جر وصفی مطابقت فعل و فاعل و نکته های نگارش و غیره توجه بشود.

شیوه ترتیب و تنظیم مطالب

طرح های تحقیقاتی – عنوان کلی، شماره گزارش، عنوان فاعل، نام مجری، نام کارفرما، مکان، تاریخ

پایان نامه های تحلیلی- عنوان دانشگاه، عنوان تحقیق، عنوان مقطع، نام پژوهشگر، نام استاد راهنما، نام اساتید مادر، تاریخ انجام

کتاب های چاپی- نام کتاب، نویسنده یا مترجم، شماره جلد

الف) عناصر مقدمات :

  • جلد پژوهش نامه
  • صفحه بسم الله
  • صفحه عنوان، مشابه جلد پژوهش نامه
  • صفحه تقدیم و تشکر
  • صفحه تائیدها
  • پیشگفتار: تحقیق و انتخاب موضوع، جریان کلی تحقیق، مشکلات، تقدیرها، روش تحقیق اهداف و…
  • چکیده: حدود ۲ صفحه شامل موضوع، فرضیه ها، روش کار و نتایج حاصل، پیشنهادها، اصلاحات مهم کلیدی.

۲-عناصر فهرست ها

فهرست مطالب و مندرجات – بخش، فعل، مبحث یا گفتار، الف و ب و ج و… ۱و۲و۳و… اولاً ، ثانیاً …

فهرست پیکرها (جدول و شکل)

۳-عنصرمتن

۱-مقدمه- شرح ابهامی در خور موضوع، هدف پژوهش، مساله مورد بحث، فرضیه ها، جایگاه مسئله

۲-روش تحقیق- آزمودنی ها، وسایل و ابزار، شیوه اجرا

۳-ادبیات و سوابق موضوع تحقیق

۴-بیان اطلاعات و داده ها و تجزیه و تحلیل آنها : قسمت اصلی تحقیق

۵-نتیجه گیری و اظهار نظر‌- خلاصه تحقیق و بررسی و ارزیابی نظریات، ارائه پیشنهادات

۴-عنصر کتابخانه

در سه قسمت الف- به زبان فارسی    ب-به زبان عربی    ج-به زبان انگلیسی

نوع منابع : ۱-کتاب     ۲-مقاله       ۳-رساله       ۴-جزوه درسی

نام و نام خانوادگی نویسنده، عنوان ماخذ، اسم ناشر، شماره جلد، شماره چاپ، سایرمشخصات

۵-عنصر پیوست ها – نسخه های پرسش نامه و ابزار جمع آوری اطلاعات، نقشه ها، تصاویر، اسناد، داده های تفصیلی آماری، چکیده گزارش های انگلیسی، موارد متفرقه

شیوه آرایشی پژوهشنامه

منظور از این شیوه، نحوه شماره گذاری، انواع شماره گذاری، حاشیه گذاری، قطع بندی، رعایت فواصل و عنوان گذاری و نشانه گذاری (مثل نقطه و ویرگول و دو نقطه و خط پیوند و خط کشیده و علامت پرسش و تعجب و پرانتز، قلاب،‌ گیومه، چند نقطه و ممیز، آکولاد، ستاره، خط پیکان، خط تاب دار، خط موازی، علامت پاراگراف) است.

شیوه سندآوری

منظور ارائه اسناد مربوط به مطالب در قالب پاورقی، تنظیم کتابخانه

ویرایش و پردازش نوشته

منظور از ویرایش عبارت از منظم کردن و پیراستن در رفع اشکالات نوشته توسط ویراستار می باشد و منظور از پردازش رعایت آراستگی و مرتب ساختن نوشته هاست.

