پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۲-۱-۲- عوامل اجتماعی مؤثر در پیشرفت تحصیلی – پایان نامه های کارشناسی ارشد
۲-۱-۱-۴-۱- صفت های شخصیت
اگرچه شخصیت در زبان عامه و در عرف معانی مختلفی دارد، امّا در روانشناسی شخصیت به مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند اطلاق می شود. مطالعه و شناخت شخصیت هم از جنبه ارضای حس کنجکاوی و هم از نظر روابط متقابل اجتماعی دارای اهمیت است. آگاهی از ویژگیهای شخصیتی کودکان برای والدین اهمیت پیدا میکند، زیرا نحوه رفتار و برخورد با آن ها را در دوره های مختلف رشدتعیین میکند. برای معلمان این شناخت میتواند در چگونگی برخورد و حتی چگونگی عرضه کردن اطلاعات درسی به شاگردان در سنین مختلف راهحل خوبی باشد. و بالاخره این شناخت میتواند برای پیشگیری از مسائل رفتاری و اخلاقی نیز مورد استفاده قرار گیرد( کریمی،۱۳۷۶).
تجربه آموزش نشان داده است که این فقط متغیرهای شناختی نیستند که پیشرفت کودک را تعیین میکنند؛ بلکه این متغیرها با نگرش ها و علایق فردی، انگیزش ها، و گستره وسیعی از پاسخ های هیجانی افراد نظیر بر انگیختگی، همدردی، همدلی، در تعامل قرار می گیرند. مثلا دانش آموز یا دانشجویی که خجالتی و عصبی است، یا دیگری را سرشار از اعتماد به نفس می خوانیم، سومی را یک نگران واقعی، و درباره چهارمی می گوییم که با همه چیز کنار میآید. این بر چسب ها به معنی آن است که از این کودکان انتظار داریم در هر موقعیتی که بودند همان الگوی رفتاری مورد نظر را در پاسخ به استرس نشان دهند. نظریه های صفت در کاوش هایی که در زمینه پیوند شخصیت با یادگیری شده است نقش بارزی داشته اند، که اطلاعات جالبی در سطح کلاس های درس فراهم آورده اند(فونتانا،۱۳۸۲). ارزش پژوهشهایی که تا به امروز در این زمینه انجام شده بیشتر در آن است که معلمان را از وجود پیوندهای عمده ای بین شخصیت و یادگیری آگاه میکنند، نه آنکه ماهیت این پیوندها را دقیقاً به آن ها نشان دهند؛ شخصیت روابط پیچیده ای با شماری از سایر متغیرها، موضوع تدریس، روش های آموزش، عادت های مطالعه و شخصیت خود معلم دارد. بنابرین معلمان باید شخصاً نقش پژوهشگر را ایفا کنند، به شخصیت فردی هر یک از شاگردان خودحساس و از واکنش این شخصیتها با سایر متغیرها آگاه باشند (فونتانا،۱۳۸۲). سیمونز[۱۴] بیان کردهاست که متغیرهای غیر شناختی (مانند شخصیت) در تشخیص دانش آموزان موفّق و ناموفّق از لحاظ تحصیل مفید میباشند(شکرکن و همکاران،۱۳۷۹).
۲-۱-۱-۴-۲- سبکهای یادگیری
مفهومی که به عنوان مکمل رفتارهای ورودی به کار می رود و عامل تأثیر گذار دیگری بر یادگیری فرض شده سبک یادگیری[۱۵] است(دی چکوو کرافورد،۱۹۷۴ به نقل از سیف ۱۳۸۳). سبک یادگیری به چگونگی یادگیری یادگیرنده اشاره میکند نه به اینکه او به چه خوبی از عهده یادگیری بر میآید. به سخن دیگر، سبکهای یادگیری ترجیحات فرد هستند نه تواناییهای او. به همین سبب است که به این ویژگیهای افراد سبکهای یادگیری گفته می شود نه تواناییهای یادگیری. از آنجا که دانش آموزان و دانشجویان دارای سبکهای مختلف یادگیری هستند و این سبکهای مختلف بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان تأثیر میگذارد، لازم است معلمان از چگونگی و انواع آن ها آگاه باشند تا دانش آموزان خود را در استفاده بهینه از سبکهای مختلف یادگیری کمک کنند(سیف،۱۳۸۳). دی چکو و کرافورد( ۱۹۷۴) به نقل از سیف( ۱۳۸۳) سبکهای یادگیری را به عنوان «راه های شخصی که در آن افراد اطلاعات را در جریان یادگیری مفاهیم و اصول پردازش میکنند» تعریف کردهاند. هوهن[۱۶] (۱۹۹۵)گفته است« اصطلاح سبک یادگیری به باورها، رجحانهاو رفتارهایی که به وسیله افراد به کارمی روندتا به یادگیری آنان در یک موقعیت معین کمک کنند گفته می شود» پیرس[۱۷](۲۰۰۰) سبک یادگیری را به عنوان « روشی که دانش آموز یا دانشجو در یادگیری مطالب درسی خود بر روش های دیگر ترجیح میدهد» تعریف کردهاست.(سیف،۱۳۸۳). شماری از مطالعات وجود دارند که رابطه بین سبک یادگیری و پیشرفت و سبک یادگیری در تنوعی از ابعاد را مورد مطالعه قرار داده است (دمایرباس،دمایرکن،۲۰۰۷).
۲-۱-۱-۴-۳- سبکهای تفکّر
رابرت استرنبرگ مفهوم سبکهای تفکّر را معرفی کرده که بسیار شبیه به سبکهای یادگیری مورد بحث است استرنبرگ سبک تفکر را به عنوان طریقی که فرد می اندیشد تعریف کرده و در این باره گفته است« سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه به چگونگی استفاده ما از توانائیهایمان اشاره میکند. افراد ممکن است عملاً در توانایی ها مشابه اما در سبکهای تفکر متفاوت باشند»(استرنبرگ به نقل از سیف،۱۳۸۳).سبکها از نظر دارا بودن جنبه شناختی بیشتر، با شخصیت تفاوت دارند؛ در عین حال بعضی سبکها شباهت زیادی به صفات شخصیت دارند. در حقیقت وجود ویژگیهای شخصیتی است که افراد را به سوی تفکر خاصی هدایت میکند ولی تفکر یک امر شناختی است؛ بنابرین، سبک تفکر، زمینه مشترکی بین تفکّر و شخصیت است (استرنبرگ،۱۳۸۱).
۲-۱-۲- عوامل اجتماعی مؤثر در پیشرفت تحصیلی
۲-۱-۲-۱- عوامل خانوادگی
یادگیری یک محصولی نیست که فقط در مدرسه شکل داده شود، بلکه خانواده ها، جوامع و همسالان در آن تأثیر گذارند. نیروهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر یادگیری و پیشرفت مدرسه تأثیر میگذارند( انگین دمیر،۲۰۰۹).