 

 

 


1399/02/01

ماهیت و احکام ابراء

۱-۱- نظر فقهاء

مشهور بین فقهای امامیه این است که ابراء ایقاع است و احبعضی از فقها چنین ظاهر می شود که ابراء احتیاج به قبول دارد یا حداقل در آن شک دارند که نیاز به قبول دارد یا نه پس در مورد ماهیت ابراء دو قل را می توان مطرح کرد:

الف- قول اول اینکه: ابراء عقد است و احتیاج به قبول دارد. استناد این افارد در این نظر به این است که در ابراء منتی بر مبرء (ابراء شده) است، پس قبول او شرط است.

ب- قول دوم اینکه: ابراء ایقاع است و این نظر مشهور فقهای امامیه است[۱]. برای مثال علامه حلی در تذکره الفقهاء می فرماید: ابرائ اگر اسقاط باشد احتیاج به قبول ندارد و اگر قائل شویم به اینکه ابراء تملیک است باز هم احتیاج به قبول ندارد چون اگر چه که تملیک باشد ولی منظور از آن اسقاط است پس از قبول را معتبر بدانیم با رد مدیون ابراء رد می شود و اما امامیه معتقدند که با رد مدیون ابراء رد نمی شود[۱۵].

 

بخش دوم – بیان نظریه حقوق دانان

در سقوط تعهدات دکتر شهیدی آمده است «ابراء مانند اعراض، نوعی عمل حقوقی یک طرفه و ایقاع است. بنابراین نیازی به اراده مدیون ندارد و با اراده دائن به تنهایی تحقق می‌پذیرد و حتی رد ابراء از جانب مدیون، لطمه ای به اعتبار آن نمی زند. ایقاع بودن ابراء از ماده (۲۸۹) قانون مدنی به خوبی استفاده می شود.

نویسندگان قانون مدنی ایران درا ین امر از قول مشهور فقهای امامیه پیروی کرده اند[۱۶].

دکتر حسن امامی ضمن موافقت با نظر مشهور فقهای امامیه می نویسد: «ابراء ایقاع مدیون و حتی بارد او تحقق پیدا می کند، زیرا حق دینی دارای چهار رکن می باشد که عبارت است از حقی که قائم به داین و تکلیفی که قائم به مدیون و رابطه بین آن دو و جزاء و با از بین بردن جنبه مثبت از طرف داین (یعنی به واسطه صرف نظر نمودن او از طلب خود) حق دینی ساقط می شود»[۱۷][۲].

در کلیات حقوق مدنی آمده است[۱۸] «ابراء یک ایقاع یعنی: عمل حقوقی یک طرفه است که با اراده طلبکار به تنهایی واقع می گردد بدین جهت نه تنها نیازی به توافق و اراده بدهکار نیست بلکه حتی در صورت مخالفت او نیز محقق خواهد شد. و اینکه هیچ مالی را نمی توان بدون اراده شخص در ملک او وارد ساخت، ولی اسقاط طلب را نمی توان به وارد کردن مالی در ملکیت مدیون تشبیه کرد، زیار در ابراء طلب به مدیون انتقال پیدا نمی کند، تا نیاز به اراده او داشته باشد بلکه طلب مزبور محو و زایل می گردد».

بخش سوم  ادله ایقاع بودن ابراء

کسانی که قائ به عدم اشتراط قبول مدیون و در نتیجه ایقاع بودن آن بودند برای اثبات این نظر ادله ای را ذکر کرده اند که ما در زیر به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف- ابراء حقیقتاً چیزی جز اسقاط حق نیست و به همین جهت در قرآن کریم از ابراء به کلمه «عفو» تعبیر گردیده است. «و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قدفرضتم لهن فریضه فنصف ما فرضتم الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقده النکاح…» و اسقاط حق، عملی است که منحصراً در اختیار صاحب حق می باشد.

ب- ابراء میت به اتفاق صحیح است در حالی که نمی تواند همراه با قبول مدیون باشد[۱۹].

ج- همچنین اصل عدم اشتراط قبول است و اینکه ابراء اسقاط است نه نقل چیزی به ملک.

د- همچنین برخی از فقها بر عدم اشتراط قبول بر آیاتی از قرآن احتجاج کرده و می فرمایند: ابراء مدیون شرط نیست چرا که خداوند می فرمایند: «… الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقده النکاح» که در سقوط حق بر مجرد عفو اکتفاء شده است و قبول در مسمای عفو قطعاً داخل نیست و همچنین به این آیه استدلال کرده اند که «فنظره الی میسره و ان تصدقوا خیر لکم» که مجرد صدقه را معتبر دانسته و قبول را شرط نکرده اند و همچنین به آیه «ودیه مسلمه الی اهله الا ان تصدقوا» پس اسقاط دیه به مجرد صدقه است و در آن قبول شرط نیست و منظور از صدقه در این آیات ابراء است.

 

بخش چهارم – ماهیت ابراء از حیث اسقاط و تملیک

فقهاء در این باره نیز دو نظریه مغایر وجود دارند. بعضی آن را اسقاط حق و برخی دیگر تملیک دین به مدیون می دانند. اگر اسقاط چشم پوشی از حقی باشد که شخص دارد، متعلق حق دو صورت خواهد داشت:

الف- گاه متعلق حق، عهده و ذمه دیگری است؛ مثل طلبی که کسی از دیگری دارد و جایگاه آن ذمه بدهکار است. ذمه یک امر اعتباری است.

ب- گاه متعلق حق عین معین است، یعنی استیفای حق فقط از یک مال معین متعهد مقدور است و سایر اموال و دارایی او در برابر آن حق آزاد است. مثل اینکه یک نفر در خانه معین متعلق به دیگری حق سکونت داشته باشد که در این صورت فقط می تواند از این حق در همان خانه استفاده کند و اگر صاحب خانه مزبور خانه های متعدد دیگری داشته باشد صاحب حق نمی تواند از حق سکونت در خانه های دیگر استفاده کند. همچنین اگر شریکی در قبال فروش مال مشترک، حق شفعه پیدا کند، جایگاه این حق ذمه و عهده شریک یا خریدار نیست بلکه متعلق حق، مال مشترک است و به محض فروش ملک از سوی بایع- به شرط وجود سایر شاریط- برای شریک در مبیع حق شفعه ایجاد می شود و او حق پیدا می‌کند که با پرداخت ثمن، مبیع را تملک کند و چون از خصوصیات حق، اسقاط آن از طرف صاحب حق است و درا ین زمینه با موافقت دیگری نیاز نیست ذی حق می تواند از حق خود چشم بپوشد و از آن صرف نظر کند و تفاوتی نمی کند که متعلق حق، عین معین باشد یا عهده و ذمه دیگری. تنها تفاوت این است که اگر متعلق حق، ذمه باشد اسقاء آن را «ابراء» می گیوند و اگر متعلق حق، عین معینی باشد، برای اسقاط آن به طور معمول واژه «ابراء» به کار نمی رود، مگر اینکه آثار ابراء مورد نظر باشد.

به عبارت دیگر، بین ابراء و اسقاط، رابطه عموم و خصوص وجود دارد؛ یعنی هر جا ابراء است اسقاط نیز هست ولی ممکن است اسقاط باشد، اما ابراء نباشد؛ مثل اسقاط حق شفعه و حق سکنی که به ان ابراء گفته نمی شود. به عقیده آن دسته از فقها که اسقاط را تملیک دین به مدیون محسوب می کنند. تملیک این است که کسی مالی را به ملکیت دیگری درآورد. هنگامی که این اصطلاح در این مورد به کنار رود، بدین مفهوم است که دائن طلب خود را به ملکیت مدیون درمی اورد.

مقتضای تملیک مشخص و معلو مبودن دو طرف آن یعنی دائن و مدیون، و توافق بین آنهاست. باید توجه کرد که در اسقاط به میزان دین از دارایی طلبکار کاسته می شود. ولی در تملیک به اندازه دین به دارایی و اموال مدیون افزوده می شود. به عبارت دیگر، ابراء با توجه به داین و کاهش دارایی او اسقاط است و با توجه به مدیون و افزایش دارایی او تملیک محسوب می شود. به همین سبب کلمه ابراء به عقیده مشهور متضمن دو معنی اسقاط و تملیک است. فقط بعضی معنی اسقاط و برخی مفهوم تملیک را غالب می دانند[۲۰].

اختلاف در عقد یا ایقاع بودن ابراء و آثار و احکام آن آشکار می شود. کسانی که ابراء را اسقاط حق می دانند آن را ایقاع یعنی عمل یک طرفه حقوقی که فقط به اراده صاحب حق تحقق می یابد محسو می کنند و در ایجاد آن قبول یا رضایت مدیون را شرط نمی دانند و چنین استدلال می کنند که دین، حق محض و خالص داین است و اقدام او بر اسقاط، تصرف در حق خود اوست. بی انکه این عمل با حق غیر تعارض و برخورد پیدا کند یا برای دیگری ایجاد تکلیف کند، به همین دلیل صحت آن متوقف بر قبول و رضای مدیون نیست. بیتشر فقهای امامیه بر این عقیده اند.
مقاله - متن کامل - پایان نامه
بعضی فقهای امامیه ابراء را عقد دانسته و قبول مدیون را در تحقق آن ضروری می داند. اینان معتقدند ابراء مدیون را زیر منت داین قرار می دهد به همین مناسبت نمی توان بدون جلب موافقت مدیون منتی بر او تحمیل کرد، اگر ابراء را ایقاع بدانیم او را مجبور به پذیرش منت کرده ایم[۳].

بخش پنجم – آثار فرق اسقاط و تملیک

اگر ابراء از جنس تملیک باشد آثار زیر را دارد و اگر از جنس اسقاط باشد آن آثار را ندارد.

الف- اگر ابراء تملیک باشد باید مدیون که از دین ابراء شده است موافقت خود را با ابراء اعلام کند زیرا به نظر اکثر نزدیک به اتفاق فقهاء، تملیک یک جانبه درست نیست. اما اگر اسقاط باشد رضای صاحب حق، برای اسقاط یک جانبه کافی است. یعنی: به طور کلی، تعهد اسقاط را، ایقاع می دانند.

ب- اگر ابراء تملیک باشد ابراء مجهول درست نیست ولی اگر ابراء از جنس اسقاط باشد اسقاط مجهول درست است.

ج- اگر ابراء از جنس تملک باشد تعلیق در آن راه ندارد. زیرا، به عقیده بسیاری از فقهاء تملیک معلق درست نیست. اما اگر ابراء از جنس اسقاط باشد اسقاط معلق درست است.

د- اگر ابراء از جنس تملیک باشد مدیون می تواند آن تملیک را رد کند و اما اگر از جنس اسقاط باشد اسقاطات همگی لازم اند. یعنی تعهدات یک طرفی لازم هستند و کسی نمی‌تواند آنها را رد کند.

هـ – اگر ابراء از جنس تملیک باشد و مدیون خویشاوند ابراء کننده باشد چون عنوان هبه به رحم را دارد قابل رجوع نیست (بند ۱ ماده ۸۰۳ ق.م) اما اگر از جنس اسقاط باشد قابل رجوع نیست. (قانونگذار در ماده ۸۰۶ ق. م مطلقاً هبه دین به مدیون را قابل رجوع نمی داند خواه بین داین و مدیون خویشاوندی باشد خواه نباشد.

و- اگر مضمون له (در عقد ضمان) ضامن را ابراء کند، ضامن حق مراجعه به مضمون عنه را در صورتی دارد که ابراء را تملیک بدانیم و اگر ابراء را اسقاط بدانیم حق مراجعه به مضمون عنه برای ضامن نخواهد بود. زیرا در فرض اول، ضامن مالک ما فی الذمه خود شده و از محل این مالکیت، بدهی مضمون عنه را داده است. پس به استناد ماده ۷۰۹ ق.م حق مارجعه به مضمون عنه را دارد. ولی اگر ابراء را اسقاط بدانیم چیزی در ابراء ذمه ضامن به مالکیت و دارایی ضامن وارد نشده است. پس ضامن از محل دارایی خود، بدهی مضمون عنه را نداده است تا به استناد ماده ۷۰۹ ق.م حق مراجعه به مضمون عنه را داشته باشد.

ز- اگر ابراء از جنس تملیک باشد عنوان هبه دین به مدیون را خواهد داشت و برابر ماده ۴۷ قانون ثبت، هبه نامه اجباری است اما اگر ابراء از جنس اسقاط باشد به اتفاق فقهاء از ایقاعات بوده و ثبت ایقاعات الزامی نیست. در پایان آقای لنگرودی می افزایند که ابراء اسقاط است و اگر به عرف و وجدان خود نگاه کنیم می بینیم وقتی بستانکاری می خواهد دست از طلب خود بردارد ساده ترین راه رسیدن به این مقصود این است که از طرف خود بگذرد یعنی حق خود را ساقط کند.

۲-۴- ارکان ابراء و شرایط هر یک

ابراء دارای چهار رکن است:

۱- ابراء کننده یا دائن

۲- ابراء شونده یا مدیون

۳- دین یا حق موضوع ابراء

۴- صیغه یا لفظ ابراء

که هر یک از این ارکان نیز واجد خصوصیات و شرایطی است که در ذیل به بیان آنها می‌پردازیم.

۴-۱- ابراء کننده یا دائن و شرایط او

چون طبیعت ابراء تصرف در مال خویش به نحوء تبرع است لذا ابراء کننده باید دارای اهلیت تبرع باشد البته گاهی ممکن است ابراء معوض باشد؛ ولی این امر، منافی طبیعت تبرعی بودن ابراء نیست. اهلیت تبرع به تعبیر دیگر اهلیت استیفاء مجموعه ای از عقل، بلوغ و رشد است. ابراء کننده باید عاقل، بالغ و رسید بوده و مفلس نباشد.

قانون مدنی ایران در ماده ۲۹۰ می گوید: «ابراء وقتی موجب سقوط تعهد می شود که متعهد له برای ابراء اهلیت داشته باشد البته اگر مفقط مبادرت به ابراء طلب خود کند صحت این عمل منوط به تنفیذ دیان خواهد بود».

شرایط دیگر ابراء کننده این است که ابراء کننده مکره نباشد، چون کره از اسباب عدم نفوذ ابراء است[۲۲].

شرط سوم این است که مبری، یا مالک باشد یا مأذون از طرف مالک باشد پس ابراء غیر مالک و غیر مأذن از طرف مالک صحیح نیست.

«ابراء کننده می تواند برای ابراء وکیل بگیرد تا مدیون را به وکالت از او ابراء کند. وکالت در ابراء باید صریح و روشن باشد و با وکالت کلی بدون آنکه تصریح در ابراء شده باشد، نمی توان طلب موکل را بخشید[۲۳].

۴-۲- مبرأ (ابراء شونده) و شروط آن

دومین رکن از ارکان ابراء مبرأ یا مدیون می باشد که در آن شرط است که حق در ذمه اش استقرار یافته باشد، بنابراین لازم می آید که اولاً:‌ برای او ذمه ای باشد پس کسی که ذمه ندارد ابراء در حق او متصور نمی شود و به خاطر همین شایسته است که مبرأ شخص حقیقی یا حقوقی مانند: شرکت ها و یا مؤسسات باشند بنا بر قولی که قائل به ذمه واحدی برای شرکت ها و مؤسسات هستند. دوم اینکه حق در ذمه او ثابت باشد، بنابراین اگر مبریء کسی را که حق در ذمه او ثابت نیست را از حقی که در ذمه دیگری ثابت است، ابراء کند در اینجا برائتی صورت نمی گیرد، همانطور که اگر مجنی علیه ذمه جانی را در خطاء محض ابراء کند چه اگر چه مجنی علیه حق ثابتی دارد ولی بر ذمه جانی ثابت نیست و بر ذمه عاقله این حق ثابت است.

سومین شرطی که همه فقهاء چه آنها که ابراء را اسقاط می دانند و چه کسانی که آن را تملیک می شمرند بر آن اتفاق عقده دارند این است که در ابراء، مدیون باشد معلوم باشد و علم بر مبرأ شرط است پس ابراء مدیون مجهول باطل است. مثل آن کسی که بگوید: هر کس به من دینی دارد، آن را بخشیدم[۴].

۴-۳- مبرأ منه (موضوع ابراء) و شروط آن

موضوع ابراء ممکن است دین در ذمه باشد و یا حقی از حقوقی که اسقاط قبول می کنند.

الف: ابراء از دین فقها به اتفاق آراء ابراء دین ثابت در ذمه را صحیح می دانند؛ اعم از اینکه دین ثابت در ذمه، مستقر باید با متزلزل و حال باشد یا مؤجل. بنابراین، ابراء دین غیرثابت باطل است و کسی نمی تواند دیگران را از دیونی که در آینده به او خواهند داشت بری کند و بگوید شما را در قبال دیونی که تا دو سال آینده به من پیدا خواهید کرد، بری می کنم. علت بطلان چنین ابرائی روشن است، چون اگر ابراء به مفهوم اسقاط باشد، فرع بر وجود حق است و حقی که هنوز به وجود نیامده است قابل اسقاط نیست و «اسقاط مالم یجب» محسوب می شود[۲۵].

گرچه فقها در مورد عدم صحت ابراء دینی که به وجود نیامده است اتفاق عقیده دارند و ابراء مالم یجب را باطل می دانند، در مورد ابراء دینی که سبب آن به وجود آمده، ولی خود دین واجب نشده است، اختلاف عقیده دارند.

ب- ابراء از حقوق: حق اعم از دینی و عینی است و چون متعلق حقوق دینی، ذمه مکل است، اگر موضوع ابراء حق دین باشد، مسائل و مطالب راجع به آن همان است که اگر موضوع ابراء دین می بود و باید توجه داشت آن دسته از حقوق عینی می توانند موضوع ابراء قرار گیرند که قابل اسقاط باشند، مثل حق سکنی و حق شفعه، اما حقوق غیرقابل اسقاط از قبیل حق رجوع در هبه و رجوع از وصیت، قابل ابراء نیست، چون اسقاط این حقوق تغییر در حکم شارع است و بدیهی است که این تغییر مجاز نیست[۵].

و اما راجع به ابراء از عین همه مذاهب اسلامی در اینکه ابراء از عین صحیح نیست متفق هستند؛

زیرا ابراء به معنی اسقاط است و اعیان قبول اسقاط نمی کنند؛ مگر اینکه ابراء مربوط به حقی در اعیان باشد که در این صورت ابراء درست است.» مثل ابراء حق دعوی نسبت به عین معین یا ابراء عین مضمونه مانند مال مغصوب که چنین ابرائی ناظر به ضمان غضب است.

[۱] دکتر مهدی شهیدی- سقوط تعهدات پیشین- ص۱۳۰-۱۴۲-

[۲] دکتر مهدی شهیدی- سقوط تعهدات پیشین- ص۶۵-۸۵

[۳] دکتر مهدی شهیدی- سقوط تعهدات پیشین- ص۶۵-۸۲

[۴] دکتر امیر معزی- حقوق مدنی۳- پیشین ص۳۶-۴۵

[۵]ص۸۴-۹۶ دکتر امیر معزی- حقوق مدنی۳- پیشین

 

1 ... 166 167 168 ...169 ... 171 ...173 ...174 175 176 ... 